سه‌شنبه ۲۹ آبان ۱۳۸۶ - ۱۹:۵۳
۰ نفر

محسن آزموده: تازه ترین کتاب دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی«نصیر الدین فیلسوف گفت وگو» نام دارد که در 560 صفحه از سوی انتشارات هرمس به بازار کتاب عرضه شده است

«خاتم فلاسفه» و «عقل حادی عشر» القاب کسی است که علامه حلی او را «اجل مختوم» خواند و با این حال، سوانح زندگی او در زمانه‌ای چنان پر فراز و نشیب واقع شد که زیر و بم حیاتش مورد بحث و بررسی‌های گوناگون قرار گرفته است.

 محمد بن حسن جهرودی طوسی، مشهور به خواجه نصیرالدین طوسی در 15 جمادی‌الاول سال 598 هجری قمری به دنیا آمد؛ یعنی همان روزگاری که خوارزمشاهیان به حضیض انحطاط، سقوط می‌کردند و مغولان، انگیزه شوم تاراج در سر می‌پروراندند. طوسی «علامه دهر» بود؛ زیرا همه علوم زمانه خود از معقول و منقول، جدید و قدیم، فقه و فلسفه و کلام و ریاضیات و نجوم و هیأت و منطق و هندسه را می‌دانست و این تسلط شگرف حتی از عنوان 150 نامه و رساله‌ای که بیشتر به عربی نگاشته، پیداست. نثرش به فارسی در آثاری چون «اخلاق ناصری» امروزه به عنوان نمونه برجسته فارسی نویسی سده‌های هفتم و هشتم شمرده می‌شود. با این همه، خواجه مرد سیاست بود؛ نه فقط به دلیل کتاب‌های سیاسی و اخلاقی که نگاشت بلکه به دلیل زندگی سیاسی که داشت. به عنوان فقیه شیعی مورد آزار و تهمت محیط‌های علمی زمان بود که تحت سیطره کلام اشعری فلسفه ستیز و ضد شیعی بودند.خواجه، فیلسوف هم بود و در فلسفه به سقراط تأسی می‌جست. اهل گفت‌و‌گو بود و این کشفی است که راوی «ماجراهای فکر فلسفی» در جهان اسلامی و ایرانی، دکتر غلامحسین دینانی در واپسین اثرش به شرح آن پرداخته است.

دکتر دینانی برای تالیف بر اندیشمندانی انگشت می‌گذارد که در کمال اهمیت، زیر سایه بزرگان باقی مانده‌اند؛ شهاب‌الدین سهروردی، غزالی، ابن رشد و اینک نصیرالدین طوسی. روش دکتر دینانی در پرورش بحث نیز بدیع است: خواجه به مثابه « فیلسوف گفت‌وگو»؛ آن هم در زمانه‌ای که پس از فرونشستن غبار ستیز میان گفت‌وگو یا جدال تمدن‌ها، وقت آن است که جغد مین‌وای خرد به پرواز آید و فراسوی جنجال‌های روزنامه‌نگارانه، لوازم گفت‌وگو را در ژرف‌ترین سطح آن، یعنی گفت‌وگوی فلسفی بکاود.

خواجه، فیلسوف گفت‌وگوست اما نه گفت‌وگو به مثابه گپ‌زدن یا وراجی‌هایی که همه‌روزه رایج است و هیچ طرفی از آن بسته نمی‌شود. گفت‌وگو برای او اصالت دارد و بر همین اساس است که شماری از مهم‌ترین آرای فلسفی‌اش در قالب نامه‌نگاری بوده است.«اجوبه‌المسائل النصیریه» مجموعه‌ای مشتمل بر 20 رساله است که در آنها طوسی با یکی از اندیشمندان زمانه‌اش وارد گفت‌وگو شده است. «خواجه در مقام گفت‌وگو، به رعایت موازین سخن، وفادار است و با توجه به مقتضای حال و مقام به ابراز نظر می‌پردازد و این همان چیزی است که بلاغت خوانده می‌شود». درباره حمله بنیان‌کن غزالی در «تهافت الفلاسفه» از زبان دکتر دینانی خوانده بودیم. باز از قول خود ایشان شنیده بودیم که چگونه ابن رشد در «تهافت التهافت»، گرچه به ظاهر به ستیز با غزالی برخاست اما آماج اصلی حمله‌هایش ابن‌سینا بود. اینک برای بار دیگر از دینانی می‌خوانیم که شارح مشهور «اشارات و تنبیهات» ابن سینا، فخر رازی، اگر به قدرت و توانایی بیشتر از دیگر هم‌مسلک اشعری خود غزالی نباشد، کمتر نیست و هجوم بی محابای او به فلسفه سینوی، دست‌کمی از فلسفه ستیزی غزالی ندارد. از این رو، نقش خواجه در احیا و بزرگداشت حکمت سینوی و شرح همدلانه و مستدلانه‌اش از ابن‌سینا نقشی مؤثر در انتقال فلسفه مشا از آن روزگار عسرت داشته است. (صص10-11)

 نصیرالدین سطوح گفت‌وگو را نیز می‌شناسد و به همین دلیل است که وقتی به بررسی اندیشه‌های اشعری‌گونه محمد بن عبدالکریم شهرستانی در کتاب «مصارعه الفلاسفه» (کشتی‌گرفتن فیلسوفان) می‌پردازد، بیانش تندتر می‌شود در حالی که در نقد ادعاهای فخر رازی، طریقی علمی و زبانی فخیم به کار می‌گیرد.

«نصیرالدین، فیلسوف گفت‌وگو» که همگان انتظارش را در بهار سال آینده می‌کشیدند ظهورش در روزهای زرد پاییز امسال تحفه‌ای گرانبار در خشکسالی سال جاری و آذوقه‌ای برای روزهای فراروی زمستانی است. این مجموعه در 560 صفحه و توسط نشر هرمس منتشر شده و به جز مقدمه مفصل مولف که حاوی شرحی از اهمیت اندیشه و زندگانی خواجه است، 16 فصل دارد. در نگاه نخست، هر فصل صورت یک مقاله مستقل را دارد ضمن آنکه در محتوای مقالات، پیوستگی خطی به نحو پنهانی مشهود است و لاجرم کل کتاب ماجرای دلکشی است از سیر اندیشه فلسفی خواجه از شأن و مقام منطق و جایگاه فلسفه تا حکمت عملی. فصل نخست، ماجرای برخورد نحو عربی و کلام اشعری با منطق و فلسفه است و قصه مغالطه ظریفی است که متکلمان اشعری برای بی‌اعتبارکردن منطق توسط خلط آن با علم نحو و دستور زبان ارائه کردند و به گونه‌ای تقلیل‌گرایی دچار شدند. در این فصل، دکتر دینانی اشاراتی به فارابی و کتاب «الحروف» او در بررسی جایگاه فلسفه کرده و سپس به ریشه‌های این بحث در مناظره ابوسعید سیرافی و منطقی معروف «ابوبشر متی» در قرن چهارم اشاره می‌کند.

 فصل دوم با عنوان «حوزه زبان و قلمرو منطق» ادامه منطقی مباحث فصل نخست است. دکتر دینانی در این فصل با اشاره به آثار غزالی، به تعدادی از مهم‌ترین اندیشه‌های اشاعره پیرامون جهان‌های ممکن و اقسام ضرورت می‌پردازد و در فصل سوم به نحو مبسوط‌تر همین بحث؛ یعنی اندیشه اشاعره و جایگاه آن در جهان اسلام مورد بحث قرار می‌گیرد. در فصل چهارم کتاب با عنوان «حب دانایی، اصل فلسفه و آغاز راه فضیلت است» زمینه‌های لازم برای ورود به دفاع جانانه خواجه از فلسفه مهیا می‌شود و  فصل پنجم به نقش و اهمیت خواجه در دفاع از حکمت و فلسفه اختصاص دارد. در همین فصل است که دکتر دینانی با ذکر مشابهت‌های خواجه نصیر و ابن رشد در مقابله با 2 متکلم اشعری یعنی فخر رازی و غزالی، بر تفاوت ایشان در گونه دفاعشان تاکید می‌کند.

دینانی معتقد است که خواجه - برخلاف ابن‌رشد - ارسطو را یگانه فیلسوف جهان نمی‌داند و ماهیت فلسفه و فکر فلسفی را وسیع‌تر از ابن‌رشد می‌بیند و بر این اساس است که می‌تواند فلسفه را از نابودی برهاند. در فصل پنجم، همچنین اشاره‌های روشنگرانه‌ای به ضربه‌های مهلکی شده است که از سوی برخی متکلمان و گاهی شاعران و ادبا مثل ناصرخسرو و خاقانی و حتی شیخ بهایی، یافته می‌شود. طرح این اشارات برای درک اهمیت دفاع خواجه از فلسفه، ضرورتی بنیادین دارد. فصل ششم نیز شرحی است از نقد دقیق خواجه از کتاب «المحصل» فخر رازی. به بیان مؤلف، «نزد نصیرالدین طوسی کتاب‌المحصل رازی منشأ نشر و گسترش اندیشه‌های اشاعره است و از بسیاری جهات همپایه تهافت‌الفلاسفه غزالی است». به همین سبب خواجه نصیرالدین در کتاب «تلخیص‌المحصل» یا «نقدالمحصل» می‌کوشد نشان دهد که آنچه در المحصل آمده «بیش از آنکه سرچشمه جوشان شناخت و معرفت باشد، نوعی سراب است که تشنگان وادی حقیقت را می‌فریبد و حالت تشنگی آنان را به هیچ وجه فرو نمی‌نشاند». بر همین اساس، دکتر دینانی این فصل کتاب را که نقد ویرانگر خواجه از عقاید اشاعره و بازسازی اندیشه فلسفی است، «کوشش برای ویران‌کردن و تلاش برای ساختن» نامیده است.

فصل‌های هفتم تا دهم کتاب بر همین سیاق ادامه می‌یابد تا اینکه در فصل یازدهم با عنوان «بلاغت و حکمت در آثار حکیم توس» به گفت‌وگوی خواجه با شهرستانی در کتاب «مصارع‌المصارع» اختصاص می‌یابد. اشاره کردیم که خواجه شرایط گفت‌وگو را می‌شناسد و بر همین اساس، در این کتاب - که پاسخی به کتاب مذکور شهرستانی، یعنی مصارعه الفلاسفه  است - لحن بیانش تغییر می‌کند و می‌کوشد به «یاوه و پریشان‌گویی‌های او پاسخ دهد. ضمن اینکه در این کتاب به نکته‌های ژرف و ظریفی نیز اشاره می‌کند». در این فصل، دکتر دینانی همچنین به شبهه کسانی که معتقدند خواجه میان فلسفه و کلام خلط کرده، پاسخ می‌دهد و از این افراد می‌پرسد: «اگر خواجه نیز مانند ابن رشد فقط به دفاع از ارسطو بسنده کرده بود و نسبت به مسائل کلامی و عرفانی و آنچه به عقاید مردم مربوط می‌شود خاموش و بی‌اعتنا باقی می‌ماند، آیا بازهم می‌توانست به ادامه و استمرار فکر فلسفی پس از درگذشت خود امیدوار باشد؟». فصل پانزدهم کتاب نیز شرحی مختصر از حکمت عملی در نظر حکیم توس در آثاری چون«اخلاق ناصری» و «آداب‌المتعلمین» و «اوصاف‌الاشراف» است. کتاب با فصلی با عنوان «تأویل در اندیشه خواجه نصیرالدین طوسی» پایان می‌پذیرد و بدین منظور اندیشه‌های حکیم توس در کتاب تصورات یا روضه التسلیم که به او منسوب است، مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد

کد خبر 37129

پر بیننده‌ترین اخبار ادبیات و کتاب

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز