علی ابراهیمی: رشد روزافزون بخش کشاورزی ازجمله اهدافی است که در برنامه‌های توسعه اقتصادی کشور، به‌ویژه طی دهه سوم پس از پیروزی انقلاب اسلامی مورد تأکید بسیار قرار گرفته است.

مزرعه گندم

بر این اساس بخش کشاورزی به‌عنوان محور توسعه کشور تلاش برای افزایش تولید و خودکفایی محصولات را مدنظر قرار داد. اما به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، ابزارهای به‌کار گرفته‌شده برای اجرای سیاست‌های بخش کشاورزی متناسب با سیاستگذاری‌های صورت‌گرفته برای نیل به افزایش تولید و خودکفایی در این بخش نبوده است. علاوه بر شرایط ناشی از کاهش نزولات جوی، به‌نظر می‌رسد برنامه منسجم و مدونی برای تحقق اهداف پیش‌بینی‌شده وجود نداشته یا اینکه مسئولان در مرحله اجرا قادر به ایجاد زیر‌ساخت‌‌ها و ابزارهای تحقق این اهداف نبوده‌اند. این شرایط موجب که تا اکنون با گذشت چند سال از برپایی جشن خودکفایی گندم، هنوز هم کشورمان در زمره کشورهای وارد‌کننده این محصول باشد و هدفگذاری‌های انجام‌شده برای افزایش تولید و خودکفایی برخی محصولات دیگر مانند برنج، جو، ذرت، پنبه و دانه‌های روغنی نیز روی کاغذ باقی مانده است. برای بررسی واقعیت‌های تولید محصولات کشاورزی و فاصله میزان تولید با نیل به‌خودکفایی با دکتر عیسی کلانتری، وزیر اسبق جهادکشاورزی و دبیرکل خانه کشاورز که پیش از این بارها خودکفایی محصولات کشاورزی را گرفتار مشکلات ساختاری قلمداد کرده بود، به گفت‌‌وگو نشسته‌ایم که می‌خوانید.

  • اقداماتی که طی سال‌های اخیر برای بهبود وضعیت تولید محصولات کشاورزی انجام شده تا چه حد در راستای شکل‌گیری خودکفایی در این بخش بوده است؟

واقعیت این است که مباحثی که در زمینه خودکفایی در تولید برخی محصولات کشاورزی مانند گندم در سال‌های83 تا 84 مطرح شد، بدون هیچ‌گونه سرمایه‌گذاری جدید و صرفا با تغییراتی در سطح زیرکشت برخی محصولات دیگر ایجاد شده بود. در واقع این خودکفایی چندان پایدار، علمی یا با افزایش ظرفیت تولید حاصل نشده بود چرا که میزان سرمایه‌گذاری‌های بخش کشاورزی نشان می‌داد که سرمایه‌گذاری جدیدی برای افزایش تولید صورت نگرفته بود؛ در نتیجه مشخص بود که این شیوه خودکفایی احساسی و براساس دستور مقامات مافوق انجام شده است. این شیوه خودکفایی نظم اقتصاد کشاورزی کشور را به هم ریخت و افزایش سرسام‌آور قیمت‌های رقابتی بخش کشاورزی از آن زمان آغاز شد. با این روند کشور ایران که طی دهه70 به‌جز چهار تا پنج محصول در بقیه محصولات کشاورزی خودکفا بود نیازمند واردات همه محصولات شد. این در حالی بود که فاصله قیمت تمام‌شده محصولات کشاورزی در ایران با قیمت‌های جهانی بسیار زیاد بود؛ فاصله‌ای که اکنون با افزایش نرخ دلار کمتر شده یا از بین رفته است. علت این بود که سرمایه‌ کافی برای عملیاتی‌شدن برنامه‌ریزی‌ها صورت نگرفته بود و به‌طور ذاتی نیز با توجه به‌ وجود سایر بخش‌های پرسود، سرمایه از بخش کشاورزی فراری بود.

  • اخیرا مسئولان از خودکفایی در تولید اغلب محصولات کشاورزی خبر می‌دهند. این دیدگاه‌ها تا چه‌حد قابل پذیرش است؟

بر این اساس، ادعای کنونی خودکفایی 92درصدی در تولید محصولات استراتژیک کشاورزی تنها دروغی بزرگ است. شرایط به‌گونه‌ای شده که به‌رغم عدم‌پذیرش ادعای خودکفایی در تولید محصولات کشاورزی، کسی حاضر نیست در رد اینگونه ادعاها بحث کند. اگر در بخش کشاورزی 92 تا 94درصد خودکفا هستیم دیگر نباید نگرانی‌ای برای تأمین محصولات این بخش داشته باشیم. نقطه مقابل اینگونه ادعاها میزان واردات محصولات کشاورزی به کشور است. واردات یک میلیون و 200هزار تن روغن‌نباتی با درنظر گرفتن 9کیلوکالری انرژی در هر گرم از این کالا، بیانگر تأمین روزانه حدود 400کیلوکالری انرژی برای هر ایرانی از روغن‌نباتی وارداتی است. این موضوع در مورد برنج، گوشت‌قرمز، مرغ، گندم و سایر محصولات کشاورزی وارداتی نیز صدق می‌کند. با احتساب تأمین و مصرف روزانه سه‌هزار کیلوکالری انرژی برای هر ایرانی (گرچه مصرف واقعی دو هزار و 200کیلوکالری است) اکنون 14درصد انرژی نیاز غذایی هر ایرانی از روغن‌نباتی، شش درصد از برنج و شش‌درصد از شکر وارداتی تأمین می‌شود و با درنظر گرفتن متوسط واردات سه‌میلیون تنی گندم طی پنج سال گذشته، حدود 12درصد این انرژی از گندم وارداتی تأمین شده است. با احتساب این ارقام، تأمین 38درصدی انرژی از طریق محصولات کشاورزی وارداتی را شاهد هستیم. از سوی دیگر سالانه هفت‌میلیون تن خوراک دام و 200هزار تن گوشت‌قرمز به کشور وارد می‌شود که این واردات نیز 10درصد انرژی را تأمین می‌کند. در مجموع حدود 48درصد تأمین انرژی مصرف‌کنندگان ایرانی از طریق محصولات کشاورزی وارداتی صورت می‌گیرد و در خوش‌بینانه‌ترین حالت کشورمان تنها 52درصد در تأمین نیاز مصرف‌کنندگان محصولات کشاورزی به‌خودکفایی رسیده است. با این شرایط چگونه می‌توان ادعای خودکفایی 92تا 94درصدی محصولات کشاورزی را مطرح کرد مگر آنکه این اعداد و ارقام صرفا ارقامی توخالی است.

  • علاوه بر سرمایه‌گذاری باید چه اقدامات دیگری برای نیل به‌خودکفایی واقعی در تولید محصولات کشاورزی صورت می‌گرفت؟

وقتی سرمایه‌گذاری در بخش کشاورزی را مطرح می‌کنیم علاوه بر تأمین مالی، موضوعاتی مانند انتقال ماشین‌آلات، فناوری و دانش روز و... را شامل می‌شود چراکه وقتی سرمایه‌گذاری مناسبی در این بخش صورت نگیرد امکان انتقال فناوری و... نیز فراهم نخواهد شد. اکنون حتی نیروی انسانی نیز در زمره سرمایه محسوب می‌شود و درواقع سرمایه‌گذاری تأمین مواردی مانند آموزش، تحقیقات، ترویج، صنعت و ماشین‌آلات، فناوری روز تولید، امور زیربنایی و... را شامل می‌شود. اما طی سال‌های اخیر گرچه اقداماتی جزئی برای سرمایه‌گذاری در بخش کشاورزی صورت گرفته اما نیاز این بخش بسیار فراتر از اقدامات انجام شده بود ه و میزان سرمایه‌گذاری در بخش کشاورزی حتی پاسخگوی میزان استهلاک سالانه در این بخش نیست.

  • طی سال‌های اخیر گندم به‌عنوان نماد خودکفایی تولید محصولات کشاورزی مطرح شده. آنچه در زمینه خودکفایی این محصول اتفاق افتاده تا چه‌حد واقعی و قابل پذیرش است؟

آنچه در زمینه خودکفایی گندم طی سال‌های اخیر مطرح شده متأثر از مسائلی است که ارتباط چندانی با موضوعات اقتصادی و بخش کشاورزی ندارد. مصداق این موضوع آن است که طی سال‌های اخیر پولی که کشور برای واردات روغن‌نباتی صرف کرده بیش از دوبرابر رقمی است که درصورت محقق نشدن شیوه کنونی خودکفایی و واردات گندم باید هزینه می‌شد. اکنون یک میلیون و 200هزار تن روغن‌نباتی خام با صرف یک‌میلیارد و 800میلیون دلار اعتبار وارد کرده‌ایم. این روند طی 10سال گذشته نیز تداوم داشته است. با درنظر گرفتن قیمت‌های متفاوت روغن‌نباتی خام در بازارهای جهانی طی این دوره زمانی می‌توان گفت که به‌طور متوسط رقمی حدود 15تا 18میلیارد دلار برای واردات این محصول هزینه شده است، این در حالی است که طی این مدت درمجموع حدود 30میلیون تن گندم وارد کرده‌ایم که با درنظر گرفتن نرخ متوسط 300دلاری این محصول طی این سال‌ها، حدود 9میلیارد دلار اعتبار صرف شده است. اما هیچ‌کس توجهی به واردات این میزان روغن‌نباتی نداشته یا برنامه‌ریز‌ی‌ای برای تولید آن در داخل کشور صورت نگرفته است. باید توجه کرد که ظرفیت تولید محصولات کشاورزی باتوجه به زیر‌ساخت‌‌ها در کشورمان محدود است اما برخی افراد از امکان تولید غذا برای 1/5میلیارد نفر در کشورمان خبر می‌دهند، درصورتی که تحقق چنین هدفی نیازمند 20برابر شدن میزان تولید کنونی محصولات کشاورزی در ایران است؛ یعنی باید میزان تولید دوهزار درصد افزایش یابد. توانمندی تولید محصولات کشاورزی در کشورمان، تأمین غذا برای حداکثر 150میلیون نفر است چراکه ما فقط 130میلیارد مترمکعب آب داریم و اهداف کسانی که اینگونه دیدگاه‌ها را مطرح می‌کنند، مشخص نیست.

نتیجه خودکفایی گندم آن بوده که سال گذشته به جای خرید بیش از 10میلیون تن گندم مازاد بر نیاز کشاورزان تنها سه میلیون تن محصول خریداری شده است. این در حالی است که وزیر جهادکشاورزی در اردیبهشت‌ماه امسال وعده تولید 14/5میلیون تن گندم را مطرح کرده بود که کمتر از شش‌میلیون تن محقق شده است. اکنون برای تأمین نیاز کشور به گندم، نیازمند واردات 5/6میلیون تن از این محصول هستیم. با این شرایط تولید گندم به میزان تولید اوایل دهه60 برگشته است و علت آن است که نهاده‌های لازم برای تولید این محصول به میزان کافی فراهم نشده، به‌نحوی که در سال86 به میزان چهارمیلیون و 300هزار تن کود شیمیایی توزیع شده بود که این رقم در سال89 به سه‌میلیون و 100هزار تن و در سال زراعی گذشته به یک میلیون و600هزار تن کاهش یافته است. عدم‌تأمین نهاده‌هایی مانند کود، بذر، سموم و... شرایط کنونی تولید گندم را رقم‌زده و مشخص نیست چرا مسئولان بخش کشاورزی را به حال خود رها کرده‌اند. اگر با اجرای قانون هدفمند کردن یارانه‌ها، قیمت گندم، آرد و نان اصلاح نمی‌شد کشورمان نیازمند واردات حدود 10میلیون تن گندم برای تأمین نیاز 12/5میلیون تنی بازار مصرف بود اما با این اصلاح قیمت‌ها، نیازمند واردات 6/5تا هفت‌میلیون تن گندم هستیم. بررسی‌های کارشناسی نشان می‌دهد که بیش از 60درصد کاهش تولید گندم در سال زراعی91-90 به عدم‌تأمین بموقع و مناسب کود شیمیایی مربوط بوده و درصورت تأمین کود، امکان تولید 9میلیون تن گندم وجود داشت. همچنین دیدگاه‌هایی که در زمینه تأثیر نرخ نامناسب 420تومانی خرید تضمینی گندم بر کاهش خرید این محصول توسط دولت مطرح می‌شود، پذیرفتنی نیست. مگر می‌شود 10میلیون تن گندم تولیدی در کشور گم شده یا توسط کشاورز نگهداری شود. واقعیت آن است که تولید گندم به‌شدت کاهش یافته است.

  • برخی کارشناسان کاهش سطح زیرکشت سایر محصولات کشاورزی را ناشی از افزایش تولید و خودکفایی گندم قلمداد می‌کنند. نظر شما چیست؟

بله. در زمان خودکفایی ساختگی گندم در سال83 و 84 سطح زیرکشت برخی محصولات کشاورزی کاهش یافته بود اما طی سال‌های اخیر سطح زیرکشت اغلب محصولات کشاورزی از قبیل دانه‌های روغنی، پنبه، جو، علوفه و ذرت کاهش و واردات افزایش یافته است. اکنون شرایطی ایجاد شده که خودکفایی بخش کشاورزی به اغما رفته و کشاورزان روز‌گار بدی را سپری می‌کنند این وضعیت در مورد سایر محصولات زراعی و باغات هم مصداق دارد.

  • خودکفایی برنج از دیگر وعده‌های مسئولان در سال‌های گذشته بوده است. این هدف تا چه حد محقق شده است؟

این موضوع نیز ادعایی واهی است چرا که میزان تولید برنج کشور در سال‌های اخیر نسبت به پنج تا 10سال قبل هیچ‌گونه افزایشی نداشته و در خوش‌بینانه‌ترین حالت سطح زیرکشت این محصول اگر کم نشده باشد ثابت مانده و میزان تولید برنج نیز تغییری نکرده است. وقتی سطح زیرکشت در مناطق برنج‌کاری کاهش یافته و بهبود ژنتیک در تولید حاصل نشده، چگونه می‌توان از افزایش میزان تولید برنج و خودکفایی دم زد؟ این در حالی است که به جز مناطق شمالی کشور در سایر استان‌هایی که پیش از این برنج کشت می‌شد نیز نوسانات آبی اجازه کشت و افزایش تولید این محصول را نداده است.

  • میزان واقعی تولید برنج در سال زراعی جاری چقدر بوده است؟

میزان تولید واقعی برنج سفید در کشور حداکثر یک میلیون و 700هزار تن بوده و این در حالی است که برای تأمین نیاز بازار مصرف داخلی نیازمند دومیلیون و 400هزار تن برنج هستیم. از سوی دیگر اکنون با درنظر‌گرفتن واردات رسمی و غیررسمی حدود دو‌میلیون و 900هزار تن برنج در کشور توزیع ‌می‌شود چرا که میزان مصرف برنج در ایران بسیار بالاست. با درنظر‌گرفتن مصرف سرانه 30کیلوگرمی برای هر فرد و جمعیت 75میلیون نفری نباید نیاز بازار مصرف داخلی بیش از دو‌میلیون و 350هزار تن باشد.

  • دست‌اندرکاران تولید میوه و مرکبات نیز از پاسخگویی میزان تولید داخل به نیاز بازار مصرف خبر می‌دهند، با وجود این هنوز هم واردات از محورهای مهم تأمین نیاز مردم به این محصولات است. وضعیت تولید این بخش چگونه است؟

ادعای تولید‌کنندگان میوه و مرکبات در زمینه توانایی تأمین نیاز بازار مصرف داخلی صحت دارد و درصورتی که مسئولان ذی‌ربط توجه کافی به تولید‌کنندگان محصولات باغی داشته و وضعیت 2/5میلیون هکتار باغ کشور را بهبود بخشند این امکان وجود دارد اما در این زمینه نیز اقدامی نشده و حتی معاونت باغبانی از تشکیلات وزارت جهادکشاورزی حذف شده است. چنانچه باغ‌های کشور نوسازی و بازسازی شود شاید بتوانیم به اندازه واردات موادغذایی صادرات محصولات باغی را شاهد باشیم اما از آنجا که توجه لازم صورت نمی‌گیرد، اکنون تقریبا چهار میلیون تن انواع مرکبات و حدود سه‌میلیون تن سیب درختی و بیش از 2/5میلیون تن انگور در کشور تولید می‌شود که قاعدتا باید تکافوی نیاز بازار مصرف داخلی را بدهد و درصورتی که مشکلات سیاسی صادرات مرتفع شود امکان صدور این محصولات نیز وجود دارد چرا که برای صادرات باید ارتباطات سیاسی، تبادلات بانکی و اجازه ورود به بازارهای هدف را داشته باشیم. موز تنها میوه‌ای است که کشورمان نیازمند واردات آن است و در بقیه محصولات تقریبا نیاز بازار مصرف از محل تولید داخل پوشش داده می‌شود.

  • وضعیت خودکفایی محصولات دامی و نهاده‌های تولید این فراورده‌ها چگونه است؟

باید بین واقعیت‌ها و آمار و ارقام ارائه‌شده از تولید محصولات دامی تفاوت قائل شد. همانطور که نرخ 94درصدی خودکفایی در تولید محصولات کشاورزی درست نیست و میزان خودکفایی کمتر از 60درصد است در زمینه تولیدات دام و طیور نیز وضعیت به همین شکل است. مسئولان در حالی از تولید بیش از 10میلیون تنی شیر‌خام خبر می‌دهند که میزان تولید این فراورده کمتر از هفت میلیون تن بوده و ارائه آمارهای غلط به تأمین امنیت غذایی کشور و برنامه‌ریزی و سیاستگذاری در بخش کشاورزی لطمه می‌زند. واقعیت آن است که کشورمان توان خودکفایی توأم مواد پروتئینی و نهاده‌های تولید این محصولات را ندارد. اکنون سرانه تولید شیر در کشور کمتر از 100کیلوگرم است. وقتی قادر به سرانه تولید 100کیلوگرمی شیر نیستیم این امر بیانگر سوء مصرف است که هزینه‌های چندین برابری ناشی از به خطر افتادن سلامتی مردم را به کشور تحمیل می‌کند.

  • وضعیت تولید مرغ و تخم‌مرغ را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در زمینه تولید مرغ و تخم‌مرغ محدودیتی نداریم و از آنجا که نهاده‌های تولید این محصولات مانند ذرت، کنجاله و سویای وارداتی است می‌توانیم درصورت به‌صرفه‌بودن با واردات دان با توجه به ظرفیت کافی واحدهای مرغداری در کشور، مرغ و تخم‌مرغ تولید کنیم. در مورد مصرف مواد پروتئینی نیز میزان درآمد مردم مطرح است؛ درصورتی که درآمد مردم خوب باشد به هر میزان که تقاضا باشد می‌توانیم با تأمین نهاده‌ها، مرغ و تخم‌مرغ تولید کنیم اما درصورتی که کاهش درآمد منجر به کاهش تقاضا شود مازاد تولید را شاهد خواهیم بود.

  • میزان تولید گوشت‌قرمز گاوی و گوسفندی تا چه حد جوابگوی نیاز بازار داخلی است؟

در زمینه گوشت‌قرمز، مهندسی معکوس تولید علوفه و میزان توان تولید گوشت‌قرمز در کشور بیانگر آن است که در نهایت قادر به تولید بیش از 750هزار تن گوشت‌قرمز نیستیم. اما فقر جامعه اجازه مصرف سرانه گوشت‌قرمز را نمی‌دهد. اگر مصرف روزانه حداقل 60گرم پروتئین حیوانی را برای مردم درنظر بگیریم بر این اساس باید به‌طور متوسط هر نفر 30کیلوگرم گوشت‌سفید، 20کیلوگرم گوشت‌قرمز و 140کیلوگرم شیر مصرف کند و با این شرایط باید 11میلیون تن شیر‌خام در کشور تولید شود و علاوه بر تولید داخلی گوشت‌قرمز، 200تا 300هزار تن واردات صورت گیرد.

  • وضعیت تولید پنبه و دانه‌های روغنی تا چه حد در راستای اهداف خودکفایی بوده است؟

براساس قانون برنامه چهارم توسعه برای بخش کشاورزی رشد 6/5درصدی تولید پیش‌بینی شده بود اما آمار و ارقام رسمی منتشر شده توسط وزارت جهادکشاورزی بیانگر رشد 1/4درصدی این بخش و حدود پنج درصد کمتر از هدفگذاری‌ برنامه است. این امر نشان‌دهنده آن است که در هیچ بخشی قادر به تولید مطلوب محصولات کشاورزی نبوده‌ایم. شاید اگر دولت دخالتی در تولید محصولات این بخش نداشت، رشد بیشتری را شاهد بودیم، این در حالی است که در طول سال‌های برنامه تنها در سال 87-86 خشکسالی را شاهد بوده‌ایم و در بقیه سال‌ها میزان بارندگی به اندازه متوسط کشور یا بالاتر از آن بوده است. به‌دلیل عدم‌سرمایه‌گذاری در بخش کشاورزی رشدی را شاهد نبوده‌ایم. در زمینه تولید پنبه یا دانه‌های روغنی نیز برنامه‌هایی برای خودکفایی وجود داشته اما علاوه بر اینکه برنامه‌های مذکور اجرایی نشده، کسی هم پیگیر علت عدم‌اجرای آن نبوده است و دستگاه نظارتی‌ای در این زمینه وجود ندارد.

کد خبر 189609

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز