چهارشنبه ۹ بهمن ۱۳۸۷ - ۱۵:۵۱
۰ نفر

گروه حوادث: سارق جوانی که به‌عنوان شاگرد، قدم به نانوایی‌های پایتخت می‌گذاشت و بعد از بیهوش کردن کارگران، اموال آنها را به سرقت می‌برد در جریان تحقیقات قضایی به سرقت از 2 نانوایی اعتراف کرد

راز سرقت‌های این سارق جوان زمانی فاش شد که صاحب یک نانوایی در شمال تهران به دادسرای ناحیه یک رفت و مدعی شد شاگرد جدید نانوایی‌اش بعد از بیهوش کردن دیگر کارگران، دست به سرقت میلیونی زده است.

این مرد به قاضی علی رضا روستا طسوجی- بازپرس شعبه هشتم دادسرا- گفت: عصر روز گذشته هنگامی که برای سرکشی   از کارگران به نانوایی‌ام رفتم، متوجه شدم مغازه بسته است و کارگران مثل همیشه مشغول پخت نان نیستند، وقتی ماجرا را از همسایه‌ها پرسیدم آنها مدعی شدند نانوایی از صبح تعطیل بوده است.

این مرد ادامه داد: به هر زحمتی بود در مغازه‌ام را باز کردم و هنگامی که به اتاق استراحت کارگران رفتم با صحنه عجیبی روبه‌رو شدم. 3 نفر از کارگران به خواب عمیقی فرو رفته بودند و از شاگرد جدید نانوایی که 3 روز قبل استخدام شده بود، خبری نبود.

با مشاهده این صحنه، ماجرا را به اورژانس اطلاع دادم و 48 ساعت بعد وقتی کارگران روی تخت بیمارستان به هوش آمدند مدعی شدند که شاگرد جدید نانوایی با خوراندن شربت مسموم، آنها را بیهوش کرده و پول‌ها و اجناس با ارزش مغازه به ارزش 3 میلیون تومان را به سرقت برده است.

بعد از اظهارات این مرد، به دستور بازپرس پرونده رسیدگی به موضوع در دستور کار گروهی از کارآگاهان پایگاه اول پلیس آگاهی تهران قرار گرفت و بررسی‌های تخصصی برای شناسایی و دستگیری شاگرد سارق که نادر نام دارد آغاز شد.

ماموران در تحقیقات اولیه توانستند با ردگیری نادر، مخفیگاه او را در جنوب تهران شناسایی کنند. به این ترتیب مرد جوان در یک عملیات ضربتی دستگیر و به اداره آگاهی انتقال یافت.
این سارق حرفه‌ای، سه‌شنبه گذشته وقتی مقابل بازپرس روستا قرار گرفت لب به اعتراف گشود و گفت: در یکی از شهرستان‌های  شمالی  کشور زندگی می‌کردم و چون شنیده بودم شرایط زندگی در پایتخت بهتر است و در اینجا آدم زود‌تر پول‌دار می‌شود به تهران آمدم.

ابتدا در یک نانوایی شروع به کار کردم اما هنگامی که متوجه شدم پولدار شدن به این راحتی‌ها نیست نقشه‌ای به ذهنم رسید و تصمیم گرفتم از نانوایی‌ها سرقت کنم. به همین خاطر چند قرص خواب آور قوی تهیه کردم و بعد از حل کردن آنها در شربت آبلیمو، آن را به دیگر کارگران خوراندم.

همان روز نقشه‌ام گرفت و بعد از اینکه کارگران به خواب عمیقی فرو رفتند همه اموال آنها  را به همراه لوازم باارزش نانوایی  به سرقت بردم. از آنجا که در این سرقت پول خوبی نصیبم شده بود تصمیم گرفتم کارم را ادامه دهم تا مرد ثروتمندی شوم.

بنابراین به یک نانوایی دیگر رفتم و با معرفی خودم به‌عنوان شاگرد در آنجا مشغول به کار شدم. بعد از 3 روز وقتی توانستم اعتماد صاحبکارم و دیگر کارگران را جلب کنم، نقشه‌ام را با همان شگرد قبلی اجرا کردم و این بار هم موفق شدم. اما در حالی که تصمیم داشتم سرقت دیگری را طرح‌ریزی کنم، ماموران مرا دستگیر کردند.

بازپرس روستا بعد از شنیدن اعترافات متهم برای او قرار قانونی صادر کرد و این پرونده برای تحقیقات تکمیلی در اختیار پلیس قرار گرفت.

کد خبر 74181

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز