همشهری‌آنلاین: روز دوشنبه ۷ اردیبهشت در فرهنگسرای رسانه، سید حسین بنی‌احمد، روزنامه‌نگار پرسابقه‌ی کشورمان، میهمان پنجمین نشست تاریخ شفاهی مطبوعات ایران بود.

روابط‌عمومی ماهنامه مدیریت ارتباطات در این نشست وی به بیان خاطرات حرفه‌ای خود در سال‌های قبل از انقلاب پرداخت و بخشی از ناگفته‌های تاریخ معاصر و تاریخ مطبوعات کشور را بیان کرد.

  • فضولی(خبری) لازمه کار خبرنگاری است

بنی‌احمد در آغاز این نشست با اشاره به این موضوع که روزنامه‌نگاری کاری دائمی است و بازنشستگی ندارد، گفت: کسی که به نوشتن و گفت‌وشنود با دیگران عادت می‌کند یا به قولی به فضولی خبری (که بخشی جدایی‌ناپذیر از کار روزنامه‌نگاری است) خو می‌گیرد، ‌دیگر نمی‌تواند این حوزه را رها کند. البته اینکه می‌گویم فضولی منظورم همان کنجکاوی و جستجوگری روزنامه‌نگاری و خبرنویسی است که اگر نباشد، ‌روزنامه‌نگار نمی‌تواند چیزی را که برخی قصد پنهان کردن آن را به دلایل مختلف دارند، ‌پیدا و برملا کند.

سردبیر اسبق روزنامه اطلاعات در ادامه تأکید کرد: در حقیقت خبرنگار واقعی کسی است که بتواند و قدرت این را داشته باشد که به هر جایی که سرک می‌کشد،‌ خبری هم به‌دست آورد، چون اگر این‌گونه نباشد، کار روزنامه می‌خوابد و سردبیر در غیاب خبرهای خبرنگاران، چیزی برای چاپ و انتشار روزنامه نخواهد داشت.

  • برای کار روزنامه نگاری کسی به دنبالم نیامد

بنی‌احمد با ذکر این موضوع که شروع کار من در حوزه مطبوعات از روی علاقه شخصی بود و کسی برای انجام این کار به دنبالم نیامد،‌ افزود: یکی از الزامات موفقیت در کار روزنامه‌نگاری و خبرنگاری، کشش و علاقه درونی و میل باطنی خود فرد است که می‌تواند در توفیق فرد در این خصوص خیلی مؤثر باشد. من امروز خوشحالم که کار روزنامه‌نگاری را انتخاب کرده‌ام و توانسته‌ام به کاری که واقعاً به آن علاقه داشتم، بپردازم و زندگی حرفه‌ای خودم را در این حوزه شکل دهم.

وی که سابقه کار در روزنامه‌های کیهان، ‌آتش، ‌باختر،‌ اطلاعات کودکان و برخی دیگر از نشریات را در کارنامه خود دارد، افزود:‌ دوستی من را به عنوان لیسانس ادبیات و فردی صاحب‌تجربه به سردبیر رورنامه آتش معرفی کرد و این در حالی بود که دیپلم طبیعی داشتم و قرار بود پزشکی بخوانم، اما با تعاریفی که از من شده بود، ‌سردبیر مجله از من خواست که به دنبال تهیه خبر بروم. من هم که در شرایط یک کار انجام شده قرار گرفته بودم، با گرفتن سربرگ روزنامه به دفتر وزیر خارجه که گمان می‌کردم خبرهای زیادی دارد، رفتم اما انگار راه را اشتباهی رفته بودم، چون آنجا خیلی محترمانه به من گفتند: شما تشریف ببرید، اگر خبری بود خودمان می‌فرستیم و من آن روز نتوانستم خبری شکار کنم، اما در روزهای بعد با راهنمایی‌هایی که گرفتم، کارم را شروع کردم و موفق هم شدم.

سردبیر اسبق اطلاعات سپس با توضیحاتی در خصوص ادامه کار در روزنامه‌ها و مجلات آن زمان گفت: برای رفتن به روزنامه کیهان اصراری نداشتم اما آقای حجازی از من خواست که به کیهان بروم و چون آنجا برای بحث حقوق و افزایش آن صحبت‌هایی کرده بودم و آنها هم تلویحاً گفته بودند که نمی‌توانیم حقوق بیشتری بدهیم و به‌طور ضمنی هم اشاره داشتند که اگر تو هم بروی، کار لنگ نمی‌ماند، به‌روزنامه اطلاعات رفتم و علی‌رغم آن که حقوق اطلاعات هم همان 250 تومان بود، ‌اما چون می‌خواستم در کیهان نباشم، کارم را در اطلاعات ادامه دادم.

وی با اشاره به اهمیت ارتباط صمیمی و غیررسمی خبرنگاران و روزنامه‌نگاران با کسانی که می‌توانند منبع و منشاء خبر باشند نیز افزود:‌ من توانسته بودم با یکی از درجه‌داران سیاسی اداره آگاهی و شهربانی دوست شوم و ایشان با من درد و دل‌هایی می‌کرد که می‌توانستم خبرهای خوبی را تهیه کنم ‌اما حواسم بود که این خبرها برای او، شهربانی و روزنامه مسأله‌ساز نشود. اما گاهی هم شرایط به‌گونه‌ای بود که می‌شد خبر را منتشر کرد. از جمله این خبرها، خبری در مورد ژنرال‌های ارتش بود که من از همین شخص شنیدم، افرادی مثل سپهبد خواجه نوری، سپهبد آریانا، سپهبد زاهدی و اویسی می‌خواستند علیه دولت (دولت مصدق) کارهایی انجام دهند و این خبر را با عکس این افراد در صفحه اول روزنامه کار کردیم که خیلی هم خبرساز و جنجالی شد.

  • اگر خبر را کار می‌کردم، کشور به هم می‌ریخت...

وی ضمن اشاره به خاطره‌ای دیگر گفت: گاهی اوقات هم خبرهایی را می‌شنیدم که انتشار آن می‌توانست مملکت را به هم بریزد و از جمله این خبرها این بود که شنیدم شاه و خانواده می‌خواهند گذرنامه بگیرند و همان افسر شهربانی در دایره سیاسی که با او دوست بودم، گفت: اینها تقاضای صدور گذرنامه کرده‌اند که به فاصله یک هفته تا ده روز شایع شد خانواده سلطنتی می‌خواهند از ایران بروند و مردم هم ریختند و نگذاشتند شاه از کشور برود و خب، اگر من آن روز این خبر را در روزنامه کار می‌کردم، به دلیل حساسیتی که مردم داشتند، می‌توانست تبعات بد و سوئی برای کشور و روزنامه داشته باشد.

وی با اشاره به موضوع انتشار مجله اطلاعات کودکان هم گفت: زمانی که پیشنهاد اطلاعات کودکان را آقای مسعودی به من داد، گفت چون برادرت نیز در این کار بوده و تو زیردست او با حیطه ادبیات کودکان آشنا هستی، بیا و اطلاعات کودکان را سردبیری کن! ناگفته نماند که من پیش از آن زیر نظر برادرم برای مجله بازی کودکان کار می‌کردم. یعنی از دارالفنون می‌آمدم و کمی در زمین خاکی والیبال بازی می‌کردم و بعد عصرها می‌رفتم در مجله بازی کودکان و یمینی‌شریف و ابراهیم بنی‌احمد و چندتن دیگر، هفته‌ای یک‌بار دور هم جمع می‌شدند و دیدار داشتند؛ کار می‌کردند و می‌گفتند و می‌خندیدند. ضمناً برادرم به اقتضای اشعار مرحوم یمینی شریف، نقاشی می‌کرد. حتی نقاشی‌های کتاب‌های درسی آن زمان را نیز می‌کشید. نقاشی‌های مجله بازی کودکان را به هفت رنگ چاپ می‌کرد. بنابرچاپ آن زمان، نقاشی‌ها ۳ بار زیرچاپ می‌رفت ولی به ۷ رنگ به چاپ می‌رسید.

  • هنر این است که خبرنگار بداند چه خبری را کی و کجا کار کند

این روزنامه‌نگار با تجربه که سابقه کار در حوزه اطلاعات و روابط‌عمومی را هم در پرونده کاری خود دارد، با اشاره به اهمیت تسلط خبرنگار بر حوزه خبر، حساسیت‌ها و باید و نبایدهای آن هم گفت:‌ در زمان ما، چنین نبود که هر کاری که دلمان بخواهد بتوانیم انجام بدهیم. اگر هم شرایط این کار مهیا بود، بازهم ملاحظه کار را می‌کردیم. اصولاً به نظر من یک روزنامه‌نگار باید خودسانسور باشد. یعنی همه چیز را ننویسد. باید فکر کند آیا این خبر، به صلاح روزنامه‌اش، مردم و مملکت هست که بنویسد یا خیر؟ من یکی از موفقیت‌های دوران خبرنگاری‌ام این بود که از خبرنگاری صفر شروع کردم. یعنی من ابتدا می‌خواستم بروم پزشکی بخوانم و دیپلم طبیعی گرفتم اما یکباره دلم خواست روزنامه‌ نویس بشوم. داستان سردرگمی‌های من در نوشته‌ای در کتاب سال ۹۱ اطلاعات به چاپ رسیده است. بعد از این سردرگمی‌ها، در تمام حوزه‌هایی که من در آنجا خبرنگاری می‌کردم، وزارت دادگستری، وزارت دارایی و کشور که به خیابان خیّام، محل روزنامه اطلاعات نزدیک بود درها همه به روی من باز شد. هیچ وقت نمی‌شد که من به مدیر دفتر وزیر دادگستری مراجعه کنم و بخواهم وزیر را ببینم و ترتیب اثر داده نشود. آنها هرچه می‌پرسیدم، جواب می‌دادند. چون می‌دانستند، آنچه من می‌نویسم تمام آنچه که ایشان می‌گوید نیست.

  • سید حسین بنی احمد کیست؟

سید حسین بنی‌احمد در سال 1309 به دنیا آمد و از حدود سال 1330 در حوزه مطبوعات آغاز به کار کرد. او اولین سردبیر مجله‌ «اطلاعات کودکان» در سال 1336 بود و سپس در سال 1337 به سردبیری روزنامه اطلاعات منصوب شد. بنی‌احمد در اواخر دهه‌ 40 به عنوان کارمند ارشد اطلاعات و روابط‌عمومی اوپک تعیین شد و به ویَن رفت. بعد از بازگشت به ایران مجدداً در سال 54 در مؤسسه‌ اطلاعات مشغول به‌کار شد و سردبیری روزنامه‌ انگلیسی‌زبانِ تهران‌ژورنال و سرپرستی روزنامه‌ فرانسوی‌زبان ژورنال دو تهران را به عهده گرفت. او در سال 55 برای دومین بار به سردبیری روزنامه‌ اطلاعات منصوب شد و البته در 14 دی‌ماه 57 به خاطر تحمیل به انتشار مقاله‌ای موهن که به امضای احمد رشیدی‌مطلق، علیه طرفداران آیت‌اله خمینی‌(ره) نوشته شده‌بود، از سردبیری اطلاعات استعفا کرد.

سلسله نشست‌های تاریخ شفاهی مطبوعات ایران توسط ماهنامه‌ مدیریت ارتباطات و با حمایت معاونت مطبوعاتی و امور اطلاع‌رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران، اندیشکده کتابخانه ملی ایران و فرهنگسرای رسانه برگزار ‌می‌شود.

لازم به ذکر است که در چهار نشست پیشین تاریخ شفاهی مطبوعات ایران، بهروز بهزادی، محمد بلوری، حمیدرضا زاهدی و محسن میرزایی، از پیشکسوتان حوزه روزنامه‌نگاری، سخنرانان اصلی بوده‌اند.

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار رسانه و روزنامه‌نگاری

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha