قوی بودن یا پیشرفته بودن یک کشور را نمیشود به سادگی تعیین کرد. شاید یک کشور خیلی معروف باشد یا دائماً در اخبار اسم آن تکرار شود، ولی قدرت زیادی نداشته باشد. قدرت در دنیای امروز چند شکل متفاوت دارد. کشور قوی باید در زمینه اقتصادی، روابط بینالمللی و ثبات و نظم داخلی قوی باشد. بزرگ یا پرجمعیت بودن یا تاریخ طولانی داشتن کشور نشانه قدرت آن نیست، بلکه اقتصاد از همه مهمتر است. در قرنهای گذشته کشورها و امپراتوریهای بزرگ قوی بودند، چون نیروی انسانی، منابع طبیعی و ارتش بزرگتر داشتند. بعد که دوران استعمار رسید، کشورهای اروپایی شروع به تصرف نقاط مختلف جهان کردند تا امپراتوریهای بزرگتری بسازند. انگلیس، فرانسه، اسپانیا، روسیه و چند کشور دیگر از راه استعمار دیگران ثروت زیادی جمع کردند، ولی بعد به رقابت و جنگ با هم پرداختند.
رشد علمی هم باعث پیشرفت صنعتی شد و جمعیت به دلیل بهداشت بیشتر افزایش پیدا کرد. کمکم نظریههای سیاسی تغییر کرد و دیگر جمعیت و اسلحه و ذخیره طلا معیار قدرت نبود. در جنگ جهانی دوم و سالهای جنگ سرد بعد از آن، ارتش و امکانات نظامی مهم بود؛ ولی الان اقتصاد تعیین میکند که چه کشوری قویتر است؛ زیرا کشوری که اقتصاد قویتری دارد میتواند نفوذ سیاسی بیشتری هم داشته باشد. فرانسه، آلمان، انگلیس، ایتالیا، ژاپن، امریکا، روسیه و کانادا که گروه جی- 8 را تشکیل میدهند و چین، هند، برزیل، مکزیک و افریقای جنوبی که میخواهند به این گروه بپیوندند، برترین قدرتهای اقتصادی جهان هستند. گاهی هم پنج عضو ثابت شورای امنیت سازمان ملل یعنی انگلیس، فرانسه، روسیه، چین و امریکا هم که برندههای جنگ جهانی دوم هستند، کشورهای قدرتمند جهان معرفی میشوند.
قدرت بینالمللی یک کشور همیشه به نیروی نظامی آن بستگی ندارد، چون کشورهایی مانند ژاپن یا آلمان ارتشهای کوچک دارند؛ همینطور تبلیغات زیاد یا مطرح شدن دائم در اخبار. مساحت هم زیاد مهم نیست. کشور قوی کشوری است که در قراردادهای بینالمللی اعتبار داشته باشد و همپیمانهای زیادتری به دست بیاورد. این کشور میتواند شرایط جهانی را به نفع خودش تغییر دهد یا در مواقع لازم از دوستانش کمک بگیرد یا یک کشور یا گروه را تحت فشار بگذارد.
بعضی از قدرتها هم منطقهای هستند و فقط در محدوده جغرافیایی و بین همسایگان خود تعیینکنندهاند؛ البته همیشه هر کشوری، چه بزرگ و چه کوچک سعی میکند خود را قدرتمند و با اهمیت جهانی معرفی کند.