سیدحسین امامی: سیره نبوی، مجموعه اصول راهنمای بشر امروز، برگرفته از راه و رسم پیامبر اکرم(ص) است. این اصول، قواعدی است کلی که جهت زندگی را در وجوه فردی، اجتماعی، مدیریتی، خانوادگی، سیاسی، نظامی و اقتصادی، مشخص می‌کند.

حضرت محمد ص

به تأکید قرآن، آن حضرت دارای خُلق عظیم است و براي هر انسان مسلماني لازم است كه از سیره آن حضرت به منظور بهبود رفتار، کردار و گفتار خود بهره‌بر‌داری کند. در گفت‌وگو با دکتر مصطفی دلشادتهرانی ـ مدیر گروه نهج‌البلاغه دانشگاه قرآن و حدیث پردیس تهران ـ به بررسی ابعادی از سیره حضرت رسول(ص) برای درس‌آموزی انسان معاصر پرداختیم.

  • در آستانه میلاد حضرت ختمی‌مرتبت محمد مصطفی(ص) هستیم. قبل از اینکه وارد موضوع بهره‌برداری انسان معاصر از سیره نبوی شویم بهتر است قدری در مورد وظایف پیامبران و همین‌طور مسئله ختم نبوت برای ما توضیح دهید؛ چرا سلسله پیامبران با حضرت رسول(ص) خاتمه یافت؟

دین الهی یک چیز است و همه پیام‌آوران الهی برای یک هدف، یعنی ارشاد خلق به سوی خدا و پیمودن راه حق و دیانت برای رستگاری برانگیخته شده‌اند؛ البته دین الهی دارای اصل و فرعی است. راه شناخت خدا و کمال‌یافتن به‌وسیله معرفت الهی و متخلق‌شدن به مجموعه مکارم اخلاق و سامان‌یافتن نظام زندگی این‌جهانی و آن‌جهانی مردمان، اموری است که هدف دین بوده و هیچ‌یک از پیامبران الهی در این امور با یکدیگر اختلاف ندارند. اختلافی که در شریعت‌ها وجود دارد، مربوط به امور جزئی و به حسب مصالحی است که ناظر بر زمانی معین و رسولی ویژه و مردمی مشخص، بوده و برای پیروان آن شریعت، اصل شمرده می‌شده است؛ در واقع این امر به مثابه مشخصات و عوارضی است که در طبیعت نوع واحد نیز همین اختلاف عوارض وجود دارد.

در واقع پیام‌آوران الهی، همه چون معلمان یک مدرسه‌اند که یک هدف اصلی را دنبال می‌کنند و با توجه به مرتبه و سطح دانش‌آموزان خود، آنان را پرورش می‌دهند. پیام‌آوران الهی آمده‌اند تا انسان‌ها را از بندگی غیرخدا نجات بخشند و به بندگی پروردگاری راه برند که او خالق و مالک و شایسته پرستش است؛ آمده‌اند تا برای رستگاری انسان‌ها، به آنان کتاب و حکمت بياموزند و اخلاق را در ایشان بپرورانند و آنان را از تاریکی‌های ستم و گناه، به روشنایی دادگری و پرواداری راه نمایند؛ آمده‌اند تا اختلافات و نادرستی‌ها را بزدایند و راه‌های سلامت را بر انسان‌ها هموار سازند و با اتمام حجت بر ایشان، دین الهی را بر پا دارند و راهنمایی به سوی حق را تمام کنند.

پیامبران در طول حیات خود برای تحقق رسالت خویش، به 3وظیفه اساسی و درهم‌تنیده عمل کردند و این مسئولیت‌ها را با ویژگی‌های برجسته خویش پیش بردند و برکت‌های رسالت را بر مردمان باریدند. این 3وظیفه عبارتند از: «تبلیغ و دعوت»، «بشارت و انذار» و «هدایت‌گری».

تبلیغ و دعوت، اساس کار پیام‌آوران الهی است؛ تبلیغ و دعوت مردم به سوی خدا و رستگاری؛ آن هم به نیکوترین بیان و استدلال تا برای هیچ‌کس عذری باقی نماند. پیام‌آوران الهی با تبلیغ و دعوت، حجت را بر مردم تمام کرده‌اند؛ با توجه به اینکه «حجت» به معنای چیرگی و غلبه است، باید گفت آنان مطالب حقی را که لازم بوده به مردم گفته شود، بیان کرده‌اند و از این ‌رو، در مقام مخاصمه، حجت خدا بر مردم تمام شده و اگر این امر روی نداده بود، مردم بر خدا حجت داشتند و می‌توانستند بگویند حق و راه درست رستگاری به ما ابلاغ نشده است.

پیام‌آوران الهی موظفند مردم را با بشارت و انذار به سوی حق راه برند بلکه به خود آیند و با دریافتن حقیقت هستی و نظام‌مندی عالم و نیز دیدن ایمان و عمل صالح رساننده پیام، راه بهشت را برگزینند و از عقوبت کفر و کردار تباه در امان مانند. همچنین پیام‌آوران الهی موظف بوده‌اند همچون بَلَد راه، مردمان را از بیابان گمراهی، صحرای تاریکی، گرفتاری در نادانی و درشت‌خویی و ستمکاری، به وادی رستگاری برسانند.

مدرسه هدایت الهی به وسیله پیامبران، مراتبی را طی کرده تا به آخرین مرتبه رسیده و این امکان برای بشر فراهم شده است که بتواند هدایت الهی را به طور کامل و دقیق ثبت و ضبط و نگهداری کند و نقشه کلی هدایت دریافت‌شده را خود عملی سازد؛ بر همین اساس ختم نبوت صورت گرفته است. خداوند به وسیله پیامبر‌خاتم(ص) نعمت هدایت را بر مردم تمام کرده زیرا آن حضرت نتیجه وجودی همه پیام‌آوران الهی است و برای به‌پایان‌رساندن کار آنان برانگیخته شده است.

بشر هیچ‌گاه بی‌نیاز از پیوند با ربوبیت هستی و دین الهی نیست و ختم نبوت هم به معنای بی‌نیازی از این پیوند نیست بلکه نیاز به وحی جدید و تجدید نبوت‌ها رفع شده است؛ آن هم به دلیل توانمندی بشر در پاسداشت کتاب آسمانی، توان دریافت برنامه الهی برای تکامل، بلوغ فکری و رشد اجتماعی و توان تفسیر کلیات وحی و اتخاذ روش‌های درست در زندگی بر اساس راهبرد وحی. رسیدن به این جایگاه، حاصل گذراندن کلاس‌های پی‌درپی مدرسه پیامبران بوده تا اینکه بشر به آخرین کلاس و آخرین معلم واجد دریافت وحی رسیده و پیام‌آور خاتم به‌ عنوان «حجت بالغه الهی» برای هدایت بشر برانگیخته شده است. دلیل خداوند به ‌وسیله پیامبر خاتم(ص) پایان یافته و نبوت به محل قطع آن (بَلَغَ الْمَقْطَعَ) رسیده و دیگر جای عذر و بهانه‌ای برای کسی باقی نمانده است.

در آموزه‌های امام علی(ع) در نهج‌البلاغه برای پیام‌آوران الهی، ویژگی‌هایی بیان شده که مجموعه این ویژگی‌ها، آنان را در انجام‌دادن رسالت هدایت خلق، یاری کرده است. مهم‌ترین این ویژگی‌ها عبارت است از: زهد و پارسایی، ساده‌زیستی، تواضع و فروتنی، صبر و پایداری، مصمم‌بودن و اراده‌ورزی، شجاعت و دلیری و مجاهدت و فداکاری.

  • آنچه از سیره پیامبر(ص) برای شخص من جالب بوده این است که وقتی شخصی از شهرهای دیگر برای دیدن پیامبر(ص) می‌آمد نمی‌توانست ایشان را میان اصحاب تشخیص دهد؛ یعنی پیامبر همرنگ دیگران بود. این ویژگی در سیره فردی و اجتماعی حضرت چگونه بازتاب داشت؟

پیامبر(ص) در روابط و مناسبات خود با مردم فاصله‌ها را برمی‌داشت و ابهت‌های واهی را زیر پا می‌گذاشت. پیامبر(ص) از اینکه کسی از او بترسد و از آن روی وی را فرمان بَرَد، یا اینگونه او را احترام كند، بیزار بود. مردى با پيامبر(ص) رو‌به‌‌رو شد. تصور او از پیامبر و بزرگی شخصیت پیامبر(ص) او را چنان متاثر کرد که هنگام سخن‌گفتن با پیامبر(ص) لرزه بر اندامش افتاد. پیامبر(ص) جلو رفت، او را در آغوش گرفت و گفت: «راحت باش! من که پادشاه نیستم؛ من پسر زنی هستم که گوشت مانده خشک‌‌شده می‌خورد».

پيامبر اكرم(ص) ستايشگرى را سخت زشت و تباه‌‌كننده معرفى كرده است و اگر كسى به اين توصيه توجه كند به ‌‌سوى ستايشگرى و مبالغه در ستودن نمى‌‌رود. آن حضرت فرموده است: «اِياكُمْ وَ الْمَدْحَ، فَاِنهُ الذِبْحُ؛ از مدح و ستايش بپرهيزيد كه همانا سربريدن است».

  • یکی از ویژگی‌های شخصیتی پیامبر اسلام(ص) روح بلند، بخشش و گذشت شگفت ایشان است که می‌تواند برای ما الگو باشد. در این‌باره چه روایاتی وجود دارد؟

پیامبر(ص) در تلاش برای هدایت و نجات مردمان، با بخشش و گذشتی شگفت عمل کرد که گویای روح بلند، دل بی‌کینه و سرشار از دوستی انسان‌هاست. عبدالله‌‌بن‌مسعود گوشه‌ای از صحنه‌ای را گزارش کرده که خود، شاهد آن بوده است؛ «گویي رسول خدا(ص) را می‌بینم که داستان پیامبری را به نمایش می‌گذارد که قومش او را زدند و خونین کردند و او در حالی که خون از چهره خویش می‌زدود می‌گفت:بار خدایا! قوم مرا بیامرز! زیرا که آنان نمی‌دانند.»

پیامبراکرم(ص) ‌رفتار‌های زشت جاهلان را با تندی و بدرفتاری پاسخ نمی‌داد و با چنین روش‌هایی به اصلاح آن‌گونه رفتارها اقدام نمی‌کرد بلکه راه و رسم پیامبر(ص) رفق و مدارا بود. پيامبر اكرم(ص) فرمود: «مَنْ أَتَاهُ أَخُوهُ مُتَنَصِلًا فَلْيَقْبَلْ ذَلِكَ مِنْهُ، مُحِقًا كَانَ أَوْ مُبْطِلًا، فَإِنْ لَمْ يَفْعَلْ لَمْ يَرِدْ عَلَيَ الْحَوْضَ؛ هركس، برادرش به پوزش‌خواهی نزد او آید، باید پوزش‌اش را بپذیرد؛ خواه پوزش‌اش موجه باشد یا ناموجه که اگر نپذیرد کنار حوض [کوثر] بر من وارد نشود».

پاسداشت اخلاق در مراحل مختلف زندگی کار ساده‌ای نیست؛ به‌ویژه که در چند جایگاه، پاسداشت اخلاق بسیار دشوار می‌شود؛ در جایگاه قدرت، در هنگامه وسوسه مُکنت، در بحران‌های اجتماعی، در تنگناهای اقتصادی، تحت فشارهای روانی و در جنگ. شکستن مرزها و حریم‌های اخلاقی در جنگ راحت‌تر از هر جا صورت می‌‌گیرد و توجیه می‌شود اما شاهکار اخلاق پیامبر(ص) در این است که هیچ‌جا از مرزهای اخلاق عبور نکرده است؛ حتی در بزنگاه‌های جنگ.

  • آنچه امروزه اتفاق می‌افتد این است که وقتی شخصی به مدیریت سازمان، نهاد، مؤسسه يا اداره‌ای مي‌رسد، نزدیکان و ویژگان او در جاهای مختلف منصوب و استخدام می‌شوند. پیامبر(ص) در قبال این رفتارها چه واکنشی نشان می‌دادند؟

سوءاستفاده نزدیکان و ویژگان رهبران و زمامداران از جایگاه و موقعیت آنان و دستیابی به فرصت‌ها و امکانات بیرون از قانون و فراتر از حق، امری رایج بوده است. پیامبر(ص) در تمام دوران رسالت خود به هیچ‌یک از نزدیکان و ویژگان اجازه سوءاستفاده از رابطه خویشاوندی یا نزدیکی با خود را نداد و در این امر بسیار سختگیر بود. هنگامی که مکه گشوده شد و در اختیار پیامبر(ص) قرار گرفت برخی از نزدیکان پیامبر خواستار فرصت‌های نابرابر شدند و جمعی به گمان خویشاوندی با وی، برای خود، برتری‌ها و بخشودگی‌های آخرتی قائل گشتند. پس پیامبر(ص) بر کوه صفا ایستاد و فرمود: «ای فرزندان هاشم! ای فرزندان عبدالمطلب! همانا من فرستاده خدا به سوی شما و خیرخواه‌تان هستم. نگویید که محمد از ماست. به خدا سوگند که دوستان من از میان شما و غیر شما کسانی جز پرواپیشگان نیستند. من در روز قیامت شما را نشناسم و چنان نباشد که به قیامت درآیید در حالی که دنیا را بر پشت خود بار کرده باشید و مردم بیایند در حالی که آخرت را با خود آورده باشند. بدانید که میان خود و میان خدای بزرگ و شما عذری و بهانه‌ای باقی نگذاشتم و من در گرو عمل خویش هستم و شما نیز در گرو عمل خویش».
پیامبر اکرم(ص) خود را در برابر قانون چون دیگران می‌دانست و هرگز خلاف این برابری عمل نکرد و قانون را زیر پا نگذاشت.

  • امروزه بسیاری از خانواده‌ها دارای مشکلات فراوانی هستند و شاید ابرازنكردن علاقه و نشان‌ندادن محبت زبانی، ریشه بسیاری از مشکلات آنها باشد. پیامبر(ص) به محبت به خانواده و فرزندان چقدر اهتمام داشتند؟

در زندگى مشترك، ابراز علاقه و محبت نه فقط جلوه دوستى و پيوند درونى كه خود مايه بستگى و نزديكى بيشتر و تأمين نياز اساسى و امنيت خاطر و آرامش روابط است. رسول خدا(ص) بر اين امر تأكيد داشت و مى‌فرمود: «قَوْلُ الرَجُلِ لِلْمَرْأَهِ «إني اُحِبُكِ» لا يَذْهَبُ مِنْ قَلْبِ‌ها اَبَداً؛ سخن مرد به همسر خود كه «دوستت دارم» هرگز از قلب زن بيرون نمى‌رود». پیامبر اکرم(ص) فرمود: «أَكْثِرُوا مِنْ قُبْلهِ أَوْلادِكُمْ، فَإِنَ لَكُمْ بِكُلِ قُبْلَه دَرَجَهً فِي الْجَنَه؛ فرزندان خود را بسيار ببوسيد كه با هر بوسيدن، برايتان در بهشت، مقام و مرتبتى فراهم مى‌شود».

آزادی و اختیار انسان در امر ازدواج که امری کاملا بدیهی است، در بسیاری از جوامع و اقوام نادیده گرفته شده است. در میان اعراب نیز چنین بود و دختران و زنان در بسیاری از امور آزادی نداشتند و اختیار‌دار امور خویش نبودند. آنان در امر ازدواج نیز فاقد آزادی و اختیار بودند. پیامبر(ص) همان‌گونه که به آزادی عقیده و آزادی‌های اجتماعی و سیاسی معنا بخشید، از آزادی و اختیار زنان در امر ازدواج نیز دفاع کرد و در برابر نفی آن ایستاد.

نقل شده است که خَنساء ـ دختر خدام‌بن‌خالد انصاری از بنی‌عمرو بن‌عوف ـ نزد پیامبر(ص) آمد و از اقدام پدرش برای ازدواج او با مردی که تمایل به ازدواج با وی نداشت شکایت کرد. رسول خدا(ص) به‌روشنی با ازدواج اجباری مخالفت فرمود و پدر او را از چنین کاری منع کرد. پس خَنساء با ابولُبابه که به او علاقه‌مند بود، ازدواج کرد.

پیامبر(ص) چیرگی بر زن و تندرفتاری با زنان را که در بسیاری از جوامع به صورت امری عادی بلکه از جمله حقوق مسلم مردان شمرده می‌شد، به تمام معنا و به هر شکلِ آن نفی فرمود و بنا بر آموزه‌های قرآن کریم، روابط همسران را بر حقوق متقابل استوار کرد و بر پاسداشت آن پیوسته تأکید ورزید.

  • پیامبر(ص) به عنوان حاکم اسلامی و کارگزاران ایشان به عنوان منتخبان آن حضرت، ملزم به رعایت چه کارهایی در قبال مردم بودند؟

پیامبر(ص) کارگزاران خود را انسان‌هایی پایبند به اخلاق و ایمان می‌خواست و پیوسته چنین می‌آموخت و ایشان را به چنين رفتاري سفارش می‌کرد. کارگزاری فارغ از اخلاقیات، تباهی به بار می‌آورد و بدون ایمان، امنیتی از آن برنمی‌خیزد و همه چیز آن در معرض ناامنی است. سفارش‌ها و فرمان‌های حکومتی و مدیریتی پیامبر(ص) به کارگزارانش بیانگر آن است که وی بر این دو امر تأکید داشته و از کارگزاران خود می‌خواسته که بر این مبنا کارگزاری و خدمت کنند.

رسول خدا(ص) آنگاه که مُعاذبن‌جَبَل را به عنوان فرماندار به یمن می‌فرستاد در سفارشی به او فرمود: «و تو را [بدین امر] سفارش می‌کنم: پروای الهی، راستی در گفتار، وفای به عهد و پیمان، ادای امانت، ترک خیانت، نرمی گفتار، پیشی‌گرفتن در سلام، پاسداشت حقوق همسایگان، رحمت‌ورزیدن به یتیمان، خوب انجام‌‌دادن هر کار، کوتاه‌‌کردن آرزو، توجه و علاقه به آخرت، ترس از حساب [و کتابِ قیامت]، ملازمت بر ایمان، فهم عمیق قرآن، فرو‌خوردن خشم وفروتنی در برابر مردمان».

اگر کارگزاران بر مبنای همین 17‌سفارش پیامبر(ص) عمل و رفتار کنند، روابط و مناسبات آنان با مردم به آن سمت‌وسو می‌رود که بایسته و شایسته است.پیامبر(ص) مردمان را اصیل و مسئولان را وکیل می‌دید و بر این اساس، خود و همه کارگزاران را پاسخگو به مردم می‌دانست و اگر خلافی از مسئولان و کارگزارانش سر می‌زد، جدای از توبیخ، تنبیه و مجازات لازم، خود نیز پوزش‌خواهی می‌کرد. او همچنین به آنان می‌آموخت که به‌جد، این قاعده را پاس بدارند. ايشان در جاي ديگري از فرمان خود به مُعاذبن‌جَبَل، چنين سفارش مي‌كند: «و از رفتار و کردار کارگزارانت در هر امر که ممکن است از ناحیه آن به تو عیبی وارد شود، پوزش بخواه تا مردم پوزش تو را بپذیرند».

پیامبر(ص) در راه و رسم مدیریتی خود به‌شدت، جلوی هرگونه سوءاستفاده و بهره‌مندی نادرست کارگزاران را می‌گرفت و اجازه نمی‌داد چیزی ـ کلان یا خرد، زیاد یا اندک ـ از امکانات و دارایی‌های عمومی را به خود اختصاص دهند. بخاری و مسلم به اسناد خود از ابوحُمَیْد ساعدی روایت کرده‌اند که پیامبر، مردی از قبیله بنی‌اسد، به ‌نام ابن‌اُبَتِیه را برای جمع‌آوری صدقات فرستاد. وی پس از بازگشت از مأموریت خود، هنگام حسابرسی، قسمتی از صدقات را تحویل بیت‌المال داد و گفت: این برای شماست و قسمتی را برای خود نگاه داشت و گفت: این به من هدیه شده است. پیامبر(ص) از این رفتار او ناراحت شد و به منبر رفت و پس از ستایش و سپاس خداوند فرمود: «چه می‌شود که کارگزاری را که برای جمع‌آوری صدقات می‌فرستم، می‌گوید: این برای شماست و این به من هدیه شده است؟! آیا اگر او تاکنون در خانه پدر یا خانه مادرش نشسته بود [و مسئولیتی از جانب حکومت نداشت] چیزی به او هدیه می‌دادند؟!».

پیامبر در مدیریت خود بر اساس شایسته‌سالاری، مسئولیت‌ها را واگذار می‌کرد و کارگزاران را به‌درستی تأمین مي‌كرد، بر کار آنها با دقت نظارت می‌کرد و مسئولیت‌خواهی مي‌كرد. هنگامی که پیامبر(ص) پس از فتح مکه، تصمیم به بازگشت به مدینه گرفت، عَتاب‌بن‌اُسَیْد را به عنوان جانشین و کارگزار مکه قرار داد و برای او به ازای هر روز یک درهم حقوق معین کرد؛ یعنی ماهانه 30‌درهم.

  • در جهان معاصرحفظ محیط‌زیست و گونه‌های مختلف گیاهی و جانوری و حقوق حیوانات از مشکلات همه جوامع، خصوصا جوامع پیشرفته است. در این زمینه‌ها پیامبر(ص) چه سفارش‌هايي دارند؟

پیامبر(ص) بر حفظ محیط‌زیست تأکید می‌ورزید و در رفتار و آموزه‌های خود مسلمانان را بدین امر راه مي‌برد؛ چنان که به آنان فرمود: «از زمین محافظت کنید، زیرا زمین، مادر ( اصل و منشأ) شماست». حفظ محیط زیست در رفتار‌شناسی و آموزه‌های پیامبر(ص) مایه شگفتی است که فرموده‌: «هرگاه یکی از شما را هنگامه قیامت فرارسد و در دستش قلمه درختی باشد، اگر برایش ممکن است، پیش از برخاستن، باید آن را بکارد»!

پیامبر(ص) در مسیر فتح مکه، ماده‌سگی را دید که مشغول شیردادن به توله‌های خود بود. با دیدن این صحنه، رسول خدا(ص) توقف کرد. نگران آن بود که حرکت سپاه، ماده‌سگ را هراسان سازد و او بگریزد و بچه‌هایش گرسنه بمانند. پس جُعَیل‌بن‌سراقه را مأمور پاسداری از آنها کرد تا سپاه عبور کند و جای آنها امن باشد و مشکلی برای آن سگ و توله‌هایش پیش نیاید.

پیامبر(ص) ماده‌شتری را دید که زانویش بسته شده بود و بارش همچنان بر پشت او بود. فرمود: «صاحب این شتر کجاست؟! او را انسانیتی نیست! به او بگویید خودش را برای شکایت و دادخواهی [این شتر در قیامت] آماده سازد»!

پیامبر(ص) در حال وضو‌گرفتن بود. در این هنگام گربه‌ای به وی نزدیک شد. پیامبر(ص) گربه را تشنه یافت. پس وضو را قطع کرد و ظرف آب را به سوی گربه برد و پیش او نهاد. گربه آب نوشید. پس از سیراب‌شدن گربه، پیامبر وضو ساخت.

در میان اعراب انواع تعرض به حیوانات رایج بود و پس از اسلام نیز توجه به حیوانات و پرهیز از آزردن آنها، چنان‌که پیامبر از مسلمانان انتظار داشت سخت پیش می‌رفت. بزرگانی از اصحاب پیامبر(ص) نقل کرده‌اند که همراه پیامبر در سفری بودیم. در محلی توقف کردیم. پیامبر(ص) به علتي از ما دور شد. در این هنگام چشم‌مان به پرنده‌ای با جوجه‌هایش افتاد. توانستیم جوجه‌ها را بگیریم. پرنده بازگشت و بالای سر ما بال می‌زد. چون پیامبر بازآمد، با تندی گفت: «چه کسی این پرنده را به خاطر جوجه‌هایش اینگونه به رنج و ناله درآورده است؟!» آنگاه فرمود: «جوجه‌هایش را به او بازگردانید». پیام‌آور رحمت نسبت به آزار‌دادن حیوانات که در میان جمعی از اعراب، عادی شمرده می‌شد، سخت حساس بود و به هیچ روی آن را برنمی‌تابید.

جابربن‌عبدالله انصاری، شاهد صحنه‌ای از این رفتار بوده و آن را چنین گزارش کرده است که روزی پیامبر(ص) از کنار الاغی گذشت که صورتش را داغ زده بودند. پس سخت برآشفت و فرمود: «از درگاه خدا رانده است کسی که این حیوان را داغ زده است».

بدین‌صورت نیز از قول جابر گزارش شده که پیامبر(ص) با دیدن چنین صحنه‌ای فرمود: «مگر نشنیده‌اید که من گفته‌ام از درگاه خدا رانده است آن کسی که صورت حیوانی را داغ نهد یا بر صورت آن تازیانه‌ای زند؟!». پیامبر(ص) همگان را به‌شدت نهی می‌کرد که مبادا از روی تنبیه یا هر امر دیگر به صورت حیوانی ضربتی زنند یا صورت آن را داغ نهند. در جهانی که موضوع حقوق، موضوعی گم‌گشته شمرده می‌شد و حقوق حیوانات معنایی نداشت، پیامبر(ص) از حقوق حیوانات سخن می‌گفت و بدان تأکید می‌ورزید و بر پاسداشت آن پافشاری مي‌كرد؛ چنان که فرمود: «حیوان بر گردن صاحب خود 6حق دارد: هرگاه از آن پیاده شد علفش دهد، هرگاه از آبی گذشت حیوان را آب دهد، به ناحق آن را نزند، بیش از توانش بر آن بار نکند، بیش از توانش آن را راه نبرد و مدتی زیاد روی آن درنگ نکند».

کد خبر 391558

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha