(ع) مجتبي امام از درسهايي
وهدايت امامت آسمان ستاره دومين ولادت سالروز انگيزه به
روابط آسيبشناسي و اجتماعي ناهنجاريهاي از پيشگيري
ائمه برجسته رسالتهاي از يكي همواره جامعه ، آحاد ميان
منش و رفتار بهبود براي ايشان و بوده عليهمالسلام هدي
در تامل با جمله ازنميكردند درنگ هيچگاه امت ،
از مجموعهاي به ،(ع)مجتبي حسن امام فرمايشات
آنها در دقت كه مييابيم دست متعالي دستورالعملهاي
و فكري معضلات و مشكلات از بسياري بر پرتوي ميتواند
به اينجا ، دربيفكند روزگاري و زمان هر در انسانها عملي
آموزهها از برخي بزرگوار ، امام آن ميلاد سالروز مناسبت
ناهنجاريهاي از پيشگيري براي را ايشان دستورالعملهاي و
.ميگذرانيم نظر از مردمان امور بهكرد و اجتماعي
مسئله.بازميگردد قضايي مسائل به آموزهها ، اين از يكي
جاري ميبايد كه است عدالت روح قضاء امر با پيوسته در
در كه بسياري ظرائف اما.گردند منتفع آن از مردم و شود
اجازه دادگستري دستگاه و قاضي به دارد ، وجود زمينه اين
آن در عدالت كه دهد بخرج عملي سرعت كارها در نميدهد
چه و مطبوعات با ارتباط در چه اخير روزهاي در.شود مخدوش
داخلي ، صداي و سر پر دادگاههاي برخي با رابطه در
زير آموزش و فرمايش برخلاف كه بوديم شاهد ما متاسفانه
پيچيدگي به توجه بدون كوتاهي ، مدت ظرف در و گرديده اقدام
از بسياري و عقلا اتفاقا و شد صادر احكامي شرايط ،
.كردند قلمداد ناپسند را آن نيز اجتماعي مرجع گروههاي
لاتعاجل":فرمودهاند باره اين در (ع)مجتبي حسن امام
"طريقا للاعتذار بينهما واجعل بالعقوبه الذنب
براي و مكن شتاب ديگران گناه و خطا كيفردادن در"
.(ص 113 ج 78 ، بحارالانوار ، ) ".بگذار راهي عذرخواهي
از يكي را قضاء امر در صداقت رابطه ، همين در هم باز و
نظام و عدالت دستگاه از مرض رفع و سلامت راهكارهاي
كه دروغ وعدههاي از را مسئولان و فرموده اعلام اجتماعي
برحذر ميشود مردم تودههاي بدگماني و ظن موجب لاجرم
كوتاه و نغز سخني در باره اين در امام.ميدارد
".دواوءه والانجاز فيالجود ، مرض الوعد":فرمودهاند
آن به وفاكردن آن داروي و است بيماري بخشش در وعدهدادن"
.(ص 113 ج 78 ، بحارالانوار ، ) ".است
گرو در را نعمتها و ارزشها تداوم و موجوديت امام ،
نسبت اينكه از را مردمان و ميداند آنها از صحيح پاسداشت
چه.ميفرمايد تنبه و هشدار است ارجمند نعمتي آنچه به
صحيح سيستم و عدالت از مثال براي جامعهاي اگر آنكه
جاي به را نعمت اين شكر و ننمايد پاسداري آن اجراي
و فراگير ظلم و شد خواهد بدل آن ضد به پديده آن نياورد ،
الهي ، نعمتهاي از آگاهي با ميبايد پس.شد خواهد قطعي
:شود جلوگيري آنها استحاله از و بوده كوشا آن حفظ به نسبت
"نقمه صارت كفرت فان نعمه ، كانت شكرت فان محنه النعمه"
نعمت آوردي جاي به را آن سپاس اگر كه است آزمايشي نعمت"
نقمتي و عذاب صورت به كردي ناسپاسي اگر و بود خواهد
.(ماخذ همان) ".آمد درخواهد
زمينه و زمين بر ميبايد اما ارجمند ، دستورات اينهمه
بالتبع و مردمان كه هنگامي زيرا شود ، بنا استواري تربيتي
از و نيافته پرورش بهدرستي جامعه يك در مسئولان ، ايشان ،
از استمداد امكان باشند ، بيبهره بنيادي تربيت
به رفتن ، بيراهه و بود نخواهد ميسر سالم استعدادهاي
كشف" كتاب در.شد خواهد بدل اجتماعي عرف و سهلتر راهي
عقل كه كسي":فرمود كه شده روايت (ع)حسن امام از "الغمه
و ندارد ، جوانمردي ندارد ، همت كه كسي و ندارد ادب ندارد
با همزيستي عقل ، اساس و ندارد ، شرم ندارد ، دين كه كسي
آدمي كه است عقل وسيله به و است ، خوبي و نيكي به مردم
نعمت از كه كسي و كند ، درك را (آخرت و دنيا) دوسرا سعادت
".بود خواهد بيبهره و محروم آنها دوي هر از شد محروم عقل
در بنيادي تحول ايجاد براي امام دستورات از گوشهاي اين
ستارهاي همچون آنچه روايت اين در.است مردم عامه ميان
آن تا چه ، .است خردورزي بر تكيه ميآيد ، چشم به درخشان
امكان است ، باقيمانده غيرفعال و راكد عقول كه هنگام
از سرشار و سالم مسيري در آن هدايت و استعدادها بروز
و دنيوي امور به مربوط فقط نه امر اين.ندارد وجود سعادت
جهان ، اين اجتماعي و فردي زندگي در انسان از دستگيري
وارستگي يعني.است وابسته نيز او ديني امور به بلكه
عقلاني پرورشهاي و كنكاشها به تام وابستگي نيز ايماني
.دارد انسان
|