دوشنبه ۲۰ مهر ۱۳۸۸ - ۰۶:۴۷
۰ نفر

ترجمه حمید خطیبی: روز 11 سپتامبر سال‌2001، 19 هواپیماربای عرب که خطرناک‌ترین سلاح آنها تیغ موکت بری بود، با به دست گرفتن کنترل 4 هواپیمای مسافربر، آنها را تبدیل به موشک‌هایی مرگبار علیه اهداف خود کردند.

 از 4 هواپیما، 3‌فروند به اهداف مورد نظر هواپیماربایان اصابت کردند- مرکز تجارت جهانی در نیویورک و ساختمان پنتاگون وزارت دفاع آمریکا در حومه واشنگتن دی سی – درحالی‌که هواپیمای چهارم پیش از اصابت به هدف چهارم- کاخ سفید- مورد هدف قرار گرفت. یکی از هواپیماربایان از اواسط دهه‌1990 در ایالات متحده سکونت داشت و سایرین، براساس نتایج تحقیقات بعدی، از سال‌2000 تا زمان حملات به آمریکا وارد، از آن خارج و دوباره به کشور وارد شده بودند.

ماجرای 11‌سپتامبر آنقدر مهیب و عظیم بود که هنوز با گذشت 8‌سال از آن باورش برای خود آمریکایی‌ها هم سخت است. به همین دلیل هر روز مقاله و مطلب تازه‌ای درباره این واقعه نوشته می‌شود و موضوعی و گمانه‌زنی تازه‌ای مطرح می‌شود. این مقاله هم یکی از همین گمانه‌زنی‌هاست.

در سال‌ها و ماه‌های منتهی به 11‌سپتامبر 2001، تروریست‌ها از دید نیروهای امنیتی پنهان مانده بودند. هیچ اشاره و هشداری مبنی بر آنکه قرار است ما شاهد بدترین حمله تروریستی در تاریخ کشورمان باشیم، از سوی سازمان‌های اطلاعاتی داده نشده بود. به‌رغم صرف میلیارد‌ها دلار در چارچوب برنامه ضد‌تروریسم در دوران حکومت بیل کلینتون و تلاش هماهنگ و منسجم سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا و متحدانمان، محمد عطا و همراهانش از دایره شناسایی نیروهای اطلاعاتی خارج ماندند تا روزی که احساس نفرت و انتقام‌جویی آنها در آسمان به اوج خود رسید و بزرگ‌ترین حمله تروریستی در تاریخ ایالات متحده رخ داد.

این داستان رسمی حملات 11‌سپتامبر است. اما در مورد داستان واقعی این حملات، خوب، ما حق پرسیدن نداریم. ون‌جونز، چهره معتمد اوباما در تشکیلات اطلاعاتی ایالات متحده، اخیرا مجبور به کناره‌گیری از مناصب دولتی شد. اما جرم او چه بود؟ وی زمانی نامه درخواست یک سازمان حقیقت‌یاب را که خواهان انجام تحقیقات جدیدی درباره حملات 11‌سپتامبر شده بود، امضا کرده بود. ون جونز در واقع به خلاف برخی از سازمان‌های حقیقت یاب دیگر، حملات 11سپتامبر را موضوعی داخلی (در چارچوب حوزه عملکرد سازمان‌های اطلاعاتی کشور) توصیف نکرده بود. او حتی هیچ کدام از جنبه‌های روایت رسمی و اعلام شده این حملات را نیز مورد تردید قرار نداده بود. تنها خطای وی آن بود که خواهان انجام تحقیقات جدیدی شده بود و زمانی که این موضوع افشا شد (توسط گلن بک، گزارشگر سمج و پرتلاش فاکس نیوز)، راه خروج به ون‌جونز نشان داده شد.

این نوع برخورد، واکنشی است که جامعه آمریکا هنگام مطرح شدن پرسش‌های ناخوشایند- درباره توجیهات رسمی حقایق غیرقابل توجیه- از خود نشان می‌دهد، اینکه تمام مخالفان و حتی کسانی را که دچار سوء‌ظن نسبت به موضوعی حساسیت‌برانگیز شده‌اند، حذف کنیم و آنها را نادیده بگیریم. بدعت‌گذاران را بسوزانید! اینجا چیزی برای مشاهده کردن وجود ندارد. چیزی نپرسید مگر آنکه پیه کنار گذاشته شدن، از دست دادن شغلتان و اینکه هدف سیل اتهامات خشونت‌بار قرار بگیرید، را به تن مالیده باشید.

از ما خواسته می‌شود باور کنیم که 19نفر، مسلح به سلاح‌های ابتدایی، پرهزینه‌ترین و مجهزترین تشکیلات اطلاعاتی جهان و نیز سازمان‌های اطلاعاتی متحدان ما را دور زدند و با استفاده از چند تیغ موکت‌بری و با آموزش‌هایی که طی چند هفته حضور در مدارس پرواز دیده بودند، این سوپرمن‌ها، به نوعی توانستند هواپیماهای مسافربری ربوده شده را به برج‌های دو قلوی نیویورک بکوبند. آنها چنین حمله‌ای را بدون کمک هیچ سازمان اطلاعاتی خارجی، با هزینه‌ای کمتر از 100‌هزار دلار، انجام دادند.

اما آیا این داستان باور کردنی است؟

هر چه به لحاظ زمانی با حملات 11‌سپتامبر فاصله می‌گیریم، روایت رسمی این ماجرا عجیب‌تر و غیرعادی‌تر به‌نظر می‌رسد. با گذشت 8‌سال از آن زمان، داستان رسمی 11‌سپتامبر بی‌پایه‌تر و سست‌تر از همیشه به‌نظر می‌رسد و در این حال، طی این سال‌ها، هر کسی که روایت رسمی ماجرا- اینکه 19 تروریست عرب در چارچوب جهادی آرمان گرایانه، از میان بی‌نظمی و آشفتگی، راهی یک کشور خارجی عجیب شدند تا «روزی که تاریخ را عوض خواهد کرد» رقم بزنند- مورد تردید قرار بدهد، با صفاتی چون توطئه انگار، متوهم و القاب بدتری بدرقه شده است.

البته برخی افرادی که روایت رسمی 11‌سپتامبر را مورد تردید قرار می‌دهند، به واقع دچار توهم‌اند. آنها تصور می‌کنند که نوعی انفجار و تخریب از پیش تعیین شده در مرکز تجارت جهانی رخ داده و هیچ هواپیمایی به ساختمان پنتاگون اصابت نکرده است.

این نگاه برای طراحان روایت رسمی 11‌سپتامبر نیز خوشایند است. به راحتی می‌توان چنین شکاکانی را با عناوینی چون متوهم و توطئه انگار توصیف و به این شکل افرادی را که جنبه‌های قابل انتقاد ماجرا را مورد تردید قرار می‌دهند، از میدان به در کرد.

اما ذهن‌های دقیق و موشکاف از میدان به در نمی‌روند و انگشت تردید را متوجه بسیاری از خلأها و تضاد‌های روایت رسمی 11 سپتامبر و نیز غیرقابل باور بودن کل ماجرا می‌کنند؛ اینکه چگونه 19 هواپیماربا به سادگی می‌توانند چنین حملاتی را در چنین ابعادی انجام دهند، آن هم بدون دریافت کمک‌های مخفیانه یک قدرت خارجی. پیچیدگی آشکار چنین عملیات گسترده‌ای، بدون تردید موجب می‌شود که طراحان آن، حتی در حد و اندازه شبکه القاعده، این طور بی‌گدار به آب نزنند.

احتمال ناکامی و خطر چنین اقدامی در مقایسه با امکان موفقیت آن، بیش از حد بالاست. انجام چنین عملیاتی قطعا نیازمند کمک خارجی- خارج از شبکه القاعده - و در واقع بسیار فراتر از حد توان 19‌تروریست است و من شخصا بر این باورم که چنین کمکی وجود داشته است، چنان که شواهد بسیاری آن را قویا تایید می‌کند.

چند هفته پس از 11سپتامبر2001، من نخستین فردی بودم که مانند هزاران مسلمانی که در این باره اظهارنظر کرده اند، توجه عموم مردم را به این نکته جلب کردم که در روزهای پس از حملات، حدود 200‌شهروند اسرائیلی به دستور جان اشکرافت، دادستان کل وقت ایالات متحده، توسط ماموران پلیس فدرال آمریکا (FBI) بازداشت شدند. واشنگتن پست در آن زمان به صراحت نوشت که اتهام این افراد فراتر از تخلفات معمول مربوط به ویزای اقامت در ایالات متحده بوده است. به گزارش واشنگتن پست، در آن زمان دولت خواهان بررسی پرونده‌های ویژه مرتبط با تحقیقات پس از 11 سپتامبر شده بود.

از خودم می‌پرسیدم که چه ارتباطی بین این اسرائیلی‌ها و حملات 11 سپتامبر وجود دارد. به هر شکل از آن زمان تا‌کنون، این موضوع پرسشی مهم و کلیدی برای مطرح کردن بوده است، پرسشی که دولت به خاطر مطرح کردن آن، فاکس نیوز را مورد بازخواست قرار داد و ابتدا نیز پس از آنکه من این موضوع را پیش کشیدم، مقامات دولتی تلاش کردند به آن پاسخ دهند.

کارل کامرون، گزارشگر ارشد فاکس نیوز، در یک برنامه 4‌قسمتی تلاش کرد با ذکر جزئیات، شرح دهد که چگونه ماموران مخفی اسرائیل در خاک آمریکا، هواپیماربایان عرب را - که به راحتی بین ما رفت‌وآمد داشتند- تعقیب و ردیابی و علاوه بر آن یک عملیات بسیار گسترده و تهاجمی جمع‌آوری اطلاعات را از داخل ادارات و اماکن دولت فدرال ایالات متحده هدایت می‌کردند. بلافاصله پس از پخش این برنامه، اظهارات و ادعاهای مطرح شده در آن تکذیب شد- حتی شرح گزارش پس از مدتی از آرشیو سایت فاکس نیوز حذف شد- و دیگر مورد پیگیری قرار نگرفت، هرچند گزارش کارل کامرون از آن زمان تا حال، ذهن ما را به‌خود مشغول کرده است.

کامرون در گزارش خود چنین گفت: کوتاه زمانی پس از 11‌سپتامبر، بیش از 60‌اسرائیلی یا براساس قانون جدید ضد‌تروریسم و یا به خاطر تخلفات مرتبط با روند اقامتشان در آمریکا، دستگیر یا توقیف شدند...به گفته بازجویان، در میان دستگیرشدگان، چند نظامی فعال اسرائیلی به چشم می‌خوردند. بازجویان همچنین می‌گویند که درستی اظهارات چند تن از بازداشت شدگان، هنگامی که درباره فعالیت‌های جاسوسی‌شان علیه آمریکا و در داخل خاک آمریکا پاسخ می‌دادند، توسط دستگاه دروغ‌سنج رد شد.

نشانه‌ای دال بر دست داشتن این اسرائیلی‌ها در حملات 11 سپتامبر وجود ندارد، اما بازجویان به این مظنونند که اسرائیلی‌های بازداشت شده، ممکن است درباره نقشه تروریست‌ها، پیش از وقوع حملات، به اطلاعاتی دست یافته و آنها را با سازمان‌های اطلاعاتی ایالات متحده در میان نگذاشته‌اند. به گفته یک بازجوی ارشد، در این زمینه حلقه‌هایی ارتباطی وجود دارد. گرچه هنگامی که از او درباره جزئیات این موضوع پرسیدم، وی با امتناع از این کار گفت که «شواهد مبتنی بر ارتباط این اسرائیلی‌ها با 11‌سپتامبر محرمانه است. من نمی‌توانم در این باره اطلاعاتی به شما بدهم».

در 3 قسمت بعدی برنامه، کامرون با ذکر جزئیات، درباره وجود یک سازمان مخفی اسرائیلی در داخل ارتش آمریکا مطالبی را بیان کرد، سازمانی برخوردار از تجهیزات و تکنیک‌های بسیار پیشرفته جاسوسی که آن را قادر می‌سازد به اطلاعات بسیار مهم کشور، از جمله اطلاعاتی که برای اجرای قانون مورد استفاده قرار می‌گیرد، دست یابد.

کامرون همچنین در برنامه‌اش به تبعات و عواقب مورد تردید قرار دادن روایت رسمی 11‌سپتامبر، حتی برای مجریان قانون اشاره کرد، مجریانی که در پی مطرح کردن پرسش‌هایی جدی در این باره، به شغل و فعالیت‌های آنان عملا پایان داده شد.

میلیون‌ها نفر برنامه کامرون را تماشا می‌کردند. البته اسرائیلی‌ها و دولت ایالات متحده این اتهامات و ادعاها را رد کردند. مارگ رگو، سخنگوی دولت اسرائیل، هنگام اظهارنظر در این باره با تمسخر گفت: «اسرائیل و جاسوسی علیه آمریکا؟ چه کسی تا به حال چنین ادعای مسخره‌ای را مطرح کرده است؟».

سخنگوی دولت آمریکا نیز به نوبه‌خود، با لحن تمسخرآمیزی، این گزارش‌ها را مشتی افسانه خواند. در این میان لابی اسرائیل در آمریکا بلافاصله دست به کار شد تا مطمئن شود که گزارش کامرون به دست فراموشی سپرده خواهد شد و شخص کارل کامرون نیز به اتهام خیال بافی و یهودی‌ستیزی محکوم شد تا بقیه دوران فعالیت حرفه‌ای‌اش را در خاورمیانه بگذراند.

اما داستان همچنان ادامه دارد. دی تسایت، هفته نامه معتبر آلمانی، مقاله‌ای را با عنوان در همسایگی محمد عطا چاپ کرد که در آن از قول منابع اطلاعاتی فرانسه، از وجود شواهد بیشتری درباره تعقیب شدن هواپیماربایان 11‌سپتامبر توسط ماموران مخفی اسرائیل سخن به میان آمده بود. در پی آن، نشریه سالن نیز گزارشی طولانی و مفصل را درباره اقدامات جاسوسی اسرائیل در آمریکا، آنگونه که کامرون طرح کلی آن را ترسیم کرده بود، چاپ کرد.

نویسنده این گزارش پس از آنکه نشریه نومحافظه‌کار نیشن، ادعاهای جاسوسی اسرائیل را در آمریکا رد و تلاش کرد تا از انتشار آنها جلوگیری کند، به شکل پیگیرانه‌ای بررسی‌های خود را در نشریه کانتر پانچ ادامه داد. نشریات معتبری چون اسکاتیش ساندی هرالد نیز گاهی اطلاعات آشکار شده را در این باره منعکس کرده‌اند.

با این حال کمیسیون 11‌سپتامبر در کنگره، هنگام بررسی این جنبه از ماجرا چندان به آن نپرداخت. فاکس‌نیوز نیز دنباله گزارش‌های کامرون را نگرفت. این شبکه خبری، مانند بقیه رسانه‌های خبری آمریکا، به سادگی وانمود کرد که چنین ادعاهایی واقعیت ندارند.

حتی آریانا هافینگتون، بنیانگذار رسانه وبلاگی عظیم هافینگتون پست، هنگامی که می‌خواست مطالب من را در این زمینه از سایت خود حذف کند، کار خود را چنین توجیه کرد: «هی! کوتاه بیا! می‌دانی که این کار به نوعی یهودی‌ستیزی است!»

اما آیا واقعا چنین است؟ آیا فاکس نیوز هم یهودی ستیز است؟ یا دی تسایت؟ یا سالن؟ لوموند چطور؟ یا نشریه فوروارد؟

البته آریانا هافینگتون موقعیت حساسی دارد. اما خودسانسوری محافظه‌کارانه او به هر قیمتی، حتی به بهای نادیده گرفتن حقیقت، نشاندهنده پیچیده بودن شرایط است. پیش از آنکه بخواهم روایت رسمی 11 سپتامبر را مورد تردید قرار دهم، به من گفته شد که بهای این کار را با بیرون افتادن از چرخه رسانه‌های عمده کشور خواهم پرداخت و سیل بی‌رحمانه اتهامات علیه من به راه خواهد افتاد.

اما از آنجا که دلبستگی چندانی به جریان غالب رسانه‌ای ندارم – چرا که فکر می‌کنم دوره رسانه‌های غالب و عمده [با توجه به ظهور وبلاگ ها] سر آمده است – و از آنجا که فکر اینکه مورد حملات بی‌رحمانه و سیل اتهامات قرار بگیرم، چندان آرامش من را خدشه‌دار نمی‌کند، از پیگیری کار دلسرد نشدم و تا امروز محکم ایستاده‌ام.

آنچه در حال حاضر می‌خواهم بدانم این است که آیا گزارش کارل کامرون در باره اینکه اسرائیلی‌ها از وقوع حملات 11‌سپتامبر آگاهی داشتند، مورد تایید مدیران فاکس نیوز قرار دارد یا خیر و اگر پاسخ مثبت است، چرا با شدید‌ترین لحن علیه فردی که به‌دنبال حقیقت است و همان پرسش‌های کارل کامرون را مطرح می‌کند (اشاره به نویسنده)، وارد عمل شده‌اند؟ البته اگر ون جونز به خاطر آنکه ظاهرا در پی حقیقت بوده است، باید کنار برود، کامرون هم باید دنبال کارش برود.

اما نه. انتظار ندارم که در کوتاه‌مدت- یا حتی هیچگاه- پاسخی برای پرسشم بیابم. تنها از مخاطبانم می‌خواهم که درباره شواهد موجود و آنچه صحت و درستی روایت رسمی حملات 11 سپتامبر را مورد تردید قرار می‌دهد، با دقت بیشتری تأمل کنند.

منبع: آنتی‌وار 10 سپتامبر‌2009

کد خبر 92644

پر بیننده‌ترین اخبار آمریکا

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز