پنجشنبه ۱۱ تير ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۴۲۴
هرچندقدمي براي زنان سرپرست خانوار برداشته شد،اما
دشواري هاي مالي شان پرشمار است
مسأله معيشتي زنان سرپرست خانواده در ايران بسيار جدي است و دولت بايد برنامه هاي عاجل  و مفصل تري براي حل مسائل مالي زناني كه بدون شوهر مسير زندگي دشوار را با فرزندانشان طي مي كنند، بينديشد
004101.jpg
شوهرش چند سال پيش فوت كرده و او اينك صاحب دو فرزند دبيرستاني است. درآمدي ندارد و حاضر به ازدواج مجدد هم نيست.
او به خانواده محترمي تعلق دارد و هميشه آبروداري كرده است.
اما فشار اقتصادي زندگي روزمره ضربه سيلي ها را هم از بين برده و از گونه هاي سرخ نشاني نيست.
آمار و ارقام از دشواري زندگي اقتصادي زنان سرپرست خانواده خبر مي دهند.

***
سرپرست دفتر امور زنان و خانواده سازمان بهزيستي، پرويز زارعي، از اختصاص ۵۰۰ ميليون ريال يارانه كلينيك هاي مددكاري خبر داد و گفت: حدود دو هزار خانواده تحت پوشش سازمان هاي بهزيستي كشور در سال جاري به كلينيك هاي مددكاري واگذار مي شوند. اين كلينيك ها خدمات بازتواني و اشتغال و خدمات تخصصي مددكاري را به خانوارهاي قابل بازتوان تحت پوشش سازمان بهزيستي كشور ارائه خواهند داد. تعداد خانوارهاي تحت پوشش حدود ۱۵۰۰ تا دو هزار خانوار تخمين زده شده اند.
تعداد اين كلينيك ها پرشمار نيستند ولي اين اقدام سازمان بهزيستي مي تواند دورخيزي براي حل مسائل معيشتي و اقتصادي زنان سرپرست خانوار در اين زمينه و ساير زمينه ها هم به شمار رود. اين كلينيك ها از سال ۱۳۸۱ براساس ماده ۲۶ قانون تنظيم بخشي از مقررات مالي دولت در استان هاي مختلف تأسيس شده و تعداد آن ها در حال حاضر به ۵۰ مركز رسيده است. اين مؤسسات غيردولتي ساختاري تخصصي دارند و متشكل از كارشناسان مددكار، روانشناس و مشاور هستند.
مسأله معيشتي زنان سرپرست خانواده در ايران بسيار جدي است و دولت بايد برنامه هاي عاجل  و مفصل تري براي حل مسائل مالي زنان كه بدون شوهر مسير زندگي دشوار را با فرزندانشان طي مي كنند، بينديشد.
محروميت از ازدواج
آمار موجود در مورد زناني كه مجبور شده اند سرپرستي فرزندانشان را در غيبت يا از دست رفتن شوهرانشان به دست بگيرند بسيار قابل توجه است و نشان مي دهد چه قشر كثيري از بانوان ما روياروي مسائل اقتصادي بزرگ ايستاده اند.
در حال حاضر حدود ۳۵ درصد از خانواده هاي ايراني به سرپرستي زنان اداره مي شود.
جزئيات زير در اين آمار جلب نظر مي كنند:
- ۷۰ درصد زناني هستند كه همسرشان فوت كرده اند.
- ۳۰ درصد زناني هستند كه طلا ق گرفته اند.
در حقيقت اگر مسأله زنان مطلقه را به صورت جداگانه بررسي كنيم و خود آن ها را در امر جدايي دخيل بدانيم (كه نياز به بررسي جداگانه اي دارند)، آمار ۷۰ درصدي زناني كه شوهرانشان فوت  كرده اند، جلب نظر مي كند.
اين بدين معني است كه حدود ۲۵ درصد خانواده هاي ايراني توسط زناني اداره مي شود كه همسرشان فوت كرده و آن ها به دلايل مختلفي مثل وفاداري به همسر، بيم از آزار كودكان در ازدواج مجدد و بالا  رفتن سن و اساساً كاهش نرخ ازدواج در كشور به دلايل مختلف از جمله مسائل اقتصادي، سرپرستي خانواده را عهده گرفته اند يا مجبور شده اند به عهده بگيرند.
در اين زمينه برخي از اين زنان مسائل اقتصادي را دليل ازدواج مجدد خويش نيز برمي شمرند و بر اين نكته انگشت مي گذارند به ندرت مرداني كه قصد ازدواج دارند حاضر مي شوند زني كه صاحب فرزند است و در بدو امر بار مالي ويژه اي را از اين باب به خانواده تحميل مي كند را به همسري بگيرند. در حقيقت صاحب فرزند بودن زنان تنها نه فقط در وجه احساسي و عاطفي زندگي آن ها را دشوارتر كرده؛ بلكه دشواري هاي مالي را به آن ها تحميل مي كند كه در برخي موارد به تنها ماندن آن ها هم مي انجامد.
زنان سرپرست و منابع مالي
مطالعات انجام شده در اين مورد قابل توجه هستند. از مجموع كل خانواده هاي زن سرپرست موارد زير در زمينه هاي اقتصادي جلب نظر مي كنند:
- ۱۷ درصد از نظر اقتصادي فعال هستند.
- ۵/۲ درصد داراي درآمد بدون كار هستند.
- ۵/۵۵ درصد به عنوان خانه دار «غيرفعال» تلقي مي شوند. آمار فوق نمايانگر اين است نيمي از زناني كه سرپرستي خود و فرزند يا فرزندانشان را به عهده دارند فاقد درآمد مستقيم هستند و به هر دليلي امكان فعاليت اقتصادي نيافته اند. بنابراين مي توان حدس زد شرايط حاكم بر اين كانون هاي خانوادگي تا چه حد دشوار و حاد است. در حقيقت اگر اين زنان صاحب خانه باشند كه اكثر آن ها فاقد اين ويژگي هستند، بازهم با روند فزاينده قيمت ها مواجه مي شوند و روشن نيست چگونه مسائل مربوط به تغذيه، پوشاك، تحصيل، درمان و تفريح خود و فرزندانشان را اداره مي كنند.
زنان سرپرست خانواده مي گويند، ما همه نيازهاي مالي خانواده هاي عادي مشتمل بر زن و شوهر و فرزند را داريم ولي زمينه هاي مالي بر ما سايه بيشتري افكنده اند و دلشوره دائمي ما به شمار مي روند. آنها تأكيد مي كنند قطع شدن ناگهاني درآمد خانواده ضربه مهلكي به شمار مي رود و دشواري برنامه ريزي مالي در غيبت همسر همواره به قوت خود باقي ا ست.
«مريم.د» بانوي ۴۵ ساله اي با دو فرزند ۱۸ و ۲۲ ساله است. او مي گويد: «پس از فوت شوهرم در شش سال پيش به دليل بيماري سرطان، همه زندگي ما فروپاشيد. با حضور او به آينده اي قابل قبول و از نظر خودمان روشن نگاه مي كرديم. كانون خانواده كوچكمان گرم بود و همسرم برنامه بلند مدتي براي خودمان و بچه ها داشت. وقتي او فوت كرد دخترم ۱۱ ساله بود و پسرم ۱۴ ساله. نمي خواهم شروع به مرثيه سرايي كنم. يقيناً همه آن هايي كه در تهران زندگي مي كنند مي دانند اداره زندگي دو فرزند كه به دانشگاه مي انديشند چقدر دشوار و پرهزينه است.
تهيه نان، غذا و ميوه چقدر مشكل است؟ و اگر كسي به بيماري جدي مبتلا  شود چقدر بايد بپردازد. نمي خواهم از فقدان همسرم در زمينه هاي احساسي حرف بزنم، ولي وقتي زن خانه داري هستيد و تمام و كمال به شوهري كه كار مي كند و خوب و جدي هم كار مي كند تكيه داده ايد، بازنگري شرايط اقتصادي بدون او محال است. مگر آن كه از ثروت قابل ملاحظه اي برخوردار باشيد كه ما نبوديم و پشتمان خالي شد. مثل اين است كه تكه اي از وجودتان را كنده اند. توصيفش دشوار است كه تا ديروز به كسي نياز نداشتيد و سفره خودتان را پهن مي كرديد و ناگهان آن سفره برچيده مي شود و نمي دانيد چگونه و از چه طريقي آن سفره را دوباره پهن كنيد.»
«زهرا.ب» ۳۴ ساله كه پسر ۱۲ ساله اي دارد و شوهرش سه سال است فوت كرده، مي گويد: «عميقاً اعتقاد دارم زنان ايراني قوي و باصلاحيت هستند. به مادران خود نگاه كنيم تا ببينيم چگونه مسيرهاي دشوار زندگي را كنار شوهرانشان طي كرده اند. اما كسي به اين نكته توجه نمي كند كه همان مادر ممكن است به دليل حوادث غيرمترقبه مردش را از دست بدهد و ناگهان با شراط مالي وخيمي روبه رو شود. نمي دانم چگونه ولي دولت مي تواند زمينه هايي را براي فعاليت اقتصادي چنين زناني در نظر بگيرد. ما حاضر به كار هستيم. قوي هستيم و در حقيقت براي بقاي فرزندان بايد قوي باشيم، اما زمينه اي مهيا نيست. من حاضرم براي اداره زندگي مان در مراكزي كه دولت تعيين كرده، در هر كجا كه باشد، كار كنم؛ ولي بپذيريد كه نمي توانم در بازار آشفته كنوني كار، آسوده خيال در مراكز خصوصي مشغول به كار شوم.»
اكثر اين بانوان به مقوله «آسيب پذيري زن در بازار كار» اشاره مي كنند كه يكي از دلايل عدم ورود اين زنان به آن بازار به شمار مي رود، ولي همه دلايل نيست.
زن و كار
فعاليت زنان ما در خانه به عنوان همسر و مادر همواره قابل توجه و تقدير بوده است. همه خوب مي دانيم اگر مردي موفق بوده يقيناً همسر خوبي پشت سر او و كنارش ايستاده و به اين نكته اشراف داريم اكثر زنان ما در قالب همسر، شرايط مالي مردشان را درك كرده اند و با هر درآمدي كه او به خانه آورده برنامه هاي اقتصادي خانواده را شكل بخشيده اند. همه ما ده ها خانواده اطراف خويش مي شناسيم كه شرايط مالي مناسبي ندارند ولي به مدد مديريت اقتصادي زن در حريم خانه به شكل آبرومندانه اي اداره مي شوند.
اما دشواري زن در شرايطي حاد مي شود كه به هر دليلي تنها شود و ناچار باشد بدون حضور شوهر بار سنگين خانواده را به دوش بكشد. آن چه كه سواي زمينه هاي احساسي و اخلا قي، مسائل بسيار پيچيده اقتصادي را مطرح مي كند. در شرايطي كه ميزان بيكاري در كشور بالا  است و اكثر مردان در به دست آوردن شغل و حرفه مناسب ناكام مانده اند و با وجود داشتن چند حرفه از ناكامي خويش در اداره مالي خانواده هايشان گله مي كنند، جايگاه زنان سرپرست خانوار بسيار متزلزل تر است. همه مي دانيم وقتي مسأله «كار زن در خارج از خانه» پيش ميآيد سدها و محدوديت هاي پرشماري جلب نظر مي كنند. اهم اين موارد به قرار زير است:
اول: اكثر زنان در بدو ازدواج از نظر مالي وابسته به همسر خود هستند و غيبت مرد، چه به دليل فوت زودهنگام و چه با جدايي، زن را در موقعيت مالي نامناسبي قرار مي دهد.
در حقيقت جايگاه اقتصادي «زن در مقام همسر و مادر صرف» در شرايطي امن به شمار مي رود كه مرد حضور داشته باشد. اين رقم كه ۳۵ درصد خانوارهاي ايراني بدون حضور مردان و توسط زنان سرپرستي مي شوند در اين زمينه بسيار قابل توجه و بررسي است.
دوم: بسياري از زنان فاقد تخصص روشني هستند و معمولا ً از نظر اقتصادي وابسته به مرد بوده اند. مقوله تقسيم كار در جامعه و فرهنگ ما، يعني مرد در خارج از خانه كسب درآمد مي كند و زن در خانه به فعاليت مشغول است عملا ً زن را از به دست آوردن تخصصي كه شايد روزگاري مثلا ً پس از فوت همسرش به كار او آيد، محروم مي كند.
سوم: بسياري از زنان متخصص و دانشگاه رفته هم پس از ازدواج از بازار كار فاصله گرفته اند و هرچند نيروي بالقوه اي براي به دست آوردن حرفه اي به شمار مي روند، ولي به دليل دور ماندن طولاني از بازار كار و نداشتن تجربه در رشته تحصيلي خويش توانايي ورود به اين بازار در سنين بالا  را ندارند و نمي توانند با نيروهاي جوان كه همان تخصص ها را دارا هستند، رقابت كنند.
چهارم: بازار كار به دلايل مسائل فرهنگي و اخلا قي، انعطاف پذيري كه براي مردان دارا است را براي زنان ارائه نمي دهد.
زن براي به دست آوردن يك حرفه زمينه هاي مختلفي شامل نوع فعاليت، دوري و نزديكي به منزل، همكاران حرفه اي و شرايط اخلا قي كارفرما و همكارانش را با دقت فراوان زير ذره بين مي برد، يك زن نمي تواند در هر جايي كار كند ولو آن كه درآمد خوبي هم براي او به ارمغان آورد.
بنابراين شرايط كار كردن براي زن بسيار دشوار است. خصوصاً زني كه از سال هاي جواني فاصله گرفته، بايد وظايف مادري اش را در قبال فرزندان بدون پدر انجام دهد و در بازار كار هم با رقباي جوان و تازه نفسي روبه رو است، ضمن آن كه هجوم همه جانبه جوانان به همه مشاغل نيز جلب نظر مي كند.
بيمه زنان خانه دار
شايد يكي از مسيرهاي رويارويي با دشواري مالي زن در غياب شوهر و يا فوت او از طريق «بيمه زنان خانه دار» باشد. در جامعه ما هرچند زنان خانه دار درصد بالا يي از جمعيت را تشكيل مي دهند ولي تحت پوشش بيمه اي قرار ندارند. بيمه ايران در همين روند فروش بيمه ويژه زنان خانه دار را از اواسط مردادماه آغاز مي كند.
براساس اين طرح هر زن خانه دار با هر مبلغي كه در توان دارد مي تواند به مدت حداقل ۵ سال و بيشتر بيمه بخرد و از محل اين اعتبار وام بگيرد. اين وام بستگي به ميزان هزينه اي دارد كه توسط شخص پرداخت مي شود.
اين بيمه از انحصار وراثت و ماليات انحصار وراثت معاف است؛ چراكه اسامي وراث ارائه شده و نيازي به اين امور نيست. فرد مي تواند  ماهيانه اش را به صورت مقرري دريافت كند و اين پيش بيني براي زماني است كه زنان شوهرخود را به عنوان ركن نانآور خانه از دست داده اند.
اين طرح هم قابل توجه است و شايد در بلندمدت با اشاعه فرهنگ بيمه بسياري از زنان خانه دار را پوشش دهد.
نياز به برنامه هاي بيشتر
ارائه خدمات تخصصي بازتواني و مددكاري هزاروپانصد تا دو هزار خانواده قابل بازتوان تحت پوشش سازمان بهزيستي كشور به كلينيك هاي مددكاري و طرح جديد بيمه زنان خانه دار را به فال نيك مي گيريم؛ ولي زنان سرپرست خانواده به فال هايي از اين دست بسيار بيشتر و گسترده تر نياز دارند. آن ها افراد محترم و خانواده داري هستند كه با چنگ و دندان فرزندانشان را به نيش كشيده و در روزگاري كه فشار اقتصادي بي حصر هستند، جلو مي برند.

صداي مصرف كننده
انتقال كي صورت مي گيرد؟
شهرداري منطقه ۱۵، سال پيش اعلا م كرده كه ساخت مجتمع صنعتي خاوران به پايان رسيده و چهار صنعت مزاحم داخل شهر به آنجا منتقل مي شود.
قرار بود كه چوب بري هاي پل چوبي هم به آنجا منتقل شود؛ اما هنوز خبري نيست. چرا؟
شهروند
اهالي انتهاي بلوار خرم رودي در خطرند
در انتهاي بلوار خرم رودي در شهرك ژاندارمري به علت نداشتن سرعت گير و بن بست بودن بلوار، بي احتياطي برخي از رانندگان موجب تصادفات مكرر مي شود. از مسؤولان درخواست رسيدگي داريم.
اهالي شهرك ژاندارمري انتهاي بلوار خرم رودي 
انبار غذا در كوچه تابان غربي تخليه نشد
در كوچه تابان غربي حدفاصل آفريقا - ولي عصر (منطقه ۳، ناحيه ۶ شهرداري) انبار موادغذايي است كه با تردد ماشين هاي سنگين (كاميون، وانت) و تجمع كارگران در اين كوچه باعث سلب آسايش اهالي كوچه شده است. با شكايت به شهرداري و شوراي شهر، پس از بازديد از محل، اخطاريه رفع مزاحمت از طرف شهرداري صادر شد؛ اما متأسفانه نه تنها اين مكان تخليه نشد بلكه مزاحمت هاي صاحب آن بيش از گذشته شده است.
اهالي كوچه تابان غربي 
آژانس مزاحم 
در كوچه جعفري محدوده خيابان آيت الله مدني، آژانس شبانه روزي سرو است كه به علت نداشتن پاركينگ آسايش را از ساكنين كوچه سلب كرده است. شهرداري منطقه ۸ و اتحاديه آژانس كرايه اتومبيل به اين مورد رسيدگي كنند.
اهالي كوچه جعفري 
سال تمام شد، حقوق سالمندان اضافه نشد
حدود چهار ماه است از شروع سال جديد مي گذرد؛ اما از افزايش حقوق مستمري بگيران و بازنشستگان خبري نيست. باور كنيد سالمندان نيز مشكل مالي دارند و در اين جامعه زندگي مي كنند.
مستمري بگيران و بازنشستگان 
مجتمع بزرگ در پارك بزرگ ونك 
پارك بزرگ ونك در خيابان صابري حدود چهار ماه است به علت بيآبي، درختان اين پارك با چندين سال عمر در حال سوختن و نابودي است. شايعه است كه قرار است به جاي اين پارك مجتمعي بزرگ احداث شود.
علي محمدي 
مجتمع تجاري بدون سند
مجتمع تجاري و اداري كاكتوس در خيابان خليلي روبه روي بيمارستان شماره دو بعد از گذشت ۸ سال از تأسيس اين مجتمع سند مالكيت به مالكين واگذار نشده است.
حسن زاده 
در به در دنبال موتور
در نيمه خرداد زيرپل شهيد صنيع خاني با يك سواري تصادف كردم. سواري متواري شد ومن به بيمارستان منتقل شدم.قرار بود موتور به پاركينگ مرقد امام(ره) منتقل خواهد شود. بعد از بهبودي به پاركينگ موردنظر مراجعه كردم اما خبري از موتور نبود. به تمام پاركينگ هاي تهران مراجعه كردم؛ اما موتورم وجود خارجي ندارد.
جلا ل الدين پوراسماعيلي 
رودخانه در ولنجك 
حدود چهار ماه است در خيابان نوزدهم محدوده ولنجك لوله آب تركيده است و آبها در خيابان روان است.
پوردبير
ايستگاه اتوبوس مي خواهيم 
از مسؤولين شركت واحد تقاضا داريم در خيابان قائم مقام فراهاني كنار ميدان شعاع يك ايستگاه اتوبوس براي ساكنين اين خيابان قرار دهند.
حاج حسني 
بي دقتي در خدمات
حدود يك ماه و نيم پيش از كمپاني زامياد اتومبيلي گرفتم؛ اما اداره راهنمايي و رانندگي كارت و سند خودرو را تحويل نمي دهد همين امر باعث شده تا دو مرتبه به دليل نداشتن مدارك جريمه شوم. از مسؤولين مي خواهم در كارهايشان بيشتر دقت كنند.
رستم زاده 
سفر يا امتحان 
عده اي دانشجويان دوره كارشناسي قرار است به مكه مشرف شوند، اما اين سفر و امتحانات دوره در يك زمان انجام مي گيرد. بهتر است براي اين مسأله فكري كنند.
رستمي مطلق 
بي انصافي چقدر؟
براي كوتاه كردن موي سر فرزند دو ساله ام او را به يكي از آرايشگاه هاي مردانه محله تهرانپارس بردم. آرايشگر بابت آن دو هزار تومان طلب كرد! آيا بي انصافي نيست؟
هاشمي

تحريريه
تلفن تحريريه : ۷-۶۹۵۵۲۵۴
فاكس : ۶۹۵۳۳۵۹
E-mail:info@hamshahri-bazar.com

گوناگون
بازارچه خوراك
بازارچه آخر هفته
بازارچه حمل و نقل
|  بازارچه خوراك  |  بازارچه آخر هفته  |  بازارچه حمل و نقل  |   گوناگون  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |