اخبار فرهنگی ادبیات و کتاب تاریخ انتشار: ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۶ - ۱۵:۱۱ آدم سمیه افشار: تمام حرکات افراد را زیر نظر داشت. با خود فکر میکرد چه قدر این آدمها پر از عیب و نقص هستند. یادش رفته بود خود او هم آدم است. اخبار مرتبط روزگار او گاو صندوق مدیریت زمان قتل در بعدازظهر انتخاب توقف پایان تکرار تاریخ آقای رئیس فاصله مترسک عاقبت پیشنهاد آرزو داستان زاغ و روباه-1 نمایشگاه کتاب اتاق مستقل دوست من پدرم نفس واهمه ریگ توی کفش مهر مادری وساطت تقلب دوچرخه به دنبال نان کیف گمشده فوتبال یاد کتابخوان وام بانکی داستان زاغ و روباه-3 کتاب داستان پرستار سربازی چرخ زندگی حضور و غیاب خرناس توقف بعدی فاصله سنگینی بار مسئولیت دلتنگ واقعی غیرت اضطراب درحسرت جوانی امتحان درس زندگی گریز از آشیانه دلتنگ مادر آخر خط رستوران چکمه قول پدر نمره 20 برچسبها داستانک