مترجم-سعید ارکان‌زاده‌یزدی: روزنامه‌نگاران، اغلب سعی می‌کنند مشاهده‌کننده باشند اما اخیرا چیزی تغییر کرده است؛ ما اکنون بیش‌ازپیش می‌بینیم که روزنامه‌‌نگاران بیشتر از اینکه رویدادها را شرح دهند، در آنها قرار می‌گیرند.

همراهی با گروه امداد یا گزارش انفرادی

 آيا اين خبر خوبي‌است يا بد؟ بحث بر سر اينكه روزنامه‌نگاران بايد يا نبايد درگير رويدادها شوند اتفاق جديدي نيست. اين بحث طي زلزله ويران‌كننده هائيتي در سال2010 هم مطرح شد. در آن زمان ديديم كه روزنامه‌نگاري مثل اندرسون كوپر از سي‌ان‌ان براي نجات يك پسربچه، در محل حادثه وارد رويداد شد؛ برخي گزارشگران حوزه پزشكي در مقام جراح دست به عمل زدند؛ و متيو پرايس، روزنامه‌نگار بي‌بي‌سي، خود را در وضعيتي يافت كه بايد به زني كمك مي‌كرد كه زمان به‌دنياآمدن نوزادش نزديك بود.

اخيرا سازمان‌هاي خبري‌اي كه «بحران پناهجويان» (حكايت بزرگ انساني افراد زيادي كه از جنگ و ترور فرار كرده‌اند) را گزارش مي‌كنند، از ميزان احساساتي كه روزنامه‌نگاران از خود نشان مي‌دهند شگفت‌زده شده‌اند. بحران پناهجويان از اين لحاظ متفاوت بوده است كه بسياري از روزنامه‌نگاران پي برده‌اند در موقعيتي امن، در حال گزارش‌كردن وضعيت افرادي هستند كه در شرايطي بسيار متفاوت از حياط‌خلوت خودشان به‌سرمي‌برند. اين روزنامه‌نگاران هيچ‌وقت در چنين وضعيتي احساس راحتي نمي‌كنند.

اين اتفاق بحثي اخلاقي را درباره مسئوليت‌هاي روزنامه‌نگاري و سرشت «عينيت» برانگيخت. اين امر، روش‌‌هاي تازه‌‌اي از گزارش‌كردن را نيز شكل داده است. يكي از برجسته‌‌ترين نمونه‌هاي اين موضوع، پروژه «قايق‌هاي زرد» است كه در قالب همكاري بين شركت رسانه‌اي «شيبستيد» و سازمان غيردولتي سوئدي «جامعه امداد دريا» در اكتبر2015 براي نجات جان پناهجويان در درياي مديترانه انجام شد. طي 6ماه، 2قايق اين پروژه كه روزنامه‌‌نگاران هم در آنها بودند، با گارد ساحلي يونان براي كارهاي امدادرساني همكاري كردند.

كارزار قايق‌هاي زرد بحث‌برانگيز شد؛ چون روزنامه‌‌نگاران را درگير كرده بود تا در عمليات نجات مهاجران مشاركت كنند و فكر مشاهده‌گر «بي‌طرف» را به چالش مي‌كشيد. در اينجا، ما يك‌مرتبه سازماني رسانه‌اي داشتيم كه نه‌تنها درگير انجام كار امدادرساني شده بود بلكه با روزنامه‌‌نگاران خود، مردم را از دريا بيرون مي‌كشيد. قايق‌‌هاي زرد تنها يك نمونه از وضعيتي‌است كه مرزهاي بين روزنامه‌نگار در مقام مشاهده‌كننده بي‌طرف و روزنامه‌نگار در قامت مشاركت‌كننده، در حال محو‌شدن است. آيا ما نياز داريم كه مرزي بين اين دو بكشيم و اگر بله، كجا؟

  • روزنامه‌‌نگاري با گرايش انسان‌دوستانه

در سال2017 فردريك اونوال ـ روزنامه‌‌نگار سوئدي حوزه خدمات عمومي ـ و دو همكارش بعد از اينكه حين ساخت سريال مستند «فاسترلند» به يك پسر 15ساله سوري كمك كردند تا از يونان به سوئد بيايد، به اتهام قاچاق انسان محاكمه شدند. اين دخالت‌كردن در رويداد، به يكي از بخش‌هاي اصلي مستند «فاسترلند» در سال2015 تبديل شد و نمونه‌اي از وضعيتي بود كه فرد روزنامه‌‌نگار به گزارش‌دادن پايان مي‌دهد و در عوض سعي مي‌كند يك وضعيت دشوار را حل كند.

يك سال پيش از آن، در مارس‌2016 جايزه مطبوعات بريتانيايي، يان بيرل را به عنوان بهترين گزارشگر خارجي انتخاب كرد و نشان داد كه ظاهرا در كسب‌وكار رسانه‌اي به همان اندازه كه بخش‌هايي از مخاطبان در رويدادها دخالت مي‌‌كنند، خود اهالي رسانه هم به مداخله در اين امور دست مي‌زنند. بيرل در مقاله‌اي كه در «ميل آن‌ سان‌دي» نوشت و برنده جايزه شد، شرح مي‌دهد كه چطور در يك عمليات نجات مهاجران در مديترانه مشاركت كرده است.

يان بيرل با سازمان‌هاي امداد و نجات تماس گرفته بود تا بتواند يك ماموريت امداد را مشاهده كند. او قبل از آنكه سوار كشتي شود آموزش امداد نديده بود و درگيرشدن در امداد مهاجران هم بخشي از برنامه‌اش نبود اما وقتي كه به نزديكي يك بندر در ليبي رسيدند، اين روزنامه‌نگار تصميم گرفت كه به گروه نجات بپيوندد؛ جليقه نجات پوشيد و به‌زودي خود را در قايق تندرويي يافت كه براي امداد، روي دريا قرار گرفته بود. به اين ترتيب، او توانست مخاطرات اين عمليات، وضعيت پناهجويان و شرايط امداد را از نزديك، مشاهده و در گزارش خود آنها را توصيف كند؛ مواردي كه اگر در آن قايق نبود نمي‌توانست به‌خوبي درك كند.

اما اين دخالت‌كردن در رويداد، چه تأثيري بر گزارش او گذاشته بود؟ آيا خود بيرل فكر مي‌كرد كه اين كار باعث شده نسبت به پناهجويان، همدلي بيشتري به خرج دهد؟ او مي‌گويد: «فكر مي‌كنم هميشه مطالب من نسبت به مهاجران همدلي داشته‌اند. من طبيعتا همدل هستم. من يك روزنامه‌نگار با گرايش انسان‌دوستانه‌ام. اعتقاد دارم كار من وقتي كه بيرون هستم، اين است كه تا عميق‌‌ترين جاي ممكن كندوكاو كنم و بفهمم كه چه چيزي در حال رخ‌دادن است و بعد آن را گزارش كنم؛ بدون توجه به عقايد سنتي و اينكه مردم چه فكر مي‌كنند».

نكته كليدي در روزنامه‌‌نگاري با همراهي گروه‌هاي امدادي، شفافيت و آزادانديشي است و اينكه روزنامه‌نگار هنوز توان انتقادي‌بودن داشته باشد. اينكه خواننده بداند كه يك نفر با يك سازمان امدادرساني براي گزارشي مشخص سفر كرده است (درست مثل كسي كه همراه با ارتش به مناطق جنگي مي‌رود) مهم است. ما در مقام خبرنگار بايد با خوانندگان، شنوندگان و بينندگان صادق باشيم و از ميان اين منشور، آن سازمان امدادي را توصيف كنيم.

  • خطر ازدست‌رفتن نگاه انتقادي

شركت‌هاي رسانه‌اي و سازمان‌هاي غيردولتي به طرق گوناگوني با يكديگر همكاري مي‌كنند؛ براي مثال، روزنامه‌ گاردين براي يك پروژه بلندمدت گزارشگري توسعه در يكي از روستاهاي اوگاندا، با بنياد پزشكي و تحقيقاتي آفريقا كار مي‌كند. گاردين همچنين ميزبان يك وب‌سايت توسعه جهاني است كه حامي مالي آن بنياد بيل و مليندا گيتس است. با اين حال، چنين همكاري‌‌هايي انتقادبرانگيز نيز بوده است. چارلي بكت ـ استاد مدرسه اقتصاد لندن ـ به مشكلات روابط رسانه‌هاي خبري با سازمان‌هاي غيردولتي توجه كرده و اينكه چطور ممكن است آنها به ‌طور متقابل به هم وابسته شوند؛ زيرا هميشه اين خطر وجود دارد كه رسانه‌ها به ابزار بازاريابي آژانس‌هاي امدادي تبديل شوند.

بكت مي‌گويد: «شما با آنها جور مي‌شويد چون مي‌خواهيد يك مسئله را برجسته كنيد و با آنها به طريقي بلندمدت‌تر همكاري مي‌كنيد. اينجا به‌وضوح خطر تسخير و جذب‌شدن وجود دارد؛ براي مثال، اگر با سازمان «كودكان را نجات دهيد» همكار باشيد و گزارشي از پناهجويان تهيه كنيد، به طور اجتناب‌‌ناپذيري، زمان آنتن برنامه را به سخنگوي آن سازمان خواهيد داد. همواره اين خطر وجود دارد كه به آنها سخت نگيريد و از زاويه ديد آنها به مسائل نگاه كنيد و اين هميشه چيز خوبي نيست».

منتقداني مثل بكت معتقدند كه در يك گروه امدادي، مددكاران خيلي بهتر از روزنامه‌نگاران بلدند كمك‌رساني كنند. اين خطر براي روزنامه‌نگاراني كه همراه با گروه‌هاي نجات دست به كنشگري مي‌‌زنند وجود دارد كه نتوانند از شايستگي و تبحر روزنامه‌نگاري خود استفاده كنند. خطر بزرگ ديگر اين است كه آنها به‌تدريج ديد انتقادي‌شان به رويداد را از دست بدهند. جاناتان پترسون ـ دبير گردآوري اخبار بي‌بي‌سي ـ نيز به ديده شك به گزارشگري مشاركت‌كننده در بحران‌ها (مثل پروژه قايق‌‌هاي زرد) نگاه مي‌كند.

معمولا تلويزيون‌‌هاي عمومي مثل بي‌بي‌سي، در عمل‌كردن به شيوه‌اي كه ممكن است طرفداري از يك گروه به حساب بيايد، محتاط‌تر هستند. پترسون مي‌گويد: «روشن است كه اين قايق‌‌ها از اين نظر كه افرادي را كه در خطر هستند نجات مي‌دهند كار خوبي انجام مي‌دهند اما انتقادي هم درباره همكاري با عمليات چنين سازمان‌هاي امدادي‌اي وجود دارد و آن اين است كه اين كارها در واقع به جاي اينكه بحران مهاجرت را بهبود بخشد، آن را تسهيل مي‌كند. ما نياز داريم موقعيتي را حفظ كنيم كه در آن به جاي مشاركت‌كننده فعال، مشاهده‌كننده باشيم». با اين حال، امروزه كمتر يك «ما»ي همگاني و مطلق در چشم‌انداز رسانه‌‌اي وجود دارد و به همين‌خاطر است كه ما احتمالا در آينده شاهد ابتكار عمل‌‌هاي بيشتري همچون قايق‌‌هاي زرد خواهيم بود.

  • لزوم حفظ مرزبندي

وظيفه روزنامه‌‌نگاران و سازمان‌هاي رسانه‌اي وقتي كه مسائل انساني را گزارش مي‌كنند چيست؟ آيا ممكن است بخشي از داستان بود، اما در عين حال، تشخص روزنامه‌نگارانه را حفظ كرد؟

روزنامه‌نگاري قابل‌اعتماد و انتقادي داراي نقشي مهم در يك دنياي بيش‌‌ازپيش جهاني‌شده و پرمخاطره است. روزنامه‌نگاري مسئوليت‌پذير مي‌تواند مخاطبان را از اسباب و علل اتفاقات مطلع كند، آگاهي را افزايش دهد و واكنش به بحران‌‌هاي انساني را تشويق كند. مفهوم لحن روزنامه‌نگاري در اينجا مسئله‌اي اساسي است. در وضعيت ايده‌‌آل روزنامه‌نگار تلاش مي‌كند داستان بزرگ‌تر را از طريق افرادي كه بحران بر آنها بيشترين اثر را گذاشته، توضيح دهد. نزد روزنامه‌‌نگاران بامسئوليت انجام اين كار شايد وقتي ممكن باشد كه خودشان نيز بخشي از رويداد باشند.

سؤالي كه در اين ميان پيش مي‌آيد اين است كه «چه ‌كسي از روزنامه‌نگاري مشاركتي در بحران سود مي‌برد؟». سازمان‌هاي امدادگر يكي از نفع‌برندگان از اين كار هستند چون مي‌توانند خود را به ديگران بشناسانند و كمك‌هاي جديد، دريافت و بيشتر عضوگيري كنند. از سوي ديگر، اين مشاركت، منابع روزنامه‌نگارانه‌اي را در زمانه‌اي كه روزنامه‌نگاري دوران سختي را براي تأمين مالي كار خود مي‌گذراند مهيا مي‌كند. اما اين كار براي خوانندگان چه نفعي دارد؟ آيا روزنامه‌نگاران در گزارش بحران‌هايي كه خودشان همراه امدادگران بوده‌اند، به اندازه‌اي كه انتظار مي‌رود، مستقل و بي‌طرف بوده‌اند؟ بسياري از كساني كه در پروژه قايق زرد مورد نظرسنجي قرار گرفته‌اند اين امر را تأييد كرده‌اند.

به همان اندازه كه ماهيت رسانه، مالكيت و تأمين مالي تغيير كرده، ما بايد به اين فكر كنيم كه چطور خط و مرز بين مسائل تجاري و مسائل تحريريه‌اي را در رسانه‌ها حفظ كنيم. در سال‌هاي اخير، ما شاهد كاهش بودجه گزارشگري خارجي در رسانه‌ها بوده‌ايم. اين اتفاق در زمانه‌اي رخ مي‌دهد كه ما نياز بيشتري به پوشش بين‌المللي رويدادها داريم تا شرح بدهد چه چيزي در حال اتفاق‌افتادن است و چرا. ممكن است در آينده، شاهد مشاركت‌هاي رسانه‌اي بيشتري همچون پروژه قايق‌‌هاي زرد باشيم كه به روزنامه‌‌نگاران اجازه مي‌دهد از طريق همكاري بين يك نهاد غيرانتفاعي و يك سازمان رسانه‌اي، به نقطه بحران دسترسي داشته باشند. البته بايد اين نكته مهم را به ‌خاطر داشته باشيم كه در اين ميان، روزنامه‌نگاري و نهادهاي غيردولتي، داراي مسئوليت‌هاي متفاوتي هستند.

منبع: انديشكده رسانه‌اي «پولس»
مدرسه اقتصاد و علوم سياسي لندن

کد خبر 391989

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار رسانه و روزنامه‌نگاری

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha