فارس نوشت: حسین انصاریان در ۱۸ آبانماه سال ۱۳۲۳ در شهرستان خوانسار متولد شد. او قریب ۵۵ سال است که در تهران و دیگر شهرهای کشور در ایام مختلف سال سخنرانی دارد و از معدود منبریهای ایران است که جلساتش با جمعیت قابل توجه استقبال میشود. انصاریان تاکنون هزاران ساعت سخنرانی در داخل و خارج از کشور داشته و ۱۲۸ جلد کتاب نیز در موضوعات مختلف تالیف کرده است.
- اهل بیت(ع) در سخنان و منبرهای خود حتی موجب جذب غیرشیعیان میشدند، اما امروز برخی از جوانان و هیأتیها پای سخنرانی منبریها نمینشینند و یا تاثیر لازم را نمیگیرند. این کم سود شدن منبر ناشی از چیست؟
برای منبریها احترام قائل هستم، اما اگر آنان نیز وارد این امر شوند و مطالعات عمیقی در کتب شیعی که مطالبش آمیخته با عرفان است، داشته باشند و بعد روند انتقال مفاهیم آنان نیز عاطفی باشد، مردم جذب منبرهای آنان نیز خواهند شد.
معتقدم منبر شکست نخورده؛ بلکه برخی از منبریها و سخنرانان شکست خوردهاند؛ زیرا با شوق وارد امر شدند، اما مورد استقبال جمعیت قرار نگرفتند. لذا دلسرد شدند و امروز کار نمیکنند. این افراد نباید دلسرد میشدند باید کار را ادامه میدادند تا جمعیت به آنها اقبال کند.
- شما عمدتاً برنامه سخنرانی دههای دارید و یک دهه را در مسجد یا حسینیهای سخنرانی میکنید. آیا ۱۰ روزه بودن منبرها و خط سیر داشتن، موجب میشود تا مخاطب ثابتی برای مجلس داشته باشید؟ برای منبر چگونه آماده میشوید و چه مقدمات و ابتکاراتی برای منبر در نظر میگیرید که جزو فنون شما برای جذب مستمع است؟
کتب شیعی که مطالبش آمیخته با عرفان است مانند کتاب ۸ جلدی «المحجة البیضاء» فیض و یا کتب ادعیه مانند ابن فهد حلی، کتاب بلد الامین، کتاب زادالمعاد، باب دعای بحارالانوار، مفاتیح الجنان و ... در این زمینه مفید هستند.
من در مدرسه فیضیه برای ۱۵۰۰ روحانی و طلبه، سه جلسه چهارساعته سخنرانی داشتم و تمام روشهای لازم را به مخاطب ارائه کردم و مدارک لازم را هم گفتم. توصیه میکنم روحانیون به سایت دفتر تبلیغات اسلامی قم مراجعه کنند و این نکات را مطالعه کنند.
- میانه شما با مداحان، دچار ناپایداری بوده است. روزگاری محسن و مرتضی طاهری پای منبر شما رشد کردهاند و روزی نیز شما از منتقدان سرسخت جامعه مداح بودهاید. وضعیت امروز مداحی را چگونه ارزیابی میکنید؟
معتقدم مداحی روی روال یعنی صحیح خواندن که موجب اطمینان جامعه به مداح میشود، بسیار اثرگذار است. اگر مداح، شعر مهم و معنادار برای مردم بخواند و هنرمندانه، آنان را به سمت عزاداری بکشاند، خوب و پسندیده است. البته ممکن است مداحی هم با صدای خوب و شعرهای معمولی جلسه را اداره کند.
تصور کنید ۲ هزار مداح، تقریباً در محرم و صفر یا زمانهای دیگر حدوداً ۵ هزار نفر را جمع کنند که بیشتر جمعیت نیز جوانان هستند و در این مجالس کمتر افراد مسن حضور پیدا میکنند. در مجموع میتوان گفت در محرم و صفر ۲۰ میلیون نفر را در جلسات اباعبدالله الحسین(ع) دور هم جمع کردند و آنان را از سینما، اختلاط با جنس مخالف، گناهان کبیره و ... دور کردند و توانستند از گناه کردن پشیمان کنند. بنابراین باید آنها را پذیرفت و تقویت کرد.
- حضور مردم در این جلسات برای در امان ماندن از مفسدههایی که به آن اشاره کردید، کافی است؟
با وجود محرم و صفر، این مهم محقق میشود. ما پشتوانه قوی برای نگهداشتن مردم در این حالات معنوی به نام محرم و صفر داریم اما زمانی که این پشتوانه در اختیار ما نیست، ممکن است لغزشهایی داشته باشند. البته زمانی که روز اول محرم میشود، مردم به شدت مانند مادر داغدیده گریه میکنند که اگر از این فرد سوال شود برای چه گریه میکند، همه دلیلش را امام حسین(ع) معرفی نمیکند، بلکه میگوید بخشی از گریه برای توبه درونی خود است و برای خجالتی است که از کرده خود میکشند. این حالات ماندگار است و اینگونه هم نیست که سرد شود، بلکه در حال تقویت شدن است.
- آیا سیاق منبرداری را میشود تقلید کرد؟ مثلا کسانی بودند که از منبر مرحوم فلسفی تقلید میکردند یا حتی سعی میکنند با لحن شما منبر بروند.
بیان معارف الهی روی منبر روز به روز و پیوسته در حال انجام بوده است و امری ایستا نیست. این هنر منبرداری برای یک نفر نبوده است. اگر من به منبر میروم، برای یک منبر ۱۰ روز یا ۳۰ شب، مطالب را از خود بیان نمیکنم بلکه مراجعه به کتب و معارف الهی دارم و این تقلید نیست. تقلید برای صداست. اگر فردی صدای دیگری را تقلید کند، صحیح نیست. در روایت هم داریم: «إنّ اللّه َ یُحِبُّ أنْ یَری أثَرَ نِعمَتِهِ علی عَبدِهِ؛ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: خداوند متعال دوست دارد اثر نعمت خود را در بنده اش ببیند. » بنابراین انسان باید از گلویی که خدا به او داده استفاده کند و نباید به تقلید بپردازد، اما مراجعه به کتب، تقلید نیست و این جمعآوری علم مفید، برای تحویل دادن به مردم است.
- امروز برخی از مردم جامعه ما براساس آیه قرآن «نُؤمنُ بِبَعضٍ وَ نَکفُرُ بِبَعض» شدهاند و هرجا نفع خود در میان باشد به دین عمل میکنند. این رفتار ناشی از چیست و چه راه علاجی دارد؟
معتقدم مسجدیها و هیأتیهای کشور «نُؤمنُ بِبَعضٍ وَ نَکفُرُ بِبَعض» نیستند. در میان این قشر لغزشهایی داریم اما این قشر تکفیر نمیکنند. در روایتی از پیامبر(ص) و امام علی(ع) داریم که اگر خیر دنیا و آخرت، مرگ آسان و برزخ روشن و قیامت آباد میخواهید سه کار انجام دهید. اول «إجتنابُ المحارِمِ» از حرامهای الهی که ضرر دارد، پرهیز کنید زیرا خداوند ما را نیازمند به حرام نیافریده است و ما به هیچ حرامی اعم از ربا، زنا، دروغ و ... احتیاجی نداریم و اینها عوارضی است که ما در زندگی خود ایجاد میکنیم که اساسش نیاز و احتیاج نیست.
دوم «أَدَاءُ اَلْفَرَائِضِ» یعنی واجبات الهی را ادا کنیم. امیرالمومنین(ع) در سخنی که در نهج البلاغه نیز ذکر شده است، میفرماید: «الْفَرَائِضَ الْفَرائِضَ! أَدُّوهَا إلَی اللهِ تُؤَدِّکُمْ إِلَی الْجَنَّةِ؛ واجبات را مراعات کنید. آنها را برای خدا ادا کنید، تا شما را رهسپار بهشت کند. » ایشان در این روایت نمیفرمایند که واجبات را انجام دهید تا خداوند در پی آن، شما را راهی بهشت کنند، بلکه میفرمایند این واجبات شما را رهسپار بهشت میکند. سوم «وَ الِاشْتِمَالُ عَلَی الْمَکَارِمِ» یعنی به ارزشهای اخلاقی آراسته شوید. اول با پدر و مادر، بعد زن و فرزند، سپس مردم محل و مردم کل کشور و ... مهربان باشید و در گام بعید سخی و دست به جیب باشید.
اگر فردی بخواهد مکارم اخلاقی را در وجود خود گسترش دهد، لازمهاش آن است که از سیئات اخلاقی پرهیز کند؛ یعنی فرد باید بخل را کنار بگذارد تا سخی شود؛ باید تلخی را کنار بگذارد تا مهربان شود؛ باید خشم را کنار بگذارد تا اهل مدارا و بردباری باشد. این سه موضوع را پیامبر(ص) در زمان خود و امام علی(ع) بعد از اینکه به خلافت رسیدند و زمینه برای بیان چنین نکاتی فراهم بود، فرمودهاند.
نظر شما