چهارشنبه ۲ دي ۱۳۸۳
يادداشت هاي مدرسه اي براي پدران و مادران-۳
تنبيه بدني در عصر IT
تاكنون در دو هفته پي در پي و در روزهاي سه شنبه ۱۷ و چهارشنبه ۲۵آذر در صفحه فرهنگ و آموزش همشهري، بخش هاي نخست و دوم «يادداشت هاي مدرسه اي براي پدران و مادران» را كه به تبيين و تشريح مسائل مرتبط با روابط بين خانواده ها و مدرسه ها مي پردازد، خوانده ايد. آنچه در پي مي آيد، بخش سوم اين سلسله يادداشت هاست كه به موضوع «تنبيه بدني در مدرسه ها و خانواده ها» اختصاص يافته است.
007971.jpg
عكس : صالح اصغري ـ تبريز
مرتضي مجدفر
درست يازده سال پيش از اين، در آذرماه ،۱۳۷۲ دبير وقت گروه علمي فرهنگي همشهري، عكسي را به دستم داد و گفت: «تو كه مسئول صفحه آموزشي هستي، در مورد اين عكس، نوشته اي مرتكب شو!»
ظاهراً  موضوع عكس، كه همان عكس و نمونه بهتري از آن را امروز در صفحه مي بينيد، مربوط به تنبيه بدني در مدرسه هاي چندپايه روستايي بود كه از قرار به صورت مختلط نيز اداره مي شدند. در اين عكس، شدت ترس و اضطراب به ترتيب از چپ به راست، كاهش يافته بود و همين طور شدت درد و گريه، دست معلم (يا تربيت كننده ديگري همچون: مدير، معاون و مربي) به سوي دانش آموز گريان و مچاله شده، دراز شده و خواهان تداوم تنبيه بود. هنگام چاپ مطلب، به صلاحديد، سمت چپ عكس بريده شد تا تنبيه كننده و دست او ديده نشوند.
همانطور كه در تصوير «ابزار تنبيه» كه در بعضي از مدرسه ها و به شوخي در بين برخي از فرهنگيان از آن با نام «وسايل كمك آموزشي» و يا «سخت افزارهاي آموزشي» نام برده مي شود، ديده نمي شد، چيزهاي مهم ديگري هم پنهان مانده بودند. يعني، بخشنامه ها، دستورالعمل ها و حضور مستمر مسئولان ذيربط و بررسي هاي مداوم آنها كه بايد به نوعي مانع تنبيه مي شدند و نشده بودند.
آن مطلب كوتاه را كه با عنوان «شلاق، وسيله كمك آموزشي نيست» آماده كرده بودم، در دهم آذر ماه ۱۳۷۲ در همشهري به چاپ رساندم و در يازده سال گذشته، موضوع تنبيه بدني را آهسته آهسته و براساس مقتضيات زمان و رشد و توسعه آموزش هاي حرفه معلمي در كشورمان، به فراموشي سپردم. چندي پيش، وقتي بخش اول «يادداشت هاي مدرسه اي براي پدران و مادران» در روزنامه به چاپ رسيد، يكي از دوستان دانشگاهي از من خواست، يكي از يادداشت هاي آينده را به «تنبيه بدني» اختصاص بدهم. خنديدم و به ايشان گفتم: «تنبيه بدني، آن هم در عصر IT ؟ احتمالاً  شوخي مي كنيد.»
ايشان هم خنديد و گفت: «نه، اصلاً  شوخي نمي كنم. تنبيه بدني، الان هم در برخي از مدرسه ها و نيز در بسياري از خانواده هاي ما آن لاين آن لاين در حال اجراست. لطفاً  سعي كنيد در اين باره مطلبي بنويسيد.»
در اين باره قدري مردد بودم. ولي وقتي دو نامه از خوانندگان همشهري دريافت كرديم؛ خود را آماده نگارش مطلبي درباره تنبيه بدني كردم و از اين كه تقدير، در فاصله اي يازده ساله، نگارش مطلبي از من را درباره تنبيه بدني رقم زده است، به فكر فرو رفتم.
* * *
ياد و نام دو گروه از معلمان، هيچ گاه از ذهن ما محو نمي شود؛ معلماني كه تنبيه مي كردند- و سخت هم تنبيه مي كردند- و معلماني كه با دانش آموزان مدارا مي كردند و الگوي اخلاق و كردار انساني شايسته بودند. خاطرات تلخ فلك شدن، صندلي به دست روي يك پا ايستادن، درد چوب تر و كابل و سيم بافته شده، تو گوشي خوردن و به صدا در آمدن ضربه سيلي وحشتناك معلم بر سر و صورت و گوش و غيبت و فرار از كلاس و درس و مدرسه از ترس كتك معلم و ناظم و مدير، اگر نگوييم در بايگاني خاطرات همه، لااقل نزد عده قابل توجهي از تحصيل كردگان امروزي ما وجود دارد.
تنبيه بدني مدرسه اي، وقتي با كودك آزاري و تنبيه فرزند در خانواده توأم مي شود، آموزش و ياددهي- يادگيري به شيوه هاي نو و مبتني بر اصول روانشناسي مدرن و نيز چگونگي رشد و پرورش شخصيت كودكان و گسترش خلاقيت هاي ذهني آنان را به مقوله اي پرت و فراموش شده تبديل مي كند كه شايسته نظام تعليم و تربيت جامعه ما در مدرسه ها و خانواده ها نيست.
ما در زمينه قوانين و مقررات، چيزي كم نداريم. آنچه كم و ناچيز است، كنترل هاي مديريتي و آموزش هاي مداوم فرهنگي است. اگر اين كار صورت نپذيرد، دستورالعمل ها و شيوه نامه ها، بي گمان بي اعتبار خواهند شد.
به گفته يكي از دوستان، كه مسئوليتي نيز در آموزش و پرورش برعهده دارد، معمولاً، وقتي مسئولان از مدرسه ها بازديد مي كنند، شلنگ و كابل و چوب و خط كش و «ابزار كمك آموزشي!» فراوان ديگري است كه در دست متصديان تعليم و تربيت ديده مي شود و يا اين كه با ترفند ويژه اي،  ابزار جرم به آستين كت و پالتو و در يك كلام لباس فرو مي غلتند و بعد از اتمام بازديد، دوباره مورد استفاده قرار مي گيرند. در همين عصر «IT» ، در كشوي ميز معاونان و مديران برخي از مدرسه هاي كشور(اعم از راهنمايي و متوسطه و بعضي مواقع حتي ابتدايي)، مي توان كابل و شلنگ و وسايل ديگري يافت كه بچه ها از سوزش و درد آنها بهره  وافر مي برند و شخصيت وجودي خود را تكامل مي بخشند! در ارتباط با تنبيه بدني، قبل از وارد شدن جدي تر به بحث، ذكر چند نكته ضروري است:
007974.jpg
* نخست آن كه تاكنون،  نه تنها از سوي هيچ يك از مسئولان آموزش و پرورش، مجوزي براي انجام تنبيه بدني در مدرسه ها صادر نشده است، بلكه به دفعات نيز با صدور بخشنامه هايي، معلمان، معاونان و ساير كاركنان مدرسه از انجام اين كار منع شده اند و عواقب عرفي، شرعي، اجتماعي، حقوقي و تربيتي كار برايشان تشريح شده است.
*خانواده هايي كه فرزند آنها تنبيه بدني مي شود، در صورت پيگيري اين امر و عدم رفع مشكل از سوي مدرسه، حتي مي توانند مسأله را از طريق حقوقي پي بگيرند و شكايت خود را در مراجع قضايي مطرح كنند و البته در اين ميان، پدران و مادراني هم كه فرزندان خود را مورد آزار جسمي و يا تنبيه بدني قرار مي دهند، بايد انتظار پيگيري و احقاق حق كودكان را از سوي مدرسه و يا حتي مقامات قضايي داشته باشند.
* به نظر مي رسد، آموزش و پرورش ضمن دوري جستن از روش هاي موعظه كردن و پند دادن، روش هاي جايگزين را با استفاده از منابع علمي و نوين تعليم و تربيت، در دوره هاي آموزش معلمان به بحث و تبادل نظر بگذارد. آموزش اصول روانشناسي و ويژگي هاي رفتاري دانش آموزان در دوره هاي تحصيلي گوناگون، مقوله اي صرفاً «علمي_ فلسفي» ، توأم با بايدها و نبايدهاي كلامي و شيك و فانتزي نيست و نمي توان تنها با برگزاري كلاس هايي به شيوه سنتي و سخنراني محض، در ديدگاه ها و نگرش هاي افراد تغيير ايجاد كرد. برگزاري دوره هاي آموزشي كارگاهي، براي معلمان، مديران و به طور اختصاصي براي معاونان مدرسه ها، از جمله اقدام هايي هستند كه آموزش و پرورش در سراسر كشور، بايد در انجام آنها پيشقدم شود.
* عده اي در ارتباط با تنبيه بدني، اين فرضيه را مطرح مي كنند كه وجود مشكلات معيشتي در ميان بخش  عمده اي از فرهنگيان و فشارهاي اقتصادي ناشي از زندگي توأم با فراز و فرود و كاستي نيز مي تواند به نوعي در تشديد رفتارهاي انفعالي برخي از فرهنگيان و تنبيه بدني دانش آموزان توسط متوليان تعليم و تربيت رسمي كشور مؤثر باشد. اين فرضيه و نيز فرضيه «مشكلات اقتصادي خانواده ها، در بروز و توسعه رفتارهاي نامتعادل تربيتي، از جمله آزار جسمي و تنبيه بدني فرزندان توسط پدران و مادران، مؤثر است» مي توانند توسط پژوهشگران محترم به غور علمي گذاشته شوند و نتايج پژوهش آنان در اختيار مسئولان قرار گيرد.
از اين نكته ها كه بگذريم، پاسخ به نامه هاي دو نفر از خوانندگان روزنامه نيز مي تواند برخي از ابهامات موجود در زمينه تنبيه بدني را روشن كند. آقاي محمود ولي زاده، ولي يكي از دانش آموزان تهراني، با ارسال نامه اي ضمن انتقاد از اين كه آموزش و پرورش، دستور العمل ها و بخشنامه هاي خوبي را در اين زمينه تدوين نكرده، نوشته است:«مدير مدرسه اي كه پسرم در آنجا تحصيل مي كرد، پس از تنبيه بدني شديد پسرم توسط يكي از معلمان، به جاي توبيخ و تذكر به اين معلم، فرزندم را از مدرسه اخراج كرد و ما مجبور شديم او را در همين ابتداي سال تحصيلي، در مدرسه اي ديگر ثبت نام كنيم... لطفاً  راهنمايي كنيد و بگوييد، چه بكنيم؟ ما كه دستمان به جايي نرسيد و به غير از مكاتبه با شما چاره ديگري نيافتيم.»
همچنين خانم فائزه علي نژاد، در مورد تنبيه بدني شديد دختر خود كه همراه با آزار و اذيت كلامي توسط معاون مدرسه  راهنمايي تحصيلي بوده است، نامه اي به روزنامه فرستاده و دقيقاً  همان درخواست آقاي ولي زاده را مطرح كرده است.
در پاسخ و يا بهتر است بگوييم در توضيح نامه هاي اين پدر و مادر بزرگوار، بايد گفت:ما معتقديم بخشنامه ها و دستورالعمل هاي آموزش و پرورش تقريباً مناسبند و بخش هاي مهمي از آنها براساس اصول تربيتي تدوين شده اند. ولي آنچه در اين ميان قابل بررسي و تعمق است، عدم اطلاع خانواده ها، دانش آموزان و حتي معلمان، از محتواي اين بخشنامه ها و آئين نامه هاست. به عبارت ديگر، اگر آشنايي با چگونگي برخورد با تنبيه بدني و با آئين نامه انضباطي دانش آموزان را يك حق مدني به شمار آوريم، شهروندان ما تاكنون از اين حقوق به خوبي آگاه نبوده اند و برخي از مديران مدرسه ها، به راحتي و برخلاف دستورالعمل هاي موجود- همانند دانش آموزي كه ذكر وي رفت- اقدام به اخراج دانش آموزان كرده اند و هنوز هم اين كار را ادامه مي دهند.
اگر نهادهاي مدني جامعه همچون مدرسه ها، انجمن هاي اوليا و مربيان، مطبوعات و راديووتلويزيون وظيفه اطلاع رساني و آگاه سازي خود را به خوبي انجام دهند، شهروندان از حقوق خود مطلع مي شوند و درصدد احقاق آن برخواهند آمد. در اين ارتباط، امروز بخش هايي از آئين  نامه انضباطي دانش آموزان (مصوب شوراي آموزش و پرورش) را كه مي تواند در آگاه سازي اوليا مؤثر باشد، درج مي كنيم. اين مواد قانوني، از آئين نامه اجرايي مدرسه ها اخذ شده اند.
تنبيه
ماده ۶۲: قصور و سهل انگاري دانش آموزان نسبت به انجام وظايف خود، تخلف محسوب مي شود. مدير، شوراي مدرسه، معاونان و مربيان مؤظفند قبل از اعمال هرگونه تنبيه، به وضع و موقعيت محصل آگاهي يابند و در جست وجوي انگيزه و علت تخلف برآيند و نسبت به رفع آن اقدام كنند.
ماده ۶۳:  تنبيه  بايد توجه دانش آموز را به اشتباه خود جلب و زمينه مناسب را براي ايجاد رفتار مطلوب در وي فراهم كند. لذا اعمال تنبيه، بايد متكي بر يافته هاي علمي و استفاده از الگوهاي مناسب تغيير رفتار باشد تا موجب تجري دانش آموز و اصرار وي بر تكرار اشتباه نشود.
ماده ۶۴: دانش آموز متخلفي كه راهنمايي ها و چاره جويي هاي تربيتي در آنها، مفيد و مؤثر نمي افتد، با رعايت تناسب و به شرح زير مورد تنبيه قرار مي گيرند:
۱. تذكر و اخطار شفاهي به طور خصوصي.
۲. تذكر و اخطار شفاهي در حضور دانش آموزان كلاس مربوط.
۳. تغيير كلاس، در صورت وجود كلاس هاي مكرر در مدرسه.
۴. اخطار كتبي و اطلاع به ولي دانش آموز.
۵. اخراج موقت از مدرسه با اطلاع قبلي ولي دانش آموز(حداكثر براي مدت سه روز).
۶. انتقال به مدرسه ديگر.
ماده ۶۵: اعمال هرگونه تنبيه ديگري از قبيل اهانت، تنبيه بدني و تعيين تكاليف درسي جهت تنبيه ممنوع است و در اعمال تنبيهات، نبايد بين دانش آموزان، تبعيض و استثنايي قائل شد.
ماده ۶۶: اعمال تنبيه مندرج در بندهاي ۱ و ،۲ برعهده معلم و مربي و بند ،۳ برعهده مدير و بندهاي ۴ و ،۵ پس از موافقت شوراي مدرسه، برعهده مدير است. در مورد بند ،۶ علاوه بر تأييد شوراي مدرسه، اخذ موافقت اداره آموزش و پرورش نيز ضروري است.
ماده ۶۷: در دبيرستان هاي وابسته به ساير وزارتخانه ها، سازمانها و مراكز غيروابسته به آموزش و پرورش و ساير واحدهاي آموزشي كه به علت منحصر به فرد بودن يا نظاير آن، انتقال دانش آموز از يك مدرسه به مدرسه ديگر ممكن نمي باشد، در صورت استمرار [تخلف] ، به اخراج دانش آموز از آن مدرسه اقدام مي  كنند.
تبصره: در مواردي كه لازم است ولي دانش آموز در جريان تخلف فرزندش قرار گيرد، بايد قبلاً  حساسيت هاي ولي بررسي و آ ن گاه با روش مناسب، او را در جريان رفتار فرزندش قرار داد.
ماده ۶۸: در صورتي كه دانش آموزي به علت تخلف، از مدرسه اي به مدرسه ديگر منتقل شود و در نهايت تشخيص داده شود كه نظم آموزشي و تربيتي را برهم مي زند و موجب انحراف و گمراهي دانش آموزان ديگر مي شود، با تأييد شوراي مدرسه و موافقت اداره آموزش و پرورش مربوط، در نوبت اول از حضور در مدارس منطقه يا ناحيه آموزشي مربوطه و براي نوبت دوم تا مدتي كه سازمان آموزش و پرورش استان تعيين مي كند، از حضور در كليه مدارس محروم مي شود و از اولياي او خواسته مي شود تعليم و تربيت فرزند خويش را بيرون از مدرسه برعهده گيرند.
ماده ۶۹ : اعمال تنبيه انضباطي مقرر در اين آئين نامه، بايد با رعايت نكات زير انجام پذيرد:
۱. تنبيه انضباطي، بايد جنبه روشنگرانه و آگاه كننده داشته باشد.
۲. ترتيب و تدريج مناسب در اجراي تنبيه رعايت شود.
۳. به شرايط جسمي و رواني، سني، خانوادگي و اجتماعي دانش آموز توجه شود و از تعيين تكاليف و تنبيهات شاق و نامربوط جداًً خودداري شود.
۴. تنبيه با تخلفي كه دانش آموز مرتكب شده است، متناسب باشد.
۵. خيرخواهي مدرسه براي دانش آموز و ولي او بيان و روشن شود.
۶. فاصله زماني بين وقوع تخلف و اجراي تنبيه،  نزديك و منطقي باشد.
۷. شيوه هاي جبران تخلف به دانش آموز ارائه گردد و از او خواسته شود كه خطا و تخلف خود را جبران كند.
۸. در اجراي تنبيه، آبروي دانش آموز حفظ شود و از تنبيه در حضور جمع، جز در موارد ضروري اجتناب شود.
وظايف مدرسه در ارتباط با مقررات انضباطي
ماده ۷۰: مدير مدرسه موظف است همكاران خود را نسبت به موارد انضباطي آگاه كند و در صورت مشاهده تخلف، مراتب را براي اطلاع و اقدام لازم به اداره آموزش و پرورش منطقه يا شهرستان گزارش دهد.
ماده ۷۱: تشويق و تنبيه اعمال شده و نتيجه آن در رفتار دانش آموز، بايد در دفتر انضباطي دانش آموزان درج شود و در تعيين نمره انضباط مورد توجه قرار گيرد.
تبصره:سوابق تخلف و تنبيه دانش آموز در پايان هر سال تحصيلي امحا خواهد شد تا سابقه نامناسبي براي دانش آموز باقي نماند.
ماده ۷۲ : چنانچه، دانش آموزي به اتهام جرمي از طريق موقت بازداشت شود، پس از آزادي، شوراي مدرسه نحوه ادامه تحصيل وي را تعيين مي كند كه پس از تأييد اداره آموزش و پرورش اجرا مي شود.
ماده ۷۳: مدير مؤظف است با همكاري معلمان، مربيان و شوراي دانش آموزان، وظايف دانش آموزان و چگونگي تشويق و اجمالي از تنبيه پيش بيني شده در اين آئين نامه را به تناسب سن و فهم دانش آموزان و به اقتضاي شرايط به آنان آموزش دهد.
* * *
تا يادداشت بعدي، همه شما خوانندگان گرامي را به خداي بزرگ مي سپارم.

فرهنگ
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
سينما
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  سينما  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |