بازار تهمتها و غیبتها داغ داغ شده، غیر از اینها هنرمندان تئاتر مینالند بودجه ما کجا و بودجه از ما بهتران کجا؟ اهالی تجسمی گلایه دارند نمایشگاه ما چه کم از فیلم فلان کارگردان دارد که به او هر دو سه سال میلیاردی میدهند و از ما هزینه یک پوستر را هم دریغ میکنند...
جامعه هنری سالهاست به «فاصله» دچار است. عکسهای دورهمی استادان هنر به عکاسی سیاه و سفید برمیگردد و عصر کافهنشینی هنرمندان به عصر «نادری». از این رو، هفتم بهمن 1393 در یادداشتی نوشتم: «دو هنرمند در اقلیمی نگنجند». این روزها اما این فهرستهای عددمحور فاصلهها را بیشتر و بیشتر هم کرده است. من هم معتقدم شفافیت شاهراه مبارزه با فساد است اما دو نکته در این باره دارم:
اول: پولهای گمشده با رقمهای عجیب و غریب سایر بخشها را بیخیال شده و همه چسبیدهاند به چندرغاز فرهنگ و هنر. اينجا این شائبه ایجاد ميشود كه دستهایی در کار است تا در فرايند شفافسازی نشانی اشتباه داده شود. شتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این باره هم برای همه تعجببرانگیز است. وقتی وزارتخانههای اقتصاد، صمت، نفت و... این پا و آن پا میکنند، انتشار این ارقام پیش روی نداری مردم فقط برای جامعه هنری هزینه مضاعف ميتراشد. البته اهل هنر عادت دارند مرغ عزا و عروسی باشند اما کاش در این فقره هوشمندانهتر رفتار شود.
دوم: شفافسازیهای مالی ایدهال است اما آنچه بیشتر به کار اهل فرهنگ و هنر میآید، شفافسازیهایی در زمینه قوانین داخلی، بخشنامهها و آییننامههاست که خطوط قرمز و حدودها را برای هنرمندان ترسیم میکنند و هیچگاه منتشر نمیشوند! در همین راستا، 30 اردیبهشت معاون هنری وزير ارشاد نامهای به مدیران کل موسیقی، تئاتر، تجسمی، مد و آموزش نوشت و از آنها خواست دستورالعملهای هر یک از شوراهای این معاونت را مورد بازبینی قرار دهند و برای تعامل بیشتر با اهل فرهنگ، افزایش مشارکتِ متخصصان و بهبود فضای هنر، آییننامه ها را بهروز کنند.
افسوس این نامه مهم چنان که باید دیده نشد و اهمیت شفافسازی در این زمینه زیرساختی در محاق تیترهای هیجانی پولی و مالی ماند. اینکه یک اثر نمایشی با چه متر و معیاری توقیف میشود، فلان نقاشی از روی دیوار گالری پایین میآید و چرا آقای موسيقيدان ممنوعالفعاليت میشود، هیچکس نميداند جز چند عضو شوراها.
مثلا چند سال پیش میگفتند متن بهرام بیضایی را نمیتوان به صحنه برد. این روزها شایعه است متنهای غلامحسین ساعدی، عباس نعلبندیان و... را هم مجوز نمیدهند. آیا اینها سلیقه افراد است یا بندهای آییننامه؟ در فصل خوب شفافسازی نمیتوان باغچه این شوراهای دور از دسترس هنرمندان را بیل زد؟
چندی پیش گفتگوی چهرهاي صاحبنظر مانند آقای محمدرضا خاکی را خواندم که میگفت: «هرگز آییننامه شورای ارزشیابی را ندیدهام.» اگر قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات برای جامعه هنری درست تبیین شود، حتما سقف مطالبات، انتشار کمکهای مالی به همکاران نخواهد بود.
حسين هاشمپور
نظر شما