شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۸۷ - ۰۵:۲۹
۰ نفر

کیومرث روزبهان: چندی برحسب اتفاق یا شاید به دست تقدیر و غم نان، مشغول بودم به امور آموزشگاه‌های علمی آزاد در سطح دبیرستان و امور مربوط به کنکورهای ورودی دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی کشور.

گرچه شخصاً علاقه چندانی به این شیوه بسته و کلیشه‌ای آموزش نداشتم و همیشه افکار تازه و جذاب‌تری در این رابطه در ذهن می‌پروراندم اما به هر حال، وقتی سروکارم با این مقوله تحت نظارت وزارتخانه آموزش و پرورش و شوراهای نظارت سازمان‌های آموزش و پرورش در سراسر کشور افتاد، به مرور درگیر آن شدم و هر روز بیشتر در این ورطه غرق می‌شدم. امروز که حدود 6سال از آغاز آن فعالیت می‌گذرد و خوشبختانه تا حدودی خود را از آن خلاص کرده‌ام، بر آن شدم تا برخی اشکالات ساختاری و رویه‌ای این سیستم آموزش به ظاهر غیردولتی را تا حدی که به ذهن عجول و کم‌سواد و کم‌تجربه‌ام می‌رسد ابراز دارم.

تصور کنید پس از 19سال تحصیل در بهترین مدارس و دانشگاه‌های کشور، با اخذ مثلاً مدرک کارشناسی ارشد از یک دانشگاه تراز اول و در یکی از رشته‌های علوم انسانی فارغ‌التحصیل شده‌اید.

ذاتاً به امر آموزش علاقه دارید و ضمناً از صلاحیت‌های اخلاقی و قانونی رایج هم برخوردار هستید.

 مدت سه چهار سال در زمینه امور آموزشی با چند مرکز آموزشی بزرگ در تهران همکاری کرده و تجربیات خوبی اندوخته‌اید. بعد تصمیم می‌گیرید یک کسب و کار مستقل با مدیریت خودتان دست و پا کنید. به‌سختی سرمایه اندکی را گرد می‌آورید و سپس به سازمان آموزش و پرورش شهرتان مراجعه می‌کنید تا با طی روال قانونی، صاحب مجوز تاسیس آموزشگاه علمی آزاد شوید تا ضمن ارائه خدمتی به فرزندان این خاک و بوم، کسب و کاری هم برای آتیه زندگی‌تان برپا کنید.

 سواد لازم را دارید و از حداقل تجربیات متناسب با این زمینه کاری هم برخوردار هستید و اکنون می‌خواهید به‌عنوان یک جوان 7-26 ساله تن به آب بزنید و وارد گود کسب و کار آموزشی شوید. کارشناس دفتر مدارس غیردولتی و آموزشگاه‌های علمی آزاد در بدو امر به شما خواهد گفت که اولاً چون هنوز 30 سال سن ندارید و ثانیاً از حداقل 3سال سابقه فعالیت برای آموزش و پرورش (رسمی یا پیمانی- همراه با بیمه) یا آموزش عالی در پرونده کاری شما خبری نیست؛ نمی‌شود (چه اعتمادی به جوانان!)؛ قانون اجازه نمی‌دهد.

 فرایند صدور مجوز

می رویم وقتی 30 سالمان شد می‌آییم. مثل آنها که روز اول 18 سالگی سراغ گواهینامه رانندگی می‌روند (مثلاً در خرداد ماه که وارد 31 سالگی شدید! در این فاصله مدتی هم به‌صورت حق‌التدریس برای سازمان آموزش و پرورش کار کرده‌اید)، سریعاً تقاضانامه کتبی می‌نویسید که می‌خواهید آموزشگاه تاسیس کنید و مدارک علمی و تحصیلی خود را هم ضمیمه می‌کنید و به آقای کارشناس ناحیه تحویل می‌دهید.

 آقای کارشناس طی چند نامه شما را برای اخذ مدارک عدم‌سوء‌پیشینه و عدم‌اعتیاد به مراکز ذی‌ربط معرفی می‌کند (این در حالی است که حسب آیین نامه، شما دبیر رسمی سازمان یا بازنشسته آن هستید یا دست کم به‌عنوان حق‌التدریس گزینش شده‌اید). در شهرستان که باشید دست کم 20روز تا یک‌ماه طول می‌کشد تا جوابیه عدم‌سوء‌‌پیشینه و عدم‌اعتیادتان صادر شود. جوابیه‌ها که آمد دوباره خدمت آقای کارشناس می‌روید. می‌گوید؛ خیلی خوب صبر کنید تا جلسه شورای نظارت ناحیه در ماه آینده تشکیل شود که اگر فرصت شد! تقاضای شما هم بررسی شود.

صدور مجوز موقت

حالا بیایید فرض کنیم که بالاخره برای شما مجوز موقتی صادر شده است تا یک باب آموزشگاه علمی آزاد تاسیس کنید. مجوز موقت؟ بله شش ماهه. اول باید شش ماه کار کنید تا اگر بچه خوبی بودید و آقای کارشناس از عملکرد شما راضی و خشنود بود، بعد بگوید شما صلاحیت دارید که یک مجوز سه ساله دریافت کنید. نتیجه چه می‌شود؟
با چه ملاکی عملکرد شما ارزیابی شده است؟ گزارش‌های تلفنی رقبا؟ زیاده خواهی‌های برخی دانش‌آموزان و خانواده‌های آنان که تا یک جلسه دبیر غیبت می‌کند، به سازمان شکایت می‌برند؟ یا اینکه مثلاً خانمی ندانسته در روز کلاس آقایان برای ثبت‌نام به محل آموزشگاه قدم گذاشته است؟ شاید هم برای دختران دبیر مرد استخدام کرده‌اید؟ اگر این طور است طبیعی است که تخلفات متعددی مرتکب شده‌اید و مستحق پلمب هستید! مشارکت بخش خصوصی و حمایت بخش دولتی یعنی همین دیگر.

خیلی هم نمی‌شود بدبین بود. قرار نیست مجوز شما تمدید اعتبار نشود. آستین‌ها را بالا بزنید و شروع کنید به تبلیغ و معرفی آموزشگاه جدیدتان.

شهریه مصوب

دو ماه از شروع فعالیت‌تان نگذشته که اخطار مکتوب بعدی می‌آید که گزارش کرده‌اند پول زیادی از بچه‌های مردم گرفته‌اید و چنانچه اضافه مبالغ را عودت ندهید، چنین و چنان. در شهر ما به ازای هر جلسه حق دارید 900 تومان از دانش آموز پول بگیرید. خیلی که زرنگ بوده باشید توانسته‌اید 20 نفر دانش آموز در کلاس مثلاً شیمی ثبت نام کنید. دریافتی شما به‌طور متوسط هر جلسه نهایتاً 18هزارتومان می‌شود. اگر خواسته باشید کار کیفی بکنید و دبیر خوب استخدام کنید، هر جلسه دست‌کم باید بین 16 تا 20 هزار تومان دستمزد دبیر پرداخت کنید. محاسبه کنید هزینه‌های اجاره بها، تبلیغات، دستمزد کارمندان، پرداخت قبوض آب، گاز، تلفن و برق را.

 اذعان می‌کنید برگزاری چنین کلاس‌هایی نوعی خودزنی خواهد بود. معیارهای پولی ابلاغ شده کاملاً غیرکارشناسی و بدون توجه به نرخ دستمزد دبیران، کارکنان و هزینه‌های جاری تنظیم شده است. گویا کار آموزشی خرج ندارد و باید کم و بیش رایگان باشد!

وزارتخانه آموزش و پرورش فراموش کرده که اولاً این حق بخش خصوصی است که در امر آموزش مشارکت کند و ثانیاً ردیف بودجه مفت و مجانی هم ندارد که در آموزش رایگان همگانی صرف کند. آموزش در بخش خصوصی یک خدمت و در عین حال، یک کسب و کار است و باید بتواند مخارجش را تامین کند و به سودآوری برسد.

وزارتخانه خواسته یا ناخواسته حامی سیستم‌های بزرگ سرمایه دار شده و فراموش کرده کوچکترها و تازه‌کارها هم حق فعالیت و بالندگی دارند. همه معیارهای تعریف شده کمی هستند؛ برای مثال فرقی نمی‌کند دانشجوی سال دوم را سر کلاس فیزیک بفرستید یا خود آلبرت‌انیشتین را. در هر حال باید جلسه‌ای 900 تومان از هر دانش‌آموز دریافت کنید. علم‌آموزی کجا و رفع تکلیف کجا؟

 آموزشگاه‌های آزاد چه می‌کنند؟

آنها کلاس برگزار می‌کنند (تجدیدی، تقویتی یا کلاس ویژه کنکور)، از داوطلبان خود آزمون می‌گیرند و به آنها مشاوره می‌دهند. این سه فعالیت برای آموزشگاه‌های علمی آزاد تعریف شده است. البته برای هر بخش هم نیازمند دریافت مجوز جداگانه هستند.

یعنی در قدم اول باید مجوز برگزاری کلاس به شما داده شود، اما اگر به‌عنوان مدیر آموزشگاه خواستید برابر وظایف خود (بند6 ماده2 از فصل اول آیین نامه)  دانش‌آموزان را ارزیابی مستمر کنید باید مجوز جداگانه برای آزمون‌های هماهنگ بگیرید! اخیراً هم آقای کارشناس اعلام کرده مشاوران آموزشگاه حتماً باید فارغ‌التحصیل رشته مشاوره باشند! در کجای آیین نامه چنین بندی آمده، نمی‌دانیم و کارشناسان ارشد وزارتخانه هم از موضوع بی‌خبرند. موضوع عجیب‌تر این است که چرا آموزشگاه‌ها باید فقط این سه فعالیت کلیشه‌ای را داشته باشند؟ براساس همین سیاست است که هم اکنون همه آموزشگاه‌های کشور، کنکورمحور شده‌اند و بقای خود را در آن می‌بینند.

 اگر شما مثلاً اردوی علمی تعریف کنید و استادان نخبه‌ای هم برای اجرای برنامه‌های آن استخدام کنید تا خلاقیت‌های علمی و آموزشی دانش‌آموزان دبیرستانی خود را ارتقا دهید، غیرقانونی است.

حرف آخر

در همه کشورهای توسعه یافته وظایف حاکمیت کاملاً مشخص و تعریف شده است. وظیفه دولت‌ها پیش از هر چیز تامین امنیت، تامین مقدمات سلامت و بهداشت عمومی، تحقق بخشیدن به آموزش عمومی عادلانه، گسترش رفاه و تامین اجتماعی و اجرای منویات قانون‌گذاران است. قانون فقط یک نوع دستورالعمل یا آیین‌نامه اجرایی نیست. قانون به پشتوانه خرد، مقبولیت عام و توافق جمعی است که قانون می‌شود.

بنابراین، به آقای کارشناس بگویید مدام این جمله را تکرار نکند که «این قانون است.» نه؛ آیین‌نامه‌های غیرکارشناسانه را با قانون یکی نکنید. جواب ضرر و زیان آموزشگاه را که کسی نیست بدهد، این به هیچ. هدر رفتن عمر و امید و علاقه ما را کدام مرجع و مقامی به گردن می‌گیرد؟ اگر آموزشگاهی بد عمل کند، شاکی خصوصی داشته باشد، یا حتی سازمان شاکی آن باشد، مرجع قانونی و دادگستری باید پیگیر باشد و نه خود سازمان.

 معنی ندارد آقای کارشناس هم تخلف را تشخیص دهد و هم حق داشته باشد به اداره اماکن نامه صادر کند که فلان آموزشگاه متخلف است و بروید پلمب کنید.

کد خبر 60134

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز