چهارشنبه ۲ ارديبهشت ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۳۵۵
درهاي بسته، گيشه هاي خلوت
فصل سرد تئاتر
تكليف همه آن جوان هايي كه از صبح تا شب در سالن هاي نمناك و خراب تمرين مي كنند چه مي شود؟ به تعداد گروه هاي متقاضي شركت در جشنواره تئاتر فجر كه دقت كنيد خيلي چيزها دستتان مي آيد. پس با اين همه علاقه مند، اين سوت و كوري تئاتر كشور از كجا مي آيد؟
005622.jpg
پس از پايان جشنواره تئاتر فجر، تب اين هنر در شهر فروكش كرد. اين روزها حتي بزرگترين سالن هاي تئاتر تهران هم رونقي ندارند.
شهري را فرض كنيد كه تعداد سالن هاي فعال تئاتر حرفه اي آن به تعداد انگشتان دو دست هم نمي رسد. بعد از اين تعداد، چندتايي از آنها براي تعميرات تعطيل شده و چندتايي از آنها هم تئاتري براي اجرا ندارند.
نين وضعيتي شما را ياد چه شهري مي اندازد؟ زياد به مغزتان فشار نياوريد. شهر موردنظر همان تهران خودمان است.
مثلاً سري به تئاتر شهر در پارك دانشجو بزنيد. در جلوي ساختمان تئاتر شهر، تابلوي بزرگي مي بينيد كه قرار است اعلان كارهاي درحال اجرا در آن نصب شود، ولي مدت هاست در اين تابلوي بزرگ هيچ چيز به چشم نمي خورد. يعني درست پس از پايان بيست دومين جشنواره تئاتر فجر در بهمن ماه. محمد بهرامي مسوول روابط عمومي مجموعه تئاتر شهر در گفت وگو با خبرگزاري مهر در اين مورد گفته: «يكي از دلايل عمده وقفه در اجراهاي تئاتر شهر، تعطيلات پي درپي اين روزها بود. پس از جشنواره به خاطر زحمات شبانه روزي كاركنان و رفع خستگي آنها، تئاتر شهر يك هفته تعطيل شد. چند سالن به دلايل مختلفي از جمله تعميرات خالي ماند. از طرفي ما يك هفته به خاطر ايام محرم تعطيلي داشتيم و سپس با دو هفته تعطيلات نوروز مواجه مي شديم.» وي يكي ديگر از دلايل اين امر را آماده نبودن گروه هاي اجرايي دانست: «كارگردان مي گويد نمايش من براي فلان تاريخ آماده اجراست ولي وقتي آن زمان مي رسد، مي گويد نمايش هنوز آماده نشده است.»
وي درباره تعطيل بودن سالن اصلي و تالار نو هم گفت: «سيستم نور و صداي تالار اصلي بايد تعمير مي شد، به همين خاطر لازم بود مدتي خالي از برنامه باشد. تالار نو هم پس از هشتمين خوان كمي درگير تعميراتي شد. سپس به خاطر نزديك بودن ايام جشنواره تصميم گرفته شد تا بعد از جشنواره بدون برنامه باشد،  پس از جشنواره هم گروهي كه قرار بود اجرا بروند آماده نبودند.»
دلايل را دوباره مرور كنيد: كاركنان زحمتكش كه بايد استراحت كنند، در تعطيلات نوروز هم كه نمي شود تئاتر اجرا كرد، سالن ها هم كه بايد تعمير شوند و گروه ها هم آماده نيستند. به نظر مي رسد با اين وضعيت، بود و نبود تئاتر در كشور اصلاً اهميتي ندارد، پس همان بهتر كه رسماً تعطيلي تئاتر را اعلام كنند و خيال همه را راحت. ولي در اين ميان يك اشكالي وجود دارد. پس تكليف اين همه گروه هاي تئاتري كه همه زندگي خود را صرف اين هنر كرده اند چه مي شود؟
تكليف همه آن جوان هايي كه از صبح تا شب در سالن هاي نمناك و خراب تمرين مي كنند چه مي شود؟
به تعداد گروه هاي متقاضي شركت در جشنواره تئاتر فجر كه دقت كنيد خيلي چيزها دستتان مي آيد.
پس با اين همه علاقه مند، اين سوت و كوري تئاتر كشور از كجا مي آيد؟
محمدحسين ناصربخت مسوول روابط عمومي مركز هنرهاي نمايشي، مقصر اصلي را كمبود بودجه مي داند و مقصر همه اين بي برنامگي ها و بي توجهي ها را بي پولي معرفي مي كند، ولي توجه به اظهارنظر دو نفر از مسوولان تئاتر كشور درباره اجرانشدن تئاتر در تالار وحدت خيلي چيزها را روشن مي كند. ناصر بخت در اين مورد گفته: «تالار وحدت زيرنظر بنياد رودكي است و جزو سالن هاي مركز هنرهاي نمايشي نيست. بايد بنياد رودكي از ما تقاضاي اجراي نمايش را داشته باشد تا ما نمايشي را براي اجرا به آنها معرفي كنيم به طوري كه تاكنون مسوولان تالار خواستار اجراي هر نمايشي شده اند، ما امكان اجراي آن را فراهم كرده ايم.» حالا بشنويد حرف هاي مسوول روابط عمومي تالار وحدت: «فكر مي كنم به خاطر هزينه اي كه مركز بايد براي اجراي نمايش ها به تالار بپردازد طي سال گذشته نمايش هاي كمي به ما معرفي كرده است.»
در بين اين اظهارنظرهاي متناقض و نبود يك برنامه منظم اجراي تئاتر در سالن هاي كشور، تنها تئاتر كشور درحال قرباني شدن است. البته زياد هم نگران نباشيم، چون نفس كشيدن يا نكشيدن تئاتر ديگر مدت هاست براي كسي اهميت ندارد.

سينما گذشته را خواب مي بيند
سايه جهانبان 
مرا از خواب بيدار كنيد تا سينماي روياپرداز امروزي با خود به قصرهاي زرين و كوچه مردهاي فردين نبرد. سينماي نجيب و شريف ايران به كجا مي رود؟
به بهانه جذب مخاطب و با مستمك كشاندن تماشاگر به سينما در كدام سوي فرهنگ سوق داده مي شويم، انگار سينماي ايران قصد دارد تا تمام آثار گذشته فيلم  هاي فارسي را بازسازي كند و تحويل مردم بدهد. پس سينماي فرهنگي و دولتي كه دغدغه مسوولان سينمايي است چه مي شود؟ فيلم هاي روي اكران را ديده ايد به فيلم هاي در حال ساخت نيز بيشتر توجه كنيد. كمي هم به نام و محتواي آنها دقت كنيد؛ بازسازي فيلم هاي ورشكسته دهه چهل و پنجاه. نكند قصد داريم گنج قارون و يكه بزن و چرخ و فلك را نيز بازسازي كنيم و به خورد مردم بدهيم؟ محروميت سينماروهاي ما از بعضي از سرگرمي هاي مبتذل و رايج آنها را به سمتي كشاند، كه متوسل به گنج قارون و پشت و خنجر و كوچه مردها بشوند و در به در به دنبال بيك ايمانوردي خدا بيامرز باشند و آرزوي ديدن فيلم هاي او را داشته باشند.
با اين روندي كه سينما در پيش گرفته، مطمئن باشيد آقا مهدي و جوجه فكلي هم به سينما مي آيند. زياد هم سخت نيست، يك آرتيست مي خواهد و يك وردست كمدي. فردين و ظهوري خدابيامرز، يا بيك ايمانوردي و ميري و يا ملك مطيعي و عقيلي و ... حالا اين جوانك هاي فعلي جاي آنها را مي گيرند و يكي از آن نازنين ها مي شود كمدي وردست كه مردم را از خنده روده بر كند و دختره هم به موقع برسد و بزن بزن و درگيري، عشق و عاشقي و خلاصه تمام همان عوامل گيشه پسند كه سال ها پدر سينماي ايران را درآورد. سينماي ايران، سينماي ملي و شريف ما كه به اين سو نمي رود؟ شما چه فكر مي كنيد؟ آيا سينماي تند يا بدنه اي كه مي گويند باعث بقاي سينما است را همين دست فيلم ها مي سازند؟ ساده انديشي در برداشت اجتماعي از خواسته ها و سليقه هاي مردم به نوعي، عوام فريبي رايجي را ترسيم كرده كه آينده خوشي براي آن پيش بيني نمي شود. در اين زمينه ها «بده در راه خدا» و سه تا نخاله هم داريم، مارمولك و بقيه كه جاي خود دارند. هشدار كوچك و غير دالبي امروز ما را به خاطر بسپاريد تا تصميمات تازه تري از طرف سياست گذاري سينماي ملي اعلام شود. در اين ميان بايد جاي فرهنگ و سينماي واقعي را پيدا كرد. خيلي شلوغ است.

شتر با بار گم شد
005625.jpg
عكاس روزنامه با عجله وارد شد و داد زد: «زود يكي بيايد گزارش تهيه كند.» همه سرها به سمت او چرخيد و در اين فكر كه چه اتفاق بزرگي روي داده است، بمب منفجر شده؟ جنازه وسط خيابان مانده، زمين دهان باز كرده؟ ولي اتفاق چيز ديگري بود.
چند شتر در حوالي خيابان ميرداماد در حال حركت هستند. همه دهان ها باز مانده بود شتر آن هم در خيابان ميرداماد. بيشتر به يك شوخي مي ماند. حتما عكاس خواب ديده. شتر در اين تهران چه كاري دارد كه صحرا را ول كند وسط ماشين ها و آدم ها بيايد. ولي عكاس باز هم تاكيد مي كند. با او همراه مي شويم. سوار بر ماشين به دنبال شترها. از اين خيابان به آن خيابان، از اين كوچه به آن كوچه. ولي هيچ خبري از شترها نيست. با تعجب نگاهي به عكاس مي كنيم و او باز تاكيد مي كند . مرد صاحب شترها گفت به سمت فلان خيابان مي رود. «بهش گفتم آرام برو تا برگردم. از شترها عكس هم گرفتم. ولي باطري دوربينم تمام شد و مجبور شدم برگردم.» عكس هم گرفته! همچنان در ماشين به دنبال شترهاي خيالي مي گرديم. از مردي كه كنار خيابان ايستاده مي پرسد: شما اين طرف ها شتر نديديد؟ مرد با لبخند معني داري مي گويد: نه. خيابان ها تمام شدند و هيچ خبري از شترهاي مورد نظر يافت نشد. به سمت دفتر روزنامه مي رويم. در راه به عكاس فكر مي كنيم اينكه چطور شد شترها را در خيابان ديده. به چشم هايش خيره مي شويم. آدم را ياد طبيعت مي اندازد. پس احتمالا از آدم هاي عشق طبيعت است كه از اين همه صنعتي شدن دلش به تنگ آمده. بعد امروز صبح كه از خواب برخاسته، با همان حال و هوا در خيابان قدم بر مي داشته كه ناگهان شترها را روبه روي خود مي بيند. چند شتر قبراق و سرحال كه با دندان هاي درشت شان به او لبخندهاي جانانه مي زدند. احتمالا مردم اطراف از ديدن عكاس كلي تعجب كرده اند. مردي در وسط خيابان كه دارد با «هيچ» حرف مي زند و از «هيچ» عكس مي گيرد. اگر همين امروز جلوي خيالات عكاس را نگيريم معلوم نيست فردا چه بلايي سرمان بيايد. حتما فردا مي آيد و مي گويد در همه جاي شهر به جاي ساختمان ها و برج ها، درخت سبز شده. از اگزوز ماشين ها، به جاي دود شكوفه مي بارد. حالا اگر اين كار به عكاس محدود مي شد، عادت مي كرديم و مي شد يكي از اين چيزهاي تكراري زندگي روزانه مان. ولي در چشم هاي بقيه افراد روزنامه هم چيزهايي به چشم مي خورد. مثلا همين دبير طهرانشهر، احتمال دارد دو روز بعد هراسان وارد دفتر روزنامه شود و بگويد همه محله هاي قديمي دوباره پيدا شده اند. لاله زار شده همان لاله زار قديمي و به جاي همه آن مغازه هاي الكتريكي، سينماهاي قديمي دوباره سر بر آورده اند. اطراف تهران به جاي همه محله ها و شهرك هاي جديد، همان باغ هاي قديمي هستند. دوباره تهران شده «طهران».
يا مثلا چند روز بعد صاحب ستون «صبح تا شب» با چشم هاي از حدقه بيرون زده داخل مي شود و داد مي زند همه شخصيت هاي كارتوني به داخل شهر آمده اند. پلنگ صورتي، گوريل انگوري، بامزي، يوگي، واتوواتو، الفي اتكينز و... همه به شهر ما آمده اند. از در و ديوار شهر دارند بالا مي روند و نمي دانيد چه غوغايي در شهر برپا شده. همه انگار بچه شده اند. هنوز چند لحظه نگذشته، دبير تهرانشهر وارد مي شود و با هيجاني كه حتي با قهرماني يووه هم به او دست نمي داد، مي گويد بلفي و لي لي بيت و فلر تيشيا را با خود آورده است.
بايد همين جا جلوي اين بيماري واگيردار گرفته شود و گرنه سنگ روي سنگ بند نمي شود. شهر مي شود پر از آدم هايي كه معلوم نيست در چه دنيايي به سر مي برند. همه گيج مي زنند. بايد تا بيماري پخش نشده، همين جا جلوي آن را گرفت. به عكاس مي گوييم شترها را در فلان خيابان ديده ايم. با ذوق و شوق همراه ما مي شود. او را با خود به گوشه اي خلوت مي بريم و چند گلوله كافي است تا به اين مساله پايان بدهيم. در چشم هاي عكاس بيچاره، در آخرين لحظات تصوير چند شتر به چشم مي خورد.

ميهماني عروسك ها در خانه هنرمندان
بچه ها عروسك هايتان را برداريد و براي جشن جمعه آماده شويد، آخر جمعه روز جهاني عروسكهاست. اين جشن قرار است روز جمعه ۴ ارديبهشت ماه ساعت ۵ عصر در خانه هنرمندان برگزار  شود.
در اين روز علاوه بر اجراي نمايش خياباني عروسكي در محوطه باز خانه هنرمندان، تئاترهاي عروسكي انفرادي در داخل ساختمان  خانه هنرمندان نيز اجرا مي شوند.
همچنين گروه هاي خيمه شب بازي براي كودكان به اجراي تئاتر خيمه شب بازي خواهند پرداخت و كارگاه هاي نمايش عروسكي براي علاقه مندان برپا مي شود.
شما هم مي توانيد با عروسكهايتان در اين جشن شركت كنيد چون به احتمال زياد از شما هم براي اجراي نمايش دعوت مي شود.

دختر مرده  زنده شد
يك دختر ۱۰ روزه كه تصور مي شد در يك آتش سوزي در سال ۱۹۹۷ مرده، پيدا شد. اين دختر درواقع توسط زني ربوده شده بود كه براي پنهان كردن آثار جرمش اين آتش سوزي را به پا كرده بود. مادر واقعي اين دختر بعد از گذشت ۶ سال و شناسايي دخترش در يك جشن تولد، پليس را مطلع كرد.در ماه ژانويه مادر اين بچه در يك جشن تولد دختر بچه اي را از روي خال صورتش شناسايي كرد كه مطمئن بود دخترش است. بعد از آن فوراDNA دختربچه آزمايش شد و اين آزمايش ادعاي مادر را تاييد كرد.مادر به قدري شوك زده شده بود كه نمي دانست گريه كند يا از خوشحالي فرياد بزند.سپس پليس «كارولين كرا» را به اتهامات آتش زدن خانه و بچه دزدي و ادعاي دروغش مبني بر اينكه اين بچه دختر اوست، بازداشت و توقيف كرد.اين دختربچه به امانت در بخش خدمات خانواده نيوجرسي نگه داشته مي شود و مشخص نيست كه چه وقت مي تواند دوباره پيش مادر واقعي اش برگردد.

آجيده كاري در نگارخانه سعدآباد
نگارخانه سعدآباد نمايشگاهي از آثار كولاژ پارچه (آجيده كاري يا لحافي) آن هلن هانوم پادوي برگزار كرده است.آن هلن هانوم پادوي نروژي، مدرس كالج هنرهاي دستي اسلواست كه تاكنون در نمايشگاه هاي بسياري در نروژ، دانمارك، بلژيك، آمريكا، آذربايجان و ... حضور داشته است.كمي هم از هنر آجيده كاري (لحافي) برايتان بگوييم: اين هنر قدمتي بسيار طولاني دارد، آجيده يا لحافي نوعي سوزن كاري و تكنيك است كه با قرار دادن دو لايه پارچه روي هم انجام مي شود، لايه ها به وسيله دست يا ماشين بهم مي چسبد كه لايه فوقاني هميشه تزئيني و منقوش است اما لايه تحتاني از پارچه ساده تشكيل شده است. تكنيك برش و دوخت پارچه با رنگ و اندازه هاي مختلف به يكديگر به شيوه اي كه فرم يا الگوي تصويري ايجاد كند تكه دوزي ناميده مي شود.ضمنا اين نمايشگاه از ۲ ارديبهشت تا ۸ ارديبهشت همه روزه به جز ايام تعطيل از ساعت ۱۰ تا ۱۳ و ۱۵ تا ۱۹ برپا است.

طاق بستان تهديد شد
پيشرفت تكنولوژي حريم هوايي طاق بستان را تهديد مي كند. تعجب نكنيد منظور حمله هوايي به اين بناي باقي مانده از دوران ساساني نيست. پروژه تله كابين طاق بستان كه قرار است با مشاركت اتريشي ها ساخته شود براي آغاز به كار نياز به تاييد سازمان ميراث فرهنگي دارد.بانك صادرات تهران تضمين مالي پروژه تله كابين طاق بستان را به رفع اشكالاتي منوط كرده كه استعلام از سازمان ميراث فرهنگي يكي از اين موارد است.كميسيون ماده پنج، متشكل از استاندار، مديركل ميراث فرهنگي استان، رئيس سازمان مسكن و شهرداري، رئيس شوراي شهر و شهردار منطقه، بايد نظر نهايي براي تغيير كاربري و اجراي پروژه هاي عمراني را صادر كنند. خارج بودن تله كابين طاق بستان از حريم اين محوطه ساساني، كارشناسان سازمان ميراث فرهنگي را در زمينه تاثيرگذاري اين سازه بر منظر بناي طاق بستان دچار ترديد كرده است.محوطه تاريخي طاق بستان در دامنه كوهي به همين نام در كنار چشمه اي در شمال شرقي حاشيه شهر كرمانشاه قرار دارد. در اين منطقه آثاري از دوره ساساني - احتمالاً سده ششم و هفتم ميلادي - و قاجاري به جاي مانده است.
قديمي ترين تصاوير ارگ
زلزله باعث شد تا اطلاعات تازه اي از ارگ بم به دست بيايد. ماجرا خيلي ساده است عكس هايي از ارگ بم در اختيار موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران بود كه پس از زلزله پنجم دي در بم و تخريب ارگ تاريخي اين شهر از طرف موسسه براي تكميل اسناد و مدارك مورد نياز براي بازسازي ارگ در اختيار سازمان ميراث فرهنگي قرار گرفت. بررسي هاي انجام شده در بانك اطلاعات و اسناد سازماني مشخص كرد كه اين عكس ها درحال حاضر از جمله قديمي ترين اسناد تصويري از اين محوطه تاريخي به شمار مي روند. پيش از اين تصور مي شد كنگره هاي ارگ بم بدون رنگ آميزي بوده اند اما تصاوير جديد نشان دهنده سيماي متفاوتي از ارگ بم است در اين عكس ها علاوه بر كنگره هاي ارگ بم، برج ديده باني آن هم سفيد رنگ است. اين عكس ها را مي  توانيد  به زدوي در كارگاه بين  المللي ارگ بم ببينيد. از ميان ۱۵ قطعه عكسي كه از آرشيو موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران بدست آمده۷،قطعه عكس كه سه قطعه از آن قديمي ترين سيماي ارگ بم را نشان مي دهند در كارگاه به نمايش گذاشته مي شوند. گذشته ازاين عكس ها در كارگاه مي  توانيد نقشه هاي سال ۷۳ ارگ بم كه توپوگرافي شده را هم ببينيد.

حفاظت فرهنگي
«طرح آموزشي و توجيهي افراد نظامي مستقر در بافت ها و محوطه هاي تاريخي».
اين عنوان طولاني، نام طرحي است كه در آن قرار است آگاهي افراد نظامي در زمينه محافظت از فضاهاي تاريخي افزايش يابد. آگاهي نداشتن افراد در خصوص چگونگي محافظت از بناها و حريم هاي تاريخي در برخي مواقع صدماتي را بر بدنه اين بناهاي تاريخي وارد آورده و موجب از بين رفتن ارزش هاي اين فضاها شده است. اين طرح با همكاري سازمان ميراث فرهنگي و ستاد كل نيروهاي مسلح از ماه آينده آغاز مي شود.

صبح تا شب
جواد رسولي 
سينما
امروز، روز مارمولك است. يعني از همين امروز اكران فيلم در سينماهاي شهر شروع مي شود و بايد ديد آن اتفاقاتي كه پيش بيني مي كردند مي افتد و آيا فيلم، ركورد فروش سينماي ايران را مي زند يا نه؟ همانطور كه لابد تا به حال بارها خوانده ايد فيلم را كمال تبريزي كارگرداني كرده و پيمان قاسم خاني هم فيلمنامه را بر اساس طرح منوچهر محمدي نوشته است. ستاره فيلم پرويز پرستويي بازيگر محبوبي است كه تا به حال بارها نشان داده در نقش هاي كمدي هم چقدر مسلط و تواناست. او براي اين نقش، يك جايزه ويژه هيات داوران در جشنواره فجر برنده شد و مارمولك هم نه تنها جايزه محبوب ترين فيلم كه جايزه بين المذاهب را هم صاحب شد. سينماهاي پايتخت، سپيده، فرهنگ، استقلال، صحرا و جوان از جمله سينماهايي هستند كه فيلم را امروز نمايش مي دهند.
كتاب 
انريكه اگلسياس پسر فوليو اگلسياس است. فوليو كه مي گويند قبلا فوتباليست بوده و حتي مدتي توي دروازه رئال مادريد هم بازي كرده، همان خواننده اسپانيايي است كه يكي از آلبوم هايش را در بازار موسيقي خودمان هم مي توانيد پيدا كنيد. انريكه موسيقي تندتر و پرشورتر از پدرش دارد و به خصوص بين تين ايجرها طرفداران زيادي پيدا كرده است. «چشمان غمگين» نام كتاب مجموعه ترانه هاي انريكه است كه در آن كلي عكس هم از اين خواننده پاپ جوان و خوش تيپ مي شود پيدا كرد. اين كتاب ۱۲۵ صفحه و قيمت اش ۱۵۰۰ تومان است.
نگارخانه 
در نگارخانه الهه (خيابان آفريقا، خيابان گلفام، پلاك ۴۷) يك نمايشگاه نقاشي برقرار است با تابلوهايي به سبك آبستره. اين نمايشگاه شامل آثار بهارك اميدفر و سميرا فرجي است كه هر دو از فارغ التحصيلان دانشگاه هنر هستند. در نمايشگاه مي توانيد از ۲۵ تابلو ديدن كنيد كه با تكنيك آكروليك كار شده اند.نمايشگاه تا هفتم ارديبهشت برقرار است. در گالري آتش زاد (خيابان ولي عصر، نرسيده به ميدان ونك، خيابان عباسپور، ساختمان ۴۳) سبك نقاشي ها سوررئال است. اين يكي نمايشگاه، شامل ۱۶ تابلو است كه باز هم با تكنيك آكروليك كار شده اند. اين اولين نمايشگاه انفرادي خانم نازنين جم پور است كه تا فردا ادامه دارد.
فرهنگسرا
فرهنگسراي اقوام دارد جلسات هفتگي بررسي متون كهن فارسي برگزار مي كند. اين هفته مي توانيد در جلسه بررسي منطق الطير عطار نيشابوري شركت كنيد كه فردا پنج شنبه ساعت ۱۵ در اين فرهنگسرا برگزار مي شود. دكتر پرويز عباسي داكاني در اين برنامه حضور دارد. در ضمن اگر به داستان نويسي و قصه علاقه داريد مي توانيد در جلسات نقد و بررسي داستان اين فرهنگسرا هم شركت كنيد. اين جلسات شنبه هر هفته ساعت ۱۵ برگزار مي شوند. آدرس فرهنگسراي اقوام كه در منطقه ۱۷ تهران قرار دارد اين است: ميدان ابوذر، خيابان سجاد جنوبي، ميدان بهاران.
تئاتر
امروز هم در مجموعه تئاتر شهر، برگزاري كارگاه هاي آموزشي تئاتر و سينما ادامه دارد. اين كارگاه ها با همكاري بخش فعاليت هاي فرهنگي سفارت فرانسه، مركز هنرهاي نمايشي و مركز گسترش سينماي مستند و تجربي و انجمن سينماي جوان برگزار مي شوند. امروز صبح كارگاه هاي «كنش نمايشنامه نويسي چيست؟»، «تاريخ تئاتر» و «تئاتر امروز» برپا مي شوند و بعدازظهر هم به گفت وگو با ژان كلود كارير درباره ۲۸ سال كار با پيتربروك مي گذرد. كارير يكي از بزرگترين نمايشنامه و فيلمنامه نويسان زنده اروپايي است كه با بزرگاني مثل بونوئل، گدار، فورمن و ... كار كرده است.
تلويزيون 
امشب ساعت ۱۵:۲۳ بازي نيمه نهايي ليگ قهرمانان اروپا را از دست ندهيد. پورتو و دپورتيوولاكرونيا هر دو بزرگان اروپا را حذف كرده اند و بازي شان مقابل هم بايد ديدني باشد. بوي غريب پاييز (شبكه ۲، ساعت ۲۱)، هشدار براي كبري ۱۱ (شبكه تهران، ساعت ۲۱) و نقطه چين مجموعه هاي قابل پيشنهاد براي امشب هستند. هر چند كه آن اولي را نبايد خيلي جدي گرفت. برنامه مستند سينماي ايران را هم مي توانيد ساعت ۲۳ از شبكه يك تماشا كنيد.

ستون شما
تقسيم 
اين يكي از عجيب ترين نامه هاي بدون اسمي است كه تا به حال يك شهروند براي همشهري فرستاده است. آن هم در قطع كوچك و با جوهر قهوه اي براق.
«آيا مي دانيد وقتي يك نفر روزنامه مي خرد و در اتوبوس آن را مي خواند نزديك ۷ نفر ديگر هم به آن روزنامه نگاه مي كنند و آن را مي خوانند؟ اين نشانه چه چيز است؟ آري نشانه علاقه مردم به روزنامه يا مجله اي كه باشد و بعد دوم آن اين است كه بعضي ها نمي خواهند پول بدهند و روزنامه بخرند. بعد سوم كساني هستند مثل من كه هميشه روزنامه همشهري را مي خرم و هرگز مطالعه نمي كنم بلكه فقط آگهي هاي آن را نگاه مي كنم و مي خندم...»
از تقسيم بندي دقيق تان متشكريم.
جهش هزينه 
آقاي بهروز ايمان دوست از بوشهر يادداشتي فرستاده اند تا اعتراض شان را به اضافه شدن هزينه هاي پستي اعلام كنند.
«متقاضيان كار بايد براي دريافت كارت كاريابي اداره كار از طريق اداره پست اقدام كرده و ثبت نام كنند كه هزينه آن در سال قبل حدود ۳۰۰ تومان و در سال جاري ۸۵۰ تومان است. اين جهش هزينه ۵۵۰ توماني براي عمليات پستي با بعد مسافت كم (در سطح شهرستان و استان) منصفانه نيست.»
اميدواريم مسوولان اداره پست جوابي براي اين اعتراض شما داشته باشند.
وظيفه اختياري 
آن نامه ضدفمينيستي و جنجالي را يادتان هست كه خانمي هم جوابش را داده بود. حالا يك خانم شهروند تهراني از شهرك انديشه به هر دوي آنها جواب داده اند كه بخشي از نامه شان را مي خوانيد:
«كساني كه مطالبي را به روزنامه مي فرستند ابتدا بايد آگاهي كامل از درستي نوشته هاي خود داشته باشند و بعد مطالب را به روزنامه بدهند. متاسفانه مردي كه ۲۱ اسفندماه نامه اي نوشته بود و ذكر كرده بود كه بايد حقوق زنان از مردان كمتر باشد در اشتباه بوده است. دين ما اسلام است و مخارج خانه به عهده مرد است اين يك وظيفه است و انتخاب اين وظيفه اختياري است و آنهايي كه ناراضي هستند مي توانند ازدواج نكنند.»

غرامت از عراق
انگار خاطرات جنگ هيچ وقت از ذهن ما بيرون نمي رود. عراق طي ۸ سال جنگ با ايران آسيب هايي به آثار باستاني ما وارد آورد كه حالا بايد غرامتش را بدهد.
كارشناسان ميراث فرهنگي تا چند روز آينده گزارش خود براي گرفتن غرامت از عراق بابت آسيب هايي كه به آثار تاريخي ايران وارد آورده را ارايه مي دهد.
شهرزاد امين شيرازي ، كارشناس پروژه بررسي و ارزيابي خسارت هاي وارده به ميراث فرهنگي طي ۸ سال جنگ مي  گويد: طبق بررسي هاي انجام شده روي آثار تاريخي ۵ استان جنوبي ومركزي ايران، مشخص شده به آتش كشيده شدن پالايشگاه هاي نفت كويت توسط عراق در جنگ خليج فاس، آسيب ها و لطمه هاي جدي به بناهاي تاريخي اين استان  ها وارد كرده كه به رغم گذاشت ۱۱ سال هنوز هم آثار مخرب دربرخي استان ها كم رنگ نشده اين موضوع يك پروژه بين المللي است كه با كمك كارشناسان ايتاليايي از دي ماه سال ۸۱ آغاز شده و به زودي به سازمان ملل ارايه مي شود.

قرآن دست نويس امام رضا(ع)
اگر به مشهد رفتيد حتما بعد از زيارت براي ديدن قرآن دست نويس امام رضا(ع) سري هم به گنجينه قرآن آستان قدس بزنيد. اين قرآن نفيس به خط كوفي و متعلق به قرن سوم داراي ۲۷ صفحه است كه جنس صفحات آن از پوست آهو و به رنگ عنابي است. اين مصحف شريف به استناد مهرها و نوشته صفحه دوم كه بر روي آن مندرج شده «كتيبه علي بن موسي» و تاييد از طرف علمايي چون علامه اميني صاحب الغدير منسوب به خط امام رضا(ع) است. اين قرآن ابتدا در نجف اشرف ونزد آيت الله اميني نگهداري مي شده و از طرف ايشان به دست آيت الله شيخ محمد هادي ميلاني رسيد. اوراق مزبور در بهمن ماه ۱۳۳۸ از طرف پهلوي دوم به عنوان توليت آستان قدس خريداي و وقف كتابخانه شد و پس از تاسيسي گنجينه قرآن در سال ۱۳۶۴ به اين موزه منتقل شد.
اين قرآن شامل سوره هاي نور، قصص، عنكبوت، روم، لقمان، سجده، احزاب ، مومن ، فصلت ، جاثيه، احقاق، واقعه و حديد مي باشد.

ذهن زيبا
بزرگترين اختلاف بين انسان و حيوان ، فهم و فكر نيست ، بلكه اراده و اختيار است.
ژان ژاك روسو
حتي اگر در مسير درست راه برويد، اگر آنجا بنشينيد از رويتان عبور مي كند.
پرمودا بترا
ذهن متعصب همانند مردمك چشم است، هرچه بيشتر به آن نوربتابانيد، تنگ تر خواهد شد.
اليوروندل هولمز
حقيقت وگل سرخ هر دو خار دارند.
ضرب المثل اسپانيايي

قديمي ترين تصاوير ارگ
زلزله باعث شد تا اطلاعات تازه اي از ارگ بم به دست بيايد. ماجرا خيلي ساده است عكس هايي از ارگ بم در اختيار موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران بود كه پس از زلزله پنجم دي در بم و تخريب ارگ تاريخي اين شهر از طرف موسسه براي تكميل اسناد و مدارك مورد نياز براي بازسازي ارگ در اختيار سازمان ميراث فرهنگي قرار گرفت. بررسي هاي انجام شده در بانك اطلاعات و اسناد سازماني مشخص كرد كه اين عكس ها درحال حاضر از جمله قديمي ترين اسناد تصويري از اين محوطه تاريخي به شمار مي روند. پيش از اين تصور مي شد كنگره هاي ارگ بم بدون رنگ آميزي بوده اند اما تصاوير جديد نشان دهنده سيماي متفاوتي از ارگ بم است در اين عكس ها علاوه بر كنگره هاي ارگ بم، برج ديده باني آن هم سفيد رنگ است. اين عكس ها را مي  توانيد  به زدوي در كارگاه بين  المللي ارگ بم ببينيد. از ميان ۱۵ قطعه عكسي كه از آرشيو موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران بدست آمده۷،قطعه عكس كه سه قطعه از آن قديمي ترين سيماي ارگ بم را نشان مي دهند در كارگاه به نمايش گذاشته مي شوند. گذشته ازاين عكس ها در كارگاه مي  توانيد نقشه هاي سال ۷۳ ارگ بم كه توپوگرافي شده را هم ببينيد

تهرانشهر
ايرانشهر
حوادث
در شهر
زيبـاشـهر
سفر و طبيعت
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  سفر و طبيعت  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |