جمعه ۴ دي ۱۳۸۳ - سال يازدهم - شماره ۳۵۹۱
index
چند مطلب درباره چارلي چاپلين، زندگي و آثارش
ساكن خيابان دنياكوچه سينما
009066.jpg
فردا (شنبه پنجم دي ماه برابر با بيست وپنجم دسامبر) بيست وهفت سال از مرگ چارلز اسپنسر چاپلين مي گذرد. هنرمندي كه در گذرگاه تاريخ آنگونه با تاريخ تقويمي و زندگي ساكنان دنيا پيوند خورد كه تماشاگران مبهوت و مسحور پرده نقره اي او را به خانه ها و قلب خود راه دادند و مثل عضوي از خانواده به اسم كوچك و خودماني صدايش زدند؛ چارلي.
چاپلين فرزند ارشد سينما (مهم ترين و فراگيرترين هنر قرن بيستم) بود و مثل بسياري از ما اين فرصت طلايي را پيدا كرد تا در سرزمين خود به تماشاي جشن تولد قرن جديد و عبور از حوادث ريز و درشت قرن به پايان رسيده بنشيند (يازده ساله بود كه قرن بيستم آغاز شد). او در طول بيش از هشت دهه (عمري كه از پروردگار به امانت گرفت) زندگي پر فراز و فرودي را پي گرفت و همگام با رخدادهايي كه به زنگارزدايي از استعداد و نبوغ ذاتي او منجر شد، از فقر و تنگدستي به ثروت و مكنت و از گمنامي به شهرت عالم گير و فرامرزي رسيد.
حالا و در گذر از اين همه سال، حتي حافظه گنجينه ها و آرشيوهاي سينمايي نيز به شكلي دقيق به ياد نمي آورند كه چگونه چاپلين راه ناآشنا و مه آلود خود را از نمايش هاي عامه پسند و مطلوب خانواده هاي انگليسي به سوي ثبت نور منعكس شده بر سطح نوارهاي سلولوئيد گشوده و چگونه از فضاي نمور و رخوت انگيز تالارهاي نمايش به پرده هاي نقره فام خيال و رويا راه يافته است. چاپلين ديگر يك كلمه يا يك نام خانوادگي نيست. اسمي است كه با شنيدنش، بي درنگ تصوير غريبي پيش چشم روياباف ها گشوده مي شود؛ مردي با چشم و نگاهي مظلوم، جامه اي كهنه و مندرس، كفش هايي اغراق آميز و تابه تا و عصايي كه كاركردش فراتر از يك همراهي ساده است. تصوير جذابي از يك شمايل كه سال ها و عمرهاي فراواني لازم بود تا چهره واقعي اش از پي گردوغبار علاقه مندان و مشتاقان و طرفداران سينه چاكش رخ بنمايد. حالا كه نزديك به سه دهه از مرگ او و بيش از يك قرن (۱۱۵ سال) از تولدش مي گذرد راحت تر مي توان او را فهميد، دريافت و بررسي اش كرد. اين امتياز را ـ كه البته شامل هنرمندان و ستاره هاي همه دوران ها نيز هست ـ مي توان به پاي زندگينامه هاي بي اغراق و ريا و مستنداتي نوشت كه پس از آخرين بازدم حيات آنها ذهن و زبان علاقه مندانشان را رنگ طراوت مي بخشد و بر جذابيت و گوناگوني ميان آنها مي افزايد. آنگونه كه سرانجام، خرده گيران ولگرد كوچك (قهرمان روزهاي آغاز شهروندي در جهان تمدن) اعتراف كردند كه نمي توانند قرابت هاي باطني اما روشن موجود در شخصيت ولگرد خشن، مبارزه جو، بي اعتنا و تحقيركننده مردم اطراف خود (شيوه اي كه به گمان آنها توسط چاپلين به كار مي رفت تا براي خودش تمايزي پديد آورد) و شخصيت غول آسا، بت گونه و همه كاره چاپلين (شامل بازيگر، كارگردان، تهيه كننده، فيلمنامه نويس و حتي سازنده و تنظيم كننده موسيقي متن) را ناديده بگيرند.
009102.jpg
ويژگي هايي كه به تعبير اين دسته از خرده گيران «دلقك» هرچند به صراحت در ساخته هاي او وجود دارند، اما كوششي فراوان شده تا به سطح نيايند و اين توهم را ايجاد كنند كه ميان شخصيت حقيقي و سينمايي چاپلين (يعني آنچه كه روي پرده ديده مي شود) تمايز خاص و عجيب و غريبي وجود دارد.
بي آن كه قصد حمايت از موافقان يا مخالفان چاپلين در ميان باشد، زندگي و زندگينامه او (كه چكيده و خلاصه شده آن در اين كوشش ناچيز پيش روي شماست) آكنده از واقعيت هايي (عمدتاً تاريخي و سرنوشت ساز) است كه بيش از هر چيز حقيقت انساني او را بازتاب مي دهد. پيش روي و نزديك شدن به مسايل خصوصي زندگي چاپلين شايد براي طيف گسترده اهل مطالعه خوشايند نباشد و حتي بعضاً آنها را برآشوبد، اما دست كم براي طيف وسيعي كه به فيلم هاي او و زندگي هنري اش علاقه خاصي دارند راهگشاست و در فهم بعضي مسايل تاريك و ناهموار (در برقراري ارتباط عميق با او) همچون شاه كليد عمل مي كند. به عنوان مثال قرار گرفتن تاريخي و مثال زدني او بر سر دوراهي سينماي «صامت» و «ناطق» (كه البته چاپلين مقاومت بي فرجامي را در مقابل آن به نمايش گذاشت)، متمايل شدنش به سوي تمايلات و فعاليت هاي سياسي (سخنراني معروفش در حمايت از روس ها براي پايان بخشيدن به جنگ جهانگير دوم و مورد بازخواست قرار گرفتن از سوي كميته فعاليت هاي ضد آمريكايي) و همچنين مشكلاتش با زنهايي كه به همسري اش درآمدند اما از تحمل غرور و خودخواهي او بازماندند، كافي است تا پژوهشگران و مطالعه كنندگان پيرامون او را به اين نتيجه برساند كه چاپلين هم مثل همه ساكنان زمين با آزمون و خطا به نبرد با جهل و ناداني رفته است و چه بسا اتفاقات كوچك و بزرگي كه در اين مسير به وقوع پيوسته كافي باشد تا چشمه نبوغ يك هنرمند غريزي (آنگونه كه چاپلين بود) را بخشكاند و مسير استعدادش را به سوي ديگري (كه ساخت فيلم هاي تجاري و ضعيفي مثل «موسيو وردو» و «كنتسي از هنگ كنگ» بود) بكشانند. با اين وجود او هنرمند اصيلي بود كه در برخي مقاطع عمرش توانست بر وقايع تاثيرگذار تاريخي اثرگذار باشد و در بعضي موارد (مثل استهزاي هيتلر در يكي از شاخص ترين آثارش؛ ديكتاتور بزرگ) در كنار خطراتي كه خود و خانواده اش را تهديد مي كرد با شجاعت عمل كند. البته اين شجاعت، از بازجويي هايي كه كميته فعاليت هاي ضد آمريكايي پيش از خروج از خاك اين كشور با او انجام داده بود نيز برمي آمد. همراه با متن اين بازجويي ها كه تقريباً هفت سال پس از مرگ چاپلين و طبق قانون آزادي اطلاعات عمومي (در آمريكا) منتشر شد گزارش هاي ماموران و خبرچين هاي اف بي آي درباره زندگي خصوصي و گرايش هاي سياسي نيز ديده مي شد. اما از همه جالب تر اظهارات و نكته هايي بود كه چاپلين به كار برده بود. به عنوان مثال او در پاسخ به اين پرسش كه «آيا هيچ وقت تقاضاي تابعيت كرده ايد؟» گفته بود: «هيچ وقت. از نوزده سالگي هميشه احساس كرده ام كه دنيا وطن من است. احساس مي كنم كه روز اتحاد ملت ها و يكي شدن آنها دارد نزديك مي شود.» چاپلين در جاي ديگري اظهار كرده بود: «سي، سي و پنج سال است كه در آمريكا زندگي مي كنم. اما در عين حال احساس مي كنم كه به هيچ كشور خاصي تعلق ندارم. احساس مي كنم تبعه دنيا هستم. من نه جنگ را دوست دارم و نه انقلاب را. دلم مي خواهد همه چيز هماهنگ باشد و مردم خوب و خوشحال و راحت زندگي كنند.»
شايد بهتر باشد به جاي هرگونه تعبيري، كلام لويي آراگون (شاعر بزرگ فرانسوي) درباره چاپلين را دوباره خواني كنيم كه در ديباچه كتاب «زندگي چارلي» (نوشته ژرژ سادول) نوشته است: بعدها بهتر از تحصيل و علم، شايد يك فيلم قديمي فراموش شده در تالار نمايش فيلم محله، به كودكان، معناي لرزش بي درمان خنده و ريزش بي امان اشك را بفهماند. كاري كه چاپلين هميشه مي كرد و آثارش موهبت اوست براي عصر ما...

نگاهي به فيلم چاپلين براساس زنگي واقعي او
نوسان بزرگمرد كوچك
009084.jpg
در تاريخ سينما كمتر پيش آمده است كه براساس زندگي خصوصي يا حرفه اي آدم هاي سينما يا به هر حال آدم هايي كه نام و يادشان با اين حرفه گره خورده فيلمي ساخته شود. البته اين تاريخ صد و اندي ساله پر است از فيلم هايي كه به شخصيت هاي مهم و برجسته تاريخ پرداخته اند. (پيامبران، رهبران مذهبي و روساي جمهوري و ...) اما در ميان آنها كمتر به فيلمي مي رسيم كه يك شخصيت سينمايي به عنوان محور داستان انتخاب شده باشد. شايد بتوان اوج توجه به اين رويكرد را در توليدات دهه قبل سينماي آمريكا (دهه ۱۹۹۰) جست وجو كرد. در اين دهه جدا از توليد آثار مستند براساس زندگي برخي چهره ها، دو فيلم شاخص درباره دو شخصيت مهم اين سينما ساخته شد كه يكي لقب «بدترين» و ديگري «بهترين و مهم ترين» را يدك مي كشيدند. ماجراي زندگي و روش هاي حقارت بار «ادوود» (فيلمساز بازاري كاري كه منتقدان همنسل اش از او به عنوان بدترين فيلمساز سينماي آمريكا ياد كرده اند) دستمايه فيلمي به همين نام شد كه تيم برتون (سينماگر برجسته و خالق آثاري مثل بتمن، ادوارد دست قيچي و ... ماهي بزرگ) آن را كارگرداني كرد. شايد بتوان ساخته شدن چنين فيلمي را نبش قبر فيلمساز مهجور و ناشناسي دانست كه در نهايت تاسف، فيلم هاي شاخص و قابل اعتنايي به سينما ارايه نكرده است، اما درباره هنرمند يگانه اي مثل چارلي چاپلين وضع فرق مي كند. چاپلين شخصيت شناخته شده اي است كه در گذر دو قرن گذشته و به پايان رسيده توسط بخش عمده اي از ساكنان دنيا شناخته شده است. شايد بتوان او را تاثيرگذارترين شخصيت سينمايي دانست كه تاريخ و روند حوادث تاريخي را تحت تاثير خود قرار داده است. كمتر آدمي را مي توان سراغ گرفت كه آثار تصويري و به جامانده از چاپلين بزرگ را نديده  يا از او شناختي نداشته باشد. بنابراين طبيعي است كه ساخته شدن فيلمي درباره زندگي خصوصي و هنري اين هنرمند ماندگار، خود به تنهايي يك حادثه تلقي مي شود.
اولين بار اوايل دهه ۱۹۹۰ بود كه اين ايده از سوي برخي شركت هاي بزرگ فيلمسازي مطرح شد. بهانه آنها صدمين سال توليد چاپلين و برگزاري مراسم هاي يادبود و بزرگداشت او در سراسر كره زمين بود. از ميان فيملسازان متعددي كه براي هدايت و كارگرداني اين طرح جذاب، اما جاه طلبانه اعلام آمادگي كرده بودند، قرعه به نام ريچارد آتن بورو افتاد؛ فيلمساز هموطن چاپلين و سينماگر انگليسي تباري كه كم و بيش سرنوشتي مشابه چاپلين داشت و از بازيگري به كارگرداني و فيلمسازي رسيده بود. به طور طبيعي، نام اين فيلم حتي پيش از تولد در پس كوچه هاي ذهن طراح سوژه اش انتخاب شده بود: «چاپلين» فيلمنامه مفصل و پرحجم اين فيلم را ويليام بويد، برايان فوربس و ويليام گلدمن نوشتند. آنها نوشته خود را براساس داستاني كه دايانا هاوكينز با اقتباس از زندگينامه خود چاپلين (كتاب «زندگي من») و اطلاعات ارايه شده از سوي ديويد رابينسون (در كتاب «چاپلين، زندگي و هنرش») نوشته بود، تنظيم كردند. فيلمنامه اي كه مايه مناسبي فراهم كرد تا فيلم تقريباً دو ساعت و نيمه «چاپلين» از روي آن ساخته شود.
مهم ترين مشكل سازندگان فيلم يافتن بازيگري بود كه جثه و اندامي نزديك به چاپلين داشته باشد و با كمي دستكاري در پرداخت چهره بتواند خاطره آن «بزرگمرد كوچك» را پيش چشم تماشاگران زنده كند. رايزني ها و برگزاري آزمون و خطاهاي متعدد، آتن بورو را به انتخاب يك بازيگر گمنام و كم سابقه هدايت كرد: رابرت داوني جونيور. هنرپيشه اي كه اين افتخار را پيدا كرد تا بار ديگر لباس معروف ولگرد كوچك را به تن كند و با تقليد از نوع خاص و منحصر به فرد راه رفتن او، قلب و نگاه تماشاگران مشتاق ـ (كه در ساحل سينما منتظر نتيجه كار بودند ـ را به خود جلب كند. حضور و بازي در فيلم چاپلين موقعيت مهم و يگانه اي ايجاد كرد تا رابرت داوني جونيور با نمايش استعدادهاي نهفته مانده خود قلب كارگزاران هاليوود را تسخير كند (از او بعد از اين فيلم براي بازي در آثار متعددي دعوت به همكاري شد) اما شانه هاي او توان و تحمل فسادي كه معمولاً پول و شهرت به همراه مي آورند را نداشت و با روي آوردن به اعتياد (كه به رسوايي و سپس دستگيري او منجر شد) باعث شد تا تصويرش نزد عاشقان و علاقه مندان اصيل سينما خدشه دار شود.
داوني جونيور در چاپلين نقش جواني تا پيري بزرگمرد كوچك را بازي مي كند. فيلم با چهره آشنا و جذاب ولگرد كوچك شروع مي شود. كمي  بعدتر در فصل عنوان بندي و فهرست عوامل سازنده ـ كه شامل نماهاي بسيار آشنايي از حضور چاپلين در فيلم «لايم لايت» است ـ چارلي كه در اين فيلم نقش يك دلقك بخت برگشته را بازي مي كند بزك چهره خود را پاك مي كند و تصوير از تك رنگ (سياه و سفيد با مايه هاي قهوه اي) به رنگي تبديل مي شود. با اين تمهيد، سازنده فيلم، تماشاگران امروز سينما را ـ كه به دنياي رنگي فيلم ها عادت كرده اند و به تعبير يكي از منتقدان فرانسوي «ديگر بوي نقره را نمي فهمند» ـ وارد تصوير و زندگي اين هنرمند مي كند. كمي بعدتر چاپلين پير كه روزگار بازنشستگي را سپري مي كند و البته چهره اش كمترين نشاني از شادابي و نشاط دوران جواني را ندارد، در سوئيس (كشوري كه سال هاي آخر عمر خود را در آن جا سپري كرد و همان جا هم به خاك سپرده شد) با جورج هيدن (كه آنتوني هاپكينز با قدرت و تسلطي مثال زدني نقش او را بازي مي كند) به گفت وگو مي پردازد. چاپلين در اين گفت وگو به روايت زندگي خود مي پردازد. خاطراتي كه از اواخر قرن نوزدهم تا ميانه هاي قرن بيستم ميلادي را دربر مي گيرد.
در بخشي از فيلم، خاطره جالب و جذاب چاپلين از تجربه اولين حضور خود بر صحنه  نمايش (در ۱۸۹۴) روايت مي شود. در اين فصل، چارلز
پنج ساله كه تحت سرپرستي والدين بازيگرش به نيروي غريزه و اعتماد به نفس مسلح شده موفق مي شود صحنه بازي و نمايش را از مادر خود (كه در اين فيلم جرالدين چاپلين، دختر چاپلين نقش او را بازي كرده) بربايد و براي اولين بار استقبال پرشور تماشاگران را تجربه كند؛ اتفاقي كه توان و استحكام چاپلين در دنياي نمايش را محك و گام هاي بعدي او (به سوي خودباوري و موفقيت) را رقم مي زند.
نقطه عطف داستان و فيلم چاپلين در ۱۹۱۳ و در مونتانا رقم مي خورد. جايي كه چارلز (چارلي) چاپلين با تماشاي يكي از فيلم هاي آن دوره هيجان زده مي شود و دعوت مك سنت را مي پذيرد. مك سنت از او براي حضور در فيلم هايش دعوت مي كند، اما چارلز احساس مي كند از توانايي هايش خيلي بد استفاده شده است. چاپلين پس از ابداع شخصيت ولگرد و اثبات استعدادش در اجراي آن، از مك سنت درخواست مي كند تا به او اجازه كارگرداني دهد. با چنين تصميمي است كه ستاره اقبال به او روي مي آورد و موفقيت و شهرت را به او هديه مي دهد.
بخش هاي پاياني فيلم شامل ماجراي اخراج چاپلين از آمريكا به دليل حمايتش از روس ها (در جنگ) است كه همزمان با رويكرد كميته فعاليت هاي ضد آمريكايي نسبت به شناسايي عوامل و نيروهاي خرابكار صورت مي گيرد. خاطره تلخي كه آمريكايي ها سعي مي كنند با دعوت مجدد از چاپلين و خانواده اش (براي حضور در آمريكا) و اعطاي تنديس افتخاري «اسكار» به او آن را رفع و رجوع كنند.
آنگونه كه پيش بيني مي شد و به دليل سياست هاي انتقادي فيلم عليه آمريكا انتظارش مي رفت، چاپلين در ايالات متحده با اقبال و استقبال چشمگيري مواجه نشد و اعضاي آكادمي علوم و هنرهاي سينمايي با ندادن اسكار به هيچ يك از عوامل توليد اين فيلم (كه البته آنتوني  هاپكينز و همچنين سون نيكوست، فيلمبردار سوئدي تبار، اين استحقاق را داشت) دلسردي خود را به نمايش گذاشتند. آنچه در گذر دوازده سالي كه از ساخت اين فيلم مي گذرد، به جامانده و خود را به رخ مي كشد، اثر سرد، كم حس و حال و فاقد شور و حرارت بازيگر متوسطي است كه فيلم هاي بعدي اش (مثلاً «روباه خاكستري») كه در سال هاي اخير در كشور ما هم به نمايش عمومي درآمده) خاطره فيلم هاي قبلي اش (خصوصاً «گاندي») را خدشه دار كرده است.
فيلمي بي علاقه به شكافتن شخصيتي يگانه همچون چاپلين كه حتي موقعيت و امكان اسطوره سازي از شخصيت ولگرد كوچك را نيز از كف داده است. آنگونه كه جاناتان رامني، منتقد آمريكايي در زماني نمايش اين فيلم به آن اشاره كرده، فيلم چاپلين بين نسخه معتبري از بازسازي يك زندگي حقيقي و فروپاشي يك اسطوره در نوسان است و اين براي فيلمي كه قرار است تصوير عامه فهمي از چاپلين را به نسل و نسل هاي بعدي منتقل كند، اصلاً امتياز چشمگيري نيست.

نگاهي به نگارش شورانگيزترين نامه در تاريخ سينما از سوي چاپلين
از آن سوي پرچين خيال
009081.jpg
سي وهشت سال پيش (در ۱۳۴۵) زماني كه خوانندگان هفته نامه روشنفكر، نشريه مورد علاقه خود را از پيشخوان دكه هاي مطبوعات تهيه كردند و مشغول مطالعه آن شدند، در لابه لاي مطالب يكي از شماره هاي آن با نامه شورانگيز و پرحرارتي روبه رو شدند كه چارلي چاپلين خطاب به دخترش (جرالدين) نوشته بود. آن نامه كه توسط چاپلين در سوئيس (محل اقامتش در سال هاي پايان عمر) و در «دومين ساعت از ۸۷۶۷ ساعت سال ۱۹۶۳» نوشته شده با اين جملات آغاز شده بود: «جرالدين، دخترم. اين جا شب است، يك شب نوئل. در قلعه كوچك من همه اين سپاهيان بي سلاح خفته اند و نه برادر و خواهرت و حتي مادرت. به زحمت توانستم بي آن كه اين پرندگان خفته را بيدار كنم، خودم را به اين اتاق كوچك نيمه روشن، به اين اتاق پيش از مرگ برسانم. من از تو بسي دورم. خيلي دور. اما چشمانم كور باد اگر يك لحظه تصوير تو را از چشمخانه من دور كند...»
چاپلين در ادامه خطاب به دخترش ـ كه ظاهراً آن زمان در پاريس و بر صحنه تئاترهاي خيابان معروف شانزه ليزه حاضر مي شده ـ نوشته بود: «شنيده ام نقش تو در اين نمايش پرنور و پرشكوه، نقش آن شاهدخت ايراني است كه اسير تاتارها شده است. شاهزاده خانم باش و بمان، ستاره باش و بدرخش، اما اگر قهقهه تحسين آميز تماشاگران و عطر مستي آور گل هايي كه برايت فرستاده اند تو را فرصت هوشياري داد، در گوشه اي بنشين، نامه ام را بخوان و به صداي پدرت گوش فرا دار...»
چاپلين چند سطر پايين تر و پس از توضيحي مختصر درباره دوران پرمشقت و محنت بار كودكي خود، به دخترش توصيه كرده بود كه با آدم هاي فقير و نيازمندي كه در اطراف خود مي بيند با مهرباني رفتار كند و اينگونه ادامه داده بود كه «... گاه به گاه با اتوبوس يا مترو شهر را بگرد و مردم را نگاه كن. زنان بيوه و كودكان يتيم را نگاه كن و دست كم روزي يك بار با خود بگو «من هم يكي از آنان هستم». آره، تو يكي از آنها هستي دخترم نه بيشتر! هنر پيش از آن كه دوبال دورپرواز به انسان بدهد، اغلب دو پاي او را نيز مي شكند. وقتي به آن جا رسيدي كه يك لحظه خود را برتر از تماشاگران خويش بداني، همان لحظه صحنه را ترك كن.»
خوانندگاني كه از مطالعه اين نامه شورانگيز به وجد آمده بودند، در ادامه با اين جملات روبه رو شدند: «اما اين حقيقت را با تو بگويم دخترم. مردمان، روي زمين استوار بيشتر از بندبازان روي ريسمان نااستوار سقوط مي كنند. شايد شبي درخشش گرانبهاترين الماس اين جهان تو را فريب دهد. آن شب اين الماس ريسمان نااستوار تو خواهد بود و سقوط تو حتمي است.»
آنها (خوانندگان مجله) با اين جملات، احساس خوشايند مطالعه اين نامه را تجربه كردند: «... تنها گاه گاهي چهره خود را در آينه نگاه كن. آن جا مرا نيز خواهي ديد. خون من در رگ هاي توست و اميدوارم حتي آن زمان كه خون در رگ هاي من مي خشكد، چارلي را، پدرت را فراموش نكني. من فرشته نبودم، اما تا آن جا كه در توان من بود تلاش كردم تا آدم باشم. تو نيز تلاش كن كه حقيقتاً آدم باشي. رويت را مي بوسم.»
اين نامه كه مورد توجه و علاقه خوانندگان قرار گرفته بود در سال هاي بعد از چاپ در اين نشريه هم (گاه با حذف و تغييراتي اندك) تجديدچاپ شد. از آن در چند برنامه راديويي استفاده شد و حتي توسط گوينده خوش ذوقي روي نوار كاست خوانده شد كه با استقبال مواجه شد. اما يازده سال بعد (در ۱۳۵۶) گفت وگويي كه با يكي از روزنامه نگاران موفق آن دوران در يكي از نشريات عامه پسند خانوادگي به چاپ رسيد، سرنوشت آن نامه كذايي را تغيير داد. او در آن گفت وگو اشاره كرده بود كه در زمان چاپ آن نامه به عنوان ناظر صفحه بندي مجله روشنفكر در چاپخانه حضور داشته و در آخرين ساعت هاي شبي كه آخرين صفحه هاي يكي از شماره ها براي چاپ آماده مي شده، متوجه شده يك صفحه مطلب كم آورده است! از آن جا كه امكان خالي ماندن و سفيد چاپ شدن آن صفحه وجود نداشته، او به فكر مي افتد تا با تمهيدي اين صفحه را پر كند. ظاهراً در چنين وضعيت اضطراب آلودي چشم او به چند گراور (از تصاوير چارلي چاپلين) افتاده و به اين مسئله فكر كرده كه مي تواند با استفاده از توان و غريزه خلاق خود در زمينه روزنامه نگاري كاري كند كارستان و طبق اعترافي كه در لابه لاي گفت وگوي مورد بحث انجام شده، نوشته شدن نامه چاپلين به دخترش (جرالدين) حاصل دست وپنجه نرم كردن با دقيقه ها و ثانيه هايي است كه مي توانسته به جنجال و رسوايي ختم شود.
به هرحال ماجراي اين اعتراف و روشنگري سرانجامي نداشت و هجده سال بعد از اولين نوبت چاپ اين نامه، در سال ۱۳۶۳ كتابي منتشر شد به نام «آخرين تصوير از چارلي» كه به تعبير بهتر نوعي كتابسازي (گردآوري و تنظيم شتابزده نوشته هايي درباره زندگي خصوصي و هنري چاپلين) بود. جالب اين كه نامه مورد ذكر، همراه با پاسخ جرالدين به پدرش چاپ شده بود كه در زمان انتشار اين كتاب با واكنش برخي نشريات تخصصي سينما مواجه شد. در سال هاي پس از چاپ و انتشار اين كتاب، نامه چاپلين به فرزندش چند بار ديگر نيز به دست چاپ سپرده شد، اما خوشبختانه از پاسخ جرالدين به پدرش يادي به ميان نيامد. معلوم نيست چنين اتفاقي را بايد معلول ضعف آشكار در نثر و ادبيات متن جرالدين (در مقايسه با نوشته پدرش!) دانست يا نه، اما هرچه كه هست اين اتفاق باعث شد تا در سال هاي اخير، صفحات مطبوعات ايران كمتر با جعل واقعيت رويارويي داشته باشد.
هوشنگ گلمكاني دبير شوراي نويسندگان ماهنامه فيلم كه در طول انتشار بيست و دوساله اين نشريه، به تناوب، موضوع جعلي بودن نامه چاپلين را مطرح كرده، سال گذشته (در شماره ۳۰۴ / شهريور ۱۳۸۲) ضمن بازگشايي و بررسي دوباره اين پرونده دروغ پردازي، به ماجرايي اشاره كرده كه پرداختن به آن براي پايان بخشيدن به اين تحقيق خالي از لطف نيست. او در مقاله مورد اشاره نوشته است: «دو سال پيش كه مايكل چاپلين، پسر چاپلين به دعوت يكي از تهيه كنندگان ايراني همزمان با جشنواره فيلم فجر به تهران آمده بود، در بازار فيلم تهران به غرفه فصلنامه فيلم اينترنشنال كه رسيد، موضوع نامه را با او در ميان گذاشتيم و از محبوبيت اين نامه در ميان گروهي از هموطنانمان با او حرف زديم. چاپلين پسر با اشتياق ماجرا را شنيد و با هيجان خواستار دريافت نسخه اي از اين نامه شد. بعد هم به شوخي يا جدي گفت كه پدرش آنقدر گرفتار بوده كه فرصت نداشته براي بچه هايش نامه اي بنويسد؛ و معتقد بود كه روحيه شاعرانه و احساساتي مردم ايران باعث محبوبيت چنين نامه اي در اين جا شده است. با اين حال از شما چه پنهان، از رو نرفتيم و گشتي هم در اقيانوس اينترنت زديم تا با يافتن نسخه اصل نامه پي به اشتباهاتمان ببريم. اما دنياي غرب چنان غرق در ماديات و جنگ و خشونت شده كه در اين وانفسا جايي براي چنين پيام هايي نيست. و چيزي نيافتيم.»

از يادگاري هاي چاپلين
چاپلين با ديگران
009054.jpg
با اورسن ولز
009048.jpg
معروف ترين تصوير سينما در نقد دنياي ماشينيسم
009051.jpg
با اينگمار برگمن
009063.jpg
نقد بي رحمانه قدرت و فاشيسم در هنگامي كه جهان در تب هيتلر مي سوخت
009072.jpg
با مهاتما گاندي
009057.jpg
انگشت نگاري از چاپلين به خاطر عقايد ضد آمريكايي
009078.jpg
با آلبرت اينشتين
009069.jpg
جامعه آمريكا از چاپلين با يك اسكار عذرخواهي مي كند
009060.jpg
با وينيستون چرچيل
009075.jpg
در كنار مارلون براندو ستايشگر و بازيگر يكي از فيلم هايش

سالشمار زندگي و آثار چارلي چاپلين به روايت تاريخ
يك جهان ،دو جنگ و يك ولگرد
009099.jpg
سالشمار زندگي و آثار چارلي  چاپلين ترجمه اي است از كتاب «۱۰۰ سال ۱۰۰ تصوير و ۱۰۰ واقعيت درباره چاپلين» كه در سال ۱۹۸۹ همزمان با صدمين سال تولد چارلي  چاپلين، هنرمند پرآوازه تاريخ سينما منتشر شده است. اين كتاب كه توسط پام پومي ير و ديويد رابينسون گردآوري شده، به شهادت مقدمه كتاب، حاصل تلاش و كنكاش آن دو براي دريافت اطلاعات از آرشيو شخصي چاپلين است كه از سوي خانواده او در اختيار آنها قرار گرفته است.
لحن كتاب براي بازگويي پشت سرهم (كرونولوژيك) حوادث سال هايي كه از تولد اين هنرمند گذشته به گونه اي است كه در كنار اشاره به حوادث زندگي چاپلين (از كودكي تا مرگ و پس از آن) به مناسبت هاي تاريخي آن سال ها نيز اشاره شده است. اين تمهيد باعث شده تا خوانندگان ضمن مطالعه خلاصه اي از زندگي پرفراز و نشيب چاپلين با نگاه به اتفاقات مهم دو قرن ۱۹ و ۲۰ به اندوخته هاي خود از تاريخ بيفزايند؛ موهبتي كه از سوي چاپلين و ساير شخصيت هاي مهم تاريخي در اختيار ساكنان زندگي قرار گرفته و... تا پايان جهان ادامه خواهد داشت.
۱۸۸۹
چاپلين
شانزدهم آوريل: تولد چارلز اسپنسر چاپلين در خيابان شرقي محله لامبت در لندن. از والديني (چارلز چاپلين  و هانا هري يت پدينگام ني هيل) كه هردويشان به عنوان آوازخوان در تالار موسيقي شهر مشغول به  كارند؛ در اين دوران خانم چاپلين با نام هنري ليلي هارلي روي صحنه ظاهر مي شود. البته همزمان با تولد چارلز چاپلين دوران فعاليت هنري مادرش به پايان رسيده بود ولي پدرش به طور منظم در تالارهاي موسيقي شهر لندن ظاهر مي شد.
۱۸۹۰
چاپلين
در يك دوره كوتاه مدت خانواده چاپلين احساس خوشبختي مي كنند. فعاليت هنري چارلز چاپلين پدر، روزگار اوج خود را سپري مي كند. او در نيويورك و تئاتر «يونيون اسكوئر» مي درخشد و با نمايش هاي مناسب خانواده هاي آمريكايي سفرهاي متعددي انجام مي دهد كه ضامن موفقيت اوست.
جهان
ـ تولد آدولف هيتلر در ۲۰ آوريل
ـ بناكردن برج ايفل به عنوان نماد بين المللي شهر پاريس
ـ توليد نوارهاي فيلم سلولوئيد توسط جورج ايستمن در آمريكا
ـ به رسميت شناختن حمايت ايتاليا از اتيوپي در پيمان يوكيالي
۱۸۹۳
چاپلين
009096.jpg
مشكلات خانم چاپلين ـ كه در غيبت همسرش با دشواري هاي فراواني روبه رو شده ـ با گرفتاري هاي مادرش (مري آن هيل كه به الكل و سپس ولگردي روي آورده و در نهايت در يك بيمارستان رواني بستري شده) دوچندان مي شود.
در شهر بريستول، هنريتا فلورنس كلي كه بعدها چاپلين با او براي اولين بار عشق را تجربه كرد، در شماره ۱۲ خيابان گويينا به دنيا مي آيد.
جهان
ـ آغاز آموزش رايگان سطح ابتدايي براي بچه ها در انگلستان
ـ انتشار اولين روزنامه كاملاً تصويري به  نام «ديلي گرافيك»
ـ بركناري بيسمارك (به عنوان نخستين وزير) پس از ۲۸ سال توسط قيصر ويلهلم دوم در آلمان
ـ اعلام موجوديت مهاجران ايتاليايي در اريتره
۱۸۹۴
چاپلين
براساس حافظه خود چاپلين، او اولين حضور صحنه اي خود را (در الدرشات و تئاتر كنتين) در اين سال انجام مي دهد. صداي مادر، بازي چارلي را همراهي مي كند و از او
ـ كه به عنوان يك تقليد كننده با استعداد شناخته شده ـ خواسته مي شود تا به جاي مادر روي صحنه بيايد. او در اين كار موفق است و تماشاگران كه بيشترشان سربازند روي صحنه پول مي ريزند!
جهان
ـ اختراع زيپ
ـ آغاز درمان بيماري هاي روحي به روش مدرن در تيمارستان كلايبري (لندن)
ـ برگزاري نمايشگاه جهاني در شيكاگو
ـ ايجاد گروه كارگري «فاشي» در سيسيل براي مبارزه با فقر و گرسنگي و جلوگيري از فعاليت آن توسط قواي نظامي
۱۸۹۵
چاپلين
حال  هانا چاپلين رو  به وخامت مي گذرد و در بيمارستان لامبت بستري مي شود. چارلي در كنار بستگان مي ماند و اين زماني است كه برادرش (سيدني) به مدرسه شبانه روزي نوروود فرستاده شده است.
جهان
009093.jpg
ـ افتتاح اولين تالار براي نمايش «كينه توسكوپ» (اختراع اديسون) در نيويورك
ـ اعلام محكوميت سرهنگ دريفوس فرانسوي به جرم خيانت
ـ اخراج مبلغان مذهبي فرانسه از اريتره و جايگزيني آنها با نيروهاي ايتاليايي
۱۸۹۶
چاپلين
همزمان با طولاني شدن مدت بستري خانم چاپلين، فرزندان او به موسسه هاي عمومي فرستاده مي شوند؛ چارلز به مدرسه «هان ول» و سيدني به يك قايق تمريني به نام «اكس موث»
جهان
ـ اولين نمايش عمومي توسط دستگاه «سينماتوگراف» (اختراع برادران لومي ير)
ـ كشف اشعه ايكس توسط رانگن
ـ اختراع تلگراف بدون سيم توسط ماركوني
ـ انتشار تحليل رواني توسط فرويد
ـ محكوميت اسكار وايلد (نويسنده انگليسي) به جرم همجنس گرايي
۱۸۹۷
چاپلين
چاپلين تمام سال را در مدرسه «هان ول» مي گذراند. با تحت تعقيب قرارگرفتن توسط نيروهاي دولتي ـ كه در يك مورد به دستگيري هم منجر مي شود ـ چاپلين پدر اعلام آمادگي مي كند تا از پسر هشت ساله خود حمايت كند.
جهان
ـ برگزاري اولين المپياد تاريخ مدرن در آتن
ـ اجراي موفقيت آميز اولين پرواز بدون سرنشين توسط اس. پي. لانگلي
ـ تار و مار شدن نيروهاي ايتاليايي توسط سربازان اريتره اي در نبرد آدوا
۱۸۹۸
چاپلين
با طولاني شدن دوره و زمان بستري شدن خانم چاپلين در بيمارستان و نوانخانه، پسرش (چارلز) بين خانه هاي كارگري و مدرسه نوروود كه مخصوص بچه هاي فقير است سرگردان مي شود. در ماه دسامبر چارلي موفق مي شود براي اولين بار يك قرارداد كاري (با جان ويليام جكسون) بسته و به گروه نمايشي او بپيوندد.
جهان
ـ هجوم براي يافتن طلا در «كلندايك»
ـ كشف باسيل مالاريا
ـ انتشار «مطالعاتي درباره روان شناسي جنسيت» توسط هاولاك اليس
۱۸۹۹
چاپلين
009090.jpg
چاپلين با همكاران خود در تالارهاي موسيقي ظاهر مي شود و همراه با آنها در سراسر جزاير انگلستان برنامه اجرا مي كند. در درخشان ترين فصل از فعاليت اين تالارها چاپلين جوان فرصت مي يابد تا كار بعضي ستاره هاي آن روزگار (از جمله ماري لويد، دان لنو، جورج رابي و هري لادر) را از نزديك ببيند. او در ضمن كار برانزبي ويليامز را ـ كه تاثيرش از شخصيت هاي چارلز ديكنز براي اولين بار علاقه اش به ادبيات را برانگيخته مي كند ـ تحسين مي كند.
جهان
ـ ساخت اولين كشتي هوايي توسط گراف فون زپلين
ـ تراشيدن مجسمه «بوسه» توسط آگوست رودين
ـ كشف راديوم
ـ حمايت اميل زولا از دريفوس
۱۹۰۰
چاپلين
در كريسمس اين سال چاپلين همراه با همكاران خود (در گروه نمايشي جان ويليام جكسون به نام «هشت پسربچه از لنكشاير») در بزرگترين تالار شهر لندن و در نمايش سيندرلا نقش گربه را بازي مي كند. در همين سال چاپلين پدر كه از نوعي بيماري خاص رنج مي برد براي آخرين بار روي صحنه ظاهر مي شود.
جهان
ـ شيوع جنگ داخلي در آفريقاي جنوبي
ـ برگزاري كنفرانس صلح ۲۶ ملت در شهر هاگ
ـ اولين ضبط موفقيت آميز صدا به روش مگنت
ـ اختراع آسپيرين
ـ راه اندازي كارخانه خودروسازي فيات
۱۹۰۱
چاپلين
مرگ پدر چاپلين در روز نهم ماه مي، در بيمارستان سن توماس محله لامبت و در سن ۳۷ سالگي
جهان
ـ سو ءقصد به جان آمبرتوي اول پادشاه ايتاليا و جانشيني ويتوريو امانوئل سوم به جاي او
ـ ارايه فرضيه كوانتوم انرژي از سوي ماكس پلانك
۱۹۰۲
چاپلين
چاپلين در اين سال و در حالي كه كارهاي متفرقه فراواني انجام مي دهد تلاش مي كند تا براي گذران زندگي خود و مادر مريضش به اندازه كافي پول پس انداز كند.
جهان
ـ مرگ ملكه ويكتوريا پس از ۶۴ سال سلطنت
ـ انتقال پيام هاي قابل ترجمه و بدون نياز به سيم توسط ماركوني
۱۹۰۳
چاپلين
در ماه مي اين سال، هانا چاپلين (مادر چارلي) كه ديوانه شده در تيمارستان بستري مي شود. در ۱۲ جولاي اين سال چاپلين در نمايشي به كارگرداني اچ . اي. سينزبري ظاهر مي شود و در ۲۷ جولاي به گروه نمايشي «شرلوك هولمز» مي پيوندد.
جهان
009087.jpg
ـ پايان جنگ هاي داخلي در آفريقاي  جنوبي
ـ كشف هورمون
ـ پرداخت خسارت به مهاجران «نامطلوب» و اخراج شده، توسط ايالات متحده آمريكا
۱۹۰۵
چاپلين
در ماه اكتبر اين سال چاپلين به لندن دعوت مي شود تا اول در نمايش كوتاه «موقعيت دردناك شرلوك هولمز» و سپس در اجراي تازه شرلوك هولمز بازي كند.
جهان
ـ اولين پرواز موفقيت  آميز و داراي سرنشين توسط برداران رايت
ـ اعلام موجوديت انشعاب بلشويست ها از حزب كارگران دموكرات  (در روسيه)
ـ كارگرداني فيلم «سرقت بزرگ قطار» توسط ادوين.اس.پورتر
۱۹۰۷
چاپلين
چاپلين به سفرهاي خود ادامه مي دهد. در همين زمان برادرش (سيدني) به يك گروه نمايشي پيوسته و راهي آمريكا مي شود.
جهان
ـ تيراندازي توسط ارتش به سوي تظاهركنندگان در سن پترزبورگ
ـ شورش در كشتي جنگي «پوتمكين»
۱۹۰۸
چاپلين
در ۲۱ فوريه اين سال و پس از گذراندن يك هفته امتحان، چاپلين با «فرد كارنو» قراردادي يكساله مي بندد. در پاييز همين سال او هتي كلي (هنريتا فلورنس كلي) را ملاقات مي كند و به او دل مي بازد. او در اين سال با گروه فردكارنو در پاريس روي صحنه مي رود.
جهان
ـ آغاز اعتراض گاندي به قوانين خشونت آميز جديد
ـ پايه گذاري جنبش «پيشاهنگي» توسط رابرت بادن پاول
ـ اعلام موافقت حكميت اجباري بين ملت ها در كنفرانس صلح شهر هاگ
۱۹۱۰
چاپلين
در اين سال چاپلين براي دومين بار قرارداد سه ساله اي با كارنو مي بندد و در ماه سپتامبر با كشتي راهي يك تور نمايشي در آمريكا مي شود. اين تور در يكي از بزرگترين تالارهاي شهر نيويورك كار خود را آغاز مي كند.
جهان
ـ ملحق شدن بوسني و هرزگوين به اتريش
ـ دريافت جايزه نوبل توسط ارنست راترفورد به خاطر فعاليت در زمينه راديو اكتيويته
۱۹۱۱
چاپلين
تمام اين سال را چاپلين در ايالات متحده سپري مي كند. با مسافرت به سراسر اين كشور پهناور و دريافت دستمزد نقش اصلي
جهان
ـ الحاق ژاپن به كره
ـ ساخته شدن اولين فيلم در هاليوود (به نام در كاليفرنياي قديم) توسط ديويد وارك گريفيث
۱۹۱۲
چاپلين
در ماه ژوئن اين سال چاپلين به انگلستان برمي گردد ولي در اكتبر دوباره به خاطر تور نمايشي كارنو به آمريكا برمي گردد. در اين سال هانا مادر چاپلين به يك تيمارستان خصوصي در پكام منتقل مي شود.
جهان
زنداني شدن بنيتو موسوليني در ايتاليا به خاطر رهبري جنبش كارگران محلي
ـ افشاي واقعيت بي سوادي تقريباً نيمي از جمعيت ايتاليا در سرشماري عمومي
ـ رسيدن رونالد آماندسن به قطب جنوب
ـ اعلام موجوديت جمهوري خلق چين
۱۹۱۳
چاپلين
در ۲۵ سپتامبر اين سال چاپلين با نمايندگان شركت آمريكايي «موشن پيكچرز» قرارداد يكساله اي امضا مي كند تا در ازاي دريافت ۱۵۰ دلار در هفته به شركت فيلمسازي «كي استون» بپيوندد. اين قرارداد از روز ۱۶ دسامبر اين سال به اجرا درمي آيد. در ماه نوامبر چاپلين در كانزاس سيتي روي صحنه مي رود و اين آخرين حضور او روي صحنه نمايش به شمار مي آيد.
جهان
ـ غرق شدن كشتي «تايتانيك»
ـ سردبيري روزنامه «آوانتي» توسط بنيتو موسوليني
ـ توليد و ارايه سلفون (پلاستيك شيشه اي براي محافظت از اشيا) در بازار
۱۹۱۴
چاپلين
در اين سال چاپلين در ۳۵ فيلم از توليدات «كي استون» ظاهر مي شود. از جمله در اولين فيلم بلند كمدي كه در آن نقش مكمل ماري درسلر را ايفا مي كند. اما اولين كار چاپلين در اين شركت، فيلم «گذران زندگي» محسوب مي شود. نوع خاص راه رفتن او اولين بار در دومين  فيلم چاپلين ديده مي شود. با اين وجود ممكن است اين نوع خاص استفاده از اندام، اصلاً براي سومين كار چاپلين طراحي و به آن فكر شده باشد.
بدون در نظرگرفتن اولين فعاليت سينمايي چاپلين ـ كه وي در آن در مقابل ماري درسلر ظاهر شده بود ـ او بعد از دوازدهمين توليد كي استون شروع به كارگرداني فيلم ها كرد و بعد از نوزدهمي در هر فيلم كه ساخت بازي هم كرد. چاپلين در پاييز ۱۹۱۴ و در شيكاگو قرارداد تازه اي با شركت فيلمسازي اسني بست و به همين  دليل در پايان ماه دسامبر، كاليفرنيا را به مقصد شيكاگو ترك كرد.
جهان
ـ واكنش و اعتراض شديد به اجراي باله «آيين پاييز» در پاريس به همراه موسيقي استراوينسكي
ـ راه اندازي خط توليد و مونتاژ در كارخانه خودروسازي هنري فورد
۱۹۱۵
چاپلين
در اين سال چاپلين ۱۲ فيلم كارگرداني مي كند. از جمله آثاري نظير «قهرمان»، «بانك» و «خانه به دوش» به جز اولي در تمام فيلم ها ادنا پرويانس نقش اصلي زن را ايفا مي كند. شركت هيماليا كه پخش كننده فرانسوي اين فيلم ها به حساب مي آيد، در اين سال براي اولين بار در مقابل اسم كوچك چاپلين از شارلوت (چارلي) استفاده مي كند و البته در همين سال است كه اولين عشق چاپلين (هتي كلي) با افسري به نام آلن ادگارهورن ازدواج مي كند.
جهان
ـ آغاز جنگ جهاني اول
ـ اعلام بي طرفي ايتاليا
ـ تشويق آشوب هاي ضددولتي در
آنكونا توسط موسوليني و نني
ـ راه اندازي كانال پاناما
۱۹۱۶
چاپلين
چاپلين با شركت فيلمسازي «ميوچوال» قرارداد مي بندد؛ در ازاي ۱۰ هزار دلار در هفته و ۱۵۰ هزار دلار پاداش كه تا اين زمان بالاترين ميزان دستمزدي است كه به يك «هنر»پيشه پرداخت مي شود. چاپلين در استوديوي خودش كار مي كند و ادنا پرويانس بازيگر زن فيلم هاي او باقي مي ماند.
جهان
ـ اعلام جنگ ايتاليا در مرز
اتريش ـ مجارستان
ـ استفاده از گازهاي سمي توسط نيروهاي ارتش آلمان
ـ مطرح شدن فرضيه عمومي «نسبيت» توسط اينشتين
ـ ساخته شدن فيلم «تولد يك ملت» توسط ديويد وارك گريفيث
۱۹۱۷
چاپلين
در ۱۷ ژوئن اين سال چاپلين با اولين پخش كننده جهاني فيلم (سيركوئيت) قراردادي به ارزش يك ميليون دلار مي بندد و در پاييز كار خود را در يك استوديوي جديد در لوس آنجلس آغاز مي كند.
جهان
ـ اعلام جنگ ايتاليا و آلمان
ـ پيشرفت مراحل درمان بازمانده هاي جنگ با جراحي پلاستيك
ـ استفاده از تانك هاي نظامي براي اولين بار
۱۹۱۸
چاپلين
در ژانويه اين سال چاپلين به استوديوي جديد خود نقل مكان مي كند و فيلم معروف «زندگي سگي» را مي سازد. در ۲۰ اكتبر فيلم «دوش فنگ» به نمايش گذاشته مي شود و در ۲۳ همين ماه چاپلين با ميلدرد هريس (هنرپيشه ۱۸ ساله) ازدواج مي كند كه البته دوام چنداني ندارد.در روز چهارم نوامبر اين سال هتي كلي (عشق دوران نوجواني چاپلين) در لندن و بر اثر آنفلوانزا مي ميرد.
جهان
ـ ورود آمريكا به جنگ با اروپاي متحد
ـ ايجاد موقعيت انقلاب فوريه براي كناره گيري تزار روس و بازگشت بلشويك ها به قدرت با وقوع انقلاب اكتبر
ـ اعلام حمايت انگلستان از يهوديان مقيم فلسطين
۱۹۱۹
چاپلين
در آوريل با به هم پيوستن چاپلين، فربنكس، پيكفورد و گريفيث تشكيلات توليد و پخش «يونايتد آرتيستز» راه اندازي مي شود.
در هفتم جولاي اولين پسر چاپلين (نورمن اسپنسر چاپلين) به دنيا مي آيد، اما سه روز بعد به دليل ضعف و بيماري مي ميرد. در ۲۱ همين ماه چاپلين كه با مشكلات روحي متعددي دست و پنجه نرم مي كند، براي رهاشدن از فشارها تصميم به ساخت فيلم «پسربچه» مي گيرد.
جهان
ـ امضاي پيمان صلح با آلمان توسط روسيه
ـ اعلام كناره گيري آلمان از جنگ
ـ كشته شدن ميليون ها نفر به دليل ابتلاي جهاني به آنفلوانزا
۱۹۲۱
چاپلين
در ۲۹ مارس اين سال، مادر چاپلين كه از ۱۹۰۵ در تيمارستان نگهداري شده به آمريكا منتقل مي شود؛ جايي كه از او در خانه خودش مراقبت مي شود.
در ماههاي سپتامبر و اكتبر چاپلين سفرهاي كوتاه مدتي به اروپا انجام مي دهد. او در اين مدت بين لندن، پاريس و برلين در سفر است و با مردان و زنان برجسته و مهمي ديدار مي كند.
جهان
انتشار اساسنامه فاشيزم توسط موسوليني (در ميلان)
ـ پرواز الكاك و براون بر فراز اقيانوس آتلانتيك
ـ ارايه طرح جداسازي ايرلند از انگلستان توسط لويد جورج
۱۹۲۴
چاپلين
بيشتر اين سال را چاپلين روي طرح «جويندگان طلا» كار مي كند. فيلمبرداري در يك محل واقعي در شهر تراكي آغاز مي شود اما خيلي زود به استوديو منتقل مي شود. ليتاگري كه براي بازي در نقش اصلي زن داستان قرارداد بسته، در ۲۶ نوامبر اين سال با چاپلين ازدواج مي كند.
جهان
ـ كشف انسولين
ـ مرگ ۱۸ ميليون نفر در اتحاد جماهير شوروي بر اثر قحطي
۱۹۲۵
چاپلين
در پنجم ماه مي و با وجود بروز نشانه هايي دال بر ناهماهنگي بين چاپلين و ليتاگري، فرزند اين دو (چارلز اسپنسر چاپلين جونيور) به دنيا مي آيد. در روز ۲۶ ژوئن نمايش افتتاحيه جويندگان طلا برگزار مي شود.
جهان
ـ انتخاب اولين دولت رسمي در انگلستان
۱۹۲۶
چاپلين
ـ در ژانويه اين سال فيلمبرداري فيلم «سيرك» آغاز مي شود. فيلمي كه در چنبره مشكلات فراواني گير مي كند؛ نگاتيوهايش در لابراتوار فاسد مي شود، محل توليدش (چادر يك سيرك واقعي) بر اثر توفان شديد غيرقابل استفاده مي شود و مهم تر از همه استوديوي چاپلين طعمه حريق مي شود. به همه اينها بيفزاييد مشكلات زناشويي چاپلين را با وجود تولد دومين فرزندش (سيدني ارلي چاپلين) در ۳۰ مارس رو به وخامت گذاشته بود.
جهان
ـ به دست گرفتن قدرت ديكتاتوري توسط موسوليني در ايتاليا و منحل شدن ساير حزب ها (به جز فاشيست) توسط او
ـ واگذاري قدرت در اتحاد جماهير شوروي از لئون تروتسكي به ژوزف استالين
۱۹۲۷
چاپلين
در ۱۰ ژانويه اين سال ليتاگري يك دادخواست طلاق عليه چاپلين تنظيم مي كند و در ماه آگوست از او جدا مي شود. كار بر روي فيلم سيرك تا هشت ماه بعد ـ كه وكلاي ليتا با چاپلين تسويه حساب كنند ـ معوق مي ماند.
جهان
ـ فلج شدن انگلستان بر اثر گرسنگي عمومي
ـ برگزاري اولين تظاهرات عليه تلويزيون توسط جان لاگي  بيرد
۱۹۲۸
چاپلين
در هشتم ژانويه نمايش جهاني سيرك آغاز مي شود و در ۲۸ آگوست مادر چاپلين مي ميرد. در ماه مي چاپلين مقدمات ساخت «روشنايي هاي شهر» را فراهم مي كند و در نوامبر با ويرجينيا چريل صحبت هايي مي شود تا نقش زن داستان را بازي كند. فيلمبرداري اين فيلم معروف چاپلين در ۲۷ دسامبر اين سال آغاز مي شود.
جهان
ـ تجديد قانون اعدام در ايتاليا پس از ۳۷ سال
ـ حرف زدن و آوازخواندن ال  جالسون در فيلم «خواننده جاز» فيلمي كه واكنش هاي هيجان زده بسياري را برمي انگيزد
ـ توقف استفاده ارتش انگلستان از سرنيزه به عنوان اسلحه
۱۹۲۹
چاپلين
در اين سال به دليل به سرانجام  رسيدن يك طرح بزرگ و هنرمندانه در فيلم سيرك يك اسكار ويژه به چاپلين اهدا مي شود. در ۲۴ سپتامبر همين سال وينستون چرچيل سرصحنه روشنايي هاي شهر حاضر شده و از مراحل فيلمبرداري بازديد مي كند. ساخت اين فيلم نگراني هاي زيادي را
در چاپلين برمي انگيزد و باعث اخراج يا تغيير بسياري از افراد مي شود. از جمله ويرجينيا چريل كه جايش را به جورجيا هيل مي دهد.
جهان
ـ كاهش سن حق راي زنان انگليسي به ۲۱ سال
ـ كشف پني سيلين
۱۹۳۰
چاپلين
پايان فيلمبرداري روشنايي هاي شهر، چاپلين تنظيم موسيقي براي اولين فيلم صدادار خود را آغاز مي كند.
جهان
ـ ابراز ورشكستگي وال استريت
ـ توليد فيلم ۱۶ ميلي متري رنگي توسط شركت كداك
ـ گشايش موزه هنرهاي مدرن در نيويورك
۱۹۳۳
چاپلين
با الهام از ايده هاي غريبي كه در طول سفر به آسياي جنوب شرقي ذهن چاپلين را اشغال كرده اند، او طرح فيلم «عصر جديد» را در ذهن مي پروراند.
جهان
ـ طراحي و هدايت اعتراض عمومي نسبت به ماليات نمك توسط مهاتما گاندي در هند و زنداني شدن او به دست نيروهاي دولت انگليس
۱۹۳۷
چاپلين
در اين سال چاپلين روي طرح هايي كار مي كند كه هيچ كدام فرجام و سرانجامي نمي يابند. مثل «جانشين سلطنت» و «بازگشت ناپلئون از سن هلنا» او همچنين فيلمنامه «مسافر قاچاقي» را مي نويسد كه ۳۰ سال بعد از اين به  نام كنتسي از هنگ كنگ ساخته مي شود. در اين سال ـ «پولت گدار» ـ كه پيش از اين در فيلم عصر جديد به كارگرداني چاپلين حاضر شده و قصد دارد تا با او ازدوج كند ـ مثل صدها بازيگر مشتاق ديگر براي بازي در نقش اسكارلت اوهاراي فيلم معروف «برباد رفته» امتحان مي دهد و چنان كه مي دانيد پذيرفته نمي شود (اين نقش بعدها توسط ويوين لي اجرا مي شود.)
جهان
ـ انتخاب آدولف هيتلر به  عنوان صدر اعظم آلمان
۱۹۳۸
چاپلين
چاپلين و پولت گدار كه به شرق دور سفر كرده اند اعلام مي كنند كه با همديگر ازدواج كرده اند. چاپلين در باقيمانده سال و به تناوب روي ايده ها و طرح هاي خود كار مي كند. او در ماه اكتبر به طور جدي سوژه «ديكتاتور بزرگ» را در سر مي پروراند.
جهان
ـ اعتراض هيتلر به فساد موجود در هنر مدرن
ـ اختراع موتور جت توسط فرانك ويتل
۱۹۳۹
چاپلين
استوديوي چاپلين براي ساخت اولين فيلم كاملاً ناطق او تجهيز مي شود و در ماه سپتامبر فيلمبرداري ديكتاتور بزرگ آغاز مي شود. در ۱۲ سپتامبر همين سال داگلاس فربنكس كه چاپلين از او به عنوان تنها دوست واقعي در عمر خود ياد كرده بود مي ميرد. آنها آخرين بار سر صحنه ديكتاتور بزرگ همديگر را ملاقات مي كنند.
جهان
ـ پاكسازي ارتش و ارگان هاي رسمي ايتاليا از يهوديان و محدودكردن فعاليت هاي اجتماعي آنها
ـ ارايه تعهد براي حفظ صلح عمومي از سوي نخست وزير وقت انگلستان، نويل چمبرلين
ـ اختراع خودكار هاي امروزي توسط بيرو
۱۹۴۱
چاپلين
در اين سال چاپلين با اقتباس از يكي از نمايشنامه هاي پل ونسان كارل روي طرحي به نام «ترديد و حقيقت» كار مي كند.
جهان
ـ ورود هيتلر به پراگ و تصرف لهستان
ـ آغاز بازجويي ها در كميته فعاليت هاي ضدآمريكايي
ـ زمزمه هاي آغاز جنگ جهاني دوم
ـ اختراع حشره كش د.د.ت
۱۹۴۲
چاپلين
در ۱۸ مه و در سانفرانسيسكو چاپلين عليه جنگ سخنراني مي كندكه در مكان هاي ديگر هم ادامه مي يابد. اين فعاليت هاي جنبي او توسط ماموران اف.بي. آي كنترل مي شود و زمينه مناسبي براي انجام فعاليت هاي سياسي عليه او ايجاد مي كند. در اين سال ساخت فيلم ترديد و حقيقت از دستور كار او خارج مي شود.
در چهارم ژوئن پولت گدار از چاپلين جدا مي شود و او نسخه تازه اي از فيلم جويندگان طلا (شامل توضيحات شفاهي و همراه با موسيقي) را ارايه مي كند. در پايان اين سال او روي فيلمنامه  اي كار مي كند كه بعدها تبديل مي شود به فيلم «موسيو وردو». در پاييز همين سال چاپلين اونا اونيل دختر نمايشنامه نويس معروف (يوجين اونيل) را ملاقات مي كند و به او پيشنهاد ازدواج مي دهد.
جهان
ـ پاتك سريع آلمان به لندن
ـ اشغال بخشي از اتحاد جماهير شوروي توسط آلمان
ـ ورود آمريكا به جنگ و بمباران پرل  هاربر توسط ژاپني ها
۱۹۴۳
چاپلين
ازدواج چاپلين با اونا اونيل در ۱۶ ژوئن و در سانتاباربارا.
جهان
ـ ارايه اولين كامپيوتر الكترونيك
ـ انجام موفقيت آميز اولين آزمايش هاي هسته اي
ـ ادعاي كشته شدن شش ميليون يهودي توسط نيروهاي نازي
۱۹۴۵
چاپلين
چاپلين در اين سال طرح فيلم «موسيو وردو» را مورد پرورش قرار مي دهد.
جهان
ـ تشديد جنگ توسط نيروهاي متفقين
ـ كشف استرپتومايسين
۱۹۴۶
چاپلين
از ماه مي تا سپتامبر چاپلين مشغول فيلمبرداري موسيو وردو است. در هفتم مارس اين سال فرزند ديگرش (مايكل جان چاپلين) به دنيا مي آيد.
جهان
ـ خودكشي هيتلر
ـ كشته شدن موسوليني به دست پارتيزان ها
ـ انفجار بمب  اتمي در هيروشيما و ناكازاكي
۱۹۴۷
چاپلين
آغاز نمايش عمومي موسيو وردو در يازدهم آوريل اين سال. همزمان با نمايش اين فيلم ديدگاه هاي اجتماعي كه توسط كاتوليك هاي متعصب و افراطي هدايت شده باعث برانگيخته شدن دشمني ها نسبت به فيلم و خصوصاً عملكرد سياسي و شخصي چاپلين مي شود. در ماه ژوئن همين سال يكي از اعضاي كنگره آمريكا تقاضاي اخراج چاپلين از خاك اين كشور را مطرح مي كند. همزمان با رشد تهديدآميز جنگ سرد در آمريكا چاپلين به صورت علني موافقت مي كند تا با كميته فعاليت هاي ضد آمريكايي همكاري كند. درحالي كه در حقيقت اصلاً چنين دعوتي صورت نگرفته است.
جهان
ـ انتخاب روش حكومتي جمهوري براي ايتاليا در يك رفراندوم عمومي
ـ آغاز جنگ داخلي در چين
ـ محاكمه رهبران نازي در دادگاه نورمبرگ
۱۹۴۸
چاپلين
چاپلين خود را در هاليوود تنها و تنهاتر مي يابد و سعي مي كند با پرورش فيلمنامه «روشنايي هاي صحنه» كه بعدها به «لايم لايت» (به معني حضور در كانون توجه عمومي) تغييرنام مي دهد، روحيه خود را تقويت كند. فيلمي كه بازگشت چاپلين به نوستالژياي تلخ و شيرين او از لندن و نمايش هاي دوران كودكي اش به حساب مي آيد.
جهان
- تقسيم بندي هندوستان
- پيشنهاد كمك براي مبارزه با كمونيسم از سوي آمريكا
۱۹۵۲
چاپلين
در دوم آگوست و در يك جلسه نمايش خصوصي كه در استوديوي پارامونت برگزار مي شود فيلم «لايم لايت» براي كارشناسان و تماشاگران مشتاق به نمايش گذاشته مي شود. در ششم سپتامبر همين سال چاپلين به همراه همسر و چهار فرزندش راهي اروپا مي شود تا براي نمايش جهاني اين فيلم تبليغات كند. آنها نمي دانند كه هرگز به آمريكا و هاليوود برنخواهند گشت. دو روز پس از رسيدن چاپلين و خانواده اش به انگلستان (در هفدهم سپتامبر) از سوي مدعي العموم تلگرافي به دست او مي رسد كه در آن اشاره شده با درخواست چاپلين براي بازگشت دوباره به آمريكا موافقت نشده است.
در بيست و سوم اكتبر اين سال نمايش لايم لايت در سينما ادئون شهر لندن آغاز مي شود.
جهان
- ترور مهاتما گاندي
- آغاز فعاليت رسمي سرويس بهداشت عمومي در انگلستان
۱۹۵۵
چاپلين
چاپلين روي فيلمنامه «سلطان در نيويورك» كار مي كند. در ماه مارس همين سال او باقيمانده اموال خود در آمريكا را مي فروشد.
جهان
- قيام مائومائو در كنيا
- توليد و ارايه قرص هاي ضد بارداري
ـ راه اندازي شيوه نمايش فيلم «سينه راما» (با سه پرده عريض) در آمريكا
۱۹۵۶
چاپلين
ملاقات چاپلين با بولگانين و خروشچف در لندن. در فاصله ماه مي تا جولاي او مشغول فيلمبرداري «سلطان در نيويورك» است كه تا پايان سال ذهن و تمركز او را به خود اختصاص مي دهد.
جهان
ـ آغاز پيمان اروپاي متحد
ـ امضاي قرارداد ورشو
۱۹۵۹
چاپلين
در جشني كه به مناسبت هفتادمين سالگرد تولد چاپلين برگزار شده او مي گويد شخصيت معروف و قديمي خود (ولگرد كوچك) را تكرار خواهد كرد. در سوم دسامبر اين سال فرزند ديگر چاپلين (آنت اميلي چاپلين) متولد مي شود.
جهان
- قيام مردمي عليه رژيم كمونيست در مجارستان
- حمله فرانسه و انگلستان به مصر پس از اعلام عمومي سازي استفاده از كانال سوئز توسط جمال عبدالناصر.
۱۹۵۹
چاپلين
در اين سال چاپلين نوشتن زندگينامه خود را آغاز مي كند.
جهان
- انتخاب فيدل كاسترو به عنوان رهبر كوبا
- فرستادن ميمون ها و يك سگ به فضا توسط دانشمندان روسي
۱۹۶۲
چاپلين
تولد فرزند بعدي چاپلين (كريستوفر جيمز چاپلين) در هفتاد و سه سالگي. دريافت دكتراي افتخاري از دانشگاه هاي آكسفورد و دورهام.
جهان
-بنا كردن ديوار معروف برلين
-فرستادن اولين انسان (يوري گاگارين) به فضا توسط روسيه
-برپايي عظيم ترين راهپيمايي در لندن عليه سلاح هاي اتمي
۱۹۶۳
چاپلين
در ماه ژوئن اين سال شركت چاپلين موفق مي شود اجازه پخش عمومي «جويندگان طلا» را دريافت كند.
جهان
- آغاز بحران در كوبا
- راه اندازي اولين ايستگاه ماهواره اي تلويزيون (تل استار)
- ثبت نام اولين دانشجوي سياهپوست در دانشگاه مي سي سي پي
۱۹۶۴
چاپلين
چاپلين اعلام مي كند كه طرح هاي بعدي اش (يك اپرا و يك كمدي به سبك بزن بكوب) را به خاطر پسرش سيدني انجام خواهد داد. او در اين سال زندگينامه خود را منتشر مي كند.
جهان
- ترور جان.اف.كندي رئيس جمهور وقت آمريكا
- توليد موفقيت آميز واكسن سرخجه
۱۹۶۵
چاپلين
مرگ سيدني (برادر چارلي) در هشتاد سالگي و دقيقاً در جشن تولد هفتاد و شش سالگي چاپلين (شانزدهم آوريل). در دوم ژوئن همين سال چاپلين همراه با اينگمار برگمان جايزه «اراسموس» را دريافت مي كند.
جهان
- انفجار بمب اتمي توسط چين
- بمباران ويتنام شمالي توسط نيروهاي ارتش آمريكا
۱۹۶۶
چاپلين
از ژانويه تا ماه مي اين سال چاپلين مشغول فيلمبرداري «كنتسي از هنگ كنگ» است. در ماه اكتبر هنگام راه رفتن در استوديو مچ پاي او شكسته مي شود. اين شكستگي كه اولين حادثه فيزيكي جدي در عمر چاپلين به شمار مي آيد شوك رواني عميقي بر او وارد مي كند.
جهان
- راه رفتن اولين انسان (الكسي لئونوف روسي) در فضا
۱۹۶۸
چاپلين
چاپلين روي طرحي به نام «غافلگيري» كار مي كند. داستاني درباره دختر نوجواني كه يك روز به طور غيرمنتظره اي بال درمي آورد! او اين نقش را با خصوصيات دخترش (ويكتوريا) پرورش مي دهد تا در آن فيلم بازي كند. در همين سال فرزند ارشد چاپلين (از ليتاگري) به نام چارلز چاپلين جونيور در سن ۴۳ سالگي مي ميرد.
جهان
- وقوع توفان سهمگين در ايتاليا و تخريب  بخش عمده اي از شهرهاي فلورانس و ونيز
- آشوب و شورش هاي فراگير نژادپرستي در ايالات متحده آمريكا
- اعلام انقلاب فرهنگي از سوي مائو در چين
۱۹۶۹
چاپلين
چاپلين هشتادمين سال تولد خود را جشن مي گيرد
جهان
- ترور مارتين لوتركينگ
- راه اندازي جنبش هاي فراگير دانشجويي در فرانسه و انگلستان
- حمله سربازان روسي به چكسلواكي
۱۹۷۰
چاپلين
در اين سال چاپلين موسيقي جديدي براي فيلم سيرك تنظيم مي كند. اين موسيقي همراه با آوازي است كه خود چاپلين آن را اجرا مي كند.
جهان
- بهره برداري از پرواز هواپيماي كنكورد
- راه رفتن اولين انسان روي كره ماه
- رهبري انقلاب ليبي توسط سرهنگ قذافي
۱۹۷۲
چاپلين
سال آشتي آمريكا و چاپلين، بيست سال پس از خروج او. در ماه آوريل اين سال اسم او به جمع آدم هاي مشهوري كه در لس آنجلس اثر دست خود را به جا مي گذارند افزوده مي شود. او در روز اول آوريل وارد نيويورك مي شود تا در مراسم ويژه نمايش فيلم هايش شركت كند. در همين مسير او مدال هندل را دريافت مي كند و به لس آنجلس سفر مي كند تا در روز تولدش يك اسكار ويژه ديگر (به خاطر يك عمر فعاليت گرانسنگ و ارزشمندش) به او اهدا شود.
در سوم سپتامبر همين سال چاپلين در جشنواره فيلم ونيز جايزه شيرطلايي را نيز از آن خود مي كند.
جهان
- حمله سربازان روسي به پايگاه كمونيست ها در كامبوج
- برپايي اولين راهپيمايي و تظاهرات عليه آزادي همجنس بازان در انگلستان
۱۹۷۴
چاپلين
نمايش فيلم «زندگي من در تصاوير» يك سال پس از پايان جنگ ويتنام. فيلمي با ميان نويس ها و توضيحاتي كه خود چاپلين آنها را ارايه كرده است.
جهان
- آتش گشودن چتربازان انگليسي بر تظاهرات كنندگان ايرلندي
- ديدار ريچارد نيكسون، رئيس جمهور وقت آمريكا از چين
۱۹۷۵
چاپلين
چاپلين از سوي ملكه اليزابت دوم لقب مي گيرد.

جهان
- تبعيد الكساندر سولژنيتسين از روسيه
- استيضاح ريچارد نيكسون به خاطر رسوايي «واترگيت»
۱۹۷۶
چاپلين
اين جمله از چاپلين منتشر مي شود كه «كاركردن عين زندگي است و من دوست دارم زندگي كنم.»
جهان
- مجرم شناختن اينديراگاندي به دليل تقلب در انتخابات
- وقوع جنگ شهري در بيروت
۱۹۷۷
چاپلين
در پانزدهم اكتبر اين سال چاپلين براي آخرين بار از خانه خارج مي شود تا براي شركت در يك سيرك به شهر ويوي برود. او در بيست و پنجم دسامبر همين سال، در هنگام خواب و زماني كه ۸۹ سال از تولدش مي گذرد جان به خالق هنر تسليم مي كند. او در روز بيست وهفتم دسامبر ۱۹۷۷ در شهر ويوي به خاك سپرده مي شود.
جهان
- آشوب هاي ضد نژادپرستي در سووتو، آفريقاي جنوبي
- مرگ مائوتسه تونگ
۱۹۷۸
چاپلين
در يك رويداد غريب و باورنكردني جسد چاپلين توسط دو مهاجر اروپاي شرقي كه قصد دارند تا از خانواده او اخاذي كنند دزديده مي شود. اين ماجرا بعد از شانزده روز فيصله پيدا مي كند؛ جسد دوباره به خاك برگردانده مي شود و نبش قبركنندگان پاي ميز محاكمه كشانده مي شوند.
جهان
- بركناري علي بوتو در پاكستان
۱۹۸۰
چاپلين
در اين سال پاركي به نام چارلز چاپلين به طور رسمي در شهر ويوي (مدفن چاپلين) گشايش مي يابد. در لندن نيز سر رالف ريچاردسون از پلاكي كه بر در خانه شماره ۲۸۷ واقع در جاده كنينگتون نصب شده (اولين جايي كه چاپلين در آن جا زندگي كرده) پرده برداري مي كند.
جهان
- تولد اولين نوزاد آزمايشگاهي
تلاش مردم ايران براي براندازي رژيم شاه و درخواست عمومي از امام خميني براي بازگشت به وطن؛ رخدادي كه يك سال بعد در ۱۹۷۹ (۱۳۵۷) نتيجه مي دهد و به پيروزي انقلاب اسلامي ايران ختم مي شود.
۱۹۸۱
چاپلين
نصب مجسمه چاپلين در ميدان ليسستر شهر لندن
جهان
- اعلام ريشه كن شدن جهاني مرض آبله از سوي سازمان بهداشت جهاني
- دست و پنجه نرم كردن ۱۰ ميليون نفر در شرق آفريقا با مشكل قحطي
۱۹۸۲
چاپلين
در شهر ويوي يك مجسمه برنز كه به طور دقيق از روي مجسمه چاپلين در لندن شبيه سازي شده، در پارك چارلز چاپلين نصب مي شود.
جهان
- آغاز جنگ تحميلي عراق عليه ايران
- انتخاب رونالد ريگان به رياست جمهوري آمريكا و جان سالم به در بردن او از يك سوءقصد در همين سال
- سوءقصد به جان پاپ ژان پل دوم
- ترور انورسادات، رئيس جمهور وقت مصر توسط خالد اسلامبولي
- شناسايي ويروس ايدز
۱۹۸۹
چاپلين
در اين سال به مناسبت صدمين سال تولد چاپلين در سراسر دنيا جشن گرفته مي شود. در لندن شاهزاده ولز در نمايش باشكوه فيلم «روشنايي هاي شهر» كه در تالار نامينون برگزار شده (جايي كه اين فيلم ۵۸ سال پيش در آن به نمايش گذاشته شده بود) شركت مي كند. براي نمايش مجدد اين اثر، موسيقي ها دوباره تنظيم شده و همزمان با روي پرده افتادن فيلم به صورت زنده نواخته مي شود.
جهان
- حمله به لبنان توسط نيروهاي رژيم اشغالگر قدس
- آغاز جايگزيني فيبرهاي نوري به جاي كابل تلفن
- صدور فتواي امام خميني(ره) مبني بر اعدام سلمان رشدي، نويسنده كتاب موهن «آيات شيطاني»
- برگزاري انتخابات با برگزيدن نامزدهاي انتخاباتي در روسيه و لهستان
- اعلام آمادگي جورج بوش پدر (رئيس جمهور وقت آمريكا) براي مبارزه عمومي با كوكايين

پرونده
ايران
هفته
جهان
پنجره
داستان
چهره ها
سينما
ديدار
حوادث
ماشين
ورزش
هنر
|  ايران  |  هفته   |  جهان  |  پنجره  |  داستان  |  چهره ها  |  پرونده  |  سينما  |
|  ديدار  |  حوادث   |  ماشين   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |