شنبه ۲۱ تير ۱۳۸۲ - شماره ۳۱۰۴-July,12.2003
ورزش جامعه شناسي روان شناسي و اخلاق
001215.jpg

موضوعاتي از قبيل الگو قرارگرفتن ورزشكاران، اخلاق ورزشي، ضرورت استفاده از روان شناسي در ورزش، احترام به داور در زمين  بازي، بازي جوانمردانه و رفتار تماشاگران از مباحثي هستند كه متأسفانه نه به صورت مستمر، بلكه گهگاه و به تناسب موقعيت مورد توجه قرار مي گيرند. مگر اين كه اتفاقي در بازي پرسپوليس اتفاق بيافتد، از ورزشكاري رفتاري مغاير با شؤون اخلاقي سر بزند و يا تماشاگران خسارتي درست و حسابي به جايي وارد بكنند تا دوباره موضوعاتي كه در بالا عنوان شد ياد همه بيافتد. اينجاست كه فدراسيون مربوطه بخشنامه صادر مي كند، روزنامه ها و مجلات ورزشي بخش زيادي از مطالب خود را به سوژه اختصاص مي دهند و تلويزيون هم دور مي افتد و با اين و آن و زمين و زمان مصاحبه مي كند و آخر قضايا به اين ختم مي شود كه «بايد موضوع به صورت جدي مورد توجه قرار گيرد.» طبق روال هميشگي اين پايان كار است و اين كه چگونه و چه كسي بايد موضوع را به صورت جدي مورد توجه قرار دهد براي هميشه يك حلقه مفقوده است!
باور مي كنيد رفتاري كه ما با موضوع اخلاق ورزشي مي كنيم به مسخره كردن آن بيشتر شباهت دارد. اخلاق ورزشي براي عده اي شده است «مولا مولا»گفتن و تكرار مكرر اين شعارها كه بايد ورزشكاران به مولا علي (ع) اقتدا نمايند. آيا اقتدا به حضرت علي (ع) تا اين حد ساده است كه با مولا مولا گفتن تمام شود. كاش بسياري از مسئولان و ورزشكاراني كه اين همه حرف از مولا مي زنند ذره اي از حرف هاي خود را به عمل تبديل كنند.
علاوه بر اين برخوردهاي شعارگونه و سطحي، رفتار و نگرش مسئولان ورزشي و ساير افراد مرتبط به اين موضوعات، جزءنگر و يك سويه است. يكي به اخلاق بها مي دهد، ديگري براي تيمش روان شناس مي آورد و در جايي هم براي مذهبي نشان دادن اعضاي تيم و به عنوان يك اقدام فرهنگي، يك روحاني همراه تيم به مسابقات خارجي اعزام مي نمايند. اميدوارم به جاي برداشت هاي منفي از اين مثال ها، براي يك بار هم كه شده به اين موضوعات منطقي نگاه كنيم. چرا بعد از اين همه حرف  و شعار و اقدامات سطحي  و موضعي، كمتر به نتيجه رسيده ايم؟ چرا هنوز هم كه نوبت به بازي استقلال و پرسپوليس مي رسد از هفته ها قبل ترس و نگراني همه را فرا مي گيرد و خدا خدا مي كنند كه اتفاقي نيافتد و همه چيز به خير بگذرد؟ چرا به ناگهان همه اعضاي تيم ملي در يك رشته ورزشي استعفا مي دهند؟ چرا در انتخاب نفرات تيم  ملي كشتي هميشه حرف و حديث زياد است؟ چرا بعضي از بازيكنان تيم هاي معروف فوتبال اين همه بي خيال و بدون تعصب تيمي توپ مي زنند؟ چرا بعضي از همين بازيكنان، چيزي به نام اخلاق و ادب سرشان نمي شود و چرا تا اين حد نقش الگويي خود را براي نوجوانان و جوانان به بازي گرفته و عملاً به فرهنگ و شخصيت عمومي مردم بي احترامي مي كنند؟ و بالاخره  آيا سازمان تربيت بدني و فدراسيون ورزشي نيت و عزمي جدي براي فرهنگ سازي در ورزش دارند؟
تجربه به ما آموخته است كه هرگاه گروه خاص و كميته ويژه براي پيگيري اين مسايل تشكيل شود معنايش اين است كه كاري نمي خواهد انجام گيرد. فرهنگ سازي هيچ  گاه با حرافي و شعار و سمينار و كميته و گروه ويژه و هياهو انجام نمي گيرد. ابتدا بايد نگرش هاي كلان نگر و سيستماتيك حاكم شود. به اين منظور توجه به نكات زير حائز اهميت است:
۱- همان گونه كه به طور ضمني عنوان شد بايد به تمامي موضوعاتي كه در ابتداي مقاله آمد در قالب فرهنگ سازي در ورزش نگاه  كرد. مقوله فرهنگ در ورزش مي تواند داراي مؤلفه هاي گوناگوني باشد. سه مؤلفه اي كه در اين ميان اهميت بيشتري دارند عبارتند از: جامعه شناسي، روان شناسي و اخلاق.
۲- براي مؤلفه جامعه شناسي ورزش در ايران غير از پژوهش هاي متفرقه و مطالبي در بعضي از كتب مربوطه، كار خاصي صورت نگرفته است. ورزش قهرماني (به خصوص در جامعه اي مانند ايران) نياز به تأملات جامعه شناختي فراواني دارد. خاستگاه اجتماعي اكثر قهرمانان ورزشي ما كجاست؟ ارتباط بين طبقه اجتماعي ورزشكاران با انتخاب نوع ورزش و ميزان توفيق آنان چگونه است؟ چه نوع افرادي جذب اماكن ورزشي مي شوند؟ چرا بعضي از خانواده ها از فرستادن فرزندانشان به اماكن ورزشي ابا دارند و كلاً ديد مثبتي به اين اماكن ندارند؟ اماكن ورزشي خصوصي توسط چه كساني تأسيس مي شود؟ رفتارهاي اجتماعي تماشاگران چه دلايل و زمينه هايي دارد؟ در نهايت بررسي جامعه شناختي ورزش قهرماني مي تواند كمك شاياني به مؤلفه هاي روان شناسي و اخلاق در ورزش بنمايد و در حالت عام يكي از پيش  نيازهاي فرهنگ سازي در ورزش محسوب مي شود.
۳- روان شناسان ورزشي نيز مؤلفه اي است كه اسمش قشنگ تر و دهن پركن تر است و عملاً درك درست از آن بين اهالي ورزش كمتر ديده مي شود. به كارگيري يك روان شناس در كنار تيم هاي ورزشي، آخرين تصور ما از كاركرد روان شناسي در ورزش است. اگرچه اين خود مي تواند راهكار مناسبي باشد ولي به دلايل چندي اصلاً كافي نيست. يك دليل عمده به مؤلفه جامعه شناسي و خاستگاه اجتماعي ورزشكاران برمي گردد. دليل ديگر با فرهنگ  عمومي جامعه ارتباط مي يابد. تعارض هاي فرهنگي در جامعه ما زياد و گاه مشكل ساز است. گاه اعتقادات مذهبي روان شناس با ورزشكار در تعارض قرار مي  گيرد و گاهي شكاف طبقاتي زيادي بين آنها وجود دارد. فعاليت هاي روان شناسي و مشاوره در ايران به ملاحظات و تأملات فراواني نياز دارد كه اين مسأله در مورد ورزش ظرافت هاي خاصي نيز پيدا مي كند. به هر حال روان شناسي ورزش در ايران به آن سادگي كه تصور مي شود نبوده و صرف همراه بودن يك روان شناس با تيم نمي تواند تضميني براي پيشرفت باشد.
يك مسأله روان شناختي مهم، تيپ شخصيتي مربيان ورزشي است. اكثريت قريب به اتفاق مربيان ورزشي  ما هم به خاطر خودشان و هم به خاطر تيمشان نياز شديد به آموزش هاي روان شناسي و به ويژه روان شناسي ارتباط دارند.
اعتقاد راسخ دارم علي رغم مشكلات مربوط به امكانات و منابع مالي و فضاهاي ورزشي، ورزش ايران بسيار موفق تر از اين مي تواند باشد. متأسفانه به لحاظ غفلت در مورد مؤلفه هاي جامعه شناختي و روان شناختي ورزش- هم از طرف سازمان تربيت بدني، هم فدراسيون ها و هم تيم هاي ورزشي- بسياري از شانس هاي موفقيت  از بين مي رود. كافي است به عملكرد فدراسيون واليبال توجه شود و توفيق هاي آن با فدراسيون هاي ديگر مورد مقايسه قرار گيرد. به جرأت مي توان گفت دليل اصلي عدم توفيق هاي فوتبال به همين نكته بازمي گردد. چند نفر از بازيكنان شاخص فوتبال را مي توان نام برد كه در تيم هاي خود تلف شده اند؟ چه كسي است كه نداند علت عدم توفيق لژيونرهاي فوتبال چه بوده است؟ حتي بازيكني مانند مهدوي كيا مي توانست و بايد جايگاهي بالاتر از اين مي داشت؟ ظاهراً ما در تلف كردن استعدادها تخصص ويژه اي داريم؟
001212.jpg

۴- اما مؤلفه  اخلاق در ورزش كه مظلوم تر از همه بوده و بيشتر مورد سوء استفاده قرار گرفته است. ما از سوژه اخلاق ورزشي استفاده ابزاري  كرده ايم. همانند بسياري از موضوعات ديگر، در مؤلفه اخلاق نيز ضعف اساسي و دليل اصلي عدم توفيق، نگاه تك بعدي بوده  است. براي نهادينه شدن اخلاق به بسترهاي جامعه شناختي و روان شناختي آن توجهي نكرده ايم و فقط شعار اخلاق سر داده ايم. اخلاق بين مربيان، ورزشكاران و همه عوامل مرتبط با ورزش، نه با شعار جا مي افتد، نه با تبليغات صوري و ظاهري و نه با اجبار. اخلاق بايد بسترهاي خود را داشته باشد. اين كه بگوييم و همه را دعوت كنيم:«بياييد با اخلاق شويد» به يك شوخي بيشتر شباهت دارد.
۵- وقتي فرهنگ در ورزش جايگاه خود را نداشته باشد ناچار مي شويم به دنبال سوژه هاي تبليغي برويم. به هيچ وجه قصد آن را ندارم كه اوضاع را تيره و تار نشان دهم بلكه تأكيد بر اين نكته دارم كه رفتارهاي صادقانه و ريشه دار را جايگزين رفتارهاي نمايشي و سطحي كنيم. در روان شناسي و در مباحث تربيتي به والدين توصيه مي نماييم كه وقتي قصد دارند فرزندشان را به خاطر رفتار مثبت تشويق كنند در اين كار مبالغه و افراط نكنند. اگر از يك نوجوان به خاطر كار مثبتي كه انجام داده و يا كاري كه اصرار داريم انجام دهد زياد تعريف و تمجيد كنيم احساس خواهد كرد كه با او رفتار بچه گانه اي داريم. به اين نوع رفتار مي توان انگيزش نمايشي گفت. يعني فردي كه مورد تشويق و تعريف قرار مي گيرد مي فهمد كه رفتار طرف مقابل نمايشي و كليشه اي است. براي اخلاق ورزشي هم از اين انگيزش نمايشي زياد استفاده مي كنيم و طبعاً كمتر هم نتيجه مي گيريم. در اين اوضاع چيزي كه پيشرفت مي كند اخلاق نيست بلكه حرفه اي گري  ما در طرح سوژه و تبليغات براي آنها است، تبليغاتي كه موقتي، موضعي و سياسي است و محتواي واقعي ندارد. الان هم كه حسين رضازاده در بورس تبليغاتي قرار دارد تا بعد نوبت به كه برسد!
در همين فوتبال با اين حال و روز، كساني مانند نوازي، نيكبخت، انصاريان، كريمي و خيلي هاي ديگري كه مجال ذكر نامشان نيست به كجا بايد مي رسيدند و كجا هستند؟ شايد چنين وضعيتي فردا براي نويدكيا، كاظميان و مبعلي تكرار شود. آنقدر مثال و موارد عيني براي كاستي هاي فرهنگي ورزش وجود دارد كه آدم  مي ماند كدام يكي را بگويد.
خلاصه سخن آن كه، مقوله فرهنگ در ورزش، اولاً ساده نبوده و داراي ابعاد پيچيده و تعاملي است. ثانياً جزيي نگري در اين وادي هيچ كس را به هيچ جايي نمي رساند و باعث اتلاف وقت، هزينه و نيروهاي انساني مي شود. ثالثاً توجه واقعاً جدي و بنيادي به اين مقوله به نفع همه است (نفع مادي و نفع معنوي) هم براي ورزش، هم براي ورزشكاران، هم براي كسب افتخارات ملي، هم براي تماشاگران ، هم براي مربيان و شايد بيش از همه به نفع مسئولين و دست اندركاران اصلي ورزش، نمي خواهم بگويم تا دير نشده، بلكه واقعاً دير شده و فرصت هاي بي شماري را از دست داده ايم، بياييد كاري بكنيم. حيف اين همه نوجوان و جوان كه با مقاصد و آرزوهاي زيادي دنبال ورزش مي آيند، حيف اين همه سرمايه انساني و حيف نام و اعتبار ايران.
ابراهيم اصلاني-روان شناس

محمود مشحون:
شك ندارم كه تيم ملي جوانان در يونان افتخار ورزش ايران خواهد شد
به كار «نناد» ايمان دارم
001227.jpg
گروه ورزشي: رييس فدراسيون بسكتبال گفت: در صورت تأييد عملكرد «ايگورا كالچور» مربي اوكرايني از سوي كارشناسان بسكتبال، ۳ ماه آينده رسماً مربيگري تيم ملي نونهالان را بر عهده خواهد گرفت.
محمود مشحون افزود: «ايگورا كالچور» مربي تيم ملي بزرگسالان و از قهرمانان اوكراين است. دعوت فدراسيون بسكتبال از اين مربي سرشناس به منظور انجام كار پايه اي به ويژه در رده سني نونهالان در كنار مربيان داخلي از جمله مهران شاهين طبع مي باشد كه طي ۳ ماه آينده اگر كارايي و توانايي اين مربي مورد تأييد كارشناسان فدراسيون قرار بگيرد، با وي قرارداد خواهيم بست.
وي در ارزيابي از عملكرد «نناد تراكوويچ» در طول ۴ ماه فعاليتش در بسكتبال ايران گفت: هر چند كه ۴ ماه زمان كافي براي ارزيابي عملكرد يك مربي نيست ولي به جرأت مي توانم بگويم، تغييرات ويژه اي كه در «جابر روزبهاني» از مسابقات آسيايي كويت تا رقابتهاي غرب آسيا ايجاد شده ملاك مناسبي براي سنجش توانايي اين مربي است. البته مسابقات جهاني تأييد كننده عملكرد وي در طول اين مدت خواهد بود. ولي به طور كلي به «نناد» ايمان دارم و از هر لحاظ وي را تأييد مي كنم.
رييس فدراسيون بسكتبال اضافه كرد: پس از جام ملتهاي آسيا وضعيت نناد كاملاً مشخص خواهد شد.
وي در پاسخ به سؤال خبرنگار ايسنا، مبني بر اينكه تا چه حد موفقيت تيم ملي جوانان در مسابقات جهاني قابل پيش بيني است، خاطر نشان ساخت: شكي ندارم كه تيم ملي موجب افتخار ورزش و بسكتبال ايران خواهد شد، همانطور كه توانست به بازيهاي جام جهاني راه پيدا كند. البته ما بايد در حد توانايي خود از اين تيم انتظار موفقيت داشته باشيم نه در حد ساير تيمهاي جهاني.
مشحون تأكيد كرد: تا به امروز از هر آنچه كه نياز تيم ملي جوانان بود اعم از برگزاري اردوهاي تداركاتي داخلي، برون  مرزي، اردوهاي مقطعي و در اختيار گرفتن بهترين مربي اهل كروات و همچنين استفاده از مربيان داخلي دريغ نكرديم و وظايفي كه احساس مي شد، به نحو احسن انجام داديم، حال اميدوارم عملكرد و نتايج ملي پوشان جوان در يونان به شكلي باشد كه خستگي به تن كسي نماند.
وي اضافه كرد: همانطور كه دلاور مردان بسكتبال با كسب مقام نايب قهرماني آسيا توانستند جهاني شوند، اميدوارم در رقابتهاي جهاني يونان، جهاني بودن خود را ثابت كنند.
مشحون در پايان با اشاره به ميزان هزينه هاي آمادگي تيم ملي جوانان افزود: با نهايت صرفه جويي سعي كرديم رقم سنگيني متوجه فدراسيون نشود، اما در مجموع دو سفر تداركاتي يوگسلاوي مبلغي در حدود ۵۰ ميليون تومان هزينه در برداشت، همچنين اعزام تيم به مسابقات جهاني بدون اينكه اسپانسر خاصي اين تيم را حمايت كند، هزينه سنگيني را براي فدراسيون به دنبال داشت، به طوري كه تنها هزينه بليت هواپيما مبلغي در حدود ۲۰ ميليون تومان تمام شد.

گوناگون
فوتبال داخلي
فوتبال خارجي
واليبال
|  فوتبال داخلي  |  فوتبال خارجي  |  واليبال  |  گوناگون  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |