تا کجا باید به یک سنت وفادار ماند؟

ازدواج طلاق

همشهری آنلاین- سید محمد بهشتی: انسان در مسیر حرکت تاریخی خود چیزی به اسم «نقشه راه» ندارد. حتی مسیر و مقصد هم مبهم است پس ناگزیر است هر از گاهی به عقب نگاه بنگرد و مسیر رفته را مرور کند. موضوع وقتی جدی می شود که نتوانی بفهمی از کجا آمده‌ای و چطور. جاده‌ای را در نظر بگیرید که بر کویری بی‌انتها کشیده شده. جاده‌ای که عبور رفتگان آن را شکل داده و شما با توجه به جای پاهایی که روندگان قبل از شما بر جای گذاشته‌اند، مسیریابی می‌کنید. هر نشانه‌ای، در حکم پلی است به گذشته و دلالتی بر آدرس آینده. «سنت» همین است.

سنت امتداد «هویت» است پس بی‌نهایت اهمیت دارد. سنت‌ها به ما می‌گویند که کیستیم و چرا. تصویری نسبتا دقیق از آنچه بوده‌ایم و آنچه قرار است... یا بهتر است باشیم. در عین حال باید تأکید کنم که «سنت» همان «هویت» نیست. تعبیر دقیق‌ همان است که اشاره شد: سنت، نوعی علائم مسیریابی است که از هویت قومی، قبیله‌ای، ملی و دینی جامعه و فرد خبر می‌دهد.

چنین است که سنت‌ها در تقسیم‎‌بندی‌های متعدد و متفاوتی جا می‌گیرند که موضوع این یادداشت نیست.آنچه گفتنی است اینکه سنت‌های اصیل (پویا) در مسیر بقای خود، نیازمند تغییرند. این تغییرات، با توجه به شکل معیشت و مدنیت و ضرورت‌های پدید آمده انجام می‌گیرد و هم‌چنان مبتنی بر ارکان هویت است. پدران ما با اسب و شتر مسافرت می‌کردند و ما با اتومبیل شخصی و قطار و هواپیما. اگر متوجه نشویم سنت کدام است دچار اشتباهاتی خنده‌دار خواهیم شد که حتی ممکن است فاجعه‌بار باشد. عده‌ای خیال می‌کنند سنت اصیل، سفر با اسب و شتر است و نباید برای (مثلا سفر حج) از هواپیما استفاده کرد. چنین نگرشی سنت را از ماهیت خود تهی می‌کند و از سودمندی عاری می‌سازد. در واقع، سنت اصیل و سفارش‌شده ، «سفر» است حالا چه با پای پیاده چه با اسب و قاطر یا کشتی و هواپیما. سنت مسافرت، هم ریشه در دین دارد و هم در احادیث و روایات و هم در عقل و نقل و ادبیات: «سفر، مربی جاه است و اوستاد هنر» اشاره‌ای دقیق به سنت سفر بدون توجه به ابزار مسافرت...

همه سنت‌ها با توجه به ضرورت‌های پدید آمده در تطور تاریخی ملل دستخوش تغییر و بازنگری می‌شوند به‌ویژه آن دسته از سننی که در مسیر پرورش و پرداخت عقلی اقوام و اجتماعات، نادرست و تشخیص داده شوند. زمانی قبایل بدوی اقیانوس آرام برای مصالحه، کودکی را به قبیله مقابل تحویل می‌دادند البته کودک بیچاره طبخ می‌شد و به مصرف اهالی می‌رسید و فدیه صلح می‌شد. امروز این قبایل، سنت خود را هم‌چنان حفظ کرده‌اند با این تفاوت که به جای کودکان، چهارپایی رد و بدل می‌شود و در پایان به آشپزخانه می‌رود.درکی درست از ضرورت اصلاح سنتی غلط.

گرفتاری وقتی شروع می‌شود که رابطه سنت و هویت قطع شود یا به اخلال و افتادگی دچار آید که اگر چنین شود، فرهنگ نیز در معرض آسیب و استحاله قرار خواهد گرفت (گسترش بی‌رویه و بی‌قاعده شهرنشینی از دلایل عمده این گسست است). سنت بدون هویت یعنی پوسته‌ای توخالی و فاقد ارزش. حالا اگر بر این پوسته بی‌معنی اصرار کنی، متعصب هم شده‌ای. مثل مادری که اصرار کند شبیه پنجاه سال قبل با عروسش در یک خانه زندگی کند.‌ یا پسری که هم‌چنان متوقع است خرج دامادی‌اش را تمام و کمال، پدر بدهد. دختری که روی چیدن سفره عقد، بیش از حد اصرار می‌ورزد. خانواده‌ای که روی ترتیب ازدواج فرزندانشان پافشاری می‌کنند. چرا چنین می‌شود؟ مجال بحث نیست اما می‌توان آثار و عوارضش را بر فرهنگ جامعه تا حدودی بر شمرد: تغییرات گسترده و بی‌منطق در پوشش افراد اجتماع، سست شدن بنیان خانواده، پایین آمدن آمار ازدواج و بالا رفتن آمار طلاق و کاهش چشمگیر از میزان زاد و ولد، گسترش فقر، ایجاد تفاوت فاحش طبقاتی، معماری عجیب و غریب خانه ها... باز هم بگویم؟

کد خبر 473816

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار مهارت‌های زندگی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha