فرشاد شیرزادی‌-خبرنگار: نامش در کنار «بهاءالدین خرمشاهی»، «کاظم برگ‌نیسی»، «اصغر دادبه»، «کوروش کمالی سروستانی» و چند حافظ‌پژوه بنام دیگر تثبیت شده است.

مهدی محبتی

 اگر از او پرسش‌های مصداقی و جزئی‌نگرانه داشته باشید، با دقت و فراست پاسختان را می‌گوید اما اگر بخواهید در همان بدو امر به بیان کلیات بپردازید از کلی‌گویی بیزار است و با ادب و متانت خاص خودش از گفت‌وگو طفره می‌رود.

با او در روز بزرگداشت «حافظ» از دعوت به دوستی، مدارا و آشتی در دیوان و نظرگاه حافظ پرسیدیم که شهر تهران امروز بیش از هر چیز دیگری نیازمند آن است. بر این باور است اگر شهروندان تهران پای درس حافظ بنشینند، می‌توان به میزان قابل ملاحظه‌‌ای، آسیب‌های اجتماعی مانند نزاع خیابانی، اعتیاد و فحشا را مهار کرد. گفت‌وگوی ما را به مناسبت بیستم مهر، روز بزرگداشت حافظ با «مهدی محبتی» بخوانید.

  • حافظ بیشتر به مدارا و دوستی باور دارد. این دوستی را در شهر و محله زندگی‌تان تهران چگونه یافته‌اید؟

باور دارم که حافظ بیش از آنکه قهرمان مبارزه با ریا باشد، مرد میدان دوستی و محبت است. حافظ را باید قهرمان دوستی و مهرورزی معرفی کرد. آنچه او در اشعارش می‌گوید و به آن باور دارد، مهر ورزیدن و ریا نکردن است. ریا را البته از این بابت به میان می‌آورد، چون باور دارد که انسان را از خلوص دور خواهد کرد. در محله زندگی من که خیابان «امیرآباد» است، بافتی سنتی حاکم است و ساکنانش اغلب قدیمی‌اند و یکدیگر را می‌شناسند.‌گویی آنها با تکیه بر همین دوستی و مهرورزی حافظ با یکدیگر و در کنار هم زندگی می‌کنند.

  • چگونه می‌توان از اندیشه‌های حافظ برای بهتر زندگی کردن آدم‌ها در کلانشهر تهران بهره‌ برد؟

حافظ بیتی دارد که می‌گوید: «درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد/ نهال دشمنی برکن که رنج بی‌شمار آرد». این بیت مبنای بسیاری از ابیات حافظ است. حافظ در مصراع نخست می‌گوید درخت دوستی بنشان و واژه «درخت» را با آگاهی به کار می‌برد که چرا درخت میوه و بر می‌دهد اما در مصراع دوم برای دشمنی واژه «نهال» را به کار می‌برد و به مخاطب خود می‌گوید که همین نهال را هم باید برکند.

بنیاد اندیشه حافظ قابل تأویل است و این بیت به بسیاری از پرسش‌های ما در زمینه صلح‌جویی، مهرورزی و دوستی پاسخ می‌دهد. در جای دیگر می‌گوید: «کمال سر محبت ببین نه نقص گناه/ که هر که بی‌هنر افتد نظر به عیب کند». از نگاه حافظ محبت و مهر به قدری مهم و ضروری است که می‌توان با آن از گناه نیز دوری جست. این مهرورزی و دوستی را می‌توان «بنیاد مهرورزی اجتماعی» حافظ برشمرد. در بنیاد تفکر حافظ درباره مهرگرایی او می‌توان ابیات گوناگونی گفت که در خاطر دارم اما شاید مجالش در این گپ کوتاه نباشد.

  • تکیه کلام‌های مردم تهران قدیم چه تأثیری بر روابط آدم‌ها و کاهش خشونت و تلطیف روابط در رفع کدورت‌ها داشت؟ بعضی از این تکیه کلام‌ها همان سخنان خواجه شیرازی است که گاهی به ضرب‌المثل هم تبدیل شده است.

شاعرانی مانند حافظ بنیانگذاران فرهنگ ما بودند. یعنی عالمانی که توانستند روی دیگران و نسل پس از خود تأثیر بگذارند. آنها روی فرهنگ و ادبیات ما تأثیر گذاشتند و بنابراین حرف‌هایشان تکیه کلام مردم روزگار قدیم ما شد. اگر بخواهیم آمار بگیریم بیش از 60‌درصد ضرب‌المثل‌های رایج در زبان فارسی از سخنان حافظ و سعدی و مولاناست.

بنابراین وقتی این حجم بسامد را در تأثیرپذیری داریم، باید به مهم‌ترین مقوله این تأثیرگذاری که همانا ابراز محبت است، برسیم. بدون شک محبت باید پررنگ‌تر از آنچه امروز در تهران شاهدش هستیم باشد. اگر این مهم را جدی بگیریم مدارا نیز بیشتر خودش را در شهر نشان خواهد داد. خواجه حافظ در جایی می‌گوید: «یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور/ کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور» شاید هیچ شاعری به اندازه حافظ در گرماگرم مشکلات تا بدین حد به مخاطب خود امید و نشاط و مهر و پایداری را نوید ندهد.

او از سوی دیگر شاعر «امید» است. امید بیش از هر چیز در روزگار ما برای مردم تهران ضروری است. آن هم برای مردمی که زندگی‌شان سرشار از مشکلات است. از سوی دیگر متأسفانه سلطه فکری این بزرگان در روزگار ما کمتر و کمرنگ‌تر شده است. نسل جدید از این مفاهیم دستش خالی است و به اصطلاح روان‌شناسان، نسل امروز خاطره ادبی ندارد و به همین دلیل سردرگم است. در این بین گاهی یک بیت از حضرت «لسان‌الغیب» می‌تواند به اندازه چندین کتاب روان‌شناسی ارزشمند باشد و گره از مشکلات مردم بگشاید. این به شرطی است که ما دیوان حافظ را باز کنیم و در فواصل سال از آن بهره‌ببریم و شعرش را بفهمیم.

  • گاهی ریش‌سفیدهای تهران یک دو جین شعر حافظ در آستین داشتند که در مقاطع و برهه‌های مختلف زندگی از آن استفاده می‌کردند و جالب اینکه در حل مشکلات هم مؤثر می‌افتاد. این شعرها امروز تا چه اندازه می‌تواند در روابط انسان‌ها و شهروندان تهران مفید و مؤثر باشد؟

این ابیات حکم انرژی هسته‌ای را دارند. ابیات حافظ یک جهان معنی را در قالب یک کپسول مطرح می‌کند. او معانی را به اصطلاح فرمولیزه می‌کند و به ما تحویل می‌دهد. کسی که در این بین مانند یک بیمار جسمی از لحاظ روحی ضعیف است و هزار و یک مشکل دارد، با خواندن بیت‌های او مشکلش به سادگی حل می‌شود.

حکم اشعار و غزل‌های حافظ برای روح انسان چنین است. اگر می‌خواهیم مردم تهران قدری امیدوار باشند و به یکدیگر نیکی کنند و مهر بورزند و در کلامشان به جای خشونت و ناسزا ادب و متانت و مهر جاری باشد، باید با اشعار حافظ مأنوس باشند تا به ذهنیت یک انسان تمام و کمال نزدیک‌تر شوند. پیرمردهای قدیم که حافظ می‌خواندند، در مدرسه و مکتب و خانواده با این اشعار آشنا می‌شدند، اما همان‌طور که گفتم، نسل جوان و امروز تهران، دستش از این مفاهیم خالی است.

آنها از این سخنان سودمند تقریباً بی‌بهره‌اند چون جای خاصی آن را فرانگرفته‌اند. نتیجه این بی‌توجهی و کم‌سوادی و ندانستن، خشونت و اعتیاد و موادمخدر و گرایش به سمت موسیقی‌هایی است که نمی‌توانند شخصیت خودشان را به وسیله آنها اقناع کنند. اشعار حافظ انرژی هسته‌ای فرهنگ ماست. باید این را بپذیریم و از این انرژی به بهترین روش بهره ببریم.

کد خبر 418902

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha