نگاهی به رهبران برخی گروههای تروریستی نشان میدهد که همه آنها قبل از دستگیری کشته شدهاند؛ الزرقاوی در سال ۱۳۸۵، بنلادن در سال ۱۳۹۰، اختر محمد منصور در سال ۱۳۹۵ و البغدادی از جمله مشهورترین آنها هستند. ملا عمر رهبر طالبان نیز خودش مرد.
تمام این افراد بارها مورد حملات هوایی قرار گرفتند و جان سالم بدر بردند.
در وحله نخست به نظر میرسد که برای آمریکاییها حفاظت از جان سربازان خود در اولویت است و نیز چنین به نظر میرسد که این تروریستها حاضر به تسلیم شدن نیستند و در صورت بروز خطر خود را خواهند کشت؛ همچون البغدادی که گفته شده خود را با جلیقه انفجاری منفجر کرد.
اما رویکردهای عملیاتی آمریکاییها نشان میدهد که آنها تلاشی نیز برای دستگیری آنها ندارند. در حتی در مورد اخیر حملات گسترده با هلیکوپتر و پهبادها نشان از آن دارد که هدف کشتن رهبر داعش بود.
رویکرد غربیها در مورد دیگر جنایتکاران نشان میدهد که تلاش اصلی معطوف به دستگیری است مانند دستگیری گروه قابل توجهی از جنایتکاران جنگی حوزه بالکان و آفریقا در سالهای اخیر.
واقعیت این است که با دستگیری این افراد روند دادگاه شروع میشود در در خلال این دادگاههاست که بسیاری از ابعاد تغییر رفتار و کنش این متهمان از انسانهای معمولی به جنایتکاران جنگی مشخص میشود.
در خلال این دادگاههاست که محققان و کارشناسان به تحلیل تبار شناسی خشونتهای سیاسی و جمعی میپردازند و ریشههای شکلگیری این نوع رفتارها را به بحث میگذارند.
این تروریستها در خلال دادگاههایشان اطلاعاتی را افشا خواهد کرد، از آنچه بر آنها رفته تا از انسان به یک هیولا تبدیل شوند، سخن خواهد آمد، تحلیلگران ریشههای این دگردیسی و عوامل و مسئولان چنین تغییری را به پرسش خواهند گرفت و همه این موارد الزاما موضوعاتی نیست که خوشایند همه باشد.
نظر شما