يكشنبه ۳ خرداد ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۳۸۷
سريال ورشكستگي آنها ادامه دارد
۴ هزار شاكي و يك صندوق
از بهمن ماه سال گذشته اين صندوق در خصوص نحوه پرداخت وام دچار مشكل شده است و از همان زمان، شكايات متعددي از اين صندوق به ثبت رسيده است 
در حاليكه مردم تجمع كننده مي گويند كار خودشان است،يك نفر مي گويد:ظاهرا مشتريان شيشه هاي پرايد را خرد كرده و آن را با خود برده اند
007941.jpg
تجمع چند صد نفر از طلبكاران . آنها تنها بخشي از چهار هزار نفر هستند و اين صندوق فقط يكي از صندوق ها. تجمع طلبكاران هنوز به نتيجه نرسيده است.
عكس : هادي مختاريان 
عليرضا جلاييان 
چهارشنبه ۲۰ ارديبهشت. يافت آباد. خيابان شادآباد. ساعت۱۰ صبح. بيش از ۴۰۰ نفر از مشتريان صندوق قرض الحسنه شعبه... در مقابل درهاي بسته، دست به تجمعي از پيش تعيين نشده زده اند.
از چهره هاي تك تك آنان مي توانستي بهت و حيرت را بخواني. هيچكدام باورشان نمي شد كه با چنين صحنه اي روبه رو شوند. يكي از مشتري ها مي گويد: «ديروز براي گرفتن وام آمدم، گفتند فردا بيا و حالا با در بسته مواجه شده ايم.»
از پشت شيشه درهاي بسته مي تواني داخل صندوق را ببيني. هيچ خبري نيست. هيچ وسيله اي در آنجا به چشم نمي آيد،«حتي ساعت ديواري را هم بردند.» يكي از مشتري ها مي گويد:
-كي اينجا را تخليه كردند؟
-ديشب. نصف شب آمدند و صندوق را جمع كردند و بردند.
-هيچ آدرسي از مسوولانش نداريد؟
-چه مي دانستيم اينطور مي شود. چه سوال هايي مي كني تو اين هيرو بيري!
هر ۴۰۰ نفر عازم كلانتري منطقه شده اند و آنجا فرستادنشان آگاهي وحدت اسلا مي. در آنجا هم مي گويند «هر كسي بايد به تنهايي طرح شكايت بكند.» آنها هم به صف شده اند و۴۰۰ شكايت در يك روز عليه اين صندوق تنظيم شده است.
ميرعابديني داديار پرونده در اينباره مي گويد: «از بهمن ماه سال گذشته اين صندوق در خصوص نحوه پرداخت وام دچار مشكل شده است و از همان زمان، شكايات متعددي از اين صندوق به ثبت رسيده است.» يكي از حاضران مي گويد: «من اين ماجرا را فهميده بودم. چند وقت پيش از كلانتري محل خواستم ماموري، چيزي بفرستند تا من بروم پولم را پس بگيرم. در حالي كه در همان زمان ۴ واحد تجاري در خيابان شمشيري توسط اين صندوق خريداري شده است.»
بيش از سه سال از عمر اين صندوق قرضه الحسنه مي گذرد در ميان روساي آن چند چهره مشهور هم ديده مي شود. اين صندوق در خيابان هاي شمشيري، تهرانسر، پيروزي و همين شادآباد شعبه دارد. كه كار آنها هم به تعطيلي كشيده شده است.
در ميان جمعيت، كارگري هست كه مي گويد تمام دارايي ام كه ۱۵۰ هزار تومان بود را براي گرفتن وام به اين صندوق آورده بودم كه به آن هم رحم نكردند. درميان آنها شايعه اي درباره يكدستگاه خودروي پرايد كه به عنوان جايزه روبه روي صندوق كار گذاشته شده بود پيچيده است. يكي از آنها مي گويد« خودشان پرايد را بردند. مي گويند مردم برده اند. ظاهرا مشتريان با در بسته مواجه شده، از شدت خشم و عصبانيت شيشه هاي پرايد را خرد كرده اند و آن را با خود به جاي غنيمت برده اند.»
جمعيت گردآمده، ايستادن و تحصن را بي فايده مي داند. ميان آنها هماهنگي هاي لازم براي تعيين يك نفر نماينده انجام مي شود و شخصي به نام «فولادي» انتخاب مي شود.
درميان آنها دختري ۲۰ساله است. دانشجوست. و ازشهرستان آمده است مي گويد سه سال تمام جان كندم واز درسم زدم بالاخره توانستم ۳ميليون و ۵۰۰ هزار تومان پول فراهم كنم، چند وقت پيش براي دريافت وام آمده بودم و اين پول را گذاشتم اينجا تا۷ ميليون وام بگيرم. دوماه بود كه مرا سركار گذاشتند و هي امروز و فردا مي كردند و حالا با درهاي بسته مواجه شده ام. شما بگو من چه كنم؟ من مي خواستم بااين پول، مبلغ پيش خانه ام را فراهم كنم. او مدعي است كه بخاطر پيگيري شكايتش از اين صندوق از كاربيكار شده است و او را از محل كارش اخراج كرده اند.
صندوق قرض الحسنه ... پيش از ۴هزار شاكي دارد كه مرجع شخصي پاسخگويي براي رسيدن به شكايات آنها وجود ندارد بسياري از اين شكات مدعي اند كه عليرغم مراجعه بسيار به مراجع قضايي هنوز هيچ كاري براي پيگيري شكايات آنها صورت نگرفته است.

در تصاوير ...
007932.jpg
در تصاوير فوق لحظه فرود اضطراري هواپيمايي روسي را مي بينيد كه آتش گرفته است و آتش نشانان چيني مشغول خاموش كردن آن هستند. اين هواپيماي روسي دو دقيقه پس از بلندشدن از باند فرودگاه «يورومكي» دچار سانحه شد و مجبور به فرود اضطراري در همين فرودگاه شد.
ظاهراً مقصد اين هواپيما ايالت سينكيانگ در شمال غربي چين بوده است. در اين حادثه ۷ نفر از خدمه هواپيما كشته شده اند. بنا به گفته يكي از افراد مسوول در اين فرودگاه، اين ۷ نفر قبل از فرود اضطراري در اثر آتش سوزي كشته شده اند و كسي در باند فرودگاه صدمه نديده است.
007935.jpg
007938.jpg

بازتاب
در شماره ۳۳۷۲ مورخ ۱۹/۲/۸۳ آن روزنامه شريفه صفحه ۲۳ مطالبي خلاف واقع درج و منتشر شده است، لذا به استناد ماده ۲۳ قانون مطبوعات مصوب ۲۳/۱۲/۱۳۶۴ در همان صفحه و با همان حروف جوابيه زير را درج و منتشر فرمائيد.
اسدالله جعفري، كشاورز ۷۳ ساله ساوه اي مي گويد:
از مدير محترم روزنامه همشهري مي پرسم: به موجب مطالب مندرجه در صحفه ۲۳ آن روزنامه ۱۴« روستا زير سلطه اسدخان و عواملش است  و اين خان كشاورزان را زنداني مي كند و شلاق مي زند و همه از او مي ترسند!» چرا مدير محترم روزنامه خود يا به وسيله خبرنگاران و يا نمايندگان فروش روزنامه اش درپي مذاكره حضوري يا لااقل تلفني با اين «خان» برنيامد و به ذهنش نرسيده كه در نظام جمهروي اسلامي ايران كه ۲۵ سال است با قدرت تمام حكومت مي كند و پشت ابرقدرت ها از اين حكومت نيرومند و ملت فداكار ايران مي لرزد چگونه «اسدخان» جرات يافته زندان داشته باشد و به كشاورزان شلاق بزند و عجيب تر اين كه نه تنها تحت تعقيب و مجازات قرار نگيرد، بلكه قوه محترم قضائيه از اين سلطان ۱۴ روستا حمايت نمايد؟
اكنون به استناد مطالب درج شده در آن روزنامه جواب هاي زيرا را ابتدا به رهبر عظيم الشان انقلاب و سپس قوه محترم قضائيه و در نهايت به ملت شريف ايران تقديم مي دارم تا اين پيرمرد مظلومي را كه عمري را در امر كشاورزي سپري كرده ام و در زماني به تنهايي گندمي كه تمام كشاورزان فعلي منطقه در سال توليد مي كنند توليد مي كردم اما حاليه عده اي كه به مال بادآورده چشم دوخته و بي رنج درپي گنجند مرا زمين گير و خانه نشين كرده اند بهتر بشناسند.
۱- در قسمتي از مطالب آن روزنامه آمده است «او در همه جا آشنا دارد و عواملش بعد از انقلاب براي مخالفان «اسدخان» پرونده سازي مي كنند و «آنها را به زندان مي اندازند» حسب همين مطالب اينجانب مخالفاني دارم و مخالفان زنداني مي شوند! سوال اين است كه آيا اينجانب مخالفان را زنداني مي كنم يا دستگاه قضائي؟ آيا بكاربردن جمله «پرونده سازي» آنهم در محاكم قضائي اهانت به دستگاه قضائي نيست؟ مگر دادگاه هاي بدوي و تجديدنظر و ديوان عدالت اداري و ديوان كشور و دادگاه هاي انقلاب كه جمعاً دهها حكم به نفع اينجانب صادر كرده اند كه همگي لازم الاجرا شده، ولي متاسفانه هنوز به حقوق حقه ام نرسيده ام، اهانت به قوه قضائيه و تضعيف دستگاه عدل اسلامي نيست؟
۲- اگر مدير محترم روزنامه كه مسووليت نوشته ها را به عهده دارد باور كرده كه ۱۴ روستا كه خودم از آنها بي خبرم «زير سلطه»ام قرار دارد و در چنين صورتي گروهي حمايتم مي كنند چرا برخلاف بند ۴ و بند ۸ ماده ۶ قانون مطبوعات كه «ايجاد اختلاف مابين اقشار جامعه» و «افتراء و توهين به اشخاص حقيقي و حقوقي كه حرمت شرعي دارند اگرچه از طريق انتشار عكس يا كاريكاتور باشد» براي روزنامه نويسان ممنوع كرده با نشر مطالب كذب و خلاف واقع، موجبات، دودستگي را فراهم نموده و مرا كه نمي شناخته اند و شهروندي هستم مسلمان، در همشهري به تير تهمت گرفتارم كرده اند؟
۳- در روزنامه نوشته اند: «او همچنين اقدام به شلاق زدن به روستائيان مي كند و اين كارها درحالي صورت مي گيرند كه مسوولان استان هيچ كمكي به اهالي نكرده اند...» دراين باره رياست محترم جمهوري و رياست محترم قوه قضائيه بايد پاسخ دهند كه اين مسوولان استان اعم از اجرائي و قضائي چه گزارشاتي از شلاق زدن پيري فرتوت به روستائيان دريافت كرده اند؟
۴- در آن روزنامه نوشته اند:« ... دادگاه انقلاب حكم مصادره اموال اسدخان را صادر كرد...، اما آن حكم پس از مدتي نقض شد كه ما هم از علت آن بي اطلاع هستيم» در اين  باره خلاصتاً عرض مي كنم كه دادگاه انقلاب ساوه تحت تاثير القائات منافقان دادنامه شماره ۱۳۱۳۶۹-۸/ ۷۴را صادر كرد، ولي با حكم شماره ۱۰۵/۴۹-۴/۷۸۱۲ دادگاه ويژه رسيدگي به پرونده هاي موضوع اموال دراختيار ولي فقيه قم و استان مركزي نقض گرديد و نظريه مورخ ۸/۸/۶۱ و ۲/۹/۶۱ در پرونده كلاسه ۱۳۹۴/۶۱ در پرونده كلاسه ۱۳۹۴/۶۱ دادگاه عالي انقلاب اسلامي قم بر مظلوميت اينجانب و مشروع بودن اموالم مهر تاييد نهاد. همچنين شعبه ۳۲ ديوانعالي كشور به موجب دادنامه هاي شماره ۷۷۰، ۷۶۵، ۷۶۸، ۷۶۷/۳۲ كليه اموال ما را مشروع تشخيص داد و بر اين اساس شعبه دوم دادگاه تجديدنظر استان مركزي دادنامه شماره ۲۰۶/۷۸-۲۲/۳/۷۸ را به سود ما و فرزندانم و برادرم عين الله جعفري صادر كرد كه اين احكام و تعداد زيادي ديگري را اخيراً طي تظلم نامه اي به دفتر مقام معظم رهبري تحويل داده ام كه به لحاظ طولاني نشدن جوابيه ام از ۲ برابر آنچه در همشهري به چاپ رسيده از ذكر دادنامه هاي بيشتري كه در اختيار دارم خودداري مي كنم.
۵- در روزنامه نوشته اند: «خان پس از انقلاب به خارج از كشور فرار كرد... اما عوامل او همچنان با قلدري و زورگويي به كارهاي خان در ايران رسيدگي مي كردند و او پس از چند سال به كشور بازگشت و به كارهاي خودش ادامه داد» درصورتي كه در اين مدت ۲۵ ساله هرگز از كشور خارج نشده ام، جز يكبار كه در سال ۱۳۸۰ با كارواني از ساوه به كربلا و عتبات مقدسه عراق مشرف شده ام و بعد از ۱۵ روز زيارت به ساوه مراجعت كرده ام.
۶- اين شكوائيه اخير كه رياست محترم قوه قضائيه دستور رسيدگي صادر فرُموده، قبلاً عده اي معدود كه محكومان احكام قضائي هستند با تهيه طوماري طولاني با امضاهات و اثرات انگشت هاي مجهول و ناشناخته به همه مقامات عاليه مملكتي ازجمله مقام معظم رهبري تقديم كرده بوده اند كه حسب الامر معظم له به آن رسيدگي شد و قضات محترم اداره كل نظارت و پيگيري قوه قضائيه در گزارش ثبت شده به شماره ۳۳۷۵۴/۸۱/د مورخ ۱۳/۵/۸۱ كه در چهار صفحه تنظيم شده خلاصتاً به اين شرح نظر داده اند: «اعتراض كشاورزان به اقدامات و تصميمات ديوان عدالت اداري و هيات دوم موضوع ماده واحده مجمع تشخيص مصلحت نظام در الغاي اسناد مالكيت كشاورزاني كه در ارجاي قانون كشت موقت تنظيم شده بوده وارد نيست...» و درباره شكوائيه اخير همين عده كه بدون توجه به اينكه سابقاً رسيدگي شده دستور رسيدگي مجدد از سوي رياست محترم قوه قضائيه صادر گشته و موجب شده كه كشاورزان محكوم با تجري بيشتر به اراضي ماهجوم ببرند مركز نظارت و رسيدگي به شكايات مردمي قوه قضائيه در نامه شماره ۶۷۶۶/۸۳/پ ح مورخ ۱۶/۲/۸۳ به رياست دادگستري ساوه به اين خلاصه نوشت: «... دستور رياست محترم قوه قضائيه مبني بر رسيدگي مجدد به پرونده به معني اعاده به وضع سابق يا مجوز ارتكاب اعمال مجرمانه نيست...» به اين ترتيب روشن شده كه تنها اينجانب از سوي عده اي متجاوز مورد ستم قرا رگفته ام كه ناچار گشته ام براي احياي حقوق خود به مراجع محترم قضائي مراجعه كنم.
اشاره: گزارش منتشرشده در روزنامه همشهري تماماً برگرفته از شكوائيه شماري از كشاورزان در ملاقات حضوري با رياست قوه قضائيه و نيز پرونده اي بوده كه در همين باره تشكيل شده است.

درخواست طلاق بخاطر كتك هاي پدرزن
مردي به خاطر كتك خوردن از دست پدرزنش به دادگاه خانواده رفت و درخواست طلاق از همسرش كرد.
«مهرداد۲۵ ساله» در شكايت خود گفت، پس از يك سال آشنايي با همسرم تصميم گرفتيم كه با هم ازدواج كنيم. اما خانواده هايمان به شدت مخالف اين مساله بودند.
اما بالاخره بااصرار ما، خانواده هايمان موافقت كردند كه در مراسم خواستگاري حضور پيدا كنند. اما آنها به خاطر تعيين مهريه دعوايشان شد و ما دوماه به آنها التماس كرديم تا بالاخره راضي شدند كه با يكديگر ازدواج كنيم.
بعد ازسختي هايي كه پشت سرگذاشتيم فكر مي كرديم كه زندگي راحتي خواهيم داشت ولي دخالت هاي پدر زنم بين ما اختلاف ايجاد كرد.
پدر همسرم وقتي فهميد كه من خانه و اتومبيل خريده ام به زور كتك مجبورم كرد كه آنها را به نام همسرم كنم. ماجرا به همين جا ختم نمي شود. اين پدر زن به گفته دامادش سرهر اختلاف كوچكي كه بين ما پيش مي آمد پدرزنم مرا كتك زد.
كار به جايي رسيد پدرم از دست او شكايت كرد و ديه هم گرفت. من زورم به پدرزنم نمي رسيد و هرچه به همسرم مي گفتم كه با پدرش صحبت كند، زيربار نمي رفت پدر او حتي وقتي فهميد كه همسرم باردار است به اين بهانه كه چرا زود بچه دار شديم مرا كتك زد.
از همسرم خواستم كه از تهران به يكي ازشهرستان ها برويم و با آرامش زندگي كنيم اما او قبول نكرد و گفت اگر ناراحت هستم او را طلاق بدهم. مهرداد كه طاقت اين همه تحقير را ندارد از خانه قهركرده و به منزل پدرش رفته و علي رغم به دنيا آمدن فرزندش قصد جدايي از همسرش را دارد چون نه تحمل كتك خوردن دارد و نه تحمل بدخلقي هاي همسرش را.
قاضي پرونده براي تحقيقات بيشتر همسر اين مرد را به دادگاه احضار كرد.

موافقت ديدار با رئيس قوه قضائيه
رئيس مركز نظارت و پيگيري قوه قضائيه دستور رسيدگي خارج نوبت به درخواست ملاقات سه خواهر كه در يك حادثه رانندگي در سال ۶۱ دچار سوختگي صورت با اسيد شده بودندرا با آيت الله شاهرودي را صادر كرد.
اين دستور درپي چاپ گزارش وضعيت اين سه خواهر در صفحه حوادث روز پنجشنبه روزنامه همشهري با عنوان «صورت زخمي ها» از سوي هادي حسيني صادر شد.
قاضي دادگاه پس از بررسي پرونده اين سه خواهر باتوجه به فرار راننده حكم به پرداخت ديه اين خواهران از بيت المال را صادر كرده بود اما زمان اجراي حكم به يك سال آينده موكول شده بود. به همين دليل اين سه خواهر خواستار ديدار با رئيس قوه قضائيه شده بودند.

قربانيان طوفان نيدا
آمار كشته شدگان طوفان موسمي «نيدا» در بخش هاي مختلف اين كشور را ۳۱ نفر اعلام كردند.
يك مسوول دفاع شهري فيليپين هم گفت: «تاكنون تنها پيكرهاي ۲۰ نفر از قربانيان شامل ۹ مسافر يك كشتي سرنگون شده در اثر طوفان در آبهاي اطراف شهر «كاموتيس» در مركز جزيره «سيبو» پيدا شده اند. وي خاطرنشان كرد كه هفت نفر از اين كشته شدگان جزء سكنه منطقه «بيكول» در جنوب شرقي مانيل و چهار نفر ديگر هم از ساكنان مناطق مركزي فيليپين بوده اند.
طوفان نيدا كه از يك هفته گذشته در مناطق مختلف فيليپين وزيدن گرفته است تاكنون علاوه بر تلفات جاني، خسارات مالي زيادي برجاي گذاشته است.

سرقت آخر
آخرين ضربه را هم زد و دزدگير اتومبيل از كار افتاد. هنوز دستش به ضبط صوت نرسيده بود كه كسي او را صدا كرد. «آقاي علي.ش، شما به جرم سرقت از اتومبيل مردم بازداشتي!»
به همين راحتي. اين سارق سابقه دار كه تخصص اش سرقت وسايل صوتي خودروهاست با هوشياري يكي از ماموران انتظامي در حين سرقت راديو پخش يك خودرو در منطقه عظيميه كرج شناسايي شد و به دام افتاد.
او پس از دستگيري به ۳۰۰ مورد سرقت وسايل صوتي خودروها در شهرستان كرج اعتراف كرد. در اين ارتباط فرد مالخري به نام «بهزاد.ق» نيز در منطقه عظيميه كرج شناسايي و از مغازه وي ۴۰ دستگاه راديو پخش مسروقه كشف و ضبط شد.

باز هم انفجار مين
بازهم انفجار مين هاي باقي مانده از زمان جنگ در كردستان حادثه آفريد. بر اساس اين گزارش، انفجار مين و مواد منفجره در دو روز اخير سه نفر را در اين استان راهي بيمارستان كرد. در شهرستان بانه يك پسر ۱۲ ساله و يك مرد ۳۵ ساله به علت برخورد با مين از ناحيه پاها و صورت مجروح شدند. اين افراد براي جمع آوري گياهان خوراكي و چراندن دام به ارتفاعات شهرستان بانه رفته بودند. همچنين در حادثه ديگري كه در شهرستان مريوان روي داد، «محمد رضاپور» در حوالي روستاي «قيچان» با مين برخورد كرد و از ناحيه سر و پاها مجروح شد. در اوايل ماه جاري هم چهار نوجوان و جوان شهرستان هاي بانه و سنندج در اثر برخورد با مين و مواد منفجره به شدت مجروح شدند. مسوولان كردستان مي گويند بخش اعظم ميادين مين تاكنون پاكسازي شده و امسال بقيه مناطق آلوده استان پاكسازي خواهد شد.

دستگيري باند فيوج
۱۴ نفر از اعضاي يك باند بزرگ سرقت موسوم به «فيوج» كه در سطح كشور فعاليت داشتند، طي عملياتي در هفته جاري در شهر قزوين دستگير شدند. از اين تعداد ۱۱ نفر زن و سه نفر مرد هستند و تاكنون ده ها فقره شكايت مربوط به سرقت توسط آنان دريافت شده است. اعضاي اين باند در مدت هشت ماه گذشته در قزوين ساكن بوده و همزمان در نقاط مختلف شامل تهران، كرج، قم و تبريز اقدام به سرقت كرده اند. اعضاي اين باند در بازجويي ها به سرقت ۳ ميليارد و ۲۵۰ ميليون تومان وجه نقد اعتراف كه در برخي موارد مبالغي تا سطح ۵۰۰ ميليون را در يك فقره سرقت كرده اند. سرهنگ «بيت الله رضايي» معاون آگاهي فرماندهي انتظامي استان قزوين اعترافات اعضاي اين باند را شامل ۱۴۶ فقره سرقت عنوان كرد كه از اين تعداد تاكنون ۲۶ مالباخته شناسايي شده اند.

حوادث
تهرانشهر
خبرسازان
در شهر
زيبـاشـهر
سفر و طبيعت
يك شهروند
|  تهرانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  سفر و طبيعت  |  يك شهروند  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |