يكشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۳۰۶
موزه سينما، هجدهم بهمن
با دستهاي وزير و بازيگر
مسجد جامعي گفت: حضور جشنواره اي براي ارزيابي ما كفايت نمي كند و ما بايد حضور بين المللي سينماي ايران را هم بيشتر كنيم و از اين طريق سينما را به عنوان يك كالاي اقتصادي مورد ارزيابي قرار دهيم
002766.jpg
گفتني است در پايان اين مراسم كلاكت برداشت سوم موزه سينما توسط احمد مسجدجامعي و عزت الله انتظامي زده شد.
ايسنا- با پايان يافتن مراحل تكميلي فاز دوم، برداشت سوم موزه ي سينما، ديروز صبح با حضور مسئولان فرهنگي - هنري و هنرمندان افتتاح شد.
در اين مراسم بعد از بازديد احمد مسجد جامعي، محمد مهدي حيدريان، سيد محمد بهشتي و ... در مجموعه حوزه سينما، مراسم افتتاحيه در تالار اين موزه شروع شد.
در اين مراسم چهره هايي چون رضا داد، بهمن فرمان آرا، ژاله علو، علي نصيريان، رسولزاده، اصغر بيچاره و ... به چشم مي خورد.
در شروع مراسم با دعوت كامران ملكي، عزت الله انتظامي گزارشي را درباره برداشت سوم موزه سينما ارائه كرد. وي در اين خصوص گفت: شوراي برپايي موزه سينما از سال ۷۳ با در دست داشتن انباري كه در خيابان لاله زار بود جمع آوري هاي خود را شروع كرد و با تلاش خود هنرمندان در قبل و بعد از انقلاب بالاخره موزه راه اندازي شد.
وي با اشاره به افرادي كه در راه اندازي اين پروژه، تلاش كردند گفت: جمال اميد، جزو اولين افرادي بود كه در راه اندازي اين مجموعه كمك كرد، امير اثباتي هم به عنوان طراحي صحنه و دكور، تمام دكورهاي اين مجموعه را طرح ريزي كرد، عزيز ساعتي و بهزار رحيميان هم به عنوان فيلمبردار و مؤلف كتاب در راه اندازي اين پروژه كمك كردند.
اين هنرمند پيشكسوت درباره قسمت هاي جديدي كه به موزه اضافه مي شود گفت: سالن سينما فردوسي حدود ۲۰۰ نفر ظرفيت دارد و با آخرين امكانات و تجهيزات قرار بود تا بهمن ماه افتتاح شود ولي با مشكل ميراث فرهنگي مواجه شد، كافه ترياي موزه سينما نيز در كلاه فرهنگي در دو طرف باغ احداث مي شود كه به لحاظ مالي به اين مجموعه كمك هاي زيادي مي كند.
در ادامه اين مراسم، احمد مسجد جامعي، وزير فرهنگ و ارشاد نيز با اشاره به راه اندازي فاز دوم مجموعه موزه سينما گفت: نگاه به گذشته و جلوگيري از فراموش شدن آثار هنري، مهمترين عاملي است كه از پيوستن فرهنگ و هنر ما به باتلاق گاوخوني جلوگيري مي كند و نكته مهم ظرفيت سينماي ايران است كه خود عاملي مي شود تا اين اتفاق نيفتند. به گزارش ايسنا، وي ادامه داد: كشور ما با تاريخ و فرهنگ غني خود و بزرگان و شخصيت هاي برجسته به راحتي مي تواند حرف بزند و پاسخگوي هر گونه نيازي باشد چون كمتر جايي را مي توان يافت كه هم به لحاظ جغرافيايي فكري و هم پيشينه هنري چنين امكاني را براي بازگشت به خويشتن و رجوع به گذشته فراهم كند.
وي با اشاره به سينما و نزديك شدن آن به اين حيطه گفت: خوشبختانه سينما به اين حيطه نزديك شده است. هر چند كه در خيلي از حوزه هاي ما اين اتفاق نيفتاده است.
سينماي ايران در كنار نورها و رنگها، تصويرهاي خشن و ... به يك سينماي لطيف و ساده و عمق و محتوايي عظيم دست يافته است و امروز سينماي ايران در مجموعه خود به بيان خواست هاي دروني مي پردازد.
وي اضافه كرد: با توجه به اينكه در سنت ما، قدرت بصري و بياني كم بوده ولي سينما در كشور ما منشأ آثار درخشان زيادي بوده و اين نكته در سياست هاي كلان و برنامه پنج ساله پيش بيني شده است، اين ظرفيت بايد پشتوانه و دستمايه حركتي ما شود.

گزارش صف
خدايا اين تب را از ما نگير
مسعود مير
۱ -فلسطين و جشنواره 
هر جشنواره كوچك و بزرگ سينمايي كه در ايران برگزار شود يكجورهايي به سينما فلسطين متصل مي شود. در روزهاي جشنواره هم سينما فلسطين سرش خيلي شلوغ است. قبل از جشنواره فروش بليت و سرو كله زدن با جماعت دنبال بليت و در اين روزها هم بايد ميزبان خوب آنها باشد. جلو گيشه آنقدر شلوغ بوده كه نيروي انتظامي به استقبال آمده است.
در اين گيرودار بعضي ها هم مشغول كار خودشان هستند. جوانكي كه مي پرسد فيلم - زيتون شكسته - فيلم خوبي است يا نه. سرنشينان وانت توزيع مجله فيلم كه فرمهاي فروش تقويم سينمايي سال نو را بين جمعيت توزيع مي كنند و...
جوانهاي جلو گيشه دوباره سروصدايشان را به رخ مي كشند و نيروي انتظامي را وادار به تذكر دادن مي كنند اينجا سينما فلسطين است. پسرك كوچكي با آكاردئونش در ميان جمعيت چرخي مي زند تا روزي اش را اين بار به بركت جشنواره به دست آورد...
۲ - سربازهاي شنبه 
حسن يكتاپناه وارد سالن شده ولي چون اگر بيرون بيايد دوباره نمي تواند وارد شود پشت شيشه ايستاده و با چند نفر از دوستانش صحبت مي كند. تلاشهاي آنها براي فهماندن كلمات به همديگر خيلي بانمك شده است.
سربازها مي گويند برنامه ها را نگاه نكنيد اكثر آنها عوض شده است و وقتي در دست هر كدام يك برنامه جشنواره هم مي بيني ديگر مطمئن مي شوي كه اين سبزپوش ها تمام تلاششان را مي كنند كه جمعيت از اين بي نظمي خارج شوند. در فاصله ۵۰۰ متري سينما فلسطين، سينمايي است كه جلو آن نه صفي است، نه تزئينات جلو در ويژه جشنواره آنجا برقرار است. سينما قيام توكيو بدون توقف را براي ۱۲ مشتري اش پخش مي كند.
۳ - قربانتان، اينجا صحرا است 
راس ساعت ۳۰:۱۹ است كه با بليت هايمان به سينما صحرا مي رسيم. صف سانس بعدي آنقدر شلوغ است كه اعصابتان سوهاني مي شود. اگر قبلا به اين سينما آمده باشيد يا مشتري برنامه هاي فيلمخانه ملي باشيد بزرگي اين سينما را كاملا حس كرده ايد. تبليغات قبل از فيلم تمام شده كه چراغها روشن مي شود.
سروصداي جمعيت ناراضي شنيده مي شود كه احتمال مي دهند فيلم پخش نشود و اين انتظار زياد طول نمي كشد و منوچهر والي زاده پشت ميكروفن مي ايستد و شروع به صحبت مي كند. وقتي مدت زمان قربان صدقه جمعيت رفتن والي زاده طولاني مي شود دوباره صداي مردم از گلوهايشان فرار مي كند. والي زاده مي گويد كه قرار است عوامل فيلم به روي سن بيايند و به اين ترتيب است كه محمدمهدي عسگرپور، رضا كيانيان، بابك حميديان و رامونا شاه روبه روي تماشاگران مي ايستند. رضا كيانيان آنقدر تشويق مي شود كه مي گويد: «با اين كف ها من دلم مي خواد برقصم ولي رويم نمي شود»! و دوباره تشويق ها اوج مي گيرد ادامه مي دهد: «آقايان و خانم هاي جواني كه به من مي گويند دوستت داريم نمي دانند كه من بيشتر از آنها دوستشان دارم. وقتي والي زاده براي آپاراتچي ها هم درخواست تشويق مي كند كم كم احتمال مي دهيم كه قرار است فيلمي پخش نشود يا شايد مراسم بزرگداشت و همچين چيزي در حال اجرا است. بعد از ۲۰ دقيقه كف و سوت و مرسي يالطيف نوشته شده روي پرده مجال آن را مي دهد كه روي صندلي ولو شويم.
۴ - مقصد: سه راه طالقاني:
بيرون سينما هنوز جمعيت زيادي منتظر ديدن فيلم سانس آخر هستند كه آقايي موتورسوار جلويمان ترمز مي كند. بلوز شلوار يكپارچه باراني اش كه او را شبيه پيك هاي شهري كرده، گلي است. مي پرسد آقا سانس آخر شروع شده؟ وقتي خيالش راحت مي شود كه هنوز شروع نشده تازه پيگير اسم فيلم و بازيگرانش مي شود. وقتي ذوق و شوق ما را هنگام تعريف فيلم و عواملش مي بيند دستكش هايش را در مي آورد و از جيب داخل لباسش بليت را بيرون مي آورد و به ما تعارف مي كند و مي گويد: «اگر اينقدر طالبيد شما برويد.»
۵ - تب زده:
فكر اينكه جلو سينما فلسطين بالاخره چه اتفاقي افتاده، سينما صحرا و ديوار نارنجك خورده اش همين چند روز اينقدر تحويل گرفته مي شود و اينكه موتورسوار سياه پوش هم آنقدر سينما را دوست داشته كه بي خيال لباس گلي و سر و وضع به هم ريخته اش شده و آمده اينجا، دل آدم را يكجوري مي كند. اين تب جشنواره اگر فروكش كند...

اولين واكنش منفي به دوئل
مهر - فيلم سينمايي « دوئل » به كارگرداني احمد رضا درويش با آنكه از تبليغات خوبي بهره برد چنان كه در سالن مطبوعات عده اي را سرپا به ديدن فيلم واداشت و نيز خرج زيادي براي ساخت آن صرف شده بود، نتوانست مخاطبان خود را راضي كند و پيش از آنكه فيلم تمام شود، اثر در ذهن بيننده به پايان رسيده بود.
« دوئل » با شروعي پر تحرك و ناگهاني مخاطب خود رابه  تماشاي فيلمي به ياد ماندني در عرصه دفاع مقدس دعوت كرد و قصه را به روزهاي نخستين جنگ تحميلي و هجوم وحشيانه دشمن به جنوب كشور برد.    در حدود ۳۰ دقيقه اول اثر به خلق لحظه هايي ناب و واقعي از جنگ پرداخته شد و بيننده سخت گير سالن رسانه هاي گروهي به طريقي غافلگير شد كه نتواند به هيچ شكل از فيلم چشم بگيرد و خارج از سالن برود. اما اين شروع رويايي با ادامه اي متوسط  و پاياني ضعيف و تاسف آور كار خود را به اتمام رسيد تا بيننده همه آنچه را كه از آغاز با خود همراه داشت در سالن بگذارد و از آن بي نتيجه  خارج شود. درويش در بيشتر كارهاي خود كه تاكنون در عرصه دفاع مقدس ساخته است به اسطوره سازي از افراد و شخصيت هاي عادي دخيل در جنگ مي رود. يعني او به جاي آنكه به بازسازي زندگي و شرايط كار و فعاليت سرداران يا ديگر افراد شناخته شده جنگ برود،  افرادي را مورد دقت نظر قرار مي دهد كه نام و نشاني ندارند و بخشي از خيل عظيم رزمندگان و از جان گذشتگان اين مرز و بوم هستند. اما در اين راه چنان دچار بازسازي صرف مي شود كه قصه و شخصيت پردازي را از دست مي دهد و به ارايه آثاري دست مي زند كه در كوتاه مدت به فراموشي سپرده مي شود و ( به جز يكي دو اثر ) بيننده اش را ناراضي از سالن روانه مي كند. تبحر خالق « دوئل » در خلق صحنه هاي جنگي و استفاده از بازيگران به طريقي كه اهداف او را به خوبي اجرا كنند بر علاقمندان به سينما پوشيده نيست. اما ناكامي او در حركت بر بستر قصه اي كم ايراد هم، تبديل به جزيي از اصل فيلمسازي او شده است. در اين فيلم سعيد راد بعد از سالها دوري از حضور در سينما، يكي از نقش هاي اصلي فيلم را برعهده مي گيرد. اما دليل استفاده از اين بازيگر ( سعيد راد ) بر بيننده مشخص نمي شود.
آنچه كه بيش از همه تعجب برانگيز است، منطق معيوب داستان است كه بدون توجه به مقتضيات زمان و مكان پيش مي رود و پايان مي يابد، بي آنكه بتواند به سوالات موجود در ذهن بيننده پاسخ بگويد؛ اينكه چگونه يك سردار سپاه بدون هماهنگي، امكاناتي نظير ۴ غواص براي تفحص كف اروند رود  ( كه از جمله رودهاي خروشان كشور است ) و يك لنج مجهز با جرثقيل را در اختيار فردي قرار مي دهد كه به عنوان خائن شناخته شده و با وساطت ديگر افراد به جامعه بازگشته است. مهمتر اينكه چرا اين سردار پس از يافتن گاو صندوق، با بي تفاوتي آن را در اختيار اين مرد قرار مي دهد و تنها يك سرباز را براي حفاظت از آن قرار مي دهد و آن را به حال خود رها مي كند.

دوئل (احمدرضا درويش)
حماسه و شعر
نمايش فيلم دوئل در سينماي مطبوعات سالن را پر كرد. واكنش ها نسبت به اين فيلم مثبت به نظر مي رسد. بله، ۱۳۰ دقيقه منتقدنشاني كار كوچكي نيست!
002769.jpg
Top 10
ياور ازغندي 
سه سال پيش، احمدرضا درويش از خبرنگاري كه مي خواست خبر ساخته شدن «دوئل» را در يك روزنامه عصر چاپ كند خواست كه فعلا دست نگه دارد. او از چند ماه پيش كار روي فيلمنامه دوئل را شروع كرده بود و دلش مي خواست آن را در شرايط ايده آل اش بسازد و آن روز تابستاني به دليل مهيا نشدن شرايط مورد انتظارش تصميم گرفته بود كه فعلا از ساخت آن صرف نظر كند. اما او در اين مدت، كار روي فيلمنامه «دوئل» را ادامه داد حتي زماني كه پروانه ساخت «حكم جلب» را گرفته بود و مي خواست پيش از «دوئل» آن را جلوي دوربين ببرد. در همان زمان بود كه ناگهان شرايط ساخته شدن «دوئل» فراهم شد و چند سرمايه گذار دولتي و غيردولتي براي مشاركت در  آن اعلام آمادگي كردند. به اين ترتيب پرونده «حكم جلب» كه اگر ساخته مي شد فيلم سياسي واكنش برانگيزي نسبت به شرايط آن زمان از كار در مي آمد، براي هميشه بسته شد. درويش و شركايش در «موسسه فرهنگ تماشا» به سرعت، مراحل پيش توليد فيلم را كه دست كم شش ماه زمان لازم داشت آغاز كردند. امير اثباتي به عنوان مدير و طراح هنري فيلم براي ساختن دكورها و آكساسوار مورد نياز در اطراف ايستگاه متروكه اي در جاده ساوه مامور شد. طراحي ها انجام شد، ماكت ها ساخته شد و عمليات ساخت دكورها آغاز شد. هر روز چندين كاميون حامل آهن پاره هاي بازمانده از جنگ و نخل هاي خشكيده و سر بريده از جنوب كشور، راهي جاده ساوه مي شدند تا دكورهاي انبوه فيلم ساخته شود. همزمان، عمليات خاك برداري وخاك ريزي آغاز شد و در استان خوزستان هم برخي دكورهاي فيلم به عنوان لوكيشن رزرو ساخته شد تا در صورت سرد شدن هوا در تهران يا بارش برف و باران به مدت زياد، گروه بتواند به سمت جنوب حركت كند و صحنه هاي ديگري را در هواي آفتابي آنجا فيلمبرداري كند. انتخاب بازيگر، يكي از دشوارترين و پرحاشيه ترين مراحل پيش توليد فيلم بود، به جز محمدرضا فروتن كه درويش، هنگام نوشتن فيلمنامه، او را براي نقش زينال در نظر گرفته بود، كار انتخاب بازيگران نقش هاي ديگر آغاز شد اما بزرگترين دشواري كار، زمان طولاني فيلمبرداري بود كه دست كم هشت ماه پيش بيني شده بود. به اين ترتيب هديه تهراني، نامزد اصلي بازي در نقش اول زن فيلم نتوانست در اين پروژه حضور داشته باشد و ترجيح داد به همراه پرويز پرستويي به عنوان بازيگر ميهمان در صحنه كوتاهي از فيلم، جلو دوربين برود. نامزد بعدي اين نقش پريوش نظريه بود كه فورا جايگزين شد. براي نقش اسكندر، يعني «آدم بده»ي فيلم، درويش به سعيد راد فكر كرده بود و بالاخره هم توانست اجازه بازي او را كه تازه از سفري ده ساله به خارج از كشور به ايران بازگشته بود، بگيرد. راد بسيار پيش از شروع فيلمبرداري تمرين هاي خود را براي ارايه هر چه بهتر اين نقش چالش برانگيز آغاز كرد. چون مهم ترين نكته در بازي راد اين بود كه او براي نخستين بار بازي در فيلمي را تجربه مي كرد كه صدا برداري اش سر صحنه انجام مي شد. در شرايطي كه تركيب بازيگران فيلم در حال كامل شدن بود، محمدرضا فروتن كه ماه ها به خاطر بازي در «دوئل» انتظار كشيده بود و به چند پروژه از جمله «اشك سرما» پاسخ منفي داده بود به دليل عدم توافق مالي با تهيه كنندگان از بازي در اين فيلم انصراف داد و بحران تازه اي در دفتر «فرهنگ تماشا» پديد آمد. با بازيگران زيادي مذاكره شد و از بسياري، تست گريم و بازي گرفتند. بازيگر نقش زينال علاوه بر توانايي در ارايه بازي هايي با حس هاي متفاوت و گاه متضاد بايد اين قابليت را مي داشت كه دو گريم با فاصله زماني بيست ساله روي صورتش بنشيند. يعني از جوان بيست و چند ساله صحنه هاي آغازين فيلم به مرد در هم شكسته و تازه از اسارت آزاد شده چهل و چند ساله اي تغيير چهره دهد. بالاخره به رغم برخي مخالفت ها و آهنگ مخالف زدن ها احمدرضا درويش، پژمان بازغي را كه از تلويزيون آمده بود انتخاب كرد و تا پايان هم پاي انتخابش ايستاد. بالاخره با قطعي شدن تركيب بازيگران و آماده شدن دكورها، گروه خود را براي شروع فيلمبرداري آماده مي كرد. بالاخره انتظارها به پايان رسيد و با ورود دوربين فيلمبرداري مدرني كه به شركتي در آلمان سفارش داده شده بود فيلمبرداري به مديريت بهرام بدخشاني آغاز شد. بدخشاني تا هشت ماه بعد كه به دليل سقوط تيرآهني روي پايش در حاشيه فيلم، خانه نشين شد در تمام صحنه ها حضور داشت و از آن پس دستياران اش كار او را ادامه دادند.
جلوه هاي ويژه و صحنه هاي با شكوه فيلم با حوصله و وسواس ، فيلمبرداري مي شد و اگر لازم بود تا رسيدن به نتيجه مطلوب بارها آن را تكرار مي كردند تا «پرهزينه ترين فيلم تاريخ سينماي ايران» يكي از بي نقص ترين و جذاب ترين آنها هم باشد.
اما همه اين دوندگي ها و هزينه كردن ها براي چه بود؟ واقعيت اين است كه صاحبان فيلم به دليل خساست در ارايه اطلاعات، تصويري واقعي از فيلم خود در افكار عمومي ارايه نداده اند. آنها در ازاي دريافت درخواست عكس و مصاحبه، محقق شدن اين امر را به چاپ عكس در صفحه اول آن نشريه مشروط مي كردند تا به اين ترتيب فيلم خود را هر چه با شكوه تر جلوه دهند و البته اين ترفند تبليغاتي تا امروز كه هنوز كسي فيلم را نديده بسيار كارگر افتاده است و علاقه مندان جدي سينما و سينماگران ايران به شدت تشنه ديدن اين فيلم هستند. با اين وصف و با توجه به علاقه مندي ها و ذهنيت احمدرضا درويش، همانطور كه يكي از دوستان نويسنده اش در تنها مطلب جامعي كه درباره فيلم در مطبوعات چاپ شده اشاره كرده بود، «دوئل» درباره رزمنده اي است كه پس از سال ها اسارت و بازگشت به ميهن با فضاي ديگري مواجه مي شود كه هيچ انتظار ديدن اش را نداشته است. او پيش از اسارت در كشاكش به دست آوردن گاوصندوق باارزشي با آدم هايي آشنا شده بود كه حالا علاوه بر گاوصندوق خيلي از چيزهاي ديگر را هم در دست گرفته اند و به اين ترتيب او تصميم مي گيرد از آخرين چيزهاي باقي مانده پاسداري كند. لحن شاعرانه فيلم از همان خلاصه داستانش معلوم است و با توجه به ساير فيلم هاي درويش مي توان حدس زد كه «دوئل» يك فيلم حماسي شاعرانه است كه بي آنكه مرثيه سرايي كند بر ارزش هاي از دست رفته مي گريد. درست مثل خود احمدرضا درويش و فيلم هايش: كيميا، سرزمين خورشيد، متولد ماه مهر و دوئل.

دومين تجربه
بازيگري كه بي پروا در نقش هاي منفي بازي مي كند و خيلي هم در اين نقش ها بازي مي كند. او كه تجربه بازي در سريال هاي مختلف تلويزيوني و فيلم هاي ضعيف و قوي را در كارنامه خود دارد، هنوز به آن نقش طلايي كه او را به جايگاه واقعي اش برساند، دست نيافته. نقش او در «راي باز» اولين فيلم مهدي نوربخش در جشنواره پارسال، از بهترين بازي هاي او در چند سال اخير بوده است. مجيد مشيري كه بر خلاف تعداد زيادي از بازيگران، از ميان سالي شروع به بازي در فيلم ها كرده است، امسال با دومين فيلم مهدي نوربخش، «عاشق مترسك» در جشنواره حضور دارد. بايد ديد مجيد مشيري در اين فيلم چه كرده است.

احمدرضا درويش
ابتدا كسي او را جدي نمي گرفت. يك فيلمساز عادي مثل بقيه. ولي «كيميا» همه را شگفت زده كرد. قدرت كارگرداني درويش چه در نيمه جنگي فيلم و در چه نيمه آرام فيلم، اصلا با فيلم هاي قبلي او قابل مقايسه نبود. صحنه هاي جنگي فيلم هم درسينماي ما سابقه نداشت و همه اينها باعث شد درويش يكباره به جايگاه خوبي در سينماي ما دست پيدا كند. او كه تجربه تصويربرداري در دوران جنگ رادارد و از سال ۱۳۶۳ وارد سينما شده است، امسال با فيلم دوئل نام خود را به عنوان كارگردان پرخرج ترين فيلم تاريخ سينماي ايران ثبت كرد. درويش كه از كيميا به بعد همه فيلم هايش در دو فضاي مختلف اتفاق مي افتد، دوئل را هم به همين شكل ساخته است؛ نيمه اي در دوران جنگ و نيمه اي ديگر پس از جنگ. بايد ديد امسال موفقيت كيميا و سرزمين خورشيد دوباره براي درويش اتفاق مي افتد يا نه.

محسن روزبهاني
اين بار از مسوول جلوه هاي ويژه فيلم هاي كيميا وسرزمين خورشيد در فيلم جديد درويش خبر نيست و محسن روزبهاني جاي محمد رضا شرف الدين را گرفت كه در فيلم مزرعه پدري ملاقلي پور حسابي سرش شلوغ بود. محسن روزبهاني كه پيش از اين مسوول جلوه هاي ويژه فيلم هايي مثل برج مينو و روبان قرمز بوده در فيلم دوئل بار سنگيني را بر دوش داشته است؛ فيلمي كه جلوه هاي ويژه نقش اساسي در آن دارد و تجربه هاي قبلي درويش نشان مي دهد، او در اين زمينه وسواس و دقت زيادي دارد. رقابت اساسي امسال در بخش جلوه هاي ويژه بين محمد شرف الدين محسن روزبهاني است و بايد ديد مسوول جلوه هاي ويژه فيلم هاي قبلي درويش، برنده اصلي است يا محسن روزبهاني.

هديه تهراني
ستاره بي چون و چراي اين سال هاي سينماي ما كه بازي در هر فيلمي در نقش اول، فروش فيلم را تضمين مي كند. هديه تهراني مدتي است سعي مي كند با بازي در نقش هاي متفاوتي و درنقش هاي دو و سه، كمي تازگي به بازي خود راه دهد. تجربه بازي در خانه اي روي آب در يك نقش فرعي و بازي در كاغذ بي خط ناصر تقوايي در نقشي متفاوت، از جمله بازي هاي او در اين چند سال اخير است. هديه تهراني در فيلم «دوئل» هم در نقش يك زن جنوبي در مدت كوتاهي از فيلم حاضر مي شود تا به همراه پرويز پرستويي از بازيگران مطرح باشند كه نقش كوتاهي درفيلم دارند. ضمن اينكه اين اولين فيلمي است كه هديه تهراني و پرويز پرستويي به طور مشترك درآن حضور دارند.

جشنواره ۴
جشنواره ۱
جشنواره ۲
جشنواره ۳
جشنواره ۵
جشنواره ۶
جشنواره ۷
جشنواره ۸
|  جشنواره ۱  |  جشنواره ۲  |  جشنواره ۳  |  جشنواره ۴  |  جشنواره ۵  |  جشنواره ۶  |  جشنواره ۷  |  جشنواره ۸  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |