شنبه ۲ شهریور ۱۳۸۷ - ۰۴:۵۰
۰ نفر

آزاده سهرابی: بیست سطر درباره عشق سرودم / و به خیالم رسید که این دیوار محاصره / بیست متر عقب نشسته است.

این بار خبر بد که آمد محمود درویش رفته بود. هفته‌ای که گذشت همه خبرگزاری‌های دنیا در سوگ شاعر مقاومت تیتر زدند و گروه‌گروه برایش پیام تسلیت فرستادند. مردم در رام‌الله با شمع در سوگش نشستند، همه شبکه‌های عربی برنامه‌های خود را قطع کردند‌ تا خبر درگذشت او را بدهند و برنامه‌هایی براساس تصاویر و اشعار او ‌روانه آنتن کردند.

 محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی، مرگ وی را با انتشار بیانیه‌ای تسلیت گفت و 3 روز عزای عمومی اعلام کرد و همه منتظر ماندند تا پیکر او از تگزاس آمریکا به رام‌الله برسد. بیمارستان هوستون تگزاس جایی بود که در آن شاعر برای سومین بار تحت عمل جراحی قلب قرار گرفت، اما دکتر حازم صافی، پزشک مشهور عراقی و یکی از برجسته‌ترین پزشکان قلب در جهان هم نتوانست برای از‌تپش‌نایستادن قلب او کاری کند.

برای بسیاری از مردم فلسطین، خصوصا جوان‌ها، سخت بود مرگ محمود درویش را تاب بیاورند. درویش در کمال ناباوری در سن 67 سالگی درگذشت تا فلسطین و مقاومت، سمبل خود را از دست بدهد؛ شاعری که در قدرت شاعرانگی هم‌ردیف با آدونیس و ناظم حکمت بود و در زبان شاعرانگی منحصر به فرد.

 توانایی‌های کلام شاعرانه‌اش سبب می‌شد تا از جشنواره‌های معتبر دنیا جایزه بگیرد و از سوی بزرگان ادبیات جهان تقدیر شود و تفاوت‌ها و ویژگی‌هایش باعث می‌شد نتواند چون آدونیس در لیست جایزه‌ای چون نوبل ادبیات قرار بگیرد؛ آخر درویش شاعری بود که به تمامی از فلسطین می‌گفت اما نه فقط از مبارزه و مقاومت که از عشق، صلح و صبوری هم سخن می‌گفت. او شاعری بود که همیشه می‌گفت شعر، زبان همدلی انسان‌هاست. با رفتن او همدلی، یکی از گویا‌ترین زبان‌های خود را از دست داد.

در محاصره / اگر باران نیستی، محبوب من! / درخت باش/ سرشار از باروری... درخت باش! / و اگر درخت نیستی، محبوب من! / سنگ باش / سرشار از رطوبت... سنگ باش! / و اگر سنگ نیستی، محبوب من! / ماه باش / در رؤیای عروست... ماه باش! / چنین می‌گفت زنی در تشییع جنازه فرزندش.

محمود درویش در 13 مارس 1941، در دهکده‌ای در فلسطین متولد شد. محمود درویش در گفت‌وگویی می‌گوید: «به یاد دارم که شش‌ساله بودم. در دهکده‌ای آرام و زیبا زندگی می‌کردیم. خوب به یاد دارم  در یکی از شب‌های تابستان که معمولا عادت اهل ده  این است که روی پشت‌بام بخوابند، مادرم ناگهان مرا از خواب بیدار کرد و دیدم که داریم با صدها تن از مردم دهکده ازمیان بیشه‌ها فرار می‌کنیم.

 گلوله‌های سربی از روی سر ما می‌گذشت...» و اینچنین بود که او مجبور شد به همراه خانواده‌اش به لبنان پناهنده شود. سرانجام پس از مقاومت‌های بسیار، دهکده آنها از دست اسرائیلی‌ها خارج شد اما چیزی از دهکده باقی نمانده بود و همین شد که هیچ‌گاه نتوانست از این تصاویر رهایی یابد و چون شاعر شد، زبانی شد برای تصویر آنچه بر فلسطین و فلسطینی می‌رفت. محمدرضا شفیعی کدکنی درباره محمود درویش می‌نویسد: اگر یک تن را برای نمونه بخواهیم انتخاب کنیم که شعرش با نام فلسطین همواره تداعی می‌شود، محمود درویش است.

محمود درویش اولین اثر خود را در سال ۱۹۶۰ با نام «گنجشک‌های بی‌بال» منتشر کرد و در آن از رنج مردم فلسطین سخن گفت و با مجموعه دومش «برگ‌های زیتون» جای خود را در شعر فلسطین و جهان عرب باز کرد، بارها به زندان افتاد و در سال ۱۹۷۱ به اتحاد جماهیر شوروی سابق رفت. وی سال‌ها به‌عنوان تبعیدی در قاهره، بیروت، تونس و پاریس  زندگی کرد. یکی از شعرهای وی در سال ۱۹۸۸در پارلمان اسرائیل مورد بحث قرار گرفت. وی در این شعر نوشته بود: «سرزمین‌مان، ساحل‌مان، دریامان را ترک کنید. همچنین گندم‌مان، نمک‌مان و زخم‌های‌مان را. سهم خود را از خونمان بردارید و دور شوید.»

درویش همچنین کسی است که بیانیه استقلال فلسطین که در سال1988 در الجزایر اعلام شد را نگاشته بود.

همچنین وی چند سال عضو کمیته اجرایی سازمان آزادی بخش فلسطین بود. او همچنین رئیس اتحادیه نویسندگان فلسطینی و بنیان‌گذار یکی از مهم‌ترین فصل‌نامه‌های ادبی و مدرن جهان عرب بود. «محمود درویش» جوایز متعددی را از آن خود کرد؛ جوایزی چون ابن‌سینا، جایزه انجمن نویسندگان آفریقا-آسیایی، جایزه هنرهای حماسی فرانس و مدال آثار ادبی و جایزه آزادی فرهنگی از بنیاد لبنان، جایزه ناظم حکمت و همین‌طور جایزه سال 2007 جشنواره جهانی شعر استروگا.

مؤسسه شعر مراکش نیز جایزه جهانی شعر ارکانه را که هر سال به شاعری اعطا می‌کند که مدافع ارزش‌های آزادی، تنوع و صلح باشد، امسال به درویش داد و قرار بود درویش این جایزه را 24 اکتبر سال‌جاری میلادی (2008) طی مراسمی و با خواندن یکی از اشعار خود در رباط پایتخت مراکش دریافت کند.

اینها همه در حالی است که همین 16مردادماه بود که وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات فلسطین نیز تمبر یادبودی از محمود درویش شاعر بزرگ این کشور منتشر کرد. این تمبر در یک مراسم ویژه در ساختمان مرکزی این وزارتخانه با حضور جمعی از نویسندگان، فرهنگیان و مقام‌های عالی رتبه فلسطینی رونمایی شد. در این تمبر تصویر محمود درویش در حالی که در حال خواندن یکی از اشعارش است، دیده می‌شود. در همین حال دولت تونس نیز اعلام کرد همزمان با چاپ تمبر محمود درویش، یک بلوک تمبر از این شاعر بزرگ در تیراژ 25 هزار نسخه را در راستای حمایت از وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات فلسطین منتشر می‌کند.

5 خردادماه امسال نیز خبر رسید که پس از آنکه محمود درویش اعلام کرد که «فلسطینی بودن، مایه مباهات اوست و هر آنچه در توان داشته باشد برای نشان دادن مظلومیت و ستم ملت فلسطین صرف می‌کند» شهردار رام‌الله اعلام کرد به پاس وفاداری‌های درویش به ملت فلسطین و سپاس از خدمات ادبی، فرهنگی و اجتماعی وی،  قرار است میدانی در شهر بسازد و به نام وی نامگذاری کند که دولت سوریه نیز هزینه ساخت و طراحی این میدان را تقبل کرده است.

اما در ایران نیز چیزی حدود 8 - 7  مجموعه از وی به فارسی برگردانده شده است و بزرگداشت‌هایی تاکنون برای وی برپا شده و همین‌طور مستندهایی که درباره این شاعر عرب ساخته شده به نمایش در‌آمده است؛ از‌جمله فیلم مستند «سفر به فلسطین» ساخته سمیر عبدالله و خوزه راینس.

داستان این مستند از این قرار است که در سال 2002 درحالی‌که محمود درویش قرار بود در گردهمایی نویسندگان جهان شرکت کند، شهر محل اقامت او «رام‌الله» در محاصره اسرائیلی‌ها قرار می‌گیرد. در این فیلم می‌بینیم که چند تن از برندگان جایزه نوبل ادبیات از کشورهای مختلف تصمیم می‌گیرند به دیدار محمود درویش به فلسطین بروند و می‌روند. در این فیلم نویسندگان بزرگ جهان همراه محمود درویش از شهرها و محله‌های فلسطین دیدار می‌کنند و آثار بمباران و حمله نیروهای اسرائیلی را می‌بینند و محمود درویش شعرهایی از کتاب «در محاصره» را می‌خواند. در این فیلم نظریات نویسندگان بزرگ جهان همچون ساراماگو، مارکز، سوینگا، تونی موریسون و... را در مورد فلسطین می‌شنویم.

برجسته‌ترین شاعر امروز فلسطین بی‌شک محمود درویش است که به او لقب شاعر نخست مقاومت را داده‌اند. گرچه محمود درویش را به‌عنوان شاعر مقاومت می‌شناسند، اما نبوغ، نوآوری و خلاقیت شاعرانه محمود درویش او را در شمار بزرگان شعر معاصر عرب قرار داده است.‎

عبدالحسین فرزاد- مترجم، پژوهشگر، منتقد و استاد دانشگاه- که تخصص اصلی وی ترجمه ادبیات و به‌خصوص شعر عرب است در گفت‌وگو با همشهری درباره درگذشت این شاعر و تاثیر آن بر روند شعر عرب می‌گوید: «محمود درویش یکی از بنیان‌گذاران یک جریان شعری در حوزه ادبیات عرب بود که درون‌مایه‌اش مبارزه و مقاومت و دفاع از حقوق فلسطینیان بود. این حرکت را  غسان کنفانی نویسنده شهیر فلسطین، «ادبیات مقاومت» نام نهاد.

غسان کنفانی همان داستان‌نویسی است که فیلم بازمانده را سیف‌الله داد از روی یکی از داستان‌هایش ساخته است. محمود درویش عضو سازمان مقاومت فلسطین بود تا اینکه در سال 1993 در اعتراض به پیمان اسلو که ساختن شهرک‌های یهودی‌نشین در آن تصریح شده بود، از این سازمان کناره‌گیری کرد.» وی در ادامه می‌گوید: «شعر مقاومت بزرگترین شاعرش را از دست داد اما در حال حاضر هستند کسانی چون احمد مطر که می‌توانند راهش را ادامه دهند  اما جوهره و شناسنامه این شعر از دست رفت.»

وی در توصیف شعرهای درویش می‌گوید:« محمود درویش درباره فلسطین شعر نمی‌گفت بلکه گویا این خود فلسطین بود که در اشعار او سخن می‌گویند. من مقاله‌ای هم نوشته‌ام درباره تصویر فلسطین در 38 سال شعر درویش. در حقیقت در اشعار او فلسطین یک تم جداگانه نیست که درباره‌اش سخن‌سرایی شود بلکه خود،  فلسطین است؛ حالا یا مادر شهید در آن حضور دارد یا پدر یا معشوق یا همسر یا فرزند یا همسایه یا دوست شهید. اما نکته دیگر این است که محمود درویش در این شعر مقاومت به جایی رسید که اشعار تغزلی هم دارد و مانند بسیاری از شاعران مقاومت جهان تنها از مبارزه و سیاست نمی‌گوید.

دراشعارش عاطفه انسانی موج می‌زند؛ یک جور شعر سیاسی، فرهنگی و عاطفی است و تنها شور انقلابی صرف نیست. این اواخر هم وطنش را چون جهان می‌دید. همان‌طور هم که می‌بینید در خانه دشمن فوت می‌کند. مثل نلسون ماندلا  که می‌گفت« اگر من هم جان تک‌تک دشمنانم را بگیرم چون آنها می‌شوم»  به نوعی عاطفه عمیق انسانی می‌اندیشید. برای همین هیچ‌کس به او نظر منفی نداشت.» فرزاد با انتقاد از اینکه با وجود توجه ویژه ما ایرانی‌ها به مظلومیت ملت فلسطین،  در درگذشت سمبل این کشور آن‌طور که باید سخن نگفتیم،  در انتها درباره تفاوت این شاعر با همتای دیگرش آدونیس می‌گوید:« چنین مقایسه‌ای اشتباه است چرا که آدونیس شاعری فیلسوف است و جریان فکری خاص خود را دارد. با همه بزرگی، آدونیس هم درویش را شاعری بزرگ می‌نامد. اما رویکرد جهان به این دو شاعر متفاوت است.

آدونیس چون به فرانسه رفته کشورهای غربی گمان می‌کنند او از کشورش فرار کرده درحالی‌که او فقط به خاطر آنکه بلندگوهای غرب را در دسترس‌تر می‌دانست مهاجرت کرد. اما محمود درویش دنیایش با او تفاوت می‌کرد. او در یکی از معروف‌ترین شعرهایش به نام «کارت شناسایی» می‌گوید: بنویس من عربم. این شاعر عمده تاثیرش بر جوانان است و از آنجا که شعرش پیچیدگی‌های زبانی و گفتاری ندارد بلکه به زبانی ساده، آنها را به تفکر وامی‌دارد و برایشان گره ذهنی ایجاد می‌کند، بسیار پرطرفدار است و به همین دلیل هم اشعارش ترجمه‌پذیر‌تر است؛ برای همین این روزها بسیاری از جوانان برایش اشک می‌ریزند.»

آفتاب / آن‌چنان که دوست می‌داری بازی کنی /تو می‌توانی اسباب‌بازی‌های خودت را داشته باشی
ولی من نمی‌توانم /تو خانه و کاشانه داری / اما من ندارم / تو جشن و سرور داری / اما من ندارم
چرا نمی‌توانیم با یکدیگر بازی کنیم؟

کد خبر 61265

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار ادبیات و کتاب

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز