نیلوفر شهسواریان: از دور فولکس قورباغه‌ای قرمز و پژوی سفید قدیمی که در صف بنزین ایستاده‌اند، توجه عابران را به‌خودشان جلب می‌کنند؛ ماشین‌هایی که به‌نظرم از ماشین‌های امروز، بهتر و محکم‌تر ساخته شده اند.

قورباغه‌ی قرمز در صف بنزین

یاد بابابزرگم و ماشین فوردش می‌افتم. بابابزرگم متولد ۱۳۰۱ خورشیدی بود. حیف که نیست تا از او بپرسم «وقتی این پمپ‌بنزین کار می‌کرد، چندبار با ماشینش رفته این‌جا و بنزین زده؟ یاحالا اگر بود و از این‌جا بازدید می‌کرد، چه‌قدر به آن موقع شبیه است؟»

روی ورودی پمپ بنزین نوشته‌اند، شروع کار، دهه‌ی ۱۳۱۰؛ پس وقتی بابابزرگ تصدیقش (گواهینامه) را گرفته، این‌جا فعال بوده است.

حتماً کنجکاو شدی ببینی این هفته کجا رفته‌ام؟ راستش پمپ‌بنزینی که در تقاطع خیابان انقلاب با خیابان سعدی و در کنار متروی دروازه‌دولت قرار دارد، حالا به موزه‌ای تبدیل شده که علاقه‌مندان به تاریخ می‌توانند از آن بازدید کنند.

راهنمای موزه می‌گوید: «این‌جا سومین پمپ بنزین تهران بوده؛ اولی در چهارراه گمرک- امیریه قرار داشت و دومی در تقاطع خیابان انقلاب و خیابان وصال است که هنوز هم کار می‌کند.»

 داخل ساختمان کوچک و آجری موزه، با بخشی از جغرافیای تهران در زمان قاجار آشنا می‌شوم؛ تهران به شکل دایره‌ای بوده که دروازه‌دولت در شمال آن قرار داشته است. شهر گسترش پیدا می‌کند و مظفرالدین‌شاه دو دستگاه خودرو را به تهران وارد می‌کند و به دنبال آن اولین پمپ بنزین‌ها به‌وجود می‌آیند. تصاویری که در موزه قرار دارد، کمک می‌کند تا اطلاعات بیش‌تری بگیرم. تصویری از بنای دروازه‌دولت می‌بینم که به دستور رضاشاه تخریب می‌شود. ابتدا اعیان خودرودار برای رفتن به ییلاق‌های شمال شهر، سری به پمپ‌بنزین می‌زدند و کم‌کم طبقه‌ی متوسط هم صاحب خودرو می‌شوند و پمپ‌بنزین‌ها از قبل رونق بیش‌تری می‌گیرند.

مالکیت این بنا برای شرکت سهامی نفت ایران و انگلیس بوده است. ارباب کیخسروخان در سال ۱۳۱۶ خورشیدی، بخشی از این زمین و در سال ۱۳۱۹ بخش دیگری از آن را می‌خرد. نفت در سال ۱۳۲۹، ملی می‌شود و مردم ایران یک‌سال پس از آن، پرچم شرکت سهامی نفت ایران و انگلیس را پایین می‌آورند و به‌جای آن، پرچم ایران را جایگزین می‌کنند. این پمپ‌بنزین که مخازن آن در زیر زمین قرار دارد، در سال ۱۳۷۲ به علت احداث ایستگاه متروی دروازه‌دولت و احتمال خطر احتراق، تعطیل می‌شود و مالکیت آن به شرکت راه آهن شهری تهران و حومه (مترو) داده می‌شود. آخرین سوخت باقی‌مانده در لوله‌های زیرین جایگاه پمپ بنزین در موزه قرار دارد و در بخشی دیگر، سکه‌ای یک‌قرانی! باورم نمی‌شود در آن زمان با یک سکه‌ی یک قرانی می‌شد بنزین خرید، اما حالا برای یک باک بنزین چه‌قدر باید خرج کرد!

طرز کار پمپ بنزین دروازه‌دولت و فرایند جابه جایی انواع سوخت، شامل بنزین معمولی، بنزین سوپر، نفت و گازوئیل را می‌توانم در ماکتی به‌همراه پویانمایی (انیمیشن) و به شکل اسلاید ببینم. نمونه‌ای از کوپن‌های وابسته به سوخت و فرآورده‌های نفتی در زمان دفاع مقدس در دهه‌ی ۶۰ بر روی دیوار موزه وجود دارد. کوپن‌ها به دلایلی مانند کنترل مصرف و جلوگیری از قاچاق کالا در مواقع بحرانی استفاده می‌شد.

داخل موزه پر از جزئیات است و راهنما باحوصله توضیح می‌دهد. فضای بیرونی موزه، جان می‌دهد برای عکس‌انداختن. این‌جا تنها پمپ‌بنزینی است که بوی بد بنزین نمی‌آید و صف ماشین‌ها آزاردهنده نیست! می‌توانم دستگاه‌های متنوع پمپ بنزین قدیمی را ببینم. بخش سوخت‌رسانی به جایگاه هم با حضور یک تانکر، حس‌وحال پمپ‌بنزین‌های قدیمی را منتقل می‌کند. در بخشی از محوطه‌ی موزه، ماکت مردمی را می‌بینم که در صف نفت ایستاده‌اند، صفی که به دهه‌ی ۶۰ برمی‌گردد.

بین همه‌ی موزه‌هایی که رفته‌ام، این موزه برایم واقعی‌تر بود، شاید چون دقیقاً در جایی است که قبلاً پمپ‌بنزین بوده و بخشی از سوخت‌گیری ماشین‌ها در تاریخ معاصر را نشان می‌دهد. جای بابابزرگ را خالی کردم، اگر بود حتماً از این‌جا خوشش می‌آمد و به یاد خاطراتش می‌افتاد.

موزه‌ی پمپ بنزین همه‌روزه به‌جز شنبه‌ها از ساعت ۹ تا ۱۷،‌ میزبان علاقه‌مندان است.

کد خبر 468334

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha