پنج شنبه۱۹ تير ۱۳۸۲- سا ل يازدهم - شماره ۳۱۰۲ - July . 10, 2003
تهران؛ مسئله بافتهاي فرسوده
003366.jpg

اشاره:
اين مقاله براي نخستين بار در همايش بهسازي و نوسازي بافت هاي فرسوده و ناكارآمد شهر تهران كه در روزهاي ۱۲ و ۱۳ اسفند۱۳۸۱ در مركز همايش هاي بين المللي صدا و سيما برگزار شد، ارائه گرديده است. ويرايش دوم مقاله را كه در فصلنامه جستارهاي شهرسازي (بهار ۱۳۸۲) چاپ شده است، براي درج در اين صفحه برگزيده ايم.
به ويژه كه دربرگيرنده محتواي نو و قابل توجهي درباره بافت  هاي فرسوده پايتخت و چند و چون حل اين معضل مي باشد.
محمدحسين جهانشاهي
شهر قدرت جذب خود را همراه با افزايش جمعيت بيشتر مي سازد و گسترش مي يابد. با ايجاد انواع جاذبه ها مردم از اقصي  نقاط به سوي شهر جذب مي شوند. از سوي ديگر، توزيع ثروت هر چه نامتعادل تر باشد، جاذبه كلانشهر ها افزون تر مي گردد و توليد معضلات و مشكلات بيشتر.
خارج از بحث ضرورت حفاظت محيط در پهنه سرزمين و متعادل كردن توزيع مناسب ثروت، مي توان به كلانشهرها نه به عنوان يك معضل، بلكه يك امكان نگريست و اين امر تنها با انتشار آگاهي و مشاركت انسان ها براي حفظ و ارتقاء كيفيت محيط طبيعي و اجتماعي ميسر است. البته آگاهي و مشاركت انسان ها به آساني به دست نمي آيد و قبل از آنكه نتيجه دهد، چه بسيار آسيب هايي ايجاد مي شود كه به نظر مي رسد انسان هاي آينده در گرداب مشكلات و نابساماني هاي برجاي مانده از مادران و پدران، هستي خود را در خطر خواهند ديد و راه گريزي از آن نخواهند يافت.
هم اكنون شهر تهران با جاذبه هاي طبيعي منحصر به فرد و كم نظير در جهان، دستخوش نارواترين بهره برداري هاي ناآگاهانه و مصيبت ساز است. گروهي بدون هيچ قانون و قاعده اي به تخريب، جاده كشي و تسطيح اراضي در ارتفاعات شمالي شهر، براي خانه سازي پرداخته اند. جرياني از طريق برپا داشتن يك بنا يا مجموعه عظيم تجاري مي خواهد انفجاري ايجاد نمايد و نظرها را به خود جلب كند.
دشت هاي جنوبي، غربي و شرقي با رشد بيغوله هاي سكونتي، پايانه ها ، انبارها و... در معرض تخريب و نابودي هستند، تردد روزافزون سواري ها در شهر، علاوه بر شهر، منطقه را نيز به آلودگي تهديد مي كند؛ انتشار انواع آلودگي ها در هوا و زمين حيات شهروندان را تهديد مي كند، ساخت وسازهاي بدون اصول مهندسي همراه با خطر جدي زلزله يك فاجعه بزرگ انساني را به وجود خواهد آورد و بسيار ناگفته هاي دانسته كه مي توان يا نمي توان گفت.
اصطلاح «بافت هاي فرسوده شهري» اين روزها كاربرد بسياري يافته و مورد توجه خاص نيز قرار گرفته است. عموماً تصوري كه از بافت فرسوده شهري به وجود مي آيد، بافت قديمي شهر است كه به دلايلي نوسازي نشده است و رفته رفته ساختمان هاي آن كهنه و پوسيده شده اند. اين تصور از بافت  فرسوده- كه بيشتر موضوع كهنگي را در ذهن تداعي مي  كند- مانع تعريف جامعي از انواع بافت هاي شهري شده است و اينكه داراي مسائل و مشكلاتي هستند و به طور طبيعي ميل به نوسازي در آنها كم شده و در نتيجه رو به فرسودگي يا ميرندگي نهاده اند. از اين رو اگر هدف از طرح موضوع، مسئله يابي و شناخت مشكل براي يافتن راه حل به منظور تغيير و ارتقاء كيفيت بافت شهري باشد،  عنوان بافت هاي فرسوده را مي توان به «بافت نا كار آمد يا مسئله دار شهري» تغيير و مورد بحث قرار داد.
به اين ترتيب، هدف از طرح مسئله آن است كه به سئوال «چرا بافت هاي شهري دچار فرسودگي مي شوند» پاسخ داده شود يا به عبارتي، سرچشمه بيماري شهر كه باعث آسيب و ايجاد بافت فرسوده و ناكار آمد مي شود شناسايي گردد و پايه معرفت آسيب شناسي در اين گونه بافت ها قرار گيرد. اين شكل برخورد با مسئله در پي آن است كه علاوه بر دريافت و شناخت مشكلات و يافتن راه حل ها براي بافت هاي شهري كه دچار فرسودگي شده اند به جنبه  پيشگيرانه آن نيز توجه كند، با اين عنوان؛ «چه چاره اي بايد بينديشيم تا بافت هاي در حال توسعه شهري دچار فرسودگي و آسيب نشوند؟» به ويژه كه در بيست سال گذشته چه بسيار زمين هايي كه در حاشيه يا درون شهرها تفكيك و به مردم واگذار شده اند و همزمان با تهيه نقشه و ساخت در بدو برنامه ريزي توسعه داراي بافت مسئله دار يا فرسوده شهري بوده اند.
با اين برداشت از موضوع به تعريف و طبقه بندي بافت هاي مسئله دار شهري مي پردازيم. با اميد اينكه هم انديشي و همياري صاحبنظران و پژوهشگران در عرصه مسائل شهري به بررسي و شناخت دقيق مسئله بينجامد و راهنماي عمل دست اندركاران، مجريان و مديران شهري و مردم قرار گيرد.
شاخص هاي بافت مسئله دار شهري
بنا به تعريف «بافت مسئله دار شهري  عبارت از بافت هاي شهري اي است كه وجود عوامل و عناصر مختلف در آن، كاهش ارزش هاي كيفي محيط زيست انسان را فراهم مي آورد و با نزول ارزش  هاي سكونتي، نوسازي در بافت متوقف مي شود و ميل به مهاجرت  در جماعت ساكن فزوني مي يابد». كاهش ارزش هاي كيفي از يك يا چند جنبه زندگي شهري مشخص مي شود كه شاخص هاي اصلي آن عبارت اند از: شاخص هاي كالبدي، عملكردي، زيست محيطي، اقتصادي و اجتماعي.
۱- شاخص هاي كالبدي: با مشاهده و انتزاع عناصر درون بافت هاي مسئله دار، عوامل مشترك در ميان آنها در زمينه كالبدي قابل دريافت است.
الف- شكل پيوند با كل شهر، نفوذ پذيري، شبكه دسترسي و سرويس دهي عمومي به هر پلاك يا بلوك مسكوني و فضاهاي باز عمومي.
ب- تراكم بافت، نسبت توده و فضا و همچنين دانه بندي يا متوسط تفكيك اراضي به ويژه در رابطه با واحدها و بلوك هاي مسكوني.
ج- مقدار و نسبت فضايي و دانه بندي كاربري هاي مختلف و همجوار.
د- نحوه پيوند يا انطباق بافت با مرفولوژي و عوارض زمين (كوه ها، تپه ها، دره ها، رودها، شيب و...)
۲- شاخص هاي عملكردي: نگرش مدرن در شهرسازي در ميانه اول قرن بيستم از طريق توجه عمده به ايجاد مزاحمت به دليل توسعه فعاليت ها و كارخانه هاي صنعتي در بافت هاي مسكوني كه همجوار و پيرامون آنها تشكيل شده بود، باور به جداسازي و ايجاد فاصله بين كار و سكونت را تسري داد و اين باور به تمامي شهر و شهرهاي جديد، پايه و اساس تفكر زون بندي و جداسازي فعاليت ها از يكديگر قرار گرفت. چندي پس از آن، عوارض اجتماعي و شهري ناشي از اين جدايي بروز كرد و امروزه توجه به ايجاد تنوع كاربري در فضاهاي شهري، مهمترين موضوع در شهر عنوان مي شود و در عرصه واقعي نيز هر جا كه نسبت فضايي كار بر فضاي مسكوني و گردشگري غلبه مي كند، مسائل و مشكلات متعدد اجتماعي و فضايي در آن پهنه شهري بروز مي نمايد. از اين رو تنوع كاربري، پيوند يا ارتباط فضايي بين آنها شاخص عملكردي هر پهنه شهري است كه در صورت به هم خوردن تعادل و نسبت كاربري ها همراه با ناكارآمدي ارتباط فضايي بين آنها، بافت  يا يك پهنه شهري دچار مسئله مي شود و به سوي فرسودگي و ميرندگي ميل مي كند. پهنه هاي كارگاهي، صنعتي و خدماتي، پهنه هاي صرفاً مسكوني و خوابگاهي، پهنه ها و مراكز گسترده  تجاري و... همه شواهدي از اين دست را ارائه مي دهند.
۳- شاخص زيست محيطي: توزيع و توليد انواع آلودگي ها در زمين و هوا سبب كاهش ارزش هاي كيفي بافت شهري، مهاجرت ساكنان، توقف نوسازي و در نتيجه، فرسودگي بافت مي شود. انتشار زباله و فاضلاب در زمين، انتشار انواع   آلودگي ها در هوا و همچنين آلودگي صوتي در فضا، بهداشت و سلامتي و آسايش ساكنان را تهديد مي كند و اگر راه حل اجتماعي براي مقابله با آن فراهم نگردد، هر شهروندي به فكر فراهم آوردن امكان و مقابله شخصي براي فرار از مشكلات مي افتد و گاهي تنها چاره را در ترك محل مي يابد. با فراهم آ مدن شرايط براي رشد و تكثير انواع جانوران موذي نظير سوسك و موش، امراض مسري فراگير مي شود و با آلودگي هوا امكان رويش درختان از بين مي رود. درختان از زندگي شهري رخت برمي بندند، انسان ها نيز همراه با انواع درگيري ها ودرهم  آميختگي عصبي به مرگ زودرس مي رسند.
۴- شاخص هاي اقتصادي و اجتماعي: هر يك از موارد ياد شده در شرايط اقتصادي و اجتماعي بافت اثر مي گذارند و از آن تأثير مي پذيرند. تركيب اجتماعي و تنوع قومي، اشكال خانوار، تراكم جمعيتي، درآمد و شغل، انواع فعاليت هاي توليدي و خدماتي از جمله عواملي هستند كه بر شكل گيري و محتواي بافت شهري اثر مي گذارند. تقسيم فقر و ثروت و ايجاد يك سطح متوسط زندگي براي ساكنان در تمامي شهر، فراهم آوردن شرايط براي امكان استفاده كم درآمدها و پردرآمدها از فضاهاي باز و عمومي و خيابان هاي شهر، ساماندهي انواع فعاليت هاي توليدي و صنايع شهري، اعم از فعاليت هاي با كيفيت مناسب يا نازل تر در شهر، توزيع مناسب انواع خدمات شهري و امكان دسترسي و استفاده از آن در تمامي شهر، سبب درهم آميزي و جاري شدن زندگي در هر پهنه شهري، نوسازي و رونق آن مي شود. در مقابل، تمركز فقر يا ثروت، از يك سو لوكس و گران شدن يك پهنه به نحوي كه از حد و توان متوسط خريد شهروندان بيشتر شود و از سوي ديگر، فقر به نحوي كه امكان عرضه خدمات مناسب و ضروري شهري نباشد و توان خريد تنزل نمايد، هر دو سبب توقف نوسازي و تنوع فعاليت ها در يك پهنه شهري مي شوند و به اين نحو بافت شهري آن به تدريج فرسوده، كهنه و ناكار آمد مي شود.
انواع بافت هاي مشكل ساز يا ناكار آمد (فرسوده) شهري
تشخيص و تعيين شاخص هايي كه باعث فرسودگي يك بافت شهري شده اند، خود رهنمون شناخت و شرايطي است كه موجب فرسودگي بافت هاي شهري مي شوند. با طبقه بندي انواع بافت هاي مسئله دار كه فرسوده شده اند يا از ابتدا فرسوده بوده اند و يا خطر فرسودگي آنها را تهديد مي كند، به كمك شاخص هاي تعيين شده، راهبردهاي رويارويي با هر يك به دست مي آيد و در نهايت، دو مؤلفه كلي حاصل مي شود:
- راهبردهاي مواجه با بافت هاي فرسوده و ناكارآمد.
- راهبردهاي پيشگيري از بروز شرايطي كه در آن بافت شهري درگذر زمان و روند توسعه منجر به فرسودگي مي شود.
003363.jpg

به طور كلي مي توان اين بافت ها و عوامل فرسودگي آنها را به انواع زير طبقه بندي كرد:
۱- بافت هاي تاريخي و ارزشمند:
بافت تاريخي شهرهاي ايران عموماً از يك ساختار هماهنگ و هم شكل برخوردار است. در اين زمينه، محور خطي بازار با فضاهاي باز يا كانوني كه پيرامون آن مراكز مهم مذهبي و دولتي استقرار يافته اند، همراه با محلات كوچك و بزرگ مسكوني ساختار شهر قديمي ايران را تشكيل داده است. شكل خطي و پيوسته استخوان بندي در كالبد شهر امكاني براي توسعه مناسب و همگن آن محسوب مي شود كه در اثر بي توجهي به آن با توسعه راه ها و اهميت بخشيدن به عبور ماشين، ساختار قديمي از هم گسيخته شده و براي دسترسي به محلات و راسته بازارهاي از هم گسسته نيز هيچ تدبير و اقدام ويژه اي به عمل نيامده است. از اين نظر اولين ويژگي كه باعث فرسودگي بافت تاريخي مي شود فقدان نفوذ و دسترسي مناسب شهري به درون بافت است.
دومين ويژگي كه سبب فرسودگي بافت مي شود به هم خوردن تناسب كاربري هاست. به طور مثال، رشد فضاهاي تجاري و كارگاهي در ارتباط با بازار موجب توسعه و نفوذ اين فعاليت ها به درون محلات و فضاهاي مسكوني مي شود و آنها را به فضاهاي پشتيباني اين فعاليت ها مثل انبارها و كارگاه هاي توليدي تبديل مي كند. در اين قبيل بافت ها همراه با نزول ارزش هاي سكونتي، اصولاً ساكنان بومي و قديمي محل را ترك مي كنند و طيف متنوع مهاجران از شهرستان هاي تابع، روستاها و بالاخره مهاجران خارجي و كم درآمد جايگزين آنها مي شوند.
توسعه فضاهاي گردشي و فرهنگي با حفظ يادمان هاي تاريخي، اساسي ترين تدبيري است كه براي حفظ بافت هاي تاريخي به كار مي آيد. با اين تدبير ارزش هاي ويژه سكونتي در بافت  حفظ مي شود. به طوري كه مشتاقان زندگي و سكونت در مركز شهر حاضر به پرداخت بهاي بيشتر نسبت به مكان هاي ديگر شهر مي شوند.
سومين عامل فرسودگي بافت، توليد انواع آلودگي ها و انتشار آن در هواست. به دليل تمركز فضاهاي تجاري و كارگاهي- تشكيل انواع بورس- پايانه ها و انبارها و... و تردد اتومبيل هاي شخصي و وسايل نقليه سنگين و نيمه سنگين عامل ايجاد ترافيك سنگين و در نتيجه توليد آلودگي تنفسي و صوتي مي شوند.
ادامه دارد

كاهش منابع آبي ناحيه سيستان
003360.jpg
آخرين گزارشها حاكي از آن است كه منابع آبي ناحيه سيستان؛ ناحيه اي كه مابين ايران و افغانستان مشترك مي  باشد، تقريباً به صورت كامل خشك شده  و دليل اصلي آن آلودگي شديد منابع آب در افغانستان ذكر شده است. وزير آبرساني، منابع آبي و محيط زيست افغانستان، احمد يوسف نوريستاني در گردهمايي يك صد وزير محيط زيست در اجلاس اخير UNEP اظهار داشت كه تصاوير ماهواره اي مبين اين حقيقت هستند كه ۹۹ درصد منابع آبي از سال ۱۹۹۸ ميلادي خشك شده اند.
يافته ها و ارزيابي هاي زيست محيطي كه در گزارش وزير افغاني به آنها اشاره شده بود، سال پيش توسط ۳۰ تن از دانشمندان بين المللي و متخصصين افغاني در ۳۸ منطقه مسكوني در چهار شهر و ۳۵ ناحيه روستايي مورد بررسي قرار گرفتند.
يافته ها مبين اين حقيقت بودند كه در سالهاي اخير جريان آب در رودخانه هيرمند، كه ۳۱ درصد اراضي افغانستان از آن مشروب مي شود و در واقع رودخانه اصلي سرزمين هيرمند مي باشد، ۹۸ درصد پايين تر از مقادير متوسط ساليانه بوده است.
چهار سال خشكسالي به همراه مشكلات ناشي از عدم مديريت هماهنگ در زمينه طرحهاي آبرساني و يا كنترل سدهاي مسير رودخانه در طي دو دهه جنگ دلائل اصلي مشكل فوق در گزارش ارائه شده هستند.
بدون يك منبع پايدار آب، بيشتر رستني هاي طبيعي حاشيه رودخانه هاي سيستان خشك شده اند و يا به عنوان سوخت مصرف شده اند. اين مساله باعث فرسايش خاك و جابجايي عظيم توده هاي شن به سمت جاده ها و همچنين ته نشيني آنها در حوزه هاي آبي شده است.
تيم ارزيابيUNEP، زيستگاههاي طبيعي فلامينگوها و ساير پرندگان آبي را در مركز افغانستان (دشت نور و آب استاد) كاملاً خشك شده يافتند.
اين گزارش تأكيد مي كند كه زماني كه بارش مجدد بتواند سطح آب رودخانه ها و ميزان منابع آبي را به حد مطلوب برساند، حفظ طولاني مدت آن نيازمند مديريت شايسته و مناسب در زمينه استخراج منابع آب از سدها، رودخانه و آبگيرها و همچنين جلوگيري از آلودگي توسط فاضلاب و مواد شيميايي مي باشد.
حيات مجدد منابع  آبي همچنين نيازمند يك رابطه مناسب با كشور همسايه، ايران مي باشد. در سال۲۰۰۱ ايران رژيم طالبان را متهم ساخت كه با ايجاد موانعي بر روي رودخانه هيرمند باعث خشكي آن در محدوده جاري در ايران شد. ذرات جامد نيز مي توانند باعث بروز مشكلاتي شوند. در گزارش هيچ اشاره اي به تلاشهاي صورت گرفته در زمينه محافظت از آبهاي زيرزميني نشده است. يك منبع مهم آلوده كننده ديگر، زباله ها مي باشد، برخي محلهاي دور  ريز زباله به طور نامناسبي تعبيه شده اند و باعث آلودگي تدريجي سيستم هاي آبرساني و تصفيه آب در نواحي اي مانند كابل، قندهار و هرات گرديده اند.
آزمايشهاي صورت گرفته بر روي آب آشاميدني در مناطق شهري نشانگر مقادير كليفورم و ايكولي ناشي از آلودگي پساب ها مي باشد. سيستم تصفيه  آب شهر كابل، در طول منازعات به شدت  آ سيب ديده و امروز از كمبود تجهيزات كافي و تعميرات ضروري رنج مي برد. بررسي هاي اخير نشان مي دهد كه ميزان نشت تركيبات مضر و آلوده كننده در آن حدود ۶۰ درصد مي باشد.
اين گزارش در نهايت به اين مسأله مي پردازد كه نابودي صورتهاي محلي و ملي حكمراني در طي دو دهه منازعه در افغانستان يكي از دلايل اصلي آسيبهايي است كه به محيط زيست اين كشور وارد شده است. جنگ همچنين زيربنا و بخشهاي مختلف كشاورزي اين كشور را از ميان برد و باعث هجوم مردم به شهرهايي شد كه از حداقل امكانات محروم بودند.
ترجمه: آ لني تاتاري، مهندس شيمي
منبع نشريه: WATER21 - آوريل ۲۰۰۳

محيط زيست
اجتماعي
اقتصادي
انديشه
خارجي
سياسي
شهري
علمي فرهنگي
گلستان كتاب
ورزش
ورزش جهان
يادداشت
صفحه آخر
همشهري اقتصادي
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   انديشه   |   خارجي   |   سياسي   |   شهري   |   علمي فرهنگي   |   گلستان كتاب   |  
|  محيط زيست   |   ورزش   |   ورزش جهان   |   يادداشت   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |