به گزارش همشهری آنلاین، فیلمساز ۴۷ ساله انگلیسی-هندی در مستند «دیگو مارادونا» سراغ هفت سال حضور این فوقستاره آرژانتینی در ایتالیا رفته است؛ دورهای که تیم فوتبال ناپولی به لطف درخشش او قهرمان سری آ شد و البته دیگو آرماندو مارادونا با گل موسوم به «دست خدا» تیم ملی فوتبال آرژانتین را به مقام قهرمانی جهان در جامجهانی ۱۹۸۶ مکزیک رساند. کاپادیا که با «ایمی» برنده اسکار شده، در گفتگو با سینهیوروپا درباره «دیگو ماراونا» و نمایش آن در بخش خارج از مسابقه جشنواره کن گفته است.
- نخستین بار است که شما درباره یک انسان زنده فیلم میسازید. آیا این ماجرا جلوی آزادی عمل شما را گرفت و اجازه نداد مستندی را که میخواهید بسازید؟
از نظر داشتن استقلال عملکرد چیزی عوض نشده بود، چون کسی با ما کار نداشت. برای فیلم ساختن شما فقط باید حق استفاده از تصاویر را داشته باشید. بنابراین، اینکه آنها زنده باشند یا نه مهم نیست. کسی هست که برود و این چیزها را با آدمهای مشهور هماهنگ میکند. همین که اجازه صادر شد، ما در لندن کار را شروع کردیم و داستانی را گفتیم که میخواستیم بگوییم.
- با توجه به اینکه مارادونا در دوران حضور در ناپولی حضوری همهجانبه در رسانهها داشت، یافتن تصاویر دیدهنشده از او سخت نبود؟
مهمترین نکته برای ما این واقعیت بود که دو فیلمبردار پروژه یعنی خوان لوبورو از آرژانتین و لوییجی جینو مارتوکی از ایتالیا در آن سالها همه جا با مارادونا رفته بودند؛ از وقتی در آرژانتین زندگی و بازی میکرد تا وقتی که به بارسلونا رفت و بعد که به ناپولی پیوست. واقعیت این است که نخستین مدیر برنامههای دیگو میخواست یک فیلم داستانی درباره او بسازد. برخی از آن تصویرها در برنامههای شبکه رای ایتالیا استفاده شده بود و برخی را هم در مستندهای دیگر به کار برده بودند. البته بخشی زیاد از آن تصاویر نادیده مانده بود که تهیهکننده ما توانست حق استفاده از آنها را به دست بیاورد.
- اصلا چه شد که سراغ روایت داستان زندگی مارادونا رفتید؟ مگر چیزی هم مانده که همگان ندانند؟
معتقدم بسیاری از مردم مارادونای بعدی را میشناسند؛ زمانی که او یک هیولا شده بود. کاری که ما میخواستیم بکنیم این بود که بگوییم «شما او را در شرایط فعلی میشناسید، در حالی که مدتهاست به این مرحله رسیده است.» بلادرنگ این پرسش به ذهن میرسد که «چطور شد که او به اینجا رسید؟» وقتی دیگو به شهر ناپل رفت، اصلا این شکلی نبود. از آنجا بود که بسیار موفق شد، جام جهانی را برد، بهترین بازیکن دنیا لقب گرفت و به تمام افتخارها و قهرمانیهای ممکن دست یافت. مشکل هم درست از همینجا آغاز میشود و ما به همین دلیل این داستان را انتخاب کردیم.
- با توجه به اینکه مارادونا زنده است، چرا برای گفتگوی تازه با او دوربین نبردید و به صداها و تصویرهای قدیمی بسنده کردید؟
بار اول که برای دیدن مارادونا به دبی رفتم، یک دوربین با خودم بردم. فرآیند رسیدن به محل استقرار او و آغاز گفتگو چنان پیچیده بود که ترجیح دادم همه چیز را ساده برگزار کنم. با خودم میگفتم ما این کارها را در مستندهای قبلی هم انجام داده و نتیجه گرفتهایم. در واقع در فیلمهای «سنا» و «ایمی» به همین روش پیش رفته بودیم. چون کلی تصویر و گفتگو از مارادونا داشتیم، به نظرم رسید گرفتن تصویرهای تازه چیزی به داشتههایمان اضافه نمیکند. میخواستیم تلاش کنیم او را در شرایطی به دام بیندازیم که حواسش به دستگاهها و روند فیلم ساختن نیست.
نظر شما