سه‌شنبه ۳۰ آبان ۱۳۸۵ - ۱۸:۴۲
۰ نفر

گروه حوادث: زندانی محکوم به اعدام، وقتی که سایه مرگ را بالای سرش دید، لب به اعتراف تکاندهنده‌‌‌ای گشود و راز قتل یک دختر دانشجو را فاش کرد.

کابوسهای شبانه مرد جنایتکار

دو سال از حضور مرد جوان به نام صادق در زندان می‌گذشت که نامه‌ای از سوی اجرای احکام دادسرای کرج به دست وی رسید. مرد بعد از باز کردن نامه دریافت که کمتر از یکماه به اجرای حکم اعدامش نمانده است.

در تمام آن لحظات که صادق در حال انتقال از بند محکومان عادی به طرف بند محکومان به اعدام بود، تمام دوران زندگی‌اش تا هنگامی که در جلسه دادگاه به اتهام قتل پسر جوان به اعدام محکوم شده بود مثل یک فیلم از جلوی چشمانش گذشت، اما راز  جنایت فاش نشده‌اش ، حتی بیش از قتلی که مرتکب شده بود آزارش می‌داد. 

راز وحشتناک قتل دختر جوان در گردنه کوهین مثل بختک به زندگیش چسبیده بود و هرشب کابوسش او را رها نمی‌کرد، با خودش فکرکرد که حالا که به آخر خط رسیده است وقتش است که این راز را فاش کند، هنوز آفتاب طلوع نکرده بود که صادق نگهبان زندان را صدا زد و به او گفت می‌خواهد با بازپرس جنایی کرج صبحت کند.

پایان خط یک جنایت

ساعاتی بعد متهم در مقابل قاضی زارع نشسته بود و گره کور جنایتی را گشود، او به بازپرس گفت: پائیز سال 79 به همراه همسر صیغه‌ای‌ام از قزوین به طرف گیلان حرکت کردیم، در طول مسیر در حالی که به شدت دچار مشکل مالی بودم ،مقابل یک دکه روزنامه‌فروشی ایستادیم و من برای خرید سیگار از خودرو پیاده شدم.

کنار دکه دختر جوانی که به نظر می‌رسید مقدار زیادی پول به همراه داشت توجهم را جلب کرد. در یک لحظه تصمیم به سرقت پولهای او گرفتم، وقتی ماجرا را به همسرصیغه‌ای‌ام گفتم ، قرار شد همسرم به سراغ این دختر برود و من هم به عنوان مسافر کش مقابل آنها توقف کنم و بعد از سوار کردن دختر در فرصتی مناسب پول‌های او را سرقت کنیم.

وی ادامه داد: بعد از آنکه با این نقشه دختر را سوار خودرو کردیم وی به همراه همسر صیغه‌‌ای‌ام در صندلی عقب نشستند و بعد از  چند لحظه گفتگو دریافتیم او مبلغ 7 میلیون تومان تراول چک به همراه دارد.

بعد از گذراندن گردنه کوهین بود که داخل یک جاده خاکی رفتم و با تهدید چاقو، همسرم پول‌‌ها را از دختر دانشجو گرفت و سپس او را با همدستی همسر صیغه‌ای‌ام به قتل رسانده و جسدش را در کوهستان رها کردیم اما بعد از چند ساعت دوباره بازگشتیم و او را به آتش کشیدیم.  

بازپرس پرونده با شنیدن این اظهارات ، دستور داد تا تیمی از کارآگاهان دایره ویژه قتل  کرج به سرپرستی سروان علیزاده و ستوان ترابی به بررسی این ماجرا بپردازند.

کارآگاهان با این اعترافات به محلی که مرد ادعا می کرد در آنجا مرتکب جنایت شده رفتند و هنگامی که آثاری از استخوانهای یک جسد را کشف کردند، دریافتند که احتمالا اظهارات این مرد درست بوده است.

مرد متهم در بازجویی‌ ها در باره اینکه  چرا پس از 6 سال لب به اعتراف گشوده است گفت: بعد از اینکه مطمئن شدم اعدام خواهم شد ، خواستم تا خانواده دختر قربانی بعد از این همه سال از نگرانی خارج شوند. 

بازپرس شعبه 17 دادسرای کرج با صدور قرار بازداشت قانونی دستور داد پرونده این ماجرا برای رسیدگی و شناسایی دختر جوان که تاکنون هیچ سرنخی از خانواده‌اش در دست نیست به دادسرای قزوین ارجاع شود.

کد خبر 9013

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز