دوباره صدای پای یک حادثه میآید، حادثهای که رنگ و بوی دیگری دارد و از جهان دیگری حرف میزند. در زبانش سخن چون نور جاری است و انگار این حادثه تکرارناشدنی است؛ سخن از غدیر است و عید غدیر. عید اللهاکبر، یومالعباده، عید اهلبیت محمد(ص)، یومالقیامه، اشرفالاعیاد، یوم عید شیعتنا، یوم نشر العَلَم، و... سخن از چنین روزی است.
روزی که برای یک تاریخ کافی است تا به آن افتخار کند. سخن از عید غدیر است.
عیدی که درآن رسالت پیامبر به کمال میرسد و دین به منزل سرانجام.
حکایتی نو سروده میشود و این حکایت تا ابد خواندنی است.
بار دیگر مروری داریم بر غدیر و عیدی که چون چشمهای جوشان در آفرینش جاری است.
اینک پیام غدیر به لطف امام غدیر بعد از 1400 سال به ما هم رسید و هنگامه آن رسیده که ما نیز همچون غدیریان آن زمان که با مولای خود دست بیعت دادند، با مولا و سرور و صاحب خود دست بیعت دهیم
و صبحگاهان با سردادنِ سرود صبحگاهی دعای عهد، عهدی تازه با امام خود امضاء کنیم که پیوسته در رکاب آن حضرت قدم برداریم، تا شاید در میان دوستدارانش قرارمان دهد.