یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۸۵ - ۰۶:۰۶
۰ نفر

دکتر فرنوش صفوی‌فر: نوزادان نارس با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم می‌کنند.

هفته گذشته یکی از کوچک‌ترین نوزادان دنیا، زنده و سرحال، از بیمارستان باپتیست در میامی آمریکا مرخص شد. آمیلیا تیلور، نوزادی در سن 21 هفته و 5 روزگی پا به این جهان گذاشت، در حالی که خودش می‌توانست نفس بکشد و حتی برای گریه کردن هم تلاش کرد.

 آمیلیا، تنها 283 گرم وزن داشت و قد او 24 سانتی‌متر بود و به این ترتیب توانست «کوچولوترین نوزادی که توانسته زنده بماند» لقب بگیرد. البته در بسیاری از نقاط دنیا و از جمله در ایران، چنین نوزادانی نمی‌توانند امیدی به زنده ‌ماندن داشته باشند و معمولاً تلاشی هم برای زنده‌ نگهداشتن آنها انجام نمی‌شود.

 به همین‌ خاطر هم ثبت رکورد زنده‌ نگهداشتن یک نوزاد 21 هفته‌ای در دنیای پزشکی اهمیت زیادی دارد.در طب اطفال، نوزادان زیر 1500 گرم را «نوزاد با وزن بسیار کم» می‌نامند. این بچه‌ها فقط یک درصد کل متولدین را تشکیل می‌دهند، اما 50 درصد کل مرگ و میرهای نوزادان، در آنها اتفاق می‌افتد.

این‌که چرا برخی نوزادان طاقت ماندن در رحم مادر را ندارند و زودتر از موقع به دنیا می‌آیند، دلایل زیادی دارد؛ از وضع اقتصادی بد خانواده، تا سیگاری یا الکلی یا معتاد بودن مادر به انواع مواد مخدر و حتی نژاد سیاه او. تحمل استرس‌های جسمی و روانی هم در شروع زودرس دردهای زایمانی، مؤثر است.

 گذشته از اینها، برخی خصوصیات هم در خود بارداری هست که باعث زایمان زودرس و به دنیا آمدن نوزاد نارس می‌شود. ناهنجاری‌های رحمی و پاره شدن زودرس پرده‌های جنینی از این جمله‌اند. ممکن است جنین هم ناهنجاری‌هایی داشته باشد که او را برای به دنیا آمدن به هول و ولا بیندازد. آمیلیا حاصل باروری آزمایشگاهی(IVF) بود و این‌که نتواند زمان درست به دنیا آمدن را تشخیص بدهد، برایش قابل انتظار بود.

 بعد از این‌که تلاش پزشکان برای به عقب انداختن زایمان او نتیجه نداد و آنها مجبور شدند مادرش را برای زایمان سزارین به اتاق عمل ببرند، کسی فکر نمی‌کرد او با این سن بتواند زنده بماند؛ چرا که اصولاً جنین با وزن کمتر از 400 گرم و سن کمتر از 23 هفته را «ماندنی» (viable) نمی‌دانند. این‌گونه جنین‌ها ناچارند با مشکل‌ها و سختی‌های زیادی دست و پنجه نرم کنند. با این حساب می‌توان گفت زندگی آمیلیا تا اینجا پر از معجزه بوده است.

 شش ماهه به دنیا آمده‌ای؟

نوزادان نارس وقتی به دنیا آمده‌اند که هنوز آمادگی زندگی در این دنیا و مواجهه با شرایط آن را پیدا نکرده‌اند. خوب نمی‌توانند نفس بکشند، خوب نمی‌توانند غذا بخورند و خوب نمی‌توانند با محیط ارتباط برقرار کنند.

 آخر آنها هنوز خودشان را در همان دنیای مواج و محدود رحم مادر تصور می‌کنند. بعضی از این مشکل‌ها در همان روزها و ماه‌های اول بعد از تولد برطرف می‌شود، اما اثر بعضی‌های دیگر، ممکن است تا آخر عمر با او باقی بماند.

 بگذار زنده بمانم

تنفس، اولین و حیاتی‌ترین مساله‌ای است که نوزاد نارس، هنوز به دنیا نیامده، ناچار است آن را حل کند. ریه‌های جنینی، پر از مایع جنینی یا همان مایع آمنیوتیک است؛ چرا که جنین در داخل رحم مادر نیازی به نفس کشیدن ندارد. او اکسیژن مورد نیازش را از طریق خون بند ناف تأمین می‌کند و مواد زائدش را هم از همین طریق از بدن دور می‌کند.

 اما، حالا و در اینجا، وقتی که او تک و تنها باید برای دریافت اکسیژن حیات‌بخش، بجنگد و آن را به‌دست آورد، چه؟ اولین گریه نوزاد بعد از تولد، درست همین نقش را ایفا می‌کند و باعث باز شدن این کیسه پر از مایع و وارد شدن اولین هوا برای تنفس می‌شود. نوزادان نارس گاه توانایی این گریه اول را هم ندارند و از همان دقایق اول بعد از تولد، دچار سندرم «زجر ریوی» می‌شوند: نفس کشیدنی توأم با کلی زجر و رنج و ناکافی.

ریه‌های نابالغ

 در هفته‌های آخر دوران جنینی، یعنی از هفته 32 به بعد، کم کم ریه جنین «بالغ» می‌شود. یعنی جدار کیسه‌های هوایی، همان محلی که باید خون داخل مویرگ‌ها از هوای تنفس شده اکسیژن بگیرند، به بلوغ می‌رسد تا این تبادل اکسیژن به‌راحتی انجام شود. وقتی جنینی زودتر از موقع به دنیا بیاید، فرصت بالغ شدن را از ریه‌هایش گرفته و بنابراین آماده نفس کشیدن در هوای بیرون نیست.

وقتی قرار باشد نوزادی پیش از موعد، یعنی قبل از هفته 37 ، به دنیا بیاید، در همان اتاق عمل یا اتاق زایمان، همه آماده انجام عملیات «احیا» برای او هستند، چون نابالغ بودن ریه‌های او را می‌شود پیش‌بینی کرد. اکثر این نوزادان قادر به تنفس خود به خودی نیستند و باید از همان اتاق زایمان، به آنها تنفس مصنوعی رساند.

عواقب کم‌نفسی

 بد نفس کشیدن همان و کم شدن اکسیژن دریافتی بافت‌های مختلف، همان. موضوعی که بیش از همه تیم مراقبتی از نوزادان نارس را نگران می‌کند: عقب‌ماندگی ذهنی، کوچک شدن مغز و بعدها در دوران مدرسه، اشکال در یادگیری و کند شدن انجام فعالیت‌های مدرسه در کودک.

 هیپوکسی و کم شدن اکسیژن در بافت‌ها (اصطلاحاً ایسکمی)، همچنین ممکن است باعث فلج اندام‌ها شود و تشنج بدهد. اینها می‌تواند زندگی کودک را تا آخر عمر تحت تأثیر قرار دهد. به همین علت تنظیم اکسیژن خون نوزاد در بخش مراقبت‌های ویژه اهمیت زیادی دارد.

اکسیژن اضافی: تیغ دولبه

در بخش مراقبت‌های ویژه، اکسیژن جزء داروهای رایج است. بدون اکسیژن اضافی، اکثر نوزادان نارس، کم می‌آورند. اما همین اکسیژن حیات‌بخش می‌تواند خطرهای جدی‌ای را برای نوزاد به دنبال داشته باشد.اولین و مهم‌ترین مشکل، آسیب اکسیژن به شبکیه نوزاد و نابینایی اوست. در شبکیه چشم نوزادی که سر موعد به دنیا آمده، به اندازه کافی عروق وجود دارد که این اکسیژن اضافی نتواند آسیب جدی به آن وارد کند.

 در حالی که در نوزاد نارس این عروق هنوز به اندازه کافی شکل نگرفته‌اند و به همین دلیل ممکن است ابتدا دچار تنگی و بعد از مدتی کاملاً بسته شوند. همین باعث کوری نوزاد می‌شود.اکسیژن، روی ریه‌ها هم اثر زیان‌بار دارد. سوپر اکسیدها، پراکسید هیدروژن و سایر رادیکال‌هایی که اکسیژن می‌سازد، همه و همه برای ریه نوزاد، به‌خصوص نوزادی که زیر 1000 گرم وزن دارد، سمی و خطرناک است. اگر ریه‌ها از این اکسیژن زیادی آسیب ببینند، معمولاً دیگر نمی‌توانند ترمیم شوند و کودک برای همیشه باید نارسایی تنفسی را تحمل کند.

خونریزی‌های مغزی

نوزادان نارس به خوبی نوزادان سر موعد نمی‌توانند رگ‌هایشان را متناسب با فشار خون داخل آن، تنگ و گشاد کنند. به همین علت بیش از سایرین در معرض خطر پارگی عروق مختلف هستند.

این موضوع به‌خصوص وقتی اهمیت پیدا می‌کند که این عروق پاره شده در داخل بطن‌های مغزی باشند؛ اتفاقی که معمولاً در 3 روز اول تولد 50 درصد نوزادان نارس، به‌ویژه آنها که کمتر از 1000 گرم وزن دارند، می‌افتد. به این ترتیب این نوزادان علائمی پیدا می‌کنند مثل تشنج، قطع تنفس، بی‌حال شدن و کم‌خونی‌ای که با تزریق خون هم به این راحتی‌ها اصلاح نمی‌شود. البته بیشتر موارد این نوع خونریزی‌ها با درمان‌های حمایتی رفع می‌شوند.

 نمی‌توانند بخورند

 این هم یکی از مشکل‌هایی است که شاید ما زیاد جدی نگیریمش، اما برای نوزادان اهمیت زیادی دارد. تغذیه نوزادان نارس اغلب به سختی امکان‌پذیر است. روده آنها هم به اندازه کافی نمی‌تواند غذاهای وارد شده را جذب کند و خلاصه این نوزادان با انواع و اقسام کمبودهای تغذیه‌ای روبه‌رو هستند.

 کم‌خونی، کمبود کلسیم و ویتامین E از مهم‌ترین کمبودهای این نوزادان است. این کم و کاستی‌ها، در درازمدت رشد عقب مانده او را عقب‌تر می‌اندازد و او را دچار نارسایی رشد، پوکی استخوان و شکستگی‌های آن می‌کند.

 و سرانجام، زندگی

 اینها مشکل‌های عمده و شایع بود، اما داستان مشکلات نوزادان نارس به همین‌جا ختم نمی‌شود. آنها در دوران نوزادی و شیرخوارگی و حتی بعد از آن با مشکل‌های ریز و درشت زیادی روبه‌رو هستند که علت بعضی از آنها هم هنوز ناشناخته است. برای مثال این بچه‌ها بیشتر دچار سنگ دستگاه ادراری و سنگ کیسه صفرا می‌شوند.

بیشتر احتمال دارد که فتق پیدا کنند و در مقابل عفونت‌ها آسیب‌پذیرترند. حتی احتمال سندرم مرگ ناگهانی شیرخوار در آنها که نارس به دنیا آمده‌اند، بیشتر است. با این حال، به نسبت این همه مشکلی که زنده ماندن آنها را تهدید می‌کند، بیشتر آنها می‌توانند بر همه این مشکل‌ها غلبه کنند و خود را به ساحل سلامت برسانند.

 آمارها نشان می‌دهد از بین نوزادان 750 گرمی که زنده می‌مانند، 10 تا 25 درصد مشکل رشدی خفیف دارند و تنها 5 تا 10 درصدشان دچار مشکل رشدی شدید می‌شوند و این یعنی غلبه تلاش برای زنده ماندن بر طبیعت.

کد خبر 17057

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز