مرحله اول: دختر یا پسر خوبی بودن؛ بهقدری که رسانههای دولتی بتوانند او را تحویل بگیرند. در این دوره حتما داشتن ظاهری موجّه و اسلامی الزامی است.
مرحله دوم: کار کردن در نهادهای دولتی، بهویژه صدا و سیما. این مرحله به عبارتی دوره پر درآوردن است. ورامینیها به جوجهای که تازه پر درآورده، میگویند: «جِزلاته».
مرحله سوم: پریدن و مشهور شدن. همین قدر که بتواند تا لب دیوار خانهاش بپرد؛ کافی است.
مرحله چهارم: ناز کردن برای نهادهای دولتی. البته هنرمند مذکور آنقدر رند تشریف دارد که بداند چقدر باید ناز کند. ناز در حدّی که نازکش داشته باشد؛ نه بیشتر!
مرحله پنجم: کار کردن پنهانی برای نهادهای دولتی. به دولتیها میگوید: با شما هستم؛ اما لازم نیست رسانهای شود!
مرحله ششم: از اینجا به بعد هنرمندان مختلف با توجه به پررویی یا کمروییشان مسیرهای متفاوتی را پی میگیرند:
گروه رو: ساکت و بی سر و صدا به زندگیشان ادامه میدهند.
گروه کمرو: اپوزیسیون میشوند؛ اما همزمان از همان منابع دولتی ارتزاق میکنند. در عین حال ارتزاقات و ارتباطات خود را منکر میشوند. به عبارتی اپوزیسیوناند و همان موقع که دارند به دولت فحش میدهند، قرارداد چهارصد و چهل و چهارم خود را با یک نهاد دولتی میبندند.
گروه پررو: اپوزیسیوناند؛ اما استفاده از امکانات دولتی را حق خود میدانند. با صدای بلند داد می زنند: «هرچه می گیریم حق ماست؛ پول نفت ماست».
گروه پرروتر: اپوزیسیونِ به ظاهر مذهبیاند و امکانات دولتی را مثل گوشت نذری میدانند. مگر کسی گوشت نذری را رد میکند؟
گروه پرروترتر: اپوزیسیوناند؛ نه تنها از بیخ و بن گذشته خود را منکر میشوند؛ بلکه خدا و پیغمبر را هم انکار میکنند. میگویند شعر مذهبی، فیلم مذهبی و اصلا هنر مذهبی نداریم. اگر گذشتهشان را به آنها یادآوری کنی، میگویند: آنکه تو میگویی، ما نیستیم؛ تشابه اسمی است. در عین حال اگر قراردادی، بسیار چرب و شیرین باشد، فیالفور پایش را امضا میزنند.
نظر شما