دوشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۸۸ - ۰۷:۴۲
۰ نفر

اسماعیل برقی: واقعیت آن است که تعدادی از معلمان، مربیان و والدین به بازی کودکان آنچنان ‌که شایسته است توجه نمی‌کنند؛ آنان بازی کودکان را وقت تلف کردن می‌دانند.

ناآگاهی بعضی از آنها در مورد بازی و نقش تربیتی آن و همچنین کاربرد آموزشی آن به حدی است که گاهی کودکان را از بازی منع می‌کنند، بدون آنکه حتی دلیل قانع‌کننده‌ای برای آن داشته باشند و این در حالی است که روان‌شناسان و متخصصان تعلیم و تربیت، بازی را همچون اکسیژن برای کودکان لازم و ضروری می‌دانند و حتی گفته‌اند اگر کودکی به هیچ‌وجه بازی نکند، خواهد مرد. 

بازی چون فعالیتی خوشحال‌کننده و شادی‌آور است و طی آن کودک می‌تواند افکار و تصورات خود را عملی سازد و همچنین با دیگران پیوندهای اجتماعی برقرار کند و حتی پرخاشگری و خشم خود را به‌گونه‌ای جامعه‌پسند آشکار کند و از طریق فرار از عصبیت‌ها، به احساس آرامش و ‌رهایی دست یابد، مورد علاقه شدید کودکان است. ما ضمن اینکه منافع بی‌شمار بازی را بررسی می‌کنیم، خواهیم دید که احساس شخصیت یک فرد در بزرگسالی نیز در کودکی او نهفته است و از آنجا ‌که بازی، قسمت اصلی زندگی کودکی را تشکیل می‌دهد و به‌طور کلی تنها کار کودک است، می‌تواند در شکل‌گیری شخصیت انسان نقش مهمی ایفا کند. 

اولین فعالیت‌ اجتماعی کودک به‌صورت بازی شروع می‌شود و طی آن کودک با مسئولیت‌ها آشنا شده و می‌فهمد که برای رسیدن به هدف‌های مشخص باید تلاش کند.  به‌طور کلی باید گفت بازی، بهترین مربی کودکان است و جنبه باارزشی از رشد شناختی، اجتماعی و عاطفی کودک است.  ما ابتدا این جنبه‌ها را مورد بررسی قرار داده و سپس با ارائه تعریفی از بازی، نکاتی را در مورد آن ارائه خواهیم داد.

در زمینه تربیتی، بازی کودک باعث شناخت رنگ‌ها، اندازه‌ها، جنس اشیا و اهمیت آنها می‌شود.  کودک همچنین به شناخت درستی از خود و محیط نایل آمده که موجب سازگاری هر چه بیشتر کودک با زندگی خواهد شد، زیرا با شناخت خود و محیط، کودک از خودمداری یا این تصور که خویشتن مرکز همه‌چیز است، بیرون می‌آید.

آموختن زبان مادری به‌آسانی و به‌طور صحیح، پرورش آفرینندگی، کسب تجربه‌های تازه و قرار‌گرفتن در قلمرو واقعیت و خیال و تمیز این دو حیطه از یکدیگر، از مزایای بازی در جنبه تربیتی است.  بازی کودک به تفکرات او نیز مربوط است و از طریق آن، شناخت افکار و تصوراتش و در نتیجه پرورش فکری و جسمانی او امکان‌پذیر است و با توجه به همین مسائل است که می‌توان در برنامه‌ریزی‌های آموزشی و درسی به‌خصوص در مراحل پیش از دبستان و دبستانی از آن سود جست. 

امروزه در تعلیم و تربیت از روش آموزش مستقیم پرهیز شده و فعالیت‌های دانش‌آموزان به‌گونه‌ای غیر‌مستقیم هدف‌های تدریس را دنبال می‌کند و بازی به‌عنوان یک فعالیت که غیرمستقیم می‌تواند به آموزش منتهی شود، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.  اگر معلم بتواند آموزش‌های خود را به طرز ماهرانه‌ای از طریق بازی به کودکان انتقال دهد، مسلماً بهتر و بیشتر به هدف‌های رفتاری و آموزشی خواهد رسید و از طرف دیگر آموزش نیز فرایندی مطلوب و دلخواه برای کودکان خواهد شد.  ارزش جسمانی بازی بر هیچ‌کس پوشیده نیست. رشد عضلات، صرف انرژی مازاد، آگاه‌شدن بر توانایی‌ها، رفع خستگی و بالاخره رشد کودک در سایه حرکت و جنب‌وجوش، از ارزش‌های جسمانی بازی است. 

بازی کودکان همچنین نقش بسزایی در حیات روانی آنان دارد، زیرا باعث تعادل روانی می‌شود.  احساسات کودک در جریان بازی به نحو اجتماع‌پسندی بازگو می‌شود.  کودک انرژی‌های سرکوب‌شده خود را در جریان بازی بروز می‌دهد و همچنین به کمک آن، نیاز لذت‌جویی خود را ارضاء می‌کند و علاوه بر اینکه در بهداشت روانی او مؤثر است، یک وسیله‌ درمانی نیز محسوب می‌شود و همین امر باعث ایجاد رشته‌ای به نام بازی‌درمانی شده است که طی آن از طریق بررسی دقیق بازی‌های کودکان نه‌تنها مسائل روانی آنها ریشه‌یابی می‌شود، بلکه سعی می‌شود تا با استفاده از همین بازی‌ها مشکلات کودک نیز مرتفع شود. 

علاوه بر مسائل یادشده، آموزش شیوه زندگی فردی و اجتماعی، آموزش قانون و مقررات، تعدیل رفتارهای ناسازگارانه و خواسته‌های نابجا و کاهش خصومت‌ها، همچنین آشنا‌شدن با نقش‌ها و ارزش‌های اجتماعی که همگی متضمن زندگی گروهی و همزیستی مسالمت‌آمیز است، از مزایا و ارزش‌های اجتماعی و اخلاقی بازی است. 

بازی چیست؟

حال باید دید اصولاً بازی چیست؟ روانشناسان و متخصصان علوم تربیتی درباره بازی، نظرات گوناگونی ارائه داده‌اند.  پیاژه، روانشناس بزرگ سوئیسی معتقد است که بازی کودک یک فعالیت اساسی در سازمان روانی او به‌منظور سازگاری و کسب تعادل است.  او معتقد است که بازی راهی است برای دسترسی به جهان و لمس آن به‌گونه‌ای که با وضع کنونی فرد مطابقت کند. 

براساس این تعریف بازی در رشد هوش نقش اساسی داشته و تا حدودی حضور آن در رفتار آدمی همواره مشهود است.  پیاژه بازی کودکان را به چند دوره تقسیم می‌کند.  نوزاد از ابتدای زندگی برای لذت‌جویی از طریق حواسش به بازی متوسل می‌شود. این بازی‌ها،
حسی - حرکتی نامیده  می‌شود مانند تقلید صدا یا مکیدن شست. 

با رشد کودک و دگرگونی‌های جسمی و هوشی، بازی کودکان به نوع تمرینی تغییر شکل می‌یابد که در آن کودک از تکرار یک رفتار و حصول نتیجه مجدد آن لذت می‌برد و بعد از آن بازی‌های نمادین شروع می‌شود که بر مبنای تخیل و تجسم کودک است و از آنجا‌ که ارتباط نزدیکی بین تخیل و خلاقیت کودک وجود دارد، این بازی‌ها ارزش زیادی از نظر تربیتی دارد و بازی‌های مبتنی بر رقابت با دیگران، بخش دیگری از بازی‌های کودکان بزرگ‌تر است که بازی‌های باقاعده نامیده می‌شود و در آموزش قواعد و شناخت واقعیت و منطق و اخلاق مؤثر است.

فرق بازی با کار

برای آنکه مربیان و والدین بازی کودکان را رهبری کرده و در مسیر صحیح هدایت کنند  باید ابتدا از ماهیت بازی اطلاع داشته و فرق آن‌ را با کار بدانند؛ مثلاً بدانند که بازی فعالیتی است که هدفش در خود آن است و کودک به دلخواه خود به آن می‌پردازد و طی آن خشنودی حاصل کرده و از قید سازمان نیز آزاد و رهاست، در حالی‌که کار، فعالیتی سازمان‌دار با هدفی بیرونی است که ‌‌گاهی همراه با اجبار و ناخشنودی است.  هرگاه والدین و مربیان در این باره بیندیشند و آن‌ را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند، خواهند توانست کودک را هدایت کنند؛ در غیر این صورت واکنش‌های ناسنجیده آنها در عوض تربیت درست کودک، او را تباه خواهد ساخت.

بعضی از والدین در رهبری بازی، رفتاری نامناسب دارند.  این نادرستی به 3صورت پیش می‌آید.  عده‌ای به بازی کودکان بی‌توجه‌اند و فکر می‌کنند کودکان خودشان می‌دانند که کدام بازی بهتر است؛ فرزندان آنها هر وقت با هر چه و هر که بخواهند بازی می‌کنند. عده‌ای دیگر از والدین توجه بیش از حد به بازی کودکان خود نشان می‌دهند و با دلسوزی‌های اضافی آنان را محدود می‌کنند و همیشه در بازی‌هایشان دخالت می‌کنند و با این‌کار خود، قوه خلاقیت و حس کنجکاوی را از کودکان گرفته و عدم‌اعتماد نسبت به توانایی‌های خود را در کودکان به‌وجود می‌آورند. 

گروه سوم نیز والدینی هستند که کودکان خود را در دریایی از اسباب‌بازی‌های گوناگون و بیشتر تجملی غرق کرده و فکر می‌کنند بازی کودکان در اسباب‌بازی خلاصه می‌شود، غافل از اینکه اسباب‌بازی گران‌قیمت، ذوق‌وشوق کودکان را برای بازی‌های خلاق و سازنده از بین می‌برد و از طرف دیگر، به خاطر قیمت بالای آن، بیشتر در دکورها گذاشته می‌شود تا وسیله‌ای باشد در اختیار کودکان.

اسباب‌بازی‌های کودکان می‌تواند علاوه بر اسباب‌بازی‌های ارزان‌قیمتی که در بازار وجود دارد، مواد ساده‌ای مثل قطعات مقوا، چوب، کاغذ، سیم، میخ، خمیر‌بازی، گل، شن و وسایل دور‌ریختنی باشد که هم از نظر قیمت مناسب و هم وسایلی هستند که کودک با آنها می‌تواند انواع بازی‌های سازنده انجام دهد و هم در آنها زمینه‌های مناسبی برای تخیل خود بیابد.  کودک در بازی با این وسایل، مسائل را حل می‌کند، ترکیب می‌کند، ابداع می‌کند و چیز می‌سازد.

با توجه به مسائل مطرح‌شده و ارزش‌های فراوانی که بازی دارد، لزوم توجه بیشتر به این پدیده مهم تعلیم و تربیتی اجتناب‌ناپذیر است.  از آنجا ‌که بازی در رشد ذهنی و پرورش هوش کودک مؤثر است باید والدین و مربیان نکاتی را مد‌نظر داشته باشند؛ به بازی کودکان جهت داده تا به یک نتیجه مثبت برسند و حرکت و راه و روش را به طفل بیاموزند ولی همیشه متوجه این مسئله باشند که جهت دادن آنها منجر به دخالت نابجای آنان در بازی کودک نشود.

بازی اگر به‌صورت هدف درآید تمام وقت کودک را می‌گیرد و خطرناک می‌شود؛ باید تعادل میان کار و بازی کودک در زندگی برقرار کرده و بازی، یگانه شوق‌وذوق کودک نباشد و او را به کلی از هدف‌های اجتماعی دور کند.  بازی باید خوشایند و به دور از تحمیل و فشار باشد؛ مچنین باید متناسب با سن و جنس کودکان باشد.

بازی باید متنوع باشد و از آنجا ‌که مقدمه‌ای برای کار است باید تا اندازه‌ای جدی باشد.

کد خبر 86920

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز