محسن کیانی، کارگردان فیلم سینمایی «سربازخانه خانم‌ها» از همکاری نکردن مسئولان استان کهگیلویه و بویراحمد در تولید این پروژه انتقاد کرد.

فیلم سربازخانه خانم‌ها

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از فارس، استارت فیلم «سربازخانه خانم‌ها» متفاوت‌ترین فیلم طنز سینمایی ایران سال ۹۳ زده و سال ۹۶ کار وارد مرحله پیش‌تولید و پروانه ساخت شد و با مشکلات و سختی‌های فراوان تولید شد و از امروز با بازیگرانی چون مهران رجبی، سیامک اشعربون، مینا نوروزیان، سیما مطلبی، فریبا ترکاشوند، ستاره حسینی و... به مرحله اکران اینترنتی رسیده است.

در همین خصوص با محسن کیانی، نویسنده و کارگردان کهگیلویه و بویراحمدی این اثر سینمایی، به گفت‌وگو نشستیم. وی ابتدا با اشاره به اینکه فیلم‌نامه «سربازخانه خانم‌ها» در سال ۹۵ توسط بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس چاپ شد گفت: سال ۹۶ کارهای تولید انجام گرفت و وارد مرحله پیش‌تولید و پروانه ساخت فیلم شدیم.

همان سال در شرایط سخت و بدی گرفتار شدیم، چون در استان کهگیلویه و بویراحمد هیچ‌ گونه همکاری برای ساخت فیلم با ما نشد و فقط در حد حرف و شعار بود. به‌رغم همه صحبت‌هایی که انجام دادیم و اینکه هم و غم ما استفاده از ظرفیت و نیروی استان بود و زمان زیادی هم برای تست از بازیگران استانی گذاشتیم، کم‌کاری و بی‌مهری مسئولان ما را به سمت پایتخت سوق داد و مجبور شدیم کار را در تهران پیگیری کنیم.

در تهران چون این فیلم‌نامه خاص بود، باعث شد عده‌ای از سرمایه‌گذاران و تهیه‌کنندگان به آن طمع داشته باشند، آن هم در این بازار کساد سرمایه‌گذاری که خیلی از فیلم‌ها به دلیل نبود سرمایه‌گذار تولید نمی‌شوند. اما به محض اینکه صحبت کار ما پیش کشیده شد خیلی از سرمایه‌گذاران و تهیه‌کنندگان معروف و بنام کشوری با ما جلساتی داشتند تا اینکه بعد از مدتی متوجه شدیم آنها در این کار از ما امتیاز می‌خواهند و قصد دارند اصالت و هویت فیلم‌نامه را از ما بگیرند و همین باعث شد در این ملاقات‌ها محتاط عمل کنیم.

با چند نفر مذاکره کردم. هدف آنها هم فیلم‌نامه بود. امتیازی که در سال ۹۶ برای فیلم «سربازخانه خانم‌ها» گذاشته بودند ۱۵۰ میلیون تومان بود که با دلار ۴ هزارتومانی آن زمان ۷۰۰-۸۰۰ میلیون تومان حال حاضر می‌شود. این رقم هر کسی را وسوسه می‌کرد، چراکه با این پول می‌توانست چند کار دیگر تولید کند. اما چون فیلم‌نامه مانند فرزند فیلم‌نامه‌نویس و حاصل ذهن اوست و ارزش مادی که نه، ارزش معنوی دارد و محسن کیانی هم کسی نبود که قلمش را بفروشد و هرگز هم این کار را نمی‌کند زیر بار حرف‌های آنها نرفتم. آنها حتی به من گفتند فیلم‌نامه‌ات را بفروش و برو ما فیلم را می‌سازیم، اسم تو را هم به عنوان نویسنده در فیلم می‌آوریم.

به آنها گفتم روز اول حرف زدم و می‌خواهم با استعدادهای ناشناخته این کار را تولید کنم. بالاخره دوستان نرم شدند و یک‌سری پای کار آمدند و گفتند فیلم‌نامه‌ات را خریداری می‌کنیم و در مقام کارگردان بمان، اما به هیچ عنوان نباید بازیگر شهرستانی وارد این کار شود. (نگاه آنها به بچه‌شهرستانی‌ها مثل نگاه به رعیت بود، در حالی که من خودم شهرستانی‌ام و همیشه می‌گویم افتخار می‌کنم که دهاتی‌ام.) این حرف آنها به من برخورد و وقتی شرایط را دیدم، خودم برآورد هزینه را انجام دادم و گفتم دوستانی که می‌خواهند با دلشان کار کنند بیایند پای کار که خدا را شکر، یوسف بهرامی و رضا فرخوند تهیه‌کنندگی کار را بر عهده گرفتند و کار را جمع کردیم و راضی هستم، چون استعدادهای خوبی شناسایی شدند. ما در سطح کشور از ۴ هزار نفر تست گرفتیم و شاید معدود استانی بوده که برای تست از بازیگران به آنجا نرفته باشیم. به خیلی از استان‌ها سر زدیم.

به هر حال، کار ساخته شد، اما کسانی که می‌خواستند فیلم‌نامه را از چنگ ما در بیاورند وقتی دیدند خودم پای کار هستم، به بهانه ‌اینکه می‌خواهند فیلم‌نامه را مطالعه کنند با ما جلسه گذاشتند و آن را از ما گرفتند و ۲ هفته بعد، فیلم‌نامه سربازخانه خانم سرقت رفت و خانم تهیه‌کننده‌ای که با ما در دفترش قرار گذاشته بود و فیلم‌نامه را به او دادیم وقتی دید قصد نداریم با او کار کنیم و می‌خواهیم مستقل باشیم، فیلم‌نامه را برد و با تغییر عنوان، آن را به اسم خودش ثبت کرد. وقتی مطلع شدیمع بلافاصله از این خانم در دادگاه فرهنگ و رسانه شکایت کردیم.

این حرف‌ها را می‌زنم تا کسانی که می‌خواهند این فیلم را ببینند فکر نکنند «سربازخانه خانم‌ها» یک‌شبه تولید شده و بدانند از سال ۹۳ که کار استارت خورد تا سال ۹۹ که می‌خواهد اکران شود ما چه دردسرها کشیدیم. در اولین جلسه دادگاه، کارشناسْ این خانم را قطعی محکوم کرد و گفت فیلم‌نامه‌ای که وی ثبت کرده با فیلم‌نامه من یکی است، اما در جلسه دوم ورق برگشت و همان کارشناس نظرش را تغییر داد و گفت فیلم‌نامه خانم با فیلم‌نامه من یکی نیست، و اینجا بود که تازه فهمیدیم وارد یک بازی کثیف مافیایی شدیم و زورمان هم نمی‌رسد. محسن کیانی با افرادی وارد دادگاه و جنگ شده بود که همه‌چیز دست خودشان بود و حق‌کُشی می‌کردند.

این شرایط را که دیدم برای اینکه قلمم به سرقت نرود دلم را به دریا زدم و تصمیم گرفتم کار را در چادگان استان اصفهان که دمای هوای آنجا در دی ماه ۹۷ به منفی ۲۰ درجه هم می‌رسید شروع کنم. می‌توانستیم در بهار کار را بسازیم، اما مجبور شدیم در آن شرایط کار را ادامه دهیم. خدا را شکر، کسانی کنارم بودند و اجازه ندادند «سربازخانه خانم‌ها» بی‌سرباز بماند.

کار که به اتمام رسید باز هم دوستانمان دست‌بردار نبودند و تا همین امروز که فیلم می‌خواهد اکران شود از هیچ تلاشی برای زمین زدن ما دریغ نمی‌کنند. ۲۰ سکانس و بخش‌های زیادی از فیلم را حذف کردند و با هر سکانسی که حذف کردند بخشی از وجود ما را نابود کردند، اما واقعا چاره‌ای نداشتم. در جایی که می‌دانید زورتان نمی‌رسد ۲ راه بیشتر نداری: یا باید تسلیم شوی یا باید بپذیری، که من مجبور شدم بپذیرم، اما تسلیم نشوم. خیلی وقت‌ها سکوت کردیم، چون می‌دانستم حرفمان به جایی نمی‌رسد و هر کاری کنیم به ناحق بازنده می‌شویم. دلیل این اتفاقات و گرفتاری‌ها هم این بوده که مسئولان کهگیلویه و بویراحمد نخواستند این کار در خود استان انجام شود.

این همه در استان ریخت و پاش می‌شود. کافی است بخشی از آن را به حوزه فرهنگ و هنر اختصاص دهند. همیشه می‌گویم چرا خانم بازیگر استان من باید در تهران ۱۰-۱۵ میلیون پول بدهد و به عنوان هنرور فقط از جلو دوربین رد شود و حتی از زندگی هم زده شود.

کار مسئولان فرهنگ و ارشاد استان چیست؟ معتقدم اگر فرهنگ و ارشاد تعطیل شود، هیچ اتفاق خاصی نمی‌افتد. چرا فرهنگ و ارشاد کهگیلویه و بویراحمد نباید ۴ کلاس بازیگری استاندارد برای بازیگران ما داشته باشد؟ در همین تست‌های بازیگری فهمیدم چه بازیگران بااستعدادی داریم، اما متاسفانه ساماندهی نمی‌شوند.

کافی بود همین مسئولان و فلان اداره و فلان ارگان که روزی به خاطر آنها فلان کار فرهنگی را انجام دادم و ضرر کردم و  زندگی‌ام هم از دست رفت از «سربازخانه خانم‌ها» حمایت می‌کردند. نه تنها «سربازخانه خانم‌ها»، بلکه برای فیلم کژدم هم همین کار را انجام دادند. کژدم را که چند روز دیگر اکران می‌شود و یکی از ماندگارترین فیلم‌های پلیسی تاریخ کشور می‌شود، می‌خواستم با حضور چهره‌های مطرح سینمای ایران در کهگیلویه و بویراحمد بسازم، اما به محض ورودمان یک‌سری اتفاق افتاد و سرمایه‌گذار را فراری دادند.

غیر از این، محسن کیانی ۲ میلیارد تومان سرمایه وارد استان کرد تا فیلم شهید زرین (بهترین تک‌تیرانداز دنیا که اصالتاً بچه کهگیلویه و بویراحمد است) ساخته شود، اما همه انگار از ما طلب داشتند. آنهایی که می‌گویند شهدا، حالا که برای یک کار در عرصه شهید و شهادت پول نمی‌دهند و ما خودمان سرمایه وارد استان کردیم و تخصص آن را هم داریم، نمی‌خواهیم حمایت کنند، فقط سکوت کنند. بهترین کمکی که مسئولان کهگیلویه و بویراحمد می‌توانند به یک هنرمند کنند سکوت است، چون با این کار لااقل سنگ‌اندازی نمی‌کنند. الان فیلم زندگی شهید زرین با هزینه‌ای پایین توسط یک گروه دیگر در استان اصفهان در حال ساخت است.

در حال حاضر که «سربازخانه خانم‌ها» با همه مشکلاتی که ذکر کردم به نتیجه رسیده، از مسئولان هیچ انتظاری ندارم. انتظار از مسئول یک توقع بی‌مورد است، چراکه محسن کیانی نه سیاسی است و نه طرفدار حزب و جناح. فقط خودش و هنرش مانده. توقع من از رسانه‌ها و مردم است.

چون «سربازخانه خانم‌ها» نویسنده و کارگردانش بچه کهگیلویه و بویراحمد است، انتظار دارم مردم در زمان اکران که اینترنتی است بیایند و خلأ کم‌کاری مسئولان را پر کنند تا بازدید این کار در استان خودم بالا باشد. تمام کشور از کار حمایت کردند. انتظار دارم هم‌استانی‌های خودم هم حمایت کنند. توقعی که از رسانه‌ها دارم این است که نهایت اطلاع‌رسانی را برای «سربازخانه خانم‌ها» که ۵-۶  سال با چنگ و دندان آن را نگه داشتم انجام دهند و بدانند هویت آن متعلق به استان کهگیلویه و بویراحمد است.

کد خبر 549823

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار کهگیلویه و بویراحمد

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha