شنبه ۲۵ اسفند ۱۳۸۶ - ۱۰:۳۴
۰ نفر

نیره رضایی مطلق: اگر قرار باشد خصوصیت‌های تلویزیون را با خصوصیت 4فصل سال بسنجیم ،باید گفت که نه بهار آن تازگی و طراوت این فصل را داشت و نه تابستان گرمی خاص خودش را .

اما پاییز تلویزیون طراوات داشت و زمستانش هم گرما. از ویژگی تلویزیون سال 86 باید به پخش مجموعه‌هایی اشاره کردکه همیشه از پربیننده‌ترین برنامه‌های تلویزیون بوده است. آگاهی برنامه‌سازان از این موضوع باعث شده است که بخواهند اثر خود را به شکلی ارائه دهند تا در بازار رقابتی حرف اول را بزنند و از این منظر مخاطبان بیشتری را جلب کنند. پخش سریال‌های تلویزیونی از شبکه اول سیما در نیمه دوم سال جاری شکل تازه‌ای به خود گرفت که در جای خود به‌آن پرداخته می‌شود.

بهار، سالی که نکوست

سالهاست که تلویزیون به این جمع‌بندی رسیده است که برنامه‌های طنز در ایام نوروز پرمخاطب‌تر است. تلویزیون نوروز 86را مجموعه‌های «حبیب‌آقا»، «ترش و شیرین» و «بایرام» شروع کرد و در ادامه‌اش به «سلام» رسید. در نهایت باز ثابت کرد که طنز در این ایام پاسخگوی مردم است. جای خالی کارگردانی مثل مهران مدیری و تغییر و تحولاتی در آخرین لحظه پخش افتاد و مجموعه «قرارگاه مسکونی» به آنتن نرسید. عنوان پربیننده‌ترین مجموعه به رضا عطاران و مجموعه‌اش رسید.

«ما چندنفر »  به کارگردانی فیاض موسوی و«پرواز در حباب» به کارگردانی سیروس مقدم، از شبکه تهران و یک، بعد از ایام نوروز به ادامه پخش هفتگی خود ادامه دادند . هرچند «سلام» به کارگردانی محمدرضافرزین با فاصله زمانی پخش کم در هفته و فاصله گرفتن از ایام نوروز، توانست مخاطبان زیادی را مخصوصا در میان خانواده‌ها پای تلویزیون بنشاند.

مجموعه‌های «ماچند نفر» و «پرواز در حباب» به دلیل نزدیک شدن به قسمت‌های پایانی کم کم جای خود را به مجموعه‌های تازه وارد دادند.

مجموعه «من نه منم» با روایت قصه یک دایی و خواهرزاده که از راه کلاهبرداری زندگی می‌کنند وحضور حسن پورشیرازی پس از مجموعه نرگس با گریمی متفاوت و لاله صبوری و همایون ارشادی پس از مدتها غیبت از تلویزیون،‌نورسیده‌ترین مجموعه سال 86 به حساب آمدند. این مجموعه با معیارهای جذابی که داشت، نتوانست مخاطبان را جذب کنند.

پخش «مدار صفر درجه» به کارگردانی حسن فتحی از شبکه یک و «راه بی‌پایان» به کارگردانی همایون اسعدیان از شبکه3 به فصل بهار تلویزیون طراوتی تازه داد. 

همزمان با این 2مجموعه، دیگر محصولات تلویزیون یعنی پول کثیف، شهر آفتاب،‌آدمخوار و خانه شش در پخش می‌شد که در نظرسنجی‌ صدا و سیما مدار صفردرجه و راه بی‌پایان بالاترین رتبه را کسب کردند.

منهای مجموعه بالا در مجموعه‌هایی که در این دوره پخش شد، مضمون تکراری به شدت به چشم می‌خورد و «پول کثیف» به کارگردانی قاسم جعفری با محور قرار دادن فساد اقتصادی و قاچاق کالا سعی کرد  به موضوعات جدیدی بپردازد.

«شهر آفتاب» هم با اشاره به یک زائرسرایی که از زائران امام رضا(ع) پذیرایی می‌کند، از بازی سیدجواد هاشمی و داود رشیدی استفاده کرد تا حداقل بتواند مخاطبان خود را راضی نگه دارد. در این میان دو مجموعه «آدمخوار» به کارگردانی جواد مزدآبادی و «خانه شش‌در» با حضور حسن اکلیلی در رتبه‌های بعدی قرار گرفتند اما نتوانستند آنچنان که باید مخاطبان خود را راضی کنند. باید پذیرفت که دوران برخی از قصه‌ها و بازیگرها به پایان رسیده است و نیاز است که کارگردان‌ها و فیلمنامه‌نویس‌ها به داستان‌ها و موقعیت‌های جدیدی فکر کنند.

«برف وبنفشه» ساخته سعید سلطانی آخرین مجموعه فصل بهار بود که پخش آن تا مدت‌ها ادامه داشت. 

نکته اوج تلویزیون درسال 86، خصوصا در فصل بهار، پخش مجموعه «جواهری در قصر» بود. جذابیت این مجموعه تا به اینجا پیش رفت که گروهی از ایران به کره رفتند و با بازیگران این کار گفت‌وگو کردند که برخلاف وعده‌های مسئولان شبکه 2 در زمان مقرر پخش نشد و
 بی‌سر و صدا به روی آنتن رفت. مجموعه خارجی دیگری که کفه ترازو را به سمت خود کشید «پزشک دهکده» بود که برای چندمین بار از تلویزیون پخش شد. پخش این دو مجموعه خارجی که محور آن بر حول و حوش زندگی زنان بود، نشان داد که دنیای زنان جذابیت خاصی برای مخاطب دارد.

تابستان، ادامه بهار

طبیعی است که تابستان فصل پرتکاپو و پرهیجان برای تلویزیون باشد، برنامه‌ریزی و ساخت مجموعه‌های تلویزیونی برای فصل تابستان فقط منحصر به گروه فیلم و  سریال  نمی‌شود، بلکه این شور و هیجان تمام گروه‌های برنامه‌سازی در تلویزیون را درگیر می‌کند.  از گروه فیلم و سریال شبکه‌ها بگیرید تا برسید به گروه کودک و نوجوان و ورزشی که بازارشان در تمام طول سال خصوصا این ایام گرم است. خصوصا برنامه سازان کودک و نوجوان که برنامه‌های مفصلی را برای این‌گروه سنی تدارک می‌بینند و برنامه تماشاخانه در این فصل متولد شد و حسابی به دل کودک و نوجوانان نشست.

با این حال فصل تابستان 86 در تلویزیون با ادامه مجموعه‌های فصل بهار طی شده است.

سوای مجموعه‌های «40سرباز» به کارگردانی محمد نوری‌زاد از شبکه2 «گل بارون زده» از شبکه 3 و «به همین سادگی» از شبکه تهران تا قبل از شروع مجموعه‌های مناسبتی ماه مبارک رمضان مسیر مجموعه‌های تلویزیون بر اساس همان مجموعه‌های فصل بهار بوده است. در این میان این مجموعه‌ها شاید «40سرباز» با پرداختی متفاوت از تاریخ و نگاه اسطوره‌ای به شاهنامه  سعی کرده بود این مجموعه را در زمره آثار تاریخی تلویزیون قرار دهد اما نگاه ساده‌و خامی از منظر تاریخی به این مجموعه شده بود، هیچگاه نتوانست این کار را در مرتبه‌ای بالاتر از بقیه مجموعه‌ها قرار دهد.

همچنان مجموعه‌هایی چون «راه بی‌پایان» ،‌«مدارصفر درجه»،‌«جواهری در قصر» و حتی «هشدار برای کبری» در مرتبه‌ای بالاتر از این مجموعه‌ها قرار گرفتند. هرچند مجموعه‌های خارجی‌ای مانند «امپراتور دریا» از شبکه «پرستاران»، «ماموران مخفی پلیس» و «کمیسر لسکو» از شبکه یک و «جواهری در قصر»و «افسران پلیس» از شبکه دو همچنان طرفداران خود را داشت. اما شاید دلیل دیگری را هم بتوان برای نبود مجموعه‌های خیلی خاص در این فصل آورد و آن شروع ماه مبارک از اواخر فصل تابستان بود.

در هر سال با شروع ماه رمضان به دلیل اهمیت ساعات افطار مسلما جدول پخش مجموعه‌ها و فیلم‌های سینمایی کاملا تغییر پیدا می‌کند و این یک ماه با پخش مجموعه‌های مناسبتی حال و هوای مجموعه‌های روتین کاملا تغییر می‌کند.

و به این ترتیب است که تابستان 86 با شروع مجموعه‌هایی مثل «اغما» از شبکه یک، «میوه ممنوعه» از شبکه دو «یک وجب خاک» از شبکه سه و «شکرانه» از شبکه تهران پایان می‌یابد، اما با شروع مجموعه 90 شبی چارخونه به کارگردانی سروش صحت فصل دیگری را در مجموعه‌های از این دست شروع می‌کند که تا به پایان برسد بسیاری از مخاطبانش را خسته می‌کند.

پائیز، رقابت بی‌نظیر مجموعه‌ها

برخلاف این که تلویزیون تابستان خوبی را برای مخاطبان خود طراحی نکرد، اما مجموعه‌های پائیز، گرمای زیادی به تلویزیون بخشید.

«میوه ممنوعه» به کارگردانی حسن فتحی با تکیه بر قصه شیخ صنعان و دختر ترسا، روایت جدیدی از داستان‌های کهن را در دنیای امروز به نمایش گذاشت.

مجموعه‌ای مانند «یک وجب خاک» با فضای طنزگونه‌اش بیشتر با هدف سرگرمی و ایجاد فضایی مفرح در ایام رمضان شکل گرفت و در این میان «اغما» نیز به دلیل پیش‌کشیدن مسائل پزشکی در کنار موضوع وسوسه و حضور شیطان در وجود آدمی بیشتر قصد داشت خود را در گروه مجموعه‌های ماورایی و معناگرا جای دهد. «شکرانه» نیز به دلیل عدم انسجام در فیلمنامه و ناتوان ماندن در ارائه موضوعی که قصه‌اش می‌توانست در خارج از ایران هم شکل نگیرد در ماراتن‌ نمایش‌های مناسبتی توفیق چندانی برای کارگردانش سعید سلطانی به همراه نیاورد.

فضایی که مجموعه «اغماء» به وجود آورد باعث شد که برنامه‌های نقد تلویزیونی برنامه‌ای در میان قسمت‌های این مجموعه به آن اختصاص دهد تا با حضور کارشناسان مذهبی حضور شیطان را توضیح دهد. کاری که مدتی بعد برای مجموعه «ساعت شنی» تکرار شد تا فضا و حاشیه‌های به وجود آمده را آرام کند.

برنامه‌های نقد تلویزیونی پس از آن به دیگر مجموعه‌های ماه رمضان پرداختند و در نهایت مدیران شبکه‌های مختلف تلویزیونی از این برنامه‌ها تقدیر کردند.

«مدار صفر درجه» که پس از مسائل حاشیه‌ای بسیار در پائیز به پایان رسید، مجموعه‌ای که از اواسط آن با پدید آمدن فضاهای رومانتیک بر جذابیت‌هایش اضافه شد، توانست تا پایان مخاطب را راضی نگه دارد.

«راه بی پایان» با داستانی متفاوت که ریزه‌کاری‌ها و ابهام فیلمنامه و تعلیق فیلمنامه‌اش توانست مخاطب را تا انتها راضی نگه دارد، اما پایان عجولانه این مجموعه شوک بزرگی به مخاطب وارد کرد. با اتمام این دو مجموعه فصل جدیدی در تلویزیون آغاز شد و رقابت تازه‌ای در فصل داغ مجموعه‌ها شکل گرفت.

«حلقه سبز» با شروعی متفاوت و قصه‌ای جنجال‌برانگیز اولین مجموعه پاییزی امسال بود. نام ابراهیم حاتمی‌کیا به تنهایی می‌تواند برای هر فیلم و مجموعه‌ای اعتبار و برای هر مخاطب انگیزه دیدن بیاورد.

اما این بار حاتمی‌کیا با دومین حضورش در تلویزیون و پیش کشیدن موضوع اهدای عضو در فضایی سورئال سعی کرد مخاطب را از ابتدای داستان در تعلیق بگذارد. همین ایهام و ابهام در روند قصه سبب شده بسیاری با قضاوت زودهنگام  کل مسئله را زیر سؤال ببرند و به نوعی قصه مجموعه تا مدتها در محفل مخاطبان تلویزیون قابل کشف کردن به‌نظر بیاید.

اعتراض پزشکان مسائلی را به‌وجود آورد و در تمام مدت حاتمی‌کیا مهر سکوت بر لبانش زد. این فضا که از اول در مطبوعات به‌وجود آمد تا پایان مجموعه هم ادامه داشت: در پایان مجموعه ابراهیم حاتمی‌کیا برای اولین بار سکوتش را شکست و در برنامه‌ای به نام «مسیر سبز» از انگیزه و هدفش از ساخت این مجموعه صحبت کرد. در این برنامه که از شبکه   3 پخش شد بارها تأکید کرد که نمی‌خواسته مجموعه پزشکی بسازد.

«بیداری» اولین ساخته بهرام عظیمی‌پور هم مجموعه‌ای بود که چون جایگزین مجموعه «راه بی‌پایان» از شبکه 3 می‌شد به نوعی توقع مخاطب را از خود بیشتر می‌کرد. البته اگراین مجموعه در تابستان پخش می‌شد و در قالب  مجموعه‌های پائیزی قرار نمی‌گرفت، می‌توانست مخاطبان بیشتری را جذب کند.

مهدی فخیم‌زاده هم که فعلاً دوست دارد در ژانر پلیسی مجموعه بسازد با آماده شدن مجموعه «بی‌صدا فریاد کن» پخش آن را از  ابتدای پائیز شروع کرد و  مخاطبان این‌بار با داستان قرص‌های روان‌گردان و حضور نیروی انتظامی در کشف و دستگیری قاچاقچیان این قرص‌ها از  نگاه فخیم‌زاده چهارشنبه شب‌ها را سپری می‌کردند. مضمون این 2 مجموعه نشان داد که تلویزیون می‌خواهد پا را از خط قرمزها که سال‌هاست درگیر آن است فراتر بگذارد و به مسائل روز جامعه و آدم‌ها بیشتر توجه کند.

با این حال رقابت مجموعه‌های پائیزی موقعی جدی‌تر شد که دو مجموعه تاریخی که هر دو محصول سیما فیلم بودند پخش‌شان شروع شد. «روزگار قریب» ساخته کیانوش عیاری با محوریت زندگی دکتر محمد قریب و «شهریار» ساخته کمال تبریزی با روایت زندگی محمدحسین شهریار شاعر معاصر از این نظر مورد توجه قرار گرفتند که هردویشان به روایت از افراد معاصر دست زدند و شیوه روایت هر کدام برای مخاطب جذاب بوده است.

پخش «سرزمین سبز» به کارگردانی «بیژن بیرنگ و مسعود رسام»‌مجموعه‌ای که حدود 10 سال پیش ساخته شده بود و حالا در نوبت پخش شبکه 2 قرار گرفته بود البته در این رقابت‌ها نتوانست به جایگاه قابل قبولی برسد و یک بار دیگر نشان داد که زمان پخش یک مجموعه و درست قرار گرفتن در مسیری که سازندگانش در نظر داشتند چقدر می‌تواند در جذب مخاطب مؤثر باشد.

تلویزیون با اعلام اینکه تمایل دارد ساعت بیشتری به مجموعه‌ها و فیلم‌های ایرانی بدهد. علاوه بر اینکه به ساعت پخش تله فیلم‌های ایرانی در شبکه‌های مختلف اضافه کرد، شبکه یک به روش جدیدی در پخش مجموعه‌ها دست زد که مشکلاتی را در پی داشت.

زمستان، روسپیدی تلویزیون

ایده پخش یک مجموعه در چند روز متوالی در هفته می‌تواند برای مجموعه‌هایی که هم از لحاظ زمانی باید تا پایان سال تمام شوند و هم به دلیل قصه جذابشان می‌توانند مخاطب را راضی نگه‌دارند در زمستان امسال شکل گرفت.

«ساعت شنی» مجموعه‌ای جنجال‌برانگیز به کارگردانی بهرام بهرامیان با دستمایه قرار دادن موضوع رحم اجاره‌ای به سراغ معضلات اجتماعی خصوصاً در مورد زنان و کودکان رفت. هر چند واکنش‌های متفاوت به پخش این مجموعه سبب شد که مجموعه به شکلی غیرمنتظره هرچه زودتر از جدول پخش شبکه یک کنار برود، اما نکته مهم در این خصیصه نحوه برخورد مهندس ضرغامی با مجموعه بود که از مخالفان این مجموعه خواست که در مناظره‌ای با یکدیگر به گفت‌وگو بپردازند، که البته به مرحله انجام نرسید اما این تصمیم تا به‌حال از سوی مدیری در تلویزیون گرفته نشده بود.

با شروع ایام محرم پخش 2 مجموعه مناسبتی «پریدخت» به کارگردانی سامان مقدم و «ستاره سهیل»  ساخته امیر قویدل مخاطبان را راضی نکرد. با نزدیک شدن به ایام فجر، تلویزیون «رقص پرواز» به کارگردانی احمد مرادپور را پخش کرد. این مجموعه چند سال پیش ساخته شده بود و به دلایلی فرصت پخش نیافت اما در پخش هر شب خود توانست مخاطب را جذب کند. و مهدی هاشمی با بازی در این مجموعه بخش دیگری از توانایی خود را ثابت کرد.

مجموعه «پدرخوانده» به کارگردانی محمدرضا مرزی در این مدت پخش شد. اگر استقبال از «رقص پرواز» را به خاطر ساختار درست قصه و بازی بازیگرانش بدانیم آن وقت ضعف کارگردانی و فیلمنامه ضعیف و ناقص «پدرخوانده» را می‌توان یکی از دلایل متعدد تکراری و خسته کننده بودن این مجموعه بدانیم.

در هر صورت تلویزیون که قرار است خود را همیشه فعال و دست پر نشان دهد در آخرین ماه سال با پخش یک روز در میان مجموعه «یک مشت پر عقاب» به کارگردانی اصغر هاشمی یک بار دیگر ثابت کرد که می‌تواند مخاطب را تا لحظه‌های آخر سال غافلگیر کند و بازی‌های منحصربه‌فرد بازیگرانی چون رضاکیانیان، علیرضا خمسه و آهو خردمند و... توانسته در کنار بقیه رقبا یکی از بهترین مجموعه‌های پخش‌شده در فصل زمستان باشد.

هرچند  پخش روزانه و تغییرات - چه در داستان و چه در رابطه با یکی از شخصیت‌ها-  باعث گله‌مندی عوامل مجموعه شد؛ اما هیچ کدام از این موارد باعث نشد که لذت دیدن این مجموعه از مخاطب گرفته شود.

تلویزیون همچنان که می‌خواهد به استقبال بهار برود و روزهای پایانی سال  86 را سپری  می‌کند اما فعال‌تر و پرشتاب‌‌تر از قبل خودش را نشان می‌دهد. به قول معروف، هر چند زمستان تمام شده است اما روسپیدی‌اش به تلویزیون مانده است.

کد خبر 46525

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز