همشهری آنلاین: کن لوچ در ۸۲ سالگی می‌خواهد نخستین کارگردان تاریخ کن باشد که سومین نخل طلا را با خود به خانه می‌برد؛ این بار با درام اجتماعی «ببخشید جا ماندی» که رگه‌های واقعگرایی در آن بیشتر نمود دارد.

كن لوچ

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از سینه‌یوروپا، فیلمساز کهنه‌کار بریتانیایی که پیش‌تر با «باد بر مرغزار می‌زود» در ۲۰۰۶ و «اینجانب، دانیل بلیک» در ۲۰۱۶ موفق به بردن نخل طلایی بهترین فیلم از جشنواره کن شده، امسال «ببخشید جا ماندی» را در بخش مسابقه دارد. هر چند بین دو جایزه لوچ یک دهه فاصله بود اما او در این میان با «سهم فرشتگان» در ۲۰۱۲ جایزه هیات داوران را برد؛ افتخاری که در ۱۹۹۰ با «دستور کار پنهان» و در ۱۹۹۳ با «بارش سنگ‌ها» کسب کرده بود.

لوچ که امسال برای هفدهمین بار با فیلمی تازه به کن آمده، در «ببخشید جا ماندی» داستان یک راننده تحویل کالا به نام ریکی را روایت می‌کند که همراه همسرش برای دوام آوردن در جامعه امروز بریتانیا می‌کوشد. او فیلمنامه را بار دیگر با کمک دوست قدیمی‌اش پل لاورتی نوشته و امیدوار است داستانی که از پیامدهای بحران مالی سال ۲۰۰۸ به تصویر کشیده، به مذاق اعضای هیات داوران خوش بیاید.

  • داستان فیلم تازه‌تان هم مانند «اینجانب، دانیل بلیک» در نیوکاسل می‌گذرد. جاذبه این شهر برای شما چیست؟

نیوکاسل شهری است در شمال انگلستان که شخصیتی بسیار قوی دارد. به نوعی از دیگر بخش‌های کشور جداست و تاریخچه‌ای از مبارزه دارد؛ شهری با تاریخچه دو صنعت معدن و کشتی‌سازی که از بین رفته و با هیچ چیز دیگر جایگزین نشده‌اند. از آنجا که مردم نیوکاسل واقعا با این بحران‌ها دست و پنجه نرم کرده‌اند، داستان «ببخشید جا ماندی» و فیلم قبلی من «اینجانب، دانیل بلیک» را خوب درک می‌کنند. آسیب‌پذیرترین قشر جامعه در این شهر روزگار می‌گذرانند و صدای متفاوت آن در شهروندانی ریشه دارد که سال‌هایی سخت را پشت سر گذاشته‌اند. از سوی دیگر، کافی است سوار قطار شوی و صدای مردم را بشنوی. ناخودآگاه از این همه گرما و محبت واقعی لبخند به لبت می‌آید.

  • ایده موضوع محوری استخدام و کار بدون قرارداد چگونه شکل گرفت؟

با پل لاورتی نویسنده و ربکا اوبراین تهیه‌کننده درباره این بحث می‌کردیم که کار کردن و مفهوم کار چگونه نسبت به دوران جوانی ما و سال‌های پس از آن دگرگون شده است. در آن دوران به ما می‌گفتند اگر مهارت و توانایی انجام یک کار را داشته باشیم، می‌توانیم تا پایان عمر آن را ادامه بدهیم و با درآمد کار یک زندگی و خانواده را اداره کنیم. آن شرایط امروز دیگر وجود ندارد و مردم به واسطه کارهای بدون قرارداد و واسطه‌ای احساس امنیت نمی‌کنند. پیامد این وضعیت کسانی مثل ریکی هستند که خودشان کارفرما می‌شوند، خطرها را به جان می‌خرند و ناچارند برای داشتن درآمد بیشتر از خودشان بهره‌کشی کنند.

  • فیلم با یک پرده سیاه آغاز می‌شود؛ چرا؟

دلیل نبودن تصویر در آغاز این است که وقتی او دارد درباره کارش حرف می‌زند، ما می‌خواستیم مردم تصور کنند این کاری است که خیلی‌ها می‌توانند سراغش بروند. خیلی‌ها دارند در حوزه ساختمان و کارگری فعالیت می‌کنند. هدف ما این بود ابتدا دیدگاهی عمومی نسبت به کار ریکی وجود داشته باشد و بعد آن را محدود و مشخص کنیم. به نظرم در پایان راه فرار نیست؛ او به دام سیستم افتاد، بدهی بالا آورده و نمی‌تواند راهی برای برون‌رفت بیابد.

  • استرسی که بر ریکی وارد می‌آید، به پیامدهایی هولناک در زندگی شخصی‌اش می‌انجامد.

پل هنگام نوشتن و تحقیق کردن، درباره این می‌گفت که تاثیر چنین شغل‌هایی بر روابط خانوادگی و اعضای خانواده چیست و بعد شخصیت‌های اصلی را مشخص کرد. بعد درباره این آدم‌ها با هم گفتگو کردیم و آنها را گسترش دادیم.

  • آیا یک فیلم تاثیرگذار مانند این می‌تواند مشکل چنین موقعیت‌هایی را حل کند که همه ما در آن گرفتاریم؟

معتقدم همه ما صداهایی از یک گروه کر هستیم. از زمان نمایش «اینجانب، دانیل بلیک» با موضوع حمایت سیستم از نیازمندان حکومت حتی یک گام مثبت هم در این حوزه برنداشته و شرایط به همان اندازه ظالمانه است. فقط در یک سال گذشته تعداد بانک‌های غذا در انگلیس ۱۸ درصد بیشتر شده و قرار هم نیست تغییری اتفاق بیفتد. آنها باید نشان بدهند اینکه تو نتوانی کار و از خودت حمایت کنی یک نوع جنایت است.

کد خبر 441063

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha