به گزارش همشهریآنلاین به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، مرداد در شمال فصل برداشت خوشههای زردِ برنجی است که زیرِ نورِ آفتاب میدرخشند، فصلِ حرکتِ خرمن کوبها و برکت شالیزارها و کیسه کیسه برنجهایی که از دلِ زمینهای تیره و سرد بیرون کشیده میشوند در روزهای کابوسوار کرونایی.
این روزها به شالیزارها که نگاه میزنی، چیزی در رگهایت جاری میشود، ناخودآگاه میخواهی عمیقتر نفس بکشی تا تمام تنت بوی شالی بگیرد، انگار دلت میخواهد به سرزمین جدیدی از رنگها و بوها وارد شوی، به سرزمینی که انسانهایش زمینها را بارور میکنند و باور دارند روز و روزیشان در دل خاک تیره گم نمیشود، انسانهایی که انگار فقط برای کار کردن و عرق ریختن جمع شدهاند زیر آفتاب آسمان و شرجی زمین، یا علی میگویند و کیسه کیسه برنج را از خرمن کوبها پر میکنند.
کاشت برنج داستانی خوش با پایانی ناخوش
داستان کاشت و برداشت برنج همان قدر سخت است که زیباست، سخت است مانند دستهای پر از زخم و خراشی که یادگارِ داسهاست، زیباست مانند برق چشمهای شالیکار وقتی کیسههایش از برنج پر میشوند، سخت است مانند صدای نفسهای تبآلوده کشاورزانی که زیرِ آفتاب سوزان مردادماه از ترس کرونا ماسک بر صورت زدند و زیباست مانند رقص پرندگانی که بالای سر کارگران خستۀ دشت پرواز میکنند و روزیشان را از خرمن برنج برمیدارند، خرمنی که میگویند امسال پربارتر از پارسال است.
حاج غلامرضا شریفی مدتهاست آردش را بیخته و الکش را آویخته، نه نایی برای کار در شالیزار دارد نه جانی برای برداشتن داس، کمی آنطرفتر از زمین سفرهای پهن میکند تا کارگرهای خسته و گرسنه را با نان و چای و هندوانه پذیرایی کند، گفت: از بهار امسال که کار را شروع کردیم کرونا نفس ما را گرفت، اما پا به پای کرونا کار کردیم، ماسک زدیم و نشا کردیم، ماسک زدیم و وجین کردیم، ماسک زدیم و آب دادیم، ماسک زدیم و... شکر خدا محصول امسال خیلی خوب است، هم کیفیتش و هم مقدارش و " جمله را تمام نکرده سری تکان داد که چه فایده باید بدهم به " سَلَف خرها " که همه شالیهایم را پیش خرید کردن، خرواری یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان و استکان چای را به دستم داد.
در ذهنم عدد را جمع و کم کردم، هر خروار شالی ۱۲۰ کیلوگرم است و یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان برای هر خروار یعنی هر کیلو شالی ۱۰ هزار تومن!؟ قیافه بهتزده مرا که دید گفت: چه گویم که ناگفتنم بهتر است. میپرسم هر خروار شالی چقدر برنج میدهد؟ گفت ۶۰ تا ۷۰ کیلوگرم، یعنی هر کیلوگرم برنج برای کشاورز ۲۰ هزار تومان عایدی دارد. چای سیاه تلخ را به دهانم نزدیک کردم که از دور صدای نیسانهای آبی، این سلاطین جادههای شمال میآید، به نظر کار برداشت برنج اینجا پایان یافته و شالیها باید بروند به مقصدی که نمیدانم کجاست.
دست شالیکار خالی، شالیکوبیها هم خالی
زنجیره تبدیل شلتوکهای زرد به برنجهای سفید از زمین کشاورزی به شالیکوبیها ختم میشود، شالیکوبیهایی که این روزها باید چرخ دنده هایشان روغن کاری شده باشد و آماده برای تحویل گرفتن شالیهای نو تا پوسته سبوس را از شالی جدا کنند و برنجهای سفید را تحویل کشاورز دهند، اما دیدن سوت و کوری شالیکوبی غافلگیرمان میکند.
اکبریان از قدیمیترین شالیکوبیداران مازندران است و زمانی هم نایبرئیس این صنف در کشور بود، گفت: برنجهای قدیمی تقریبا تمام شده است و در انتظار برنجهای نوبرانه هستیم، اما بازار خرید و فروش برنجهای نوبرانه الان راکد است، قیمت نداریم، انگار همه منتظر اتفاق خاصی هستند.
از سوت و کوری برخی شالیکوبیها پرسیدم، گفت: شالیکارانی که شالیها را برای تبدیل به برنج سفید وارد شالیکوبی میکنند میگویند: فروش برنج نوبرانه با قیمتی که الان برنجهای پارسال در بازار دارند، به صرفه نیست، قیمت نخود و لپه و حبوبات و گوشت و مرغ و ارز و مسکن و... بالا رفته، هزینه کاشت و سم و کود و کارگر هم افزایش داشته توقع این است که قیمت برنج هم متناسب با نرخ تورم باشد. حرف درستی زد نمیشود قیمت همه کالاها افزایش داشته باشد بجز برنج، اما هر کیلوگرم برنج اکنون در بازارهای مازندران چند به فروش میرسد؟
کدام را بدهم، برنج داخلی یا خارجی؟
وارد بازار سیزده پیچ ساری شدم هنوز برنجهای نوبرانهای که هر کیلوگرمش برای کشاورز ۲۰ هزار تومان آب میخورد وارد بازار نشده است، از فروشنده قیمت برنج را پرسیدم، هر کیلوگرم برنج طارم هاشمی پارسال ۲۴ هزار تومان که اتیکت قیمت برنجهای خارجی به چشمم میخورد، یک کیسه ۱۰ کیلویی برنج پاکستانی ۲۱۰ هزار تومان! قیمتها بدجوری با ذهنم کلنجار میرود، فروشنده که حالا به نظر مرا شناخته است، گفت: شما که بهتر میدانی ارز ۴ هزار و ۲۰۰ تومانی برای واردات برنج امسال حذف شده و واردکنندگان اگر میخواهند از پاکستان و هند و سریلانکا و هر کجای دنیا برنج وارد کنند باید با ارز نیمایی باشد یعنی با دلار ۱۸ و ۱۹ هزار تومانی و قیمت برنج خارجی امسال حتما بالای ۲۴ تا ۲۵ هزار تومان است. پرسیدم سالهای گذشته قیمت برنجهای داخلی با قیمت برنجهای خارجی مقایسه میشد و بالا و پایین میرفت و امسال با افزیش قیمت برنجهای خارجی چه اتفاقی قرار است بیفتد؟ که گفت دکترای جامعه شناسی دارد!؟ و پیشبینی میکند قیمت هر کیلوگرم برنج طارم در بازار ساری بین ۲۸ تا ۳۰ هزار تومان باشد البته اگر کشاورز راضی به این قیمت باشد.
سفر شگفتانگیز برنج از مزرعه به شالی کوبی و بازار شمال پایان یافته است، اما ما برای کشف رد پای یکی از عناصر قدیمی بازار وارد میدان گزارشنویسی شدیم، دلالان برنج.
دلال، حاکم ساختارهای بازرگانی سنتی
تا اینجای گزارش مشخص شد که هر کیلوگرم برنج، ۲۰ هزار تومان عاید کشاورز میکند، هزینه حمل و نقل و کمیسیون و سود ۱۰ تا ۱۵ درصدی مغازهداران مازندرانی، قیمت برنج را به ۲۴ هزار تومان میرساند که طبیعی به نظر میرسد، اما یکچهارم مصرفکنندگان برنج کشور ساکن پایتخت و شهرهای همجوارش هستند قیمت برنج در تهران چند به دست مصرفکننده میرسد؟
جستجو را در اینترنت آغاز کردم و به اولین شماره با کد ۰۲۱ که جستجوگر نشانم داد زنگ زدم، فروشنده که انگار برنجشهایش سر رفته گفت طارم نداریم و هاشمی داریم هر کیلوگرم ۳۲ هزار تومان و تلفن را قطع کرد!؟
جای برنج فریب نخورید | روسیاهی برای دلالان برنج سفید
در شوک نحوه برخورد فروشنده آن طرف گوشی و سقف قیمتی که شکافته شده هستم که باز به یک عدد میرسم ۱۲ هزار تومان سود در هر کیلوگرم!؟ این قیمت را شاید برخیها حال کوک شالیکاران شمالی توصیف کنند، اما حال خوش متعلق به کسانی است که سالهاست وجود دارند، اما دیده نمیشوند، دلالانی که به گفته آقای یزدانپناه به دلیل سنتی بودن ساختار بازرگانی کشور اکنون جزیی از بازار شدهاند.
از یزدانپناه که نخستین و تنها پایانه صادراتی برنج کشور را در آمل راهاندازی کرده است در خصوص اختلاف ۱۲ هزار تومانی قیمت برنج شمال با تهران پرسیدم، گفت: کرایه حمل و نقل از شمال به تهران و هزینه کارگری و سود ۱۵ تا ۲۵ درصدی مغازهداران تهرانی چیزی حدود ۵ هزار تومان به قیمت برنج شمال اضافه میکند یعنی هر کیلوگرم برنج شمال در تهران باید ۲۹ هزار تومان فروخته شود.
پرسیدم آن ۳ هزار تومان اضافه به جیب چه کسانی میرود؟ گفت: در ساختار سنتی بازرگانی کشورمان، کشاورز نمیتواند محصول خود را مستقیم به مغازهدارهایی که خردهفروشی میکنند بفروشد به همین دلیل فردی که به او دلال میگویند حلقه اتصال فروشنده و خریدار میشود و، چون سرمایهگذاری کرده حق خود میداند به خاطر متصل کردن دو طرف سود دلخواه خود را بگیرد.
این فعال بازار برنج با بیان اینکه ساختار بازار تا زمانی که سنتی است دلال و سودهای این چنینی وجود دارد، تنها راه حل را ایجاد سیستم تجارت الکترونیکی میداند کاری که در پایانه صادراتی او آغاز شده، اما به گفته او سیستمهای بانکی و پستی همراه او نیستند باید کمی هزینههای پستی را کاهش دهند تا برنج با قیمت مناسبتری دست مصرفکننده برسد. در این پایانه دو واسطه یعنی دلال و فروشندگان جزء از ساختار حذف شدند چرا که هر فرد ایرانی با ورود به این سامانه از ۲۰ کیلوگرم تا هرچند تن برنج را میتواند سفارش دهد و از طریق پست دریافت کند.
یزدانپناه که پارسال با همین روش برنجهای شمالی را سر سفره خارجیها رسانده است، گفت: تا پایان این ماه سالن معاملات پایانه هم راهاندازی میشود و کشاورز میتواند برنج خود را بعد از قیمتگذاری در تابلوی فروش قرار دهد و مشتری از هر کجای ایران آن برنج را سفارش دهد تا به صورت پست در اختیار آنها قرار بگیرد. کالاهای کشاورزی مثل پسته، زعفران و زیره اکنون در بورس کالای کشاورزی عرضه میشوند و در صدد هستیم نماد برنج را نیز به تالار بورس کشور اضافه کنیم که پروتکلهایش را نوشتیم و در حال انجام تشریفات اداری است و اگر برنج در بازار بورس عرضه شود دست دلالان و واسطهها هم کوتاه خواهد شد.
سفره گفت و گو را جمع میکنم و میاندیشم در روزهایی که صوت و متن و تصویر و هر چه که دلمان بخواهد به سرعت برق و باد در دنیای دیجیتال مبادله میشود سفر شگفتانگیز برنج دهها سال است از شالیزار به بازار به شکل سنتی ادامه دارد، شاید کشاورزهایمان عادت کردهاند به این شیوه، شاید مسئولانمان عادت کردهاند به این شکل مدیریت، اما هر ترک عادتی موجب مرض نیست.
نظر شما