این افراد ارتباط صنعت و دانشگاه را غیرحرفهای میدانند و اعتقاد بر رقابتناپذیر بودن دانشگاه و صنعت دارند. در این زمینه با «مرتضی سامتی»، استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید.
- ارزیابی شما از ارتباط صنعت و دانشگاه چیست؟
کمتر اتفاق میافتد که یک استاد راهنما در یک دانشکده برای موضوع تحقیقاتی یا پایاننامه به دانشجویان خود پیشنهادهایی اینچنینی ارائه دهد، به طوریکه اگر از فارغالتحصیلانی که در رشتههای مرتبط با صنعت تحصیلکردهاند پرسیده شود که چند بار در طول دوران تحصیلشان به بازدید از کارخانهها صنعتی برده شدهاند، در خوشبینانهترین حالت از تعداد انگشتان یک دست بیشتر نمیشود. به جرات میتوان گفت باوجود گفتهها و شعارهای بسیار در رابطه با ارتباط صنایع و دانشگاهها تاکنون شاهد چنین فرایندی نبودهایم و اگر هم اتفاق افتاده، بسیار ناچیز بوده است.
- دلیل این عدم ارتباط چیست؟
چون نهتنها نسلی آشنا به ادبیات ارتباطات دانشگاه و صنایع بر سرکار نیستند، بلکه چنین تفکری بین دانشگاهیان از بین رفته است. احتمال اینکه پروژهای از صنایع آورده و بین دانشجویان توزیع شود بسیار اندک است و البته صنعت نیز خود تفکر استفاده از دانشگاه را ندارد، این درحالیاست که در یک دهه اخیر تقریباً ۵۰ هزار عنوان کار پژوهشی در دانشگاهها انجام شده که اثربخشی بسیار اندکی بر اقتصاد و اجتماع داشتهاند.
- راهکار موثر برای رفع این مشکل کدام است؟
آنچه قابلتوجه است اینکه رشد چنین صنایعی نیازمند زیرساختهای حمایتی است که دولت در ایجاد این زیرساختها در هیچ زمان موفق عملنکرده است، حتی بازار سرمایه موردنیاز آنها هم دولتی نبوده و همواره با یاری بخش خصوصی این صنایع توسعه یافتهاند. در واقع زمانی بخش خصوصی باعث رشد صنایع میشود که افرادی با قابلیت لازم و با ریشهای از جنس رقابت، وارد صحنه فعالیت شوند، ولی از آنجا که در کشور ما اساس شکلگیری این نوع صنایع، دولتی است رقابتی که لازمه رشد چنین صنایعی است ایجاد نمیشود و به دلیل غیررقابتی بودن چندان سراغی از علم و دانشگاه هم نمیگیرند. معمولاً صاحبان این نوع صنایع به جای رفتن به سمت تولید، به سوی واردات میروند چون سهلترین اقدام برای آنها واردات است و اگر هم فعالیت تولیدی انجام دهند، مبتنی بر علم و رقابت نیست. بنابراین از طریق تکیه بر بخش خصوصی شاید بتوان تا میزانی این فرایند را بهبود بخشید.
نظر شما