یکشنبه ۲۶ مهر ۱۳۸۸ - ۰۵:۵۳
۰ نفر

زهرا آران: عصر یک روز پاییزی است اما هوا هنوز آن‌قدرها سرد نشده و بوی خاک و آب چنان با خیابان‌های اطراف خانه هنرمندان ایران آمیخته شده که حال و هوای عصرهای خنک تابستان را تداعی و آدم را به سمت گالری‌های خانه هنرمندان هدایت می‌کند تا اوقات فراغتش را پر کند!

خانه هنرمندان در هفته گذشته 2نمایشگاه تا حدودی معمولی برگزار کرد تا در این هفته و روزهای آتی و در ترافیک رویدادهای تجسمی کشور، شاهد یا میزبان جشنواره‌ها، سمپوزیوم‌ها، دوسالانه‌ها و نمایشگاه‌های مختلف باشد.

اگرچه برنامه‌های این مرکز، از روز شنبه تغییر پیدا کرده اما مرور برنامه‌های پیش از پیک نمایشگاه‌های پاییزی، خالی از لطف نیست. جنجالی‌ترین گالری خانه هنرمندان، نگارخانه مرحوم میرمیران بود که به نمایش عکس‌های المیرا عیوضی پرداخته بود. نمایشگاه «نقش وهم»، جلوه‌ای بود از آنچه عیوضی در طول سال‌ها فعالیت هنری به آن فکر کرده است؛ چیزی که بسیاری از مخاطبان به سختی با آن ارتباط برقرار کردند و حتی گاهی دوستش نداشتند.

نکته‌ای که عکس‌های عیوضی را متفاوت و در مقایسه با 2 نمایشگاه دیگر، جنجالی کرده بود، دخل و تصرف گرافیکی هنرمند در عکس‌ها بود. عیوضی، برخلاف بسیاری از عکاسان که به سراغ سوژه‌ای خاص - غالباً اجتماعی یا خبری- می‌روند، سوژه‌هایی بسیار معمولی را هدف قرار داده و از چیزهایی عکاسی کرده بود که هر روز آنها را می‌بینیم یا از آنها استفاده می‌کنیم؛‌ چیزهایی که از نظر ما برای هیچ هنرمندی، آن‌قدر جذابیت ندارد که سوژه باشد و به اثری ماندگار تبدیل شود.

یک اتاق‌نشیمن با مبل‌های راحتی که در خانه خانواده‌های طبقه متوسط به تواتر دیده می‌شود، صندلی‌های لهستانی، باغچه، گل‌های مصنوعی، سفره صبحانه، ماهی‌های قزل آلا، پرتره کودک و هر مورد معمولی دیگری که فکرش را بکنید، دستمایه دوربین المیرا عیوضی شده است.

اما آنچه این سوژه‌های ساده را متفاوت کرده بود، به‌هم ریختگی شکل و رنگ آنها بود. عکس‌ها طوری تغییر پیدا کرده که انگار روی تابلوهای نقاشی‌، آب ریخته باشید و رنگ‌های آن را در اطراف تابلو پخش کرده باشید، و از آنجا که عکس‌ها روی بوم، چاپ شده‌اند، این حس را بیشتر به بیننده القا می‌کنند که او دارد یک تابلوی نقاشی را تماشا می‌کند، نه چند عکس را.

این حس آن‌قدر قوی بود که حتی بسیاری از مخاطبان، عیوضی را که می‌دیدند، او را به خاطر نقاشی‌های زیبایش تحسین می‌کردند! اگرچه عیوضی برای تک تک مخاطبان توضیح می‌داد که آثار، عکس هستند، نه نقاشی ولی مسئله مهم، برداشت اولیه بیننده است، بی‌آنکه هنرمند درباره اثر به او توضیح بدهد.

اما جدا از انگاره های اولیه و بدون تامل بینندگان، گرافیک به کار رفته در آثار است که بیش از هر چیز دیگری جلب توجه می‌کند. عکس‌ها راه می‌روند و شباهت‌هایی هم به انیمیشن ساکن دارند؛ سایه روشن‌ها، محو و ظاهر شدن اشیاء در عکس، کوچک‌نمایی یا بزرگ‌نمایی اشیاء و تکرار هنرمندانه ابژه، سوژه‌های ساده و پیش پاافتاده عکاس را متفاوت، گاهی شاعرانه و گاهی هم آن را تخیل‌آمیز، وهم‌آلود و شبیه خواب‌های محو یا هوای بارانی کرده است.

با این‌حال، مخاطب، عکس‌ها را سوررئال و فراواقعی نمی‌داند چون محتوا و موضوع آثار را می‌فهمد و می‌داند که تغییر، در فرم رخ داده است. تنها تفاوتی که در عکس‌العمل مخاطبان می‌توان دید، این است که عده‌ای این تغییر در فرم را نوآوری و عده‌ای دیگر، آن را تنها نکته مثبت یا قابل توجه آثار ارزیابی می‌کنند.

دلیل عمده این نوآوری در آثار عیوضی، بدون شک، رشته تحصیلی او بوده است. المیرا عیوضی، فارغ التحصیل گرافیک و ارتباط تصویری است و حالا طبیعی است که حتی بعد از سال‌ها عکاسی، به گرافیک برگردد و بخواهد طرحی نو دراندازد. از سوی دیگر، افکار و اندیشه‌های هنرمند را هم نباید نادیده گرفت.

به قول خودش «میان خیال و واقعیت پرسه می‌زنم. میان وهم و حقیقت. هست و نیست، بود و نبود. همه چیز برایم معلق است و در حرکت، ناپایدار است و فانی... به وهم رسیدیم، به خیال، به آنجا که انسان‌ها نیز سایه‌ای می‌شوند، گذرا...»

نسل معترض

نگارخانه ممیز هم در هفته گذشته دیدنی بود. راضیه قدیمی، نقاشی‌هایش را به دیوارها آویخته بود تا مشتی از خروار هنرمندان هم‌ سن و سالش باشد.

فیگوراتیو در نقاشی‌های قدیمی، جایگاه خاصی دارد. او به همه چیز از این منظر نگاه کرده است. صورت فیگورها، اشتراکات زیادی دارند، به‌عنوان مثال، استخوان‌بندی‌ صورت همه آنها درشت است و حرف‌های زیادی را از چشم‌هایشان می‌توان استنباط کرد، هرچند که به‌طور کلی سه حال بیشتر ندارند؛ غمگین، عصبی و وحشت‌زده.

پیرو همین خصوصیات و ویژگی‌های فیگورها، فضا یا حال و هوای آثار را می‌توان تحلیل کرد. در یک نگاه کلی می‌توان متوجه شد که آثار قدیمی، به‌شدت معترض هستند. به جز همنشینی رنگ‌ها، خطوط و نحوه نمایش اجزاء و عناصر تابلو هم هستند که مخاطب از نقاشی‌ها، اعتراض را برداشت می‌کند.

نمونه ساده‌ای که در تمام تابلوها دیده می‌شود، کاربرد رنگ قرمز به‌گونه‌ای است که محور نقاشی محسوب می‌شود. این رنگ گاهی محوریتش را با کمیت نشان می‌دهد و گاهی با نحوه و کیفیت کاربرد. مثلاً رنگ پس‌زمینه یک تابلو، مشکی است و فیگورها با رنگ‌های سبز و سفید کشیده شده‌اند ولی وجود یک خط ممتد قرمز رنگ در این میان، رسالت اثر را تمام کرده و حرف‌هایی را که باید به مخاطب برساند، رسانده است.

از رنگ که گذر کنیم، توجه مخاطب به خطوط اشیاء جلب می‌شود. وارونه کشیدن اشیاء، کج و معوج کردن آنها، پوشاندن دهان شخصیت‌ها، افقی کردن آنها یا غیرعادی نشان دادن آنها از چگونگی نگاه هنرمند به آدم‌ها و دنیا خبر می‌دهد؛ این نگاه یا به‌شدت اعتراض‌آمیز است، یا به‌شدت بدبین و بی‌اعتماد که البته مجموع مشاهدات مخاطب، جنبه اعتراض‌آمیز آثار را پررنگ‌تر می‌بیند. حتی در امضای هنری قدیمی هم می‌توان شاهد این اعتراض بود چرا که او نامش را به این صورت «رازی» می‌نویسد یعنی با حروفی متفاوت از آنچه باید نوشته شود.

قدیمی متولد سال  63 است از نسلی که حالا  سعی می‌کند حرف‌هایش را به شکل اعتراض مطرح کند حتی اگر در یک نمایشگاه نقاشی باشد.

کد خبر 93039

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز