همشهری آنلاین: عضو حقوقدان شورای نگهبان با بیان اینکه خارجی‌گری زاییده خودشیفتگی است، نسبت به خطر ظهور خارجی‌گری در جوامع دینی هشدار داد و گفت: خارجی‌گری یک «فکر» است نه یک «فرد»، و فکر هیچ‌گاه برای ابد نابود نمی‌شود و با پیدایش زمینه‌ها، دوباره سر بر می‌آورد.

به گزارش همشهري آنلاين، دكتر محسن اسماعيلي در یکصد و هجدهمین جلسه شرح و تفسیر نهج‌البلاغه در محل مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی (سرچشمه) با تاكيد بر اينكه دین باید منشأ اجتماع و الفت باشد، به شرح ابن ابی الحدید بر نهج‌البلاغه كه فرمايشات امیرمومنان(ع) مبني بر «بايد كه اسلام و متانت آن، شما را از تعدّى و پريشان‌گويى نسبت به يكديگر باز دارد و يك سخن و متّحد شويد.» را نقل كرده است اشاره كرد و گفت: مفهوم این روایت و روایات متعدد دیگر آن است که اگر جامعه‌ای متفرق و آکنده از کینه و دشمنی باشد، از دین حقیقی بی‌بهره است. پس چرا چنین نشانه‌های بدی را در میان مسلمانان شاهد بوده و هستیم؟

عضو حقوقدان شوراي نگهبان افزود: در صورت عدم مراقبت‌های شدید اخلاقی ممکن است، انسان‌های متدین و صالح دچار عُجب و تکبر شوند، خود را برتر از دیگران ببینند و سایر افراد را خطاکار، منحرف و حتی بی‌دین قلمداد کنند. نتیجه چنین نگاهی فاصله گرفتن از دیگران و حتی طرد و لعن و دشمنی با آنان است. اما خطر خودشیفتگی به همین جا ختم نمی‌شود. رشد خودشیفتگی موجب آن می‌شود که فرد خودش را حق مطلق و بلکه معیار حق و باطل، و ملاک ایمان و کفر ببیند؛ تا آنجا که هر کس را مانند خود نبیند او را متهم به بی‌دینی و کفر می‌کند؛ اینجاست که روحیه خارجی‌گری و افرادی مانند خوارج تولید می‌شوند.

استاد دانشگاه تهران در ادامه به تعبیر شهید مطهری درباره خوارج اشاره كرد و گفت: یکی از «ممیزات خوارج» این بود که مردمى تنگ‌نظر و كوته‌ديد بودند. در افقى بسيار پست فكر مى‌‏كردند. اسلام و مسلمانى را در چهارديوارى انديشه‌‏هاى محدود خود محصور كرده بودند. مانند همه كوته‌نظران ديگر مدعى بودند كه همه بد مى‏‌فهمند و يا اصلًا نمى‌‏فهمند و همگان راه خطا مى‌‏روند و همه جهنمى هستند. يكى از اصول عقايد خوارج اين بود كه مرتكب گناه كبيره (مثلًا دروغ يا غيبت يا شرب خمر) كافر است و از اسلام بيرون است و مستحق خلود در آتش است.

دكتر اسماعيلي افزود: امام علی علیه‌السلام روحیه خارجي‌گري را سرزنش می‌کرد و خطاب به خوارج می‌فرمود: «پيامبر زناكار همسردار را سنگسار مى‏كرد، ولی پس از آن به وى نماز مى‏‌خواند و ارث او را ميان خاندانش تقسيم مى‏‌نمود. قاتل را مى‌‏كشت و ميراثش را به اهلش مى‌‏داد. دست‏ سارق را مى‌‏بريد و زناكار بدون همسر را تازيانه مى‌‏زد، سپس سهم آنها را از غنائم مى‌‏داد و مى‌‏توانستند از زنان مسلمان همسر انتخاب ‏كنند. بنابراين پيغمبر آنها را به واسطه گناهان‌شان مؤاخذه مى‌‏كرد و حق خدا را بر آنها اجرا مى‌‏نمود، اما سهم اسلامى آنها را از بين نمى‌‏برد و نام‌هاى آنان را از دفتر مسلمانان خارج نمى‌‏ساخت».

وي افزود: در ادامه همین خطبه است که حضرت آنان را نصیحت کرد که: «از پراكندگى بپرهيزيد كه ‏انسانِ تنها بهره شيطان است؛ چنانكه گوسفند تكرو طعمه گرگ!» و سپس دستور داد که هر کس به چنین عقیده و شعارهای اختلاف‌برانگیزی دعوت می‌کند، شایسته ترحم نیست: «كسى كه به اين شعار دعوت كند؛ حتی اگر زير اين عمامه من باشد، وى را بكُشيد.» این برخورد به ظاهر تند به دلیل خطرهای بزرگ و ضررهای جبران‌ناپذیری است که چنین طرز تفکری برای جامعه اسلامی دربر داشت و دارد؛ چنانکه هنوز هم پس از گذشت قرن‌ها، در حال پرداخت هزینه‌های آن هستیم.

عضو مجلس خبرگان رهبري با هشدار نسبت به خطر ظهور خارجی‌گری در جوامع ديني، خاطرنشان كرد: کسی نباید خیال کند که با جنگ نهروان و کشتن خوارج این خطر برای همیشه از بین رفت! خارجی‌گری یک «فکر» است نه یک «فرد»، و فکر هیچ‌گاه برای ابد نابود نمی‌شود و با پیدایش زمینه‌ها، دوباره سر بر می‌آورد. از فرمايشات حضرت امير(ع) نيز برمي‌آيد که فکر خارجی‌گری هر زمان ممکن است در فرد دیگری حلول کند و عجیب‌تر اینکه حضرت عاقبت چنین طرز تفکری را دزدی و غارت اموال مردم معرفی می‌کند!

وي در ادامه، به نقل از سيد رضي، به پاسخ اميرالمومنين(ع) در برابر گمان هلاك شدن همه خوارج نهروان اشاره كرد كه فرموده‌اند: «نه به خدا سوگند! اين گونه که شما مى‌پنداريد که خوارج ريشه‌کن شدند، نيست. آنها نطفه‌هايى در پشت پدران و رحِم مادران خواهند بود. هر زمان شاخى از آنها سر برآورد قطع مى‌شود و در آخر کار، آنان دزدان و راهزنان خواهند شد.»

عضو حقوقدان شوراي نگهبان در بخش ديگر جلسه شرح و تفسير نهج‌البلاغه، به بيان راه‌هاي پیشگیری یا درمان بیماری خودمعیار پنداری اشاره كرد و گفت: نخست آنکه باید از جوانه زدن ریشه‌های خودبینی و خودشیفتگی جلوگیری كنیم و بدانیم که هیچ گاه نباید به خود نمره قبولی دهیم. از کجا معلوم است که ما به وظایف دینی خود عمل کرده‌ایم و انسان مومنی هستیم؟ قرآن می‌فرماید: برخی‌ها که خیال می‌کنند خوب و صالح هستند، به هنگام مرگ تازه متوجه می‌شوند که عمری در خواب و خیال می‌زیسته‌اند!

دكتر اسماعيلي افزود: هیچ تضمینی وجود ندارد که ما از زمره چنین کسانی نباشیم. كسي كه واقعاً با ايمان و خوب است، هيچ‌گاه خود را مؤمن و خوب نمي‌داند. ايمان و نیکی، در تواضع و متهم ساختن خويش است. امیر مومنان سلام الله علیه فرمود: «اِعلَموا عِبادَ اللّهِ، أنَّ المُؤمِنَ لا يُصبِحُ ، ولا يُمسي إلّا ونَفسُهُ ظَنونٌ عِندَهُ »؛ بدانيد اى بندگان خدا كه مؤمن، شب و روز، به نفْس خويش بدگمان است.

وي با بيان اينكه «مؤمن واقعي نسبت به ديگران حُسن ‌ظن دارد و نسبت به خود سوءظن»، افزود: آنان كه جاي اين دو را عوض مي‌كنند چگونه مي‌توانند ادعاي ايمان، آن هم برترين ايمان را داشته باشند؟! اصلاً همین که انسان همه را بد و کافر بشمرد نشانه‌ای از بدی باطن و به تعبیر امام علی علیه‌السلام، «خُبث سریره» خود اوست! آن حضرت فرموده‌اند: «إنَّما أنتُم إخوانٌ عَلى دينِ اللّهِ، ما فَرَّقَ بَينَكُم إلاّ خُبثُ السَّرائِرِ، وسوءُ الضَّمائِرِ»؛ همانا شما برادران دينى يكديگر هستيد. چيزى شما را از هم جدا نكرده، جز درون پليد و نهادِ بد كه با آن به سر مى‌بريد.

محسن اسماعيلي به حدیث شگفتی پیامبر خدا(ص) كه هشدار داده‌اند «هرگاه شنيديد كسى مى‌گويد: مردم همه در هلاكتند، بدانید که خودش از همه بيشتر در هلاكت است.» اشاره كرد و گفت: پس آنان که همه را بی‌دین می‌دانند ابتدا باید در دین خود شک کنند. راه چاره دیگر توجه به این نکته است که بدانیم نشانه و اقتضاي ايمان، اشتیاق به جذب ديگران و كمك به رشد معنوي آنان است؛ نه دفع مومنان و تنگ‌كردن دايره دينداران.

به گفته اين استاد دانشگاه، در بحارالانوار آمده است که داوود عليه‌السلام تنها به صحرا رفت. پس خداوند به او وحى فرمود: اى داوود! چه شده است كه تو را تنها مى‌بينم؟ عرض كرد: معبودا! شوق ديدار تو در جانم شدّت گرفته و ميان من و خلق تو حائل گشته است. خداوند به او وحى فرمود: به ميان آنان برگرد؛ زيرا اگر تو يك بنده گريز پا را نزد من بياورى نام تو را در لوح، با صفت ستوده ثبت مى‌كنم.

محسن اسماعيلي در پايان، آياتي نظير «لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ» (گویی می‌خواهی جان خود را از شدّت اندوه از دست دهی بخاطر اینکه آنها ایمان نمی‌آورند!) و «گویی می‌خواهی بخاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاک کنی اگر به این گفتار ایمان نیاورند!» كه به زحمت پیامبر اكرم(ص) برای جذب کفار و مشرکان اشاره دارند را يادآور شد و گفت: هر دو آیه راجع به آنان است که ایمان نیاورده بودند. پیامبر از غصه جذب آنان می‌خواست جان خود را فدا کند؛ وگرنه محبت او به مومنان و تلاش او برای نگهداری و رشد آنان که جای خود را داشت! واقعاً ما تا چه اندازه به این پیامبر شباهت داریم؟!

بر طبق اين گزارش، جلسه بعدی شرح و تفسیر نهج‌البلاغه روز چهارشنبه 22 فروردین 1397 در شهادتگاه شهید بهشتی (میدان بهارستان؛ چهارراه سرچشمه) برگزار خواهد شد.

کد خبر 401146

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha