یکشنبه ۶ بهمن ۱۳۸۷ - ۰۸:۱۶
۰ نفر

محمود توسلیان: فهمیدن اینکه موسیقی در سال‌های پس از انقلاب گسترش یافته یا محدود شده، واقعا دشوار است.

از طرفی شاهد برخی نگا‌ه‌های واپس‌گرا به موسیقی هستیم، از طرفی هم در زمینه‌های مختلفی شاهد بالندگی موسیقی بوده‌ایم. یکی از این روش‌هایی که به نظر می‌رسد می‌تواند به رشد و تقویت بنیه موسیقی کمک کند، سفارش ساخت آثار بزرگ به‌آهنگسازان بزرگ است که در سال‌های اخیر کم و بیش و خوب و بد اتفاق افتاده است.

مجید انتظامی یکی از آهنگسازانی است که در خلاقانه‌بودن و ماندگاری آثارش شکی نیست؛  فقط کافی است یادتان بیاید موسیقی فیلم‌هایی مثل از کرخه تا راین، آژانس شیشه‌ای، بوی پیراهن یوسف و دوئل، حاصل ذهن خلاق اوست.

طبیعی هم هست وقتی یک نهاد تصمیم می‌گیرد موسیقی سفارش بدهد، سراغ کسی یا کسانی می‌رود که کارنامه پرباری داشته باشند. این‌بار و پس از سمفونی «ایثار» و پروژه «این فصل را با من بخوان»، وزارت ارشاد سفارش ساخت سمفونی‌ای به نام انقلاب را به انتظامی داده است که شکی نیست اثری متفاوت خواهد بود. اگرچه در نهایت یک امضای مشترک در تمام کارهای انتظامی می‌شنویم، اما کمی دقت و عمیق شدن در آثار او حکایت از تفاوت هر اثر از دیگری دارد.

 امسال به مناسبت سی‌‌امین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و در تالار وحدت شاهد اجرای سمفونی انقلاب به آهنگسازی و رهبری مجید انتظامی توسط ارکستر سمفونیک تهران خواهیم بود و انتظامی هم قول یک اثر متفاوت را داده است. به همین مناسبت در یک غروب سرد زمستانی سراغ انتظامی رفتیم و گفت‌وگویی انجام دادیم که می‌خوانید:

  • چرا در طول این مدت کار نکردید؟

چون کسی به من مراجعه نمی‌کرد، اما به محض اینکه سفارشی داده می‌شود، آن گروه که همیشه به همه چیز خصمانه نگاه می‌کنند می‌آیند و جو درست می‌کنند. آنها نمی‌گویند که فلانی 5سال بیکار بوده است. البته آنها هم حق دارند، شاید آنها 10سال است که بیکارند.

  • علت این عدم مراجعه تهیه‌کنندگان- به خصوص تهیه‌کنندگان سینما- به شما چیست؟

 من در کارم حرفه‌ای هستم و از این کلاهبرداری‌های موسیقایی بلد نیستم. سال‌ها به سختی تحصیل کردم و علم موسیقی آموختم. حالا هم اگر کسی سراغ مجید انتظامی می‌آید، فقط سراغ او نمی‌آید، سراغ آن سختی‌های گران، سراغ علم و سراغ یک ارکستر بزرگ می‌آید که نوازنده‌های متعددی دارد. برای تهیه‌کننده، آن آهنگساز دومیلیونی که با یک کامپیوتر خانگی موسیقی فیلم می‌سازد به صرفه‌تر است. طبیعی است که در چنین شرایطی تهیه کننده سراغ کسی نمی‌رود که فقط مثلا 10میلیون پول نوازنده‌های ارکسترش می‌شود. البته آنها هم مقصر واقعی نیستند. فیلم‌ها بیشتر خانوادگی و شبه کمدی شده‌اند و اگر غیر از آن هم باشد، نمی‌فروشند. البته این قبیل فیلم‌ها هم موسیقی‌های بزرگ نمی‌خواهند.

شما موسیقی از کرخه تا راین، روز واقعه، آژانس شیشه‌ای،‌بوی پیراهن یوسف و کارهای دیگر من را در نظر بیاورید، هنوز هم که هنوز است از سوی مردم با استقبال مواجه می‌شوند؛ چرا که من به ماندگاری فکر می‌کنم. خلاصه در شرایط حاضر هر که با سوادتر باشد، بیکارتر است و برعکس، چون آنکه تحصیلات آکادمیک دارد، می‌خواهد موسیقی‌ای در خور شأن آنچه که آموخته بسازد. کسی که موسیقی را سرسری   یاد گرفته است، خیلی هم برایش مهم نیست اثرش چقدر اصالت داشته باشد، یک کم از اینجا و کمی از جای دیگر برمی‌دارد به هم می‌چسباند و موسیقی فیلم تحویل تهیه کننده می‌دهد.

  • بی‌شک عقل و عشق دو روی سکه ساخت یک سمفونی است. شما چگونه با تضاد بین عقل و عشق در ساخت یک اثر بزرگ کنار می‌آیید؟

هیچکدام از کارهای من با اتکای به عقل – عقل محض- ساخته نشده است. همه‌شان عشقی است و بیشتر بیانگر حالات درونی خودم بوده است. حالا وقتی این حالات روحی و ذهنی می‌خواهد سازمان بگیرد، خیلی چیزهایش را از دست می‌دهد. 

  • پس با این وجود اگر دستگاهی اختراع می‌شد که آنچه در ذهن شما بود را بی‌واسطه اجرا می‌کرد، آثار شما از این چیزی که هست، زیباتر بود؟

 اگر چنین چیزی وجود داشت، بی‌شک بسیاری از آثار موسیقایی زیباتر از آن چیزی می‌شد که حالا وجود دارد. یادم هست وقتی بوی پیراهن یوسف را کار می‌کردم، یک چیز ماورایی در ذهن من شکل گرفته بود، اما وقتی به تدریج روی کاغذ می‌آمد، کوچک‌تر و کوچک‌تر می‌شد. آنچه در ذهن من به وجود می‌آید، شناور است و مرز ندارد. طبیعی است که با این حالات، قدرت پرواز روحی شما بیشتر است تا به وسیله چیزی که توسط مداد و کاغذ نت محدود شده باشد.

  • در مورد سمفونی انقلاب و گام‌های اولیه ساخت آن بگویید.

 خودتان بهتر می‌دانید که هر هنری در گام اول طرح و ایده اولیه است. در وهله اول باید در نظر گرفت که چه هدفی پیش روی شماست و قرار است چگونه این هدف پیش برود. از طرف دیگر نباید فراموش کرد که قرار است شما افزون بر یک ساعت، موسیقی‌ای بسازید که شنونده روی صندلی خمیازه نکشد و سراپا گوش باشد. طراحی چنین کاری بسیار سخت است. اینکه شما با چه ساز و ریتم و تمپویی کار را شروع کنید و چگونه به اوج برسانیدش، چیزی است که به علم ، تجربه و شناخت کافی نیاز دارد.

اگر من می‌خواستم مثل تاریخ و براساس آن موسیقی انقلاب را روایت کنم باید اثری می‌ساختم که سراسر آن زد و خورد و سرعت و درگیری بود؛ بنابراین کار عاشقانه‌ای از آب در نمی‌آمد. دیدم بهتر است یکی از پیام‌های این رخداد را بگیرم و در کل اثر توسعه بدهم. قبل از این در سمفونی خرمشهر موسیقی را به موازات تاریخ پیش برده بودم و دیگر نمی‌خواستم مثل آن کار کنم. به تجربه دیگری فکر کردم. پیام صلح یکی از پیام‌هایی بود که در انقلاب اسلامی ایران مطرح شد. تا آنجا که من از تاریخ می‌دانم، کشور ما هیچ وقت آغاز کننده یک جنگ نبوده است. همیشه به ما حمله شده و ما ناچار از دفاع بوده‌ایم. پس آمدم طرح اولیه‌ام را براساس صلح و عشق و سازندگی زدم.

  • در گفت‌و گوهای خصوصی که با هم داشتیم، خیلی به سمفونی انقلاب ابراز علاقه کردید و گفتید این بهترین کار من است.

همیشه آخرین کار یک هنرمند باید بهترین کار او باشد، چون کار قبلی کمی کمرنگ می‌شود و از طرفی هنرمند کامل‌تر. من سال‌ها پیش اگر به سمت حافظ، سعدی، خیام و مولانا می‌رفتم، خوانشم از آنها طوری نبود که حالا شبانه‌روز در مقابل من دیوانشان باز است. این نشان می‌دهد که چقدر رشد کرده‌ام و بزرگ شده‌ام. هر وقت کار جدیدی را دست می‌گیرم تلاش می‌کنم اتفاق تازه‌ای به نسبت کار قبلی‌ام در آن افتاده باشد. در این اثر هم چندین جا، اتفاق‌های تازه‌ای افتاده است از جمله تلفیق موسیقی و افکت. البته شاید این کار قبل از من شده باشد، اما نه به این صورت که ما انجام دادیم یا مثلا استفاده از دو نوازنده هارپ که تاکنون سابقه نداشته است.

  • و همین‌طور استفاده از موسیقی ایرانی؟

 بهتر است بگوییم فضای کار کمی سنتی‌تر از گذشته است. به هر حال در یک ارکستر بزرگ استفاده از یک یا دو ساز ایرانی چندان پاسخگو نیست. فقط رنگ ارکستر کمی عوض می‌شود که من دلم می‌خواست اینچنین باشد. این کار خیلی متنوع است و از آنجایی که خودم اولین منتقد خودم هستم، می‌توانم یک پله بالاتر از کار قبلی به خودم نمره بدهم. البته همه اینها وقتی خوب است که شنونده ما از کار خوشش بیاید. به هر حال مخاطب ایرانی بسیار سخت پسند است. از کرخه تا راین فقط یک تم است که گسترش یافته و به آنجا رسیده است، آن خط ملودی یک دقیقه هم نیست. اما مخاطب به خاطر همان یک دقیقه پایبند کل اثر می‌شود.

  • سرعت شما در ساخت موسیقی خیلی پایین است؛ یعنی پروسه ساخت یک اثر توسط شما طولانی می‌شود، چرا؟

 طولانی نیست. وقتی شما ساخت موسیقی را جدی بگیرید، ناچارید کار کنید. البته من می‌توانم هر چیزی را که به ذهنم می‌آید، روی کاغذ بیاورم و بدهم ارکستر اجرایش کند. شما اگر به چرک‌نویس‌های سمفونی نگاه کنید، کله‌تان سوت می‌کشد. من هم که با کامپیوتر نت نویسی نمی‌کنم، مداد و کاغذ برمی‌دارم و می‌نویسم. هر جا هم که بخواهم تغییر بدهم -که معمولا زیاد است- دوباره می‌‌نویسم و پاک می‌کنم و دوباره می‌نویسم. باور نمی‌کنید اگر بگویم یکی از مشکلات من، پیدا نکردن کاغذ نت است. یکی، دو نسخه اوریجینال دارم که هر وقت لازم می‌شود،‌می‌برم و کپی می‌کنم.

  • باتوجه به اینکه شما هر از چند گاهی با ارکستر سمفونیک تهران همکاری می‌کنید و رهبر مهمان آن می‌شوید، طبیعتا ارزیابی بهتری از روند پیشرفت یا پسرفت ارکستر سمفونیک دارید. باتوجه به این مدتی که با ارکستر کار کردید فکر می‌کنید در یکی- دو سال اخیر ارکستر سمفونیک تهران چه عملکردی داشته است؟ آیا به سمت پیشرفت و تعالی بوده یا نه؟

اگر یادتان باشد در « این فصل را با من بخوان» آن متنی که پدرم اجرا کرد براساس واقعیت نوشته شده بود؛ واقعیتی که من برای پدرم تعریف کردم. در 5-4 سال اول انقلاب، موسیقی بلاتکلیف بود و در آن بلاتکلیفی ما دست به هر کاری زدیم که موسیقی را زنده نگه داریم. در خیابان‌ها و استادیوم‌های ورزشی موسیقی اجرا کردیم. حتی ما در هتل‌ها و سالن‌های کنفرانس ساز زدیم تا یک سمینار و مجلسی افتتاح شود؛ یعنی دست به این کارها هم زده‌ایم تا موسیقی بماند. اما متاسفانه هنوز پس از 30سال مشکلات موسیقی حل نشده است. هنوز صحبت از خط قرمزهاست و ما یک سالن کنسرت به تالار وحدت اضافه نکرده‌ایم.

هنوز وضع حقوقی ارکستر سمفونیک حل نشده است. به نظرم ارکستر سمفونیک، ارکستر خوبی است اما خودتان بهتر می‌دانید که کافی نیست. الان فارغ‌التحصیل‌های زیادی داریم که اگر در یک ارکستر حضور داشته باشند، نوازنده‌های خوبی خواهند بود، اما چون کار ندارند، تغییر رشته می‌دهند. حیف است که به رغم داشتن این همه استعداد، ما فقط یک ارکستر سمفونیک داشته باشیم.

  • انصافا ما نوازنده‌های جوان و با استعدادی داریم که اگر از آنها حمایت شود، ارکسترهای متعددی می‌توانیم داشته باشیم.

بله، همینطور است. من در این 30سال تلاش کردم بگویم موسیقی نه فقط چیز بدی نیست بلکه آثار مثبت فراوانی هم دارد. با این وجود هنوز تکلیف موسیقی مشخص نشده است. از داخل خانواده موسیقی هم کسی را نداریم که دلسوز باشد. 4-3 نفر هستند که از این شورا به آن شورا می‌روند و کاری هم نمی‌کنند. در واقع کارمند دولت شده‌اند، نه کارمند موسیقی و مردم. بنابراین می‌بینید که تئاتری‌ها و سینمایی‌ها، خیلی بهتر از ما اهالی موسیقی هستند. من نمی‌دانم که یک تکه چوب (سازهای موسیقی) چه گناهی کرده‌اند که مورد غضب مسئولین واقع شده‌اند.

تقصیر ساز نیست، تقصیر نوازنده‌اش است، یا آنکه به اصطلاح آهنگساز است. فکر می‌کنم بعد از 30سال از گذشت انقلاب و ساخت سمفونی آن، حالا دیگر وقتش رسیده که موسیقی را جدی‌تر تلقی کرده و تکلیفش را مشخص کنند. این همه سالن کشتی و فوتبال ساخته شده، بیایند چند سالن کنسرت هم بسازند. اما هنوز در اینکه یک اثر سفارشی، خوب است یا بد، اختلاف نظر داریم. باور نمی‌کنید من یک سی‌دی دیدم از یک آهنگساز بزرگ مستقل که ناتو سفارش داده بود. تمام کارهای بزرگ دنیا یک سفارش دهنده دارد.

کد خبر 73826

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز