قدیم‌ها که در خانه‌ها لوله‌کشی آب گرم نبود، اهل خانه حداقل هفته‌ای یکبار بقچه حمام می‌بستند و به گرمابه محله می‌رفتند و بعد از یکی دو ساعت با لُپ‌های گُلی راهی خانه می‌شدند.

گرمابه

همشهری آنلاین_پریسا نوری: البته حمام رفتن فقط برای نظافت و استحمام نبود، بلکه گرمابه‌ها محل برگزاری دورهمی‌های خانوادگی و برپایی برخی آیین‌ها و رسم و رسوم سنتی هم بود و انواع مراسم مثل حمام عروس و حنا بستن داماد یا حمام ۱۰ روزه زائو در گرمابه‌های عمومی برپا می‌شد.

خیلی وقت‌ها کدورت‌ها در دیدارهای گرمابه‌ای رفع می‌شد، گاهی زن‌ها برای پیدا کردن دختر دم‌بخت یا تحقیق درباره دختری که می‌خواستند عروس خانه‌شان شود به حمام می‌رفتند و بسیاری از عروس‌خانم‌ها در حمام محله توسط مادر یا سایر فامیل‌های نزدیک داماد نشان می‌شدند. خلاصه اینکه قدیم‌ها در کنار استحمام و نظافت، امور مهمی در گرمابه‌ها رتق و فتق می‌شد.

حالا اما سال‌هاست که با آمدن آب گرم به خانه‌ها، حمام‌های عمومی یکی یکی تعطیل شده‌اند. فقط چند تایی از گرمابه‌های قدیمی در گوشه و کنار شهر مانده‌ که مشتریان‌شان بیشتر کارگرهای ساختمانی و برخی اتباع و افراد بی‌خانمان هستند. در گزارش پیش رو به ۳ حمام قدیمی منطقه ۴ که آخرین بازمانده‌های نسل حمام‌های قدیمی شمال شرق پایتخت هستند سر زده‌ایم.

  • «جاوید» در آستانه ۶۲ سالگی است 

این روزها قدیمی‌ترین حمام فعال شمال شرق پایتخت، در خیابان هنگام است و پیدا کردنش کار سختی نیست. چند قدم بالاتر از میدان رسالت، همین که شلوغی ابتدای خیابان هنگام و قیل و قال مسافربرهای شخصی و تاکسی‌های خطی را پشت سر بگذارید، در پیاده‌رو دست راست، به دو لته در آهنی آبی رنگ که با نرده‌های مارپیچ تزیین شده می‌رسید.

این حمام که به رسم قدیم هر روز از ساعت ۶ صبح تا غروب آفتاب باز است، تابلویی ندارد، ولی طبق اطلاعیه صندوق امانات که داخل ورودی حمام روی دیوار نصب شده، نامش گرمابه «جاوید» است و سال ۱۳۳۸ شروع به کارکرده است. داخل سالن حمام، دیوارها تا سقف با کاشی پوشیده شده و دور تا دور سالن صندلی‌های فلزی آبی ردیف شده است. دست چپ میز صندوق‌دار است و کنارش یک گاوصندوق قدیمی بزرگ که روزگاری امانات مشتری‌ها از ساعت تا طلا و پول و هر چیز باارزشی را در خود جای می‌داد.

روی دیوار روبه‌روی صندوق، اطلاعیه صندوق امانات نصب شده که با نوشته «گرمابه‌داران بر حسب وظیفه حافظ جان و مال و ناموس مردم هستند و...» مشتریان را به سپردن اشیای باارزش به گاو صندوق حمام تشویق می‌کند. در ورودی سالن اصلی حمام، دو تا ویترین فلزی کهنه که محتویاتش شامپو، سفیداب، لیف و برس و شانه انگشتی است دیده می‌شود.

داخل سالن جز پیرمرد حمامی که پشت میز صندوق‌دار نشسته و به صدای شرشر آب که از یکی از واحدهای نمره‌ می‌آید، گوش می‌دهد، کسی نیست. حمامی «محمد اشکی» نام دارد و ۸۶ ساله است. او می‌گوید حمام را سال ۱۳۳۸ با دو تا از رفقایش راه انداخته. اشتیاق ما را که برای شنیدن سرگذشت حمام می‌بیند سر ذوق می‌آید، ماسکش را برمی‌دارد و با آب و تاب سرگذشت حمام «جاوید» را برایمان تعریف می‌کند.

  • حمامی‌ها معتمد محله بودند

محمدآقا اشکی همه عمر و جوانی‌اش را در این حمام گذرانده. او خوش صحبت است و از قدیم‌ها و سال‌های اول آغاز به کارحمام این‌طور می‌گوید: «قدیم‌ها حمام‌داری یکی از مشاغل پردرآمد و معتبر بود و حمامی‌ها هم آدم‌های معتمد محله و شریک خوشی و ناخوشی اهالی بودند؛ برای همین با دو تا از رفقایم تصمیم گرفتیم اینجا حمام بسازیم.»

پیرمرد به صندلی‌های خالی که دور سالن به انتظار مشتری ردیف شده‌اند، نگاه می‌کند و می‌گوید: «حالا را نبینید که اینجا سوت و کور و خلوت است، آن موقع حمام‌ ما خیلی شلوغ بود و هر روز بیشتر از ۱۰۰ تا ۲۰۰ مشتری داشتیم. تلفن نبود و صبح زود خانواده‌ها بچه‌ها را می‌فرستادند تا نوبت بگیرند. با این حال باز هم که می‌آمدند باید می‌نشستند تا نوبتشان بشود.» حمام جاوید مثل همه حمام‌های قدیمی دو بخش دارد. بخش عمومی یا همان خزینه و بخش خصوصی یا نمره. قسمت خزینه سال‌هاست تعطیل شده اما بخش حمام نمره فعال است و ۱۷ واحد دارد.

اشکی می‌گوید: «آن زمان ۶ کارگر برای بخش مردانه و ۴ کارگر برای بخش زنانه داشتیم که از صبح که کوره حمام روشن می‌شد تا غروب که در و دیوار را می‌شستند و لنگ‌ها را پهن می‌کردند تا خشک شود، کار می‌کردند. خانمم که حالا به رحمت خدا رفته بخش زنانه را اداره می‌کرد و من خودم مسئول بخش مردانه بودم. حالا مدت‌هاست قسمت خزینه تعطیل شده، چون بهداشت ایراد می‌گیرد، برای نمره هم چون مشتری کم شده فقط یک کارگر داریم که روزی یکبار می‌آید و حمام‌ها را تمیز می‌کند و می‌رود.»

  • آبگوشت‌خوری با مرحوم تختی 

سالن حمام یکدست با شیشه‌ پوشانده شده و نور آفتاب سرتاسر آن را روشن کرده است. یک میز و صندلی چوبی و چند گلدان وسط سالن چیده شده. حمامی از خاطرات آن روزهای رونق کسب و کارش برایمان می‌گوید: «آن زمان هر روز در حمام مراسم شادی داشتیم. یک روز زائو می‌آوردند، یک روز جشن حمام عروسی داشتیم و یک روز هم حمام را برای حنابندان داماد آماده می‌کردند.

این جشن‌ها معمولاً از صبح تا ظهر طول می‌کشید. زن‌ها غذا و میوه می‌آوردند، دایره و تمبک می‌زدند، نقل و شیرینی پخش می‌کردند و حسابی خوش می‌گذراندند.» او به یخچال صندوقی قدیمی که گوشه سالن خاک می‌خورد اشاره می‌کند و می‌گوید: «این یخچال پر بود از نوشابه، آب آلو و انار و... مردم از حمام که بیرون می‌آمدند یک نوشیدنی تگری می‌خوردند و جگرشان حال می‌آمد. چای دیشلمه و دارچین هم همیشه به راه بود. هر روز برای کارگرها و خدمه حمام آبگوشت بار می‌گذاشتیم. ظهر که می‌شد یکی از کارگرها نان سنگک می‌آورد و جلو در حمام که آن موقع به جای پیاده‌رو، زمین سبزیکاری بود زیرانداز می‌انداختیم و آبگوشت می‌خوردیم.

اگر آن روز مشتری مهمی هم داشتیم دعوتش می‌کردیم.» این را که می‌گوید گل از گلش می‌شکفد و می‌گوید: «یادم است یک روز آقاتختی مهمان ما بود. خانه‌اش نازی‌آباد بود اما یک روز به همراه محمدآقا عرب که همیشه همراهش بود و چند تا از ورزشکارهای دیگر به حمام ما آمدند. ظهر که شد به اصرار کارگرها ناهار آبگوشت مهمان ما شد و با هم گل گفتیم و شنیدیم. آنقدر این دورهمی به ما چسبید که تا سال‌های بعد کارگرها از آن روز تعریف می‌کردند.»

  • روزی ۴۰ مشتری داریم 

حمام خلوت است و صدای آب از یکی از حمام‌های نمره می‌آید. از حمامی درباره مشتری‌ها می‌پرسیم می‌گوید: «خدا را شکر بد نیست. روزی ۴۰ تا ۵۰ تا مشتری داریم که بیشتر عصرها می‌آیند. اغلب‌شان کارگران روزمزد، افاغنه و سرایدارهایی هستند که در اتاقک نگهبانی زندگی می‌کنند و حمام ندارند. چون حمام در این اطراف نیست، مشتری‌ها از شمیران‌نو، تهرانپارس و محله‌های دور و نزدیک به اینجا می‌آیند.

بعضی از مشتری‌هایمان با اینکه در خانه حمام دارند برای زنده کردن خاطرات قدیم می‌آیند، برخی از اهالی محله هم وقتی حمام خانه‌شان خراب شده یا در خانه تعمیرات دارند به اینجا می‌آیند.» از نرخ حمام می‌پرسیم. اشکی می‌گوید: «حمام‌ها زیر نظر اتحادیه گرمابه‌داران کار می‌کنند و تعرفه مشخصی دارند. الان نرخ حمام نمره ۱۸ هزارتومان است که ما ۱۵ هزار تومان می‌گیریم.

اگر مشتری پول نداشته باشد، همین را هم نمی‌گیریم.» حرفش به اینجا که می‌رسد لبخند برلب می‌گوید: «یادش به خیر قدیم نرخ خزینه ۱۰ ریال و نرخ نمره ۱۵ ریال بود. خیلی از مشتری‌ها اگر از کار دلاک راضی بودند انعامی هم به او می‌دادند. پول دلاک و مشت و مال و صابون و سفیداب هم جدا حساب می‌شد.» 

  • گرمابه حکیمیه رو به خاموشی است

سومین و بزرگ‌ترین گرمابه شمال شرق پایتخت با ۸۰ حمام نمره در بلوار شهید باباییان محله حکیمیه قرار دارد. کلنگ ساخت این گرمابه سال ۶۵ به زمین زده و ۵ سال بعد یعنی در سال ۷۰ راه‌اندازی شده است. به گفته مالکان گرمابه حکیمیه، این گرمابه در آستانه ۳۰ سالگی به دلیل نبود مشتری از رونق افتاده و چراغ آن به‌زودی خاموش می‌شود. جواز تغییر کاربری این حمام صادر شده و قرار است به جای آن یک مجتمع بزرگ تجاری و اداری ساخته شود.  

  • گرمابه بت‌شکن بازسازی می‌شود

دومین گرمابه فعال شمال شرق پایتخت در این روزها «بت‌شکن» نام دارد. این گرمابه در اواخر دهه ۵۰ در خیابان شهید زهدی محله خاک‌سفید (گلشن) ساخته شده. صاحب گرمابه حاج «غلامرضا زارع» است. او که معمار و از اهالی قدیمی محله است، در سال‌های اول شکل‌گیری خاک‌سفید یعنی در اواخر دهه ۵۰ به این محله آمد و چون اینجا گرمابه نداشت، تصمیم گرفت در این محله گرمابه‌ای بسازد. بعد از یک سال گرمابه بت‌شکن با ۲۸ واحد نمره و ۲ خزینه (مردانه و زنانه) ساخته و راه‌اندازی شد و از آن روز تا حالا هر روز از ساعت ۷ صبح تا ۸ شب میزبان اهالی است.

برخلاف بسیاری از حمامی‌ها، حاج آقا زارع نه تنها قصد تغییر کاربری حمام را ندارد بلکه می‌خواهد ساختمان گرمابه را بازسازی کند. او می‌گوید: «این حمام از زمان ساخت تا حالا بازسازی نشده و وقتش است که دستی به سر و رویش بکشم. البته اگر خرج و مخارج و گرانی‌ها اجازه دهد.» به گفته حمامی، گرمابه بت‌شکن به‌طور تقریبی روزانه ۵۰ تا ۶۰ مشتری دارد و گاهی این تعداد کمتر می‌شود. بیشتر مشتریان این حمام هم کارگران هستند.

حاج زارع معتقد است کارگرنشین بودن و حاشیه‌نشین بودن این محله یکی از دلایلی است که موجب شده گرمابه سر پا باشد.  

  • اصطلاحات گرمابه‌ای

قدیم‌ها گرمابه رفتن یک سبک زندگی و فرهنگ بود و لغات و اصطلاحاتی داشت که این روزها برای ما ناآشناست. برخی از اصطلاحات و تعاریف اجزای گرمابه در متن زیر آورده شده است.  

تون حمام: جایی بود که آب حمام گرم می‌شد. جنب سالن قرار داشت با لوله‌های مارپیچ ۵ طبقه مثل شوفاژ که آب داخل لوله‌ها می‌گشت. با مشعل یا نفت کوره و نفت سیاه روشن می‌شد و آب گرم بر اثر فشار بالا می‌رفت و در منبع ذخیره می‌شد. منبع آب گرم و سرد را سیمانی ساخته بودند.  

کوره چی: کوره‌چی قبل از اذان صبح می‌آمد و کوره را روشن می‌کرد تا آب گرم شود. کوره‌چی مسئول آب سرد و گرم بود و تون حمام را روشن می‌کرد.  

جامه دار: لباس‌ها و کیف و وسایل قیمتی مردم را تحویل می‌گرفت و کلید کمدها دستش بود.  

سر بینه: جایی که لباس‌ها را در می‌آوردند و به جامه‌دار می‌سپردند.  

گرمینه: قسمت دوش را گرمینه می‌گفتند.  

دلاک: کارگرانی که داخل حمام کار می‌کردند و شامل کیسه کش و صابون زن بود.  

کیسه کش: علاوه بر کیسه‌کشی مشت و مال هم می‌داد.  

صابون زن: کیسه که تمام می‌شد مشتری روی سکو می‌رفت و صابون زن اورا لیف و صابون کشی می‌کرد.

کد خبر 560181

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha