۳ مامور قلابی، پیرمرد پولداری را ربودند تا دست به اخاذی از خانواده‌اش بزنند اما وسط راه به‌خاطر بیماری‌اش پشیمان شدند و تصمیم گرفتند پسر او را گروگان بگیرند. ماجرای این آدم‌ربایی به ۲۷ بهمن‌ماه برمی‌گردد.

متهم

 در آن روز وقتي پيرمرد 79 ساله‌اي از خانه‌اش در بلوار ميرداماد بيرون آمد تا به محل كارش كه يك تالارپذيرايي بود برود، پسرجواني به سمت وي رفت و پيرمرد را با اسم و فاميل صدا زد. او مدعي شد كه مأمور يكي از وزارتخانه‌هاي دولتي است. همزمان يك خودروي پرشياي نوك مدادي مقابل آنها توقف كرد و پسر جوان از پيرمرد خواست تا سوار ماشين شود. وي مدعي شد كه بايد با دستبند او را مي‌بردند اما دستور دارند كه با احترام وي را به اداره منتقل كنند.

از سوي ديگر، داخل ماشين راننده‌اي نشسته بود كه صورتش را با ماسك كاغذي سفيد پوشانده بود و جوان ديگري هم در صندلي عقب حضور داشت. پيرمرد كه حسابي شوكه شده بود داخل ماشين نشست تا همراه آنها برود و مشخص شود موضوع از چه قرار است. اما اين پايان كار نبود چراكه بين راه مردان ناشناس ناگهان از تصميم‌شان منصرف شدند و با گفتن اين جمله كه به‌زودي براي تحقيقات برمي‌گردند، پيرمرد را پياده كردند و رفتند.

مرد سالخورده كاملا گيج شده بود و مي‌دانست كه يك جاي كار مي‌لنگد. او شك كرده بود كه مردان ناشناس نقشه ديگري در سر داشته‌اند و براي همين تصميم گرفت نزد پليس برود. وي زماني كه مقابل افسر پرونده قرار گرفت، گفت:‌ مردان ناشناس طوري با من صحبت مي‌كردند كه انگار كاملا مرا مي‌شناسند. آنها اطلاعات زيادي از من و خانواده‌ام داشتند و زماني كه مشغول صحبت بودند متوجه شدم كه از تهران خارج شدند و به بيابان‌هاي اطراف اتوبان تهران-كرج رفتند. وقتي اعتراض كردم و گفتم كه قرار بود مرا به اداره ببريد، يكي از آنها مدعي شد كه بايد در بيابان از شما تحقيق كنيم! پس از توقف، ‌يكي از سرنشينان خودرو يك كلاه پشمي روي صورتم كشيد و از من خواست تا روي صندلي عقب بخوابم. پس از گذشت چنددقيقه اما آنها گفتند كه از من رفع اتهام شده و پس از آن به سمت شهركي در همان نزديكي رفتيم.

3جوان مرموز مقابل يك آژانس خودرو ايستادند و جواني كه به‌نظر مي‌رسيد رئيس است به راننده دستور داد يك ماشين براي من كرايه كند تا مرا به محل كارم ببرد. وي چندين بار تأكيد كرد كه اين موضوع را با هيچ‌كس بازگو نكنم اما چون اين افراد در صحبت‌هايشان عنوان كرده بودند مجددا به سراغ من و اعضاي خانواده‌ام مي‌آيند تصميم گرفتم موضوع را به پليس اطلاع مي‌دهم.
هنوز معلوم نبود ماجرا از چه قرار است و آدم‌ربايان با چه انگيزه‌اي پيرمرد را ربوده و بعد آزاد كرده‌اند تا اينكه چند روز بعد افراد ناشناسي با پسر پيرمرد تماس گرفتند و خود را مأمور يكي از وزارتخانه‌هاي دولتي معرفي كردند.

همين تماس كافي بود تا مأموران در رديابي‌هاي خود، متهمان مرموز را شناسايي كنند. با اين سرنخ كارآگاهان، 25بهمن‌ماه يكي از متهمان را در محدوده خيابان سئول دستگير كردند. اين جوان 28ساله چاره‌اي جز اقرار به آدم‌ربايي نديد و در بازجويي‌ها گفت: يكي از دوستانم كه پدرش كارگر پيرمرد است نقشه آدم‌ربايي را طراحي كرد. او از وضعيت مالي شاكي و محل زندگي وي و خانواده‌اش مطلع بود براي همين به من و يكي ديگر از دوستانمان پيشنهاد آدم‌ربايي داد و ما هم قبول كرديم. اما وقتي پيرمرد را ربوديم تا از خانواده‌اش درخواست پول كنيم وسط راه پشيمان شديم چرا كه پس از اطلاع از سن بالا و عارضه قلبي اين شخص ترسيديم كه برايش اتفاقي بيفتد.

براي همين او را آزاد كرديم و مي‌خواستيم اين بار پسرش را گروگان بگيريم كه من دستگير شدم.سرهنگ آريا حاجي‌زاده، معاون مبارزه با جرائم جنايي پليس آگاهي تهران، با اعلام اين خبر گفت: كارآگاهان پليس‌آگاهي، 2متهم ديگر پرونده را نيز دستگير كردند و هر سه‌آدم‌ربا با قرار بازداشت موقت براي انجام تحقيقات تكميلي در اختيار مأموران اداره يازدهم پليس آگاهي تهران قرار گرفتند.

کد خبر 290268

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha