فاطمه بغلانی‌پور، مربی سابق تیم ملی کاراته بانوان: وقتی به سرطان مبتلا شدم، دکتر گفت هر چه زودتر باید جراحی کنی اما ۶‌ماه منتظر ماندم تا پسرم بزرگ‌تر شود و به‌خاطر دوری از من کمتر اذیت شود. در عین حال معتقدم یک زن وقتی مادر می‌شود نباید از آرزوهایش دست بکشد.

فاطمه بغلانی پور

همشهری- حمیدرضا رسولی: چند روز قبل بود که میان انبوه خبرهای نگران‌کننده، یک فریم عکس، حال اهالی ورزش را خوب کرد؛ تصویری از فاطمه بغلانی‌پور، مربی سابق تیم ملی کاراته که در کنار تاتامی کودکش را در آغوش گرفته بود و شاگردانش را هدایت می‌کرد. این عکس که به‌طور کاملا اتفاقی و توسط یک عکاس ورزشی گرفته شد بازتاب قابل اعتنایی در رسانه‌های داخلی داشت و به سرعت فضای مجازی را هم پر کرد. سرعت انتشار این عکس به حدی بود که خیلی زود، زیر ذره‌بین رسانه‌های خارجی هم قرار گرفت و به یک عکس جهانی بدل شد.

فاطمه بغلانی‌پور چیزی حدود ۲۰ سال است که در عرصه مربیگری فعالیت می‌کند و شاگردان بسیاری به کاراته ایران معرفی کرده اما هیچ‌گاه این چنین در کانون توجه قرار نگرفته بود. او می‌گوید این عکس در روزهایی که در ابتدای راه مبارزه با سرطان بود برایش امیدبخش بوده است.

  • تصویری که شما و فرزندتان را کنار تاتامی و هنگام هدایت یکی از شاگردان‌تان نشان می‌داد برای خیلی‌ها تازگی داشت. از چه موقعی با این شرایط و به اتفاق فرزندتان کنار تاتامی می‌روید و مربیگری می‌کنید؟

الان ۳ سال است که پسرم به دنیا آمده و من تا ۲ روز قبل از به دنیاآمدن او به سالن تمرین می‌رفتم و کارهای روزمره‌ام را انجام می‌دادم. بعد از زایمان هم ۲‌ماه استراحت کردیم و به اتفاق هم به سالن کاراته برگشتیم. البته گاهی به‌خاطر شرایط خاص مثل روزهایی که پسرم به‌خاطر تزریق واکسن تب می‌کرد یا می‌خواست دندان دربیاورد در خانه می‌ماندیم اما پسرم از دوروزگی همه جا کنارم بوده. حتی سال قبل که اردوی تیم ملی برای حضور در مسابقات جهانی پاریس تشکیل شد با پسرم به سالن تمرین می‌رفتیم.

  • ماجرای عکسی که از شما و فرزندتان منتشر شد به چه زمانی بر می‌گردد؟

این عکس به مسابقات انتخابی تیم ملی برای حضور در مسابقات جهانی و المپیک مربوط می‌شود. آن روز یک خانم عکاس که در سالن تمرین حضور داشت به‌طور اتفاقی من را کنار فرزندم دید و همان موقع چند فریم عکس گرفت که یکی از این عکس‌ها بازتاب خوبی در داخل و خارج از کشور داشت. بعد از مسابقات انتخابی، بنا به دلایل نامعلومی از تیم ملی کنار گذاشته شدم و به المپیک توکیو نرفتم اما انتشار این عکس در حد اعزام به المپیک حالم را خوب کرد. من به المپیک نرفتم اما آن‌قدر این عکس دست به‌دست شد و به حدی از مردم پیام‌های محبت‌آمیز گرفتم که احساسی شبیه حضور در المپیک داشتم. این عکس در یک بازه زمانی محدود، جهانی شد و من تا مدت‌ها بابت آن به دوستان و اقوامی که خارج از کشور زندگی می‌کردند توضیح می‌دادم. جالب است که خیلی‌ها فکر می‌کردند این عکس را در دهکده بازی‌ها از من گرفته‌اند که اینطور در دنیا منتشر شده است.

  • اصلا چه اصراری است که فرزندتان موقع تمرین و مسابقه هم کنار شما باشد؟

من و فرزندم در یک شرایط خاص قرار گرفتیم. حدود ۲سال قبل و زمانی که پسرم دو ماهه بود به بیماری سرطان مبتلا شدم اما به‌خاطر نگهداری از او روند درمان را به تأخیر انداختم. بعد از ۹‌ ماه بیماری‌ام بدخیم شد و دکتر گفت ۶‌ماه بیشتر برای زندگی وقت ندارم. از همان موقع روند درمانم شروع شد و به‌خاطر عمل جراحی و شیمی‌درمانی مدام در بیمارستان بستری بودم. گاهی ۲۰ روز یک‌بار هم پسرم را نمی‌دیدم. همین شرایط باعث شده فکر کنم شاید عمربودن در کنار پسرم زیاد نباشد و به همین‌خاطر می‌خواهم هر لحظه کنارش باشم.

  • الان بیماری‌تان در چه مرحله‌ای است؟ روند درمان را ادامه می‌دهید؟

به خاطر شیوع کرونا و آلودگی مراکز درمانی چند ماهی می‌شود که روند درمانم به تعویق افتاده اما آخرین بار که به پزشک مراجعه کردم به من گفت تا ۹۰درصد سرطان را شکست داده‌ام. بین ۸‌ ماه تا یک سال با سرطان مبارزه کردم و فکر می‌کنم به‌خاطر پسرم تا الان بیماری را شکست داده‌ام. فقط در شرایط پیک کرونا فرصت چکاپ نداشتم و ظرف چندماه آینده پیگیر روند درمانم خواهم شد. فکر می‌کنم انتشار این عکس هدیه خدا برای من و پسرم بود. بعد از ماجراهای تیم ملی می‌خواستم با ورزش خداحافظی کنم اما این عکس به من انرژی داد تا در کاراته بمانم و بجنگم.

  • شرایط شما خاص است اما هیچ وقت به این موضوع فکر کرده‌اید که تحت هر شرایطی جای کودک در سالن شلوغ کاراته نیست؟

اتفاقا بد نیست که آدم‌ها از کودکی در محیط ورزش حضور داشته باشند و در این محیط بزرگ شوند. متأسفانه بچه‌هایی که در دوره شیوع کرونا به دنیا آمدند و رشد کردند، فقط کرونا را دیده‌اند. پسر من تا یک سالگی بیش از هر چیز دیگری با ماسک و مایع ضدعفونی آشنا شد. در این مدت هیچ مهدکودکی هم باز نبود که در جمع بچه‌های هم‌سن و سال خودش بزرگ شود. من به حضور بچه در مهد کوک اعتقاد دارم و اگر این روزها را پشت‌سر بگذاریم یکی از برنامه‌هایم این است که پسرم را ۲ یا ۳ روز در هفته به مهد کودک ببرم.

  • البته این سبک زندگی شما یک پیام برای همه مادران ایرانی دارد؛ اینکه مادربودن نباید مانع فعالیت اجتماعی شود و مادرها تحت هر شرایطی می‌توانند به کار، تحصیل و ورزش ادامه بدهند. فکر می‌کنید این عکس چنین پیامی را به مادران ایرانی رساند؟

فکر می‌کنم چنین اتفاقی افتاد. وقتی به سرطان مبتلا شدم، دکتر گفت هر چه زودتر باید جراحی کنی اما ۶‌ماه منتظر ماندم تا پسرم بزرگ‌تر شود و به‌خاطر دوری از من کمتر اذیت شود. در عین حال معتقدم یک زن وقتی مادر می‌شود نباید از آرزوهایش دست بکشد. اگر برای محقق‌شدن آرزوهای‌مان تلاش نکنیم نتیجه‌اش این می‌شود که در آینده از فرزندمان می‌خواهیم همه کارهای نکرده ما را انجام بدهد. مادری که به آرزوهایش رسیده باشد به فرزندش یاد می‌دهد که چگونه به رویاهایش برسد و در این مسیر فقط به او کمک می‌کند.

  • با همین شرایط شاگرد ملی‌پوش هم به کاراته ایران معرفی کرده‌اید؟

بله، شاگردان زیادی به تیم ملی کاراته معرفی کرده‌ام و برخی از آنها در مسابقات آسیایی و المپیک جوانان مدال گرفته‌اند. بیشتر شاگردانم از کودکی با من کار کرده‌اند. یکی از آنها فوق‌لیسانس است، یکی دیگر مشغول گرفتن لیسانس است و بقیه دانشجو هستند. همیشه به شاگردانم می‌گویم چقدر خوب است که وقتی بزرگ شدید، حکم قهرمانی‌تان را به دیوار دفتر کارتان می‌زنید. پسر من هم در چنین فضایی و با چنین دیدگاهی در حال رشدکردن است و از اینکه در محیط ورزش است حس خوبی دارد.

  • زندگی در چنین فضایی چقدر روی رفتار و مناسبات اجتماعی بچه‌ها تأثیر دارد؟

خیلی مواقع مادران شاگردان ۶-۵ ساله من ۳‌ ماه جلوی در سالن می‌نشینند تا فرزندشان به محیط ورزش عادت کند اما پسر من سر هر کلاسی که برود می‌داند چه موقع باید وارد شود و چه موقعی باید برای بیرون رفتن اجازه بگیرد. بیرون از محیط ورزش و کاراته هم رفتار متفاوتی بروز می‌دهد. مثلا وقتی به مسابقات کاراته می‌رویم و یک کاراته‌کای ارشد وارد می‌شود و اعلام می‌کنند که باید به او احترام بگذارید، کارن هم می‌داند که باید مودبانه بایستد و به آن فرد ادای احترام کند. یک وقت‌هایی هم که به همایش‌های ورزشی می‌رویم می‌داند موقعی که سرود ملی نواخته می‌شود باید بایستد و سکوت کند.

  • تا به حال با مشاور درباره حضور کودک سه ساله در سالن کاراته مشورت کرده‌اید؟

تاکنون فرصتی پیش نیامده که پیش مشاور بروم اما خودم سال‌ها در رده‌های پایه با بچه‌ها کار کرده‌ام و می‌دانم کودک نباید به‌طور جدی ورزش کند چون ممکن است به لحاظ روحی و جسمی آسیب ببیند. در عین حال حضور در محیط ورزش به تخلیه هیجانات درونی کودک کمک می‌کند. احساس می‌کنم در روزهای زوج که کارن با من به سالن کاراته می‌آید نسبت به روزهای فرد که در خانه است حال بهتری دارد چون با حضور در محیط ورزش، انرژی‌اش تخلیه می‌شود.

  • با این شرایط فکر می‌کنید فرزندتان در آینده قهرمان کاراته می‌شود یا ممکن است ورزش دیگری را انتخاب کند؟

کارن فرزند یک خانواده کاملا ورزشی است چون همسرم، علی پورمهر هم از قهرمانان دوچرخه‌سواری ایران بوده و سابقه حضور در بازی‌های المپیک را هم دارد. همسرم ورزشکار مستعدی بود و فکر می‌کنم کارن این استعداد را از پدر به ارث برده و در آینده می‌تواند ورزشکار موفقی باشد. وظیفه من به‌عنوان یک مادر این است که از تصمیم فرزندم حمایت و کمک کنم به رویاهایش برسد.

  • با این شرایط ادامه تحصیل فرزندتان در اولویت است یا ورزش؟

هر دو. من ۱۷ سال معلم بوده‌ام و همیشه به شاگردانم توصیه کرده‌ام که از تحصیل غافل نباشند. به همین‌خاطر کارنامه دانش‌آموزان ابتدایی و راهنمایی را روی یک تخته برد که روی دیوار سالن تمرین زده‌ام می‌چسبانم. همیشه به شاگردانم می‌گویم قهرمان بی‌سواد خوب نیست و در هر دو بعد تحصیل و ورزش باید قهرمان باشید. اطمینان دارم که کارن هم این توصیه‌ها را آویزه گوش خواهد کرد.

کد خبر 628468

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار چهره‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha