شنبه ۱۷ مهر ۱۳۸۹ - ۰۹:۵۴
۰ نفر

معرفی نویسنده را این بار گذاشتیم به عهده دخترش. اما او تا این حرف را شنید، گفت: «وای، چه کار سختی! کی‌می‌تواند بابایش را در چند خط معرفی کند و هیچ گله و شکایتی هم از او نداشته باشد؟ چون من هم یکی از همان کسانی هستم که بابا می‌گوید نسل امروزی!"

دوچرخه 570

من فقط می‌گویم بابا چه کارهایی انجام داده و از این‌جا شروع می‌کنم:

بابای من بیشتر برای کودکان قصه و شعر نوشته. دو کتاب تاریخی هم برای نوجوانان کار کرده که در یک مجموعه 9 جلدی به نام «داستان فکر ایرانی»
در آمده. راستی یادم رفت بگویم، او سال 1350 در روستایی نزدیک نیشابور به دنیا آمده. نیشابور را هم که می‌دانید کجاست. شهر خیام و عطار، شهر فیروزه. سال 1370 در دانشگاه علامه طباطبایی در رشته روزنامه‌نگاری قبول شد. از همان نوجوانی کارهایش را برای مجله‌های مخصوص کودکان و نوجوانان می‌فرستاد؛ ولی من نمی‌دانم کارهای‌ آن موقعش چه‌طوری بود؛ چون هیچ‌کدامش را نگه نداشت که من بتوانم بخوانم. وقتی به تهران آمد با
کار کردن در مطبوعات کودک و نوجوان زندگی‌اش را می‌گذراند. حالا هم گاهی برای روزنامه ها و مجله‌ها مطلب می‌نویسد و برای کودکان و نوجوانان فقط کتاب. تازگی یک کتاب را تمام کرده. یواشکی می‌گویم تا خودش نشنود. منتخبی است از شعرها، از همان اولین شاعرها تا امروز، برای نوجوان‌ها. فکر می‌کنم کتاب قطوری بشود. هنوز هم اسمی برایش انتخاب نکرده.

این هم اسم چند تا از کتاب‌هایی که او نوشته و من هم از آنها خوشم آمده:

«اسمت چیه دختر کوچولو؟» که داستان دختربچه‌ا‌ی است که اسمش را گم می‌کند.

«قصه‌های شیرین مغز دارد» شوخی‌های کوچولو با افسانه‌های قدیمی مثل بز زنگوله‌پا، خاله سوسکه و...

«بادکنک به شرط چاقو» شعر سپید است برای بچه‌ها. باز هم یواشکی بگویم من تو این کتاب یک خرده کمکش کردم.

آخرینش هم که همین «شاهزاده بی‌تاج و تخت زیر زمین» است.»

به این‌جا که رسید، گفت: «کافی است؟»

گفتم‌:‌ «آره.»

گفت:‌ «آخیش! راحت شدم. چه کار سختی بود!»

کد خبر 117908
منبع: همشهری آنلاین

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز