یکشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۸۸ - ۰۹:۰۲
۰ نفر

ترجمه زهرا صابری: از هفته پیش امیل شوماخر، یکی از مهم‌ترین نقاشان پس از جنگ آلمان نیز به جمع هنرمندانی پیوست که دارای یک موزه شخصی از آن خود هستند.

این موزه در شهر هاگن آلمان واقع شده است. اختصاص موزه به آثار یک هنرمند چندی است به محل بحث و گفت‌وگو میان مجامع هنری تبدیل شده و در حالی‌که برخی کارشناسان این اقدام را تحقق‌رؤیای دیرینه یک هنرمند قلمداد می‌کنند برخی دیگر آن را کابوسی بیش نمی‌دانند. به همین بهانه مطلب پیش رو را که از روزنامه دی‌تسایت آلمان ترجمه شده باهم می‌خوانیم.

تا چند سال گذشته هر هنرمندی آرزو داشت در موزه‌ای که به نمایش آثار وی اختصاص داده می‌شود یک دیوار کامل از آن خود داشته باشد، بعد‌ها با بیشتر شدن امکانات آرزوی داشتن یک دیوار موزه به آرزوی داشتن یک سالن کامل ارتقا یافت و اکنون چندی است گویا نوبت به رؤیای داشتن یک موزه کامل از آن خود رسیده است. در حال حاضر هانس آرپ (نقاش و مجسمه‌ساز اهل آلمان) و ماکس ارنست (هنرمند آلمانی- فرانسوی) هر کدام یک موزه از آن خود دارند. فرانتس مارک و هورس جانسون (2گرافیست اهل آلمان) نیز به آرزویشان برای داشتن یک سالن هنری رسیده‌اند.

از هفته پیش تا‌کنون امیل شوماخر نقاش اهل آلمان که 10 سال پیش از دنیا رفته است نیز به فهرست هنرمندانی اضافه شد که یک موزه شخصی برای نگهداری آثارشان اختصاص یافته است.

هر چند به‌نظر می‌رسد اختصاص یک موزه شخصی به آثار یک هنرمند او را در زمره افتخار‌آفرینان قرار می‌دهد با این حال برخی معتقدند این اقدام هر‌قدر هم موجب تحسین یک هنرمند باشد در عین حال می‌تواند او را به یک قهرمان تنها تبدیل کند چرا که زمان و جهان از این خانه‌های شخصی یک نفره عقب می‌ماند و به این ترتیب خودکامگی ناسالمی به هنرمند تزریق می‌شود.

به‌عقیده کارشناسان موزه جدید شوماخر از معماری قابل‌قبولی برخوردار نیست؛ اگر خود شوماخر هم زنده بود احتمالا از دیدن این ساختمان معمولی و خشک وحشت می‌کرد؛ به‌ویژه از نخستین غرفه موزه که بی‌شباهت به یک دخمه نیست و در آن مثلا آتلیه این نقاش بازسازی شده است.

در سمت چپ این اتاقک یک جفت دمپایی گذاشته شده و اینطور به‌نظر می‌رسد که صاحب این آتلیه یعنی همین جناب شوماخر نیز وارد آتلیه‌‌اش شده است تا بار دیگر کیسه‌های رنگدانه را برداشته و رنگ درست کند و بعد قطرات رنگ را به‌صورت لکه روی بوم نقاشی بچکاند یا حتی رنگ‌ها را فشرده کرده، با کاردک صاف کند و سپس با روغن جلای روشنی روی بوم بمالد.

شوماخر بیشتر از آنکه با نقاشی سرو کار داشته باشد یک رنگ کار پر‌شور و سختکوش است برای او مقوله جسم در هنر به همان اندازه روح هنر اهمیت دارد؛ این موضوع را می‌توان از نقاشی‌های وی دریافت. بیننده آثار شوماخر احساس می‌کند چیزی در این تابلوها به پایان رسیده است.

البته ناگفته نماند در آتلیه بازسازی شده موزه شوماخر کسی چنین احساسی ندارد! هر چند سه‌پایه پر از لکه‌های رنگ و قفسه‌های ابزار کار این آتلیه، زیبا و دلنشین به‌نظر می‌رسد با این حال به طرز ناراحت کننده‌ای فولکلوریک است و شباهت بسیاری به یک خانه گردو‌خاک گرفته کشاورزی در یک موزه برپا شده در فضای آزاد دارد. بازدید روزانه از موزه از همین آتلیه بازسازی شده در طبقه همکف آغاز می‌شود. فضای پای پله‌ها نیز بازدید‌کننده را با زندگی و آثار امیل شوماخر آشنا می‌سازد و برای آنکه تکنیک و روش کار شوماخر را بهتر نشان دهند آتلیه این هنرمند به همراه قطعات فیلم و یک بیوگرافی مصور زمینه فضایی مستند برای تحقیق و بررسی آثار وی را فراهم کرده است.

البته این موزه و به‌طور کلی شیوه طراحی آن، خواست اولریش، پسر شوماخر بوده است. او پس از تاسیس مؤسسه شوماخر و جمع‌آوری صدها نمونه از آثار پدر، تا مدت‌های طولانی با مسئولین زادگاه پدرش کلنجار رفت تا سرانجام بعد از دوندگی‌های بسیار تصمیم بر این شد برای نگهداری ماترک این هنرمند یک موزه شخصی اختصاص داده شود این ساختمان که 26 میلیون یورو هزینه داشته درست نزدیک موزه افسانه‌ای کارل ارنست – نخستین موزه هنر‌های معاصر در جهان- قرار دارد.

موجودی این موزه که به نوعی خانه شوماخر محسوب می‌شود متعلق به مؤسسه شوماخر است و 88 تابلو نقاشی رنگ روغن متعلق به سال‌های 1936 تا 1999 ، 200 نقاشی گواش و گرافیک ،125 اثر سرامیک ،50 نقاشی روی چینی و 10نقاشی روی سنگ لوح را در بر می‌گیرد ضمن آنکه 100 اثر متعلق به دارایی شهر هاگن نیز به موجودی این موزه اضافه شده است. علاوه بر آن در این موزه سعی شده ایجاد سالن‌های شخصی و استفاده از کارشناسان هنری نیز مد نظر قرار بگیرد. موزه امیل شوماخر 1100 متر مربع مساحت و 3طبقه دارد.

طبقه اول موزه به روند تکامل دیدگاه‌های هنری شوماخر اختصاص یافته و آثار پیشین وی از سال‌های 1930 تا آثار اخیر وی در سال‌های90 را در بر می‌گیرد ضمن آنکه این طبقه در اصل نگاهی است اجمالی به همه تکنیک‌های استفاده شده توسط این هنرمند. در فضای ورودی موزه چند اثر پیشین شوماخر که در فرمت کوچک خلق شده و به سال‌های 1936 تا 1951 تعلق دارد رودرروی 3 بوم نقاشی با فرمت بزرگ که جزو آثار اخیر این هنرمند هستند قرار داده شده است. شوماخر در آثار پیشین خود از امیل نورلد و کریستین رولف تاثیر گرفته است.

بازدید‌کننده در ادامه از آثار روی کاغذ و سپس آثاری دیدن می‌کند که متاثر از سفر‌های شوماخر به شمال آفریقا و آسیاست. بخش بعدی موزه شوماخر پس از معرفی آثار گوآش به آثار گرافیک و چینی می‌پردازد. طبقه دوم موزه شامل یک سالن بزرگ با 5 متر ارتفاع و دارای نور طبیعی است. این سالن نقاشی‌های شوماخر روی بوم نقاشی و چوب را که در فرمت بزرگ خلق شده در برمی‌گیرد؛ علاوه بر آن، این سالن به‌عنوان مکانی برای برپایی نمایشگاه‌های متغیر موزه نیز مور استفاده قرار می‌گیرد.

امیل شوماخر مهم‌ترین نماینده سبک اکسپرسیونیسم آبستراکت در آلمان است. شیوه کار شوماخر در موازات شدید با نقاشی اکشن قرار دارد. در هردو شیوه تابلوها از حرکت نقاش و از تکامل المنت‌های نقاشی ایجاد می‌شوند. همه این المنت‌ها یکدیگر را در طول پروسه نقاشی تحت‌تأثیر قرار می‌دهند. شوماخر از یک خانواده صنعتگر است با این حال همواره از همان آغاز جوانی قصد داشته هنرمند شود. وی در شهر دورتموند آلمان تحصیل کرده است در دوران نازی، فعالیت هنری برای شوماخر امکانپذیر نبود برای همین وی نقاشی را تعطیل کرد و در این دوران به‌عنوان طراح تکنیکی به کار خود ادامه داد.

تازه بعد از پایان جنگ وی تصمیم گرفت میراث تندیس‌سازی‌ اکسپرسیونیست‌ها را دوباره کشف کند و چنین به‌نظر می‌رسد که وی فعالیت خود را از آنجایی ادامه داد که قبل از عصر ناسیونال سوسیالیسم پایان یافته بود. با پایان جنگ، شوماخر به سرعت از پیله خود بیرون آمده و همه امور آشنا یکباره از تابلوهای او محو شدند. او با یکی از دوستانش در جزیره سیلت ملاقات و پس از بازگشت خاطرات تکه‌تکه خود را در قالب نقاشی روی بوم مونتاژ کرد. موضوع تابلوهای وی از بین رفتن نظم جهان وهمچنین قابلیت پیش‌بینی کردن آن است.

 شوماخر تصمیم گرفت متناسب با تضادها تابلوهایش را آغاز کند البته نه اینکه بخواهد میان این تضاد‌ها و ناسازگاریها صلح ایجاد کند بلکه او قصد داشت هیجان موجود در آنها را قابل لمس کند؛ به این ترتیب هنر او به خاطر خلأ‌های موجود در موتیف‌هایش دور از حقیقت است. در عین حال آثار او به‌لحاظ موضوعی ملموس است، خشونت و لطافت در تابلوهای شوماخر درهم آمیخته است همچنان که حرکات خشن قلم با رنگ مایه‌های حساس به‌گونه‌ای با هم ترکیب شده که گاهی چنین به‌نظر می‌رسد رنگ دانه‌ها مانند پودر از تابلوها پایین می‌ریزد.

البته به‌رغم نظر برخی کارشناسان، کهنگی هنر شوماخر به هیج وجه حاکی از نوعی فرار در امور رایج نیست. آثار شوماخر هیچ‌گاه موقتی بودنشان را انکار نمی‌کنند؛ به عبارت دیگر اگر بیننده تابلوهای شوماخر را به هنگام شکل‌گیری نگاه کند، در یک تناقض آگاهانه نوعی واکنش به عصر نازی را خواهد دید؛ البته نه اینکه آثار شوماخر حاکی از یک حقیقت جدید معتبر باشد، آثار وی نه تنها در جست‌وجوی بی‌نهایت و رسیدن به امورغیرقابل دسترس نیست بلکه برعکس در دنیای نیازمند امروزی باقی مانده است.

شوماخر در این آثار می‌کوشد اهمیت را از درون خویش بیابد آن هم بدون نیاز به یک ایدئولوژی خاص بلکه تنها با ابزار هنر. برای این منظور شوماخر هرچند با همه شور و احساس اما بسیار سبک سرانه و بی‌دقت عمل کرده است. برای مثال وی کاغذی را مچاله کرده و آن را عروسک می‌نامد و یا سرامیک و سنگ را رنگ می‌زند و آن را اثر هنری قلمداد می‌کند. به گفته کارشناسان خلق یک اثر بدون پیش طرح و یا بدون تصور ظاهری از آن اثر تا پیش از این یک اصل به عبارت دیگر نماد آزادی نامحدود به شمار می‌رفت که در نقطه مقابل سیستم خودکامه دیدگاه‌های هنری قرارداشت.

بر این اساس آثار امیل شوماخر را می‌توان نه‌تنها نقاشی آزاد که به نوعی نقاشی آزادی بخش نامید چراکه بازدید‌کنندگان آثار شوماخر برای ارائه هرگونه تفسیری آزادی عمل دارند. رابطه شوماخر با رنگ نوعی رابطه لمسی است که از علاقه شدید وی به برقراری رابطه‌ای صنعت‌گرانه با ماتریال‌هایش تاثیر می‌پذیرد. شوماخر رنگدانه‌ها را خود ترکیب می‌کرد و به این ترتیب وی جنبه مادی رنگ دانه را به‌عنوان یکی از اجزای اصلی تابلوهایش قلمداد می‌کرد.

رنگ‌های مورد علاقه شوماخر آبی، قرمز، وزرد بود که غالبا با خطوط مشکی رنگ شکسته می‌شد. یکی از مهم‌ترین شاخصه‌های هنر شوماخر درخشندگی‌های حسی تصاویر اوست که در کنتراست دراماتیک با سطوح شکننده نقاشی قراردارد. آثار امیل شوماخر ابتدا تناقض 2مفهوم آبستراکت و ملموس را که در قرن بیستم رو در روی هم قرار داشت ترسیم کرده و سپس به‌طور مستقیم و گاهی نسنجیده آن دو را لغو می‌کند. بنابراین چنین می‌توان گفت که تابلوهای امیل شوماخر با تاکید بر جنبه‌های مادی هنر ملموس بوده و از حیث موضوع به کار گرفته شده در تصاویر آبستراکت است. در عین حال در همه فازهای هنری آثار وی المنت‌های مربوط به هنر پیکره‌تراشی نیز دیده می‌شود که از نظر سادگی یادآور نقاشی‌های غار یا خطوط تصویری مصر باستان است که به‌نظر می‌رسد هدف از آن انعکاس نه تنها ظاهر بلکه ماهیت یک شیء است.

موزه امیل شوماخر بر آن است آثار این هنرمند را پس از تحقیق و پژوهش معرفی کرده و آنها را برای نسل‌های آینده حفظ و نگهداری کند. این موزه قصد دارد با معرفی شیوه کار و نیز اصول زیبایی‌شناختی هنر شوماخر، آثار وی را در سطح ملی و بین‌المللی گسترش دهد لذا موزه امیل شوماخر در حقیقت مکانی مناسب برای تحقیق پیرامون نقاشی اکسپرسیونیسم آبستراکت است، ضمن آنکه قرار است با برپایی یک نمایشگاه آثار این هنرمند با ترتیب زمانی و به موازات تکامل بین‌اللملی هنر معرفی شود. علاوه بر آن در قالب چند نمایشگاه دیگر هنرمندان جوان معاصری معرفی خواهند شد که آثار آنها از حیث فرم یا محتوا به آثار شوماخر نزدیک است.

آثار امیل شوماخر در مهم‌ترین موزه‌های هنری دنیا نگهداری می‌شود؛ از آن جمله می‌توان به مؤسسه هنر شیکاگو، موزه متروپلیتن نیویورک، موزه هنر سن فرانسیسکو، موزه هنر پیتبورو و موزه فیلادلفیای آمریکا، موزه هنر لوزان، موزه ویکتوریا و آلبرت لندن، سالن هنری هامبورگ و گالری ملی برلین اشاره کرد. اما شاید نکته قابل‌توجه در این میان آن است که اختصاص یک موزه به آثار امیل شوماخر خیال وی را از یک چیز راحت کرد و آن اینکه روزگاری در همین شهر هاگن آلمان این هنرمند را به تمسخر گرفته و گفته می‌شد تابلوهای این هنرمند لایق دیوار‌های انبار سیب زمینی است نه یک سالن هنری. اما اکنون تابلوهای این هنرمند بر دیوار‌های انباری آویزان است که موزه نام دارد.

zeit.de

کد خبر 90332

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز