نزدیکتر که میشوی چهرههای آشنایی را در عکس تشخیص میدهی. مثل محمد جهانآرا که نام او با خرمشهر گره خورده یا سیدصالح موسوی که عکس او در سالهای نوجوانی با آرپیجی بزرگی که بر دوش دارد، یکی از آشناترین عکسهای جنگ است. کنار این عکس دیواری بزرگ، نامها فهرست شدهاند. عکسها از آنِ مدافعان خرمشهر است، کسانی که از ۳۱شهریور تا ۴آبان اغلب با دست خالی و امکانات اولیه نظامی از خرمشهر دفاع کردند.
ایده شکلگیری این عکس برای جاسم غضبانپور است؛ عکاس نامآشنای جنگ که خودش یکی از اهالی خرمشهر است. او درباره شکلگیری عکس مدافعان خرمشهر میگوید: «مدافعان خرمشهر، هر سال سوم خرداد، دور هم جمع میشوند و دیداری تازه میکنند و خاطرههای روزهای مقاومت تا پیروزی را مرور میکنند. در یکی از این دورهمیها قرار شد که عکس سرداران شهید خرمشهر را که در مقاومت ۴۵روزه به شهادت رسیده بودند در کنار هم بیاوریم. بعد گفتیم همه شهدا را بیاوریم، یعنی همه کسانی را که چه در آن روزها چه بعدها در جنگ به شهادت رسیدند. بعد دیدیدم که هر سال که ما سوم خرداد دور هم جمع میشویم، دو، سه نفر از بچههای جانباز خرمشهر به شهادت میرسند. گفتیم عکس شهدای سالهای اخیر را هم به آنها اضافه کنیم. کمکم گفتیم که جانبازها را هم بیاوریم. البته تقریباً همه مدافعان خرمشهر جانباز هستند و کسی نیست که در سالهای جنگ جراحتی برنداشته باشد. تا نهایتاً رسیدیم به اینکه عکس همه کسانی را در ۴۵روز اول جنگ در خرمشهر مقاومت کردند، در یک قاب کنار هم بیاوریم».
غضبانپور وقتی از روزهای مقاومت حرف میزند، معلوم است که بغض صدایش را به سختی فرو میدهد و مراقب است تا منقلب نشود. «به خاطر دینی که به بچههای خرمشهر داشتم، این کار را شروع کردم. عکس مدافعان خرمشهر ادای دینی است به کسانی که با دست خالی در مقابل لشکر سرتاپا مسلح عراق ایستادند. ادای دینی است به همه کسانی که با همه وجود از خرمشهر دفاع کردند و ایران به همه آنها مدیون است. همه کسانی که در عکس میبینید نیروهای مردمی هستند، کسانی که آن روزها از سر وظیفه و دفاع از وطن در مقابل دشمن ایستادند و بعدها خیلیهایشان سرداران بزرگ جنگ شدند. اما آن روزها بیشترشان نوجوان و جوان بودند، از بهنام محمدی ۱۳ساله تا غلام کویتیپور و حسین فخری و محمد جهانآرا که فرمانده سپاه خرمشهر بود و ۲۷سال بیشتر نداشت که شهید شد. »
نمیشود با غضبانپور فقط درباره عکس حرف زد و گریزی به روزهای مقاومت خرمشهر نزد. روزهایی که سند مظلومیت فرزندان خرمشهر است؛ «جنگ برای خرمشهر از روزهای پیش از جنگ شروع شد. حتی در همین عکس شهدایی هستند که پیش از شروع رسمی جنگ در درگیریهای مرزی به شهادت رسیدند. در روزهایی که کامیون کامیون اسلحه از مرز میآمد. با ۵هزار تومان میشد اسلحه خرید؛ کلاشنیکفهای نو که چوبهای قنداقشان هنوز لاک الکل نخورده بود. همه هدف صدام این بود که خرمشهر بخشی از عراق شود، اما بچهها برای خرمشهر تا پای جان ایستادند و با تکتک سلولهایشان از شهر دفاع کردند. » پیدا کردن عکس هرکدام از مدافعان خرمشهر داستان خودش را داشته است.
اینطور نبوده که همه عکسها حاضر باشد و بشود آنها را بهراحتی کنار هم چید. کم نبودند شهدایی که عکسی از آنها موجود نبود و خانوادههایشان به شهادت رسیده بودند یا دیگر به خرمشهر بازنگشته بودند و اطلاعاتی از آنها در دسترس نبود؛ «این عکس بزرگ به مرور تکمیل شد. نزدیک به ۱۰سال زمان برد تا آدمها یکییکی به عکس اضافه شوند و مدافعان غایب، به عکس بیایند و عکس کامل شود. تاکنون ۸۰۰نفر در این قاب بزرگ قرار گرفتهاند اما شمار حاضران در عکس از این هم بیشتر خواهد شد. فکر میکنم حدود ۱۰۰نفر دیگر نیز به عکس اضافه شوند. عکس خواهرانی که دوشادوش برادران در خرمشهر ایستادند و از شهر دفاع کردند نیز باید به این عکس اضافه شود. امیدوارم که بهزودی این پروژه را کامل کنیم و بعد بتوانیم آن را به شکل شایستهای در موزه دفاع مقدس و خود خرمشهر به نمایش بگذاریم. »
نظر شما