چهارشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۸ - ۰۶:۵۹
۰ نفر

محسن یاوری - کرمانشاه- خبرنگار: «محمدرسول بهمنی» متولد فروردین ۱۳۶۵ در شهر کرمانشاه است.

محمدرسول بهمنی

وی دانش‌آموخته رشته حقوق در مقطع کارشناسی ارشد و از شاعران جوان کرمانشاهی است که کارنامه ادبی موفقی داشته و اشعارش بارها به جشنواره‌های سراسری راه پیدا کرده است. روزنامه همشهری با وی گفت‌وگویی کوتاه داشته است که در ادامه می‌خوانید.

  • چند وقت است شعر می‌گویید و چه شد که به شعر علاقه‌مند شدید؟  

حدود ۱۳ سال است که به صورت حرفه‌ای با مقوله شعر آشنا هستم اما علاقه‌ام به شعر به دوران کودکی بازمی‌گردد. خواندن اشعار شاعرانی همچون سعدی، حافظ و... باعث شد که علاقه و کشش زیادی به شعر در من ایجاد شود.

  • تعریفتان از شعر چیست و به ‌نظرتان شعر خوب چه شعری است؟  

اساتید و صاحب‌نظران حوزه ادبیات تعاریف زیاد و گاهی متفاوت از شعر بیان کرده‌اند که هر کدام به نوبه خود ارزشمند و قابل تاملند. به همین منظور من به تعریف جامع و کاملی از استاد شفیعی کدکنی بسنده می‌کنم: شعر گره خوردگی عاطفه و تخیل است که در زبان آهنگین شکل گرفته باشد. شعر خوب جدا از المان‌ها و عناصر اساسی مثل عاطفه و تخیل، باید حرف جدیدی برای مخاطب داشته باشد، باید سرشار از کشف و تصویرسازی‌های بدیع باشد.

  • ترجیحتان شعر کلاسیک است یا آزاد، چرا؟  

چون از ابتدا به دلیل علاقه‌مندی به شعر کلاسیک وارد این عرصه شدم و از شعر شاعران زیادی در این حوزه بهره برده‌ام، شعر کلاسیک را به عنوان قالب شعری‌ام برگزیده‌ام.

  • می‌دانم که قصد دارید مجموعه شعرتان را هم چاپ کنید. می‌شود کمی درباره‌اش توضیح دهید؟ فکر می‌کنید چه مشکلاتی بر سر راه مولفان برای چاپ کتاب وجود دارد؟  

درصددم امسال مجموعه‌ای از غزلیاتم را به چاپ برسانم. متاسفانه چالش‌ها و مشکلات زیادی بر سر راه مولفان در زمینه چاپ کتاب وجود دارد. همان‌طور که می‌دانید حمایت نکردن ارگان‌های متولی از شاعران و نویسندگان و همین‌طور اعتماد نداشتن ناشران به بازار کتاب باعث شده که شاعران برای چاپ کتاب با هزینه‌های زیادی مواجه شوند. به نظر من این موضوع بسیار نگران‌کننده و آسیب‌زاست.

  • ‌انجمن‌های ادبی کرمانشاه از کارایی لازم برای ارتقای سطح کیفی حوزه شعر در استان برخوردارند؟  

بی‌اغراق، همان‌طور که در گذشته، شعر کرمانشاه از قطب‌های شعر کشور به‌ویژه در حوزه کلاسیک بوده، اکنون هم شاعران جوانی داریم که آثار ارزشمندی دارند، اما در هر حال، انجمن‌های ادبی استان باید همه تلاششان برای رسیدن به نتایج قابل‌قبول باشد. برگزاری جلسات نقد و بررسی، دعوت از اساتید و شاعران باتجربه در بالا بردن سطح شاعران جوان بسیار موثر است.

  • نقش مطالعه را در زندگی یک شاعر چطور می‌بینید؟  

به نظر من بعد از استعداد و علاقه ذاتی شخص به شعر، مهم‌ترین اصل برای پیشرفت مطالعه است. هیچ امری به اندازه مطالعه نمی‌تواند در ارتقای زبان شعری شاعر، وسعت دایره واژگان، آشنایی با اوزان مختلف عروضی، تصویرسازی‌ها و... موثر باشد.

  • از شاعران و کتاب‌های مورد علاقه‌تان بگویید.

در حوزه شعر از اساتید و بزرگان زیادی آموخته‌ام که این امر نقش بسیار زیادی در پیشرفت من ایفا کرده است. در حوزه ادبیات کلاسیک هم در حال حاضر کارهای استاد «بابک دولتی» را می‌پسندم و دنبال می‌کنم.

  • پیشنهادتان به دوستان تازه‌کار در حوزه شعر و ادبیات چیست؟  

پیشنهادم این است که در وهله اول با علاقه پیش بروند و ببینند در چه حوزه‌ای استعداد بیشتری دارند. مطالعه، حضور در انجمن‌ها و بهره‌گیری از نقدهای اساتید صاحب‌نظر می‌تواند در پیشرفت آنها بسیار سازنده و اثرگذار باشد.

  • جایگاه شعر ایران را در ۱۰ سال آینده چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟ فکر می‌کنید می‌تواند معرف ادبیات ایران به جهان باشد؟  

این‌که شعر امروز بتواند اثرگذاری در ادبیات جهان داشته باشد، امری غیرممکن نیست، ولی به نظرم در هر عصری شاعران انگشت‌شماری می‌توانند این رسالت را به دوش بکشند. همان‌طور که تعداد کسانی که در تاریخ ادبیات ایران و جهان شاخص و جاودانه شده‌اند، معدود است. مهم‌تر از این مساله حمایت و بسترسازی برای بهره‌گیری از استعدادهاست که زمینه را برای بروز و شکوفایی بزرگان در هر عرصه‌ای فراهم می‌کند.

  • چند غزل   «محمدرسول بهمنی»

(۱) 

برای من سفر از این اتاق ممکن نیست 
تصور تو در این اختناق ممکن نیست 

بساز با غم دنیا که در قبیله ما 
به عقد او که درآیی، طلاق ممکن نیست 

چرا هر آنچه بنا بوده تا که رخ بدهد 
به من که می‌رسد آن اتفاقِ ممکن نیست 

که رفتنت به من آموخت زندگی یعنی 
شکنجه‌ای که در آن اشتیاق ممکن نیست 

در انتظار کسی مانده‌ایم و بی‌خبریم 
که لمس برکه از این باتلاق ممکن نیست 

(۲) 

با قرص خواب این روز و شب‌ها طی نمی‌شد 
هی سعی می‌کردم بخوابم، هی نمی‌شد 

گویی شبیه کودکی بودم که قلبش 
دلخوش به قایم باشک و لِی‌لِی نمی‌شد 

بغضی درونم ته‌نشین می‌شد که هرقدر 
انگشت می‌بُردم به حلقم، قِی نمی‌شد 

من آن‌چنان بودم که گاه از شدت رنج 
می‌مُردم اما هیچ‌کس پاپِی نمی‌شد 

شاید اگر بی‌خوابی آخر داشت، این‌طور 
منجر به هذیان‌های پی در پی نمی‌شد

کد خبر 449881

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha