جمعه ۱ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۸:۵۷
۰ نفر

علی عمادی: پلاسکو با آتش هوار شد و مثل هر فاجعه‌ای حاشیه‌ها کنارش رویید.

ساختمان پلاسکو پس از فروریختن در اثر آتش سوزی

پنجشنبه چشم‌ها، تشنه تصاويري از حادثه و گوش‌ها در انتظار شنيدن خبري تازه از چهارراه اسلامبول روز و شب را سپري كردند و زبان‌ها در تأسف و حسرت يا در خشم و عصبيت، آگاهانه و جاهلانه چرخيدند يا انگشت‌ها حروف و كلمات و تصاوير را در فضاي پرتب و تاب مجازي پراكنده كردند؛

حادثه يكي بود و نقل‌ها و برداشت‌ها و تفسيرها بي‌شمار. در لحظات بي‌تاب فاجعه، پس‌زمينه تصاوير زنده گزارش‌هاي تلويزيوني را «آدم»‌هايي پر كرده بودند كه در مقابل چشم ميليون‌ها بيننده نگران، گوشي در دست و لبخندزنان براي مخاطبي خاص دست تكان مي‌دادند تا «ديده شوند» درحالي‌كه بيرون قاب همان دوربين، گروه‌هاي بي‌شماري جان بر كف دست گذاشته بودند تا شايد جان كساني را از زير آوار نجات دهند كه دقايقي قبل‌تر براي نجات جان‌هايي ديگر به دل آتش زده بودند.

در همان لحظات بي‌تاب فاجعه و پس از آن، انبوهي از «آدم»ها، آنقدر حريصانه از هرسو به دل آوار سرك مي‌كشيدند كه جايي براي گذر امدادگران نگذاشتند درحالي‌كه چند خيابان آن‌سوتر از فاجعه، گروهي ديگر در صف‌هايي مرتب براي اهداي خون خود به مجروحان حادثه ساعت‌ها در سرما ايستادند تا شايد امدادي زودتر برسد و جاني كمتر برنجد.

در روز فاجعه و پس از آن، گروهي بي‌محابا بر اين و آن تاختند و شمشير كينه از اختلاف مليت و قوميت و سياست را با خاكستر پلاسكو سيراب كردند تا اندك آبي بر دل سنگ‌شان نشيند و گروهي ديگر هر دقيقه را چون قرني در انتظار شنيدن تپشي يا ناله خسته جاني زير هزاران تن سيمان و بتن و آهن پشت‌سر گذاشتند.

عده‌اي سرخوشانه انبان از سلفي و لايك پر كردند و عده‌اي ديگر قاتق شب را با خون دل فرو بردند و در ماتم پدر، پسر، برادر يا همكار سوكوار شدند. مثل هر روز زندگي ما مي‌توانيم راه خود را انتخاب كنيم؛ خيري به‌خود و ديگران برسانيم يا آتش شري براي خود و اطرافيان‌مان باشيم. مرگ پلاسكو در واپسين روز از نخستين‌ماه زمستان 95جايي در دفتر تاريخ يافت اما نام هر يك از ما در اين برگه تاريخ در كدام سوي آن نوشته شد؟

کد خبر 359310

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha