چهارشنبه ۱ آذر ۱۳۸۵ - ۱۹:۲۵
۰ نفر

حسین ذوقی: مرد پشت میز کارش در اتاقی با دیوارهای زردرنگ نشسته و به روبه‌رو نگاه می‌کند؛ به پنجره‌هایی با قاب چوبی که پارچه‌ای را حصار کشیده‌اند؛

به چند مبل راحتی و فرش ایرانی کوچکی که فضای اتاق را پر کرده‌اند. مرد پیپ را چاق می‌کند و فندک را آتش می‌کند. دود که از دهانش خارج می‌شود، به خیلی چیزها فکر می‌کند؛ به چهل‌واندی سال پیش؛ به کلاس انشا که معلم، موضوع داده بود «می‌خواهید چه‌کاره شوید» و او نوشته بود. فکر می‌کند که جمله‌اش خودخواهانه بوده که نوشته می‌خواهد اسمش را با طلا بر سنگ قبرش بنویسند. حالا به این جمله‌اش می‌خندد. دیگر این رویا را ندارد.

اینجا در این باکس، چهره فردی‌ را می‌بینید که وقتی 19ساله بود، پشت جبهه «ملا مصطفی بارزانی» مشغول تهیه گزارش شد.25ساله‌ای را می‌بینید که در ایتالیا کلوپ‌های سینمایی را یک به یک زیر پا گذاشت و من تصویر آخر «دونده» را می‌بینم که کودک سیاه سوخته‌ای در گرما با مشت بر قالب یخی می‌کوبد که گرما ذوبش کرده است. و حالا مردی را می‌بینم که پشت میزش، جدی و خشک نشسته و خاطراتش را می‌گوید؛ از مدیرعاملی خانه هنرمندان ایران تا مرد میانسالی که قرار است یک ساعت گفت‌وگوی صمیمی با هم داشته باشیم؛ از کودکی‌اش تا حالا که می‌خواهد وارد دهه ششم زندگی‌اش شود.
بهروز غریب‌پور متولد 1329سنندج، حالا 56ساله است.

پدر او رئیس کارپردازی اداره فرهنگ کردستان بود؛ پس او قاعدتا در غالب جشن‌هایی که برگزار می‌شد، حضور داشت؛ جشن‌هایی که تئاتر هم در آنها اجرا می‌شد.
پس او تئاتر را انتخاب می‌کند تا به دنبال همان لحظه مدهوشی بگردد و بهای این جست‌وجو، چهل سال حضور او در تئاتر است که هنوز هم ادامه دارد. شاید به همین خاطر است که او به عنوان تنها گزینه برای اجرای اپرای عروسکی «رستم و سهراب» در اجلاس سران آسیایی برای صلح، از سوی متولیان فرهنگی معرفی شد.

کد خبر 9043

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز