همشهری دو - حجت‌الاسلام سیدباقر علم‌الهدی: در تاریخ صدر اسلام همواره اهل‌بیت عصمت و طهارت با مشکلات خاصی مواجه بوده و برای برون‌رفت از مشکلات پیش‌رو تدابیر ویژه‌ای می‌اندیشیدند.

گلی در اسارت

متأسفانه اين مشكلات از زمان آغاز حكومت بني‌عباس فزوني يافت تا جايي كه زمان موسي‌ابن‌جعفر(ع)، ايشان را از مدينه به بغداد تبعيد كرده و در زندان نگه‌داشتند. پس از فاش شدن ظلم هارون بر امام هفتم شيعيان، مأمون براي اصلاح افكار عمومي، امام رضا(ع) را به مرو منتقل كرد و با اعطاي ظاهري ولايتعهدي، در جهت رفع و رجوع مشكلات حكومت بني‌عباس برآمد؛ چرا كه مردم به‌شدت به خاندان پيامبر ارادت و علاقه داشتند و از كارهاي هارون در حق ايشان منزجر بودند. بنابر اين مامون دست به آن اقدامات زد. مامون در ادامه شيطنت‌هاي خود، امام جواد را به دامادي خود درآورد و سپس با خوراندن سم به ايشان(از طريق دختر خود) آن امام عزيز را در سنين جواني به شهادت رساند. اين شرايط در زمان امام هادي(ع) و امام حسن عسكري(ع) شدت بيشتري يافت و اهل‌بيت(ع) براي ارتباط‌گيري با ياران و اصحابشان مجبور بودند از راه‌هاي ديگري استفاده كنند.

  • استفاده از شبكه وكالت براي ارتباط با شيعيان

در اين دوره امامان شيعه با به‌كارگيري شبكه سري وكلاي خود با شيعيان ارتباط برقرار مي‌كردند كه از زمان امام صادق(ع) پايه‌گذاري شده بود و در زمان امام‌هادي(ع) و امام حسن عسكري(ع) به اوج خود رسيد؛ چرا كه در اين دوره، اهل‌بيت(ع) در اوج فشارهاي سياسي به سر مي‌بردند و چاره‌اي جز اين نداشتند.

شبكه وكالت يك تشكيلات سازمان‌يافته بود كه امام را با شيعيان خود مرتبط مي‌كرد و توسط افراد خاص مطالب مورد نظر به محبين منتقل مي‌شد. اين رابطه نيز به‌صورت دوطرفه بود و شيعيان نيز از طريق وكلا، سؤالات و پيغام‌هاي خود را به امام مي‌رساندند.

نكته بسيار مهم در اينجا نيز همين است كه به‌دليل كنترل‌هاي فراوان بني‌عباس بر امامان شيعه، طبيعتا ارتباط مستقيم ايشان با شيعيان هم براي اهل‌بيت(ع) خطرناك بود و هم براي پيروان آنها مخاطراتي را در پي داشت كه نمونه‌هاي آن نيز در تاريخ فراوان است. براي نمونه در تاريخ نقل شده كه شخصي در محضر امام هادي(ع) در يكي از خيابان‌هاي مدينه بود. امام هادي(ع) از آن شخص پرسيدند: آيا تو محمد پسر شرف نيستي؟ آن شخص نيز پاسخ داد: بله! من محمد‌ابن‌شرف هستم. آن شخص قصد پرسيدن سؤالي از امام‌هادي(ع) را داشت كه امام پيش از طرح سؤال از او پيشي گرفت و به او گفت كه اينجا در ملأ عام است و صلاح نيست سؤالت را در اين مكان طرح كني! پس سؤالت را در جاي ديگري و به‌صورت مخفيانه از من بپرس!

اين دستور امام، حكايت از آن دارد كه امام هم از جان محبين و دوستداران خود مي‌ترسيدند و هم بيم آن را داشتند كه خود اهل‌بيت(ع) مورد بي‌احترامي برخي افراد قرار بگيرند. از همين جهت است كه بني‌عباس، امام هادي(ع) و امام حسن عسكري(ع) را به سامرا آوردند و ايشان را تحت نظارت شديد متوكل عباسي قرار دادند.

علت اين موضوع كه به اين دو امام عزيز «عسكريين» گفته مي‌شود نيز همين است كه هر دوي ايشان تحت كنترل شديد متوكل عباسي در يك پادگان قرار داشتند. شدت اين نظارت چنان بود كه يكي از ياران متوكل عباسي به نام بريحه‌عباسي مي‌گويد: نزد متوكل رفتم و به او گفتم اگر مي‌خواهي حرمين شريفين( مكه و مدينه) را از دست ندهي، امام‌هادي(ع) را از مدينه خارج كن چرا كه او با رفتار خود افراد زيادي را به‌خود جذب كرده و حكومت تو را با مشكل مواجه مي‌سازد.

همين رفتارهاي نامناسب موجب مي‌شد اهل‌بيت به‌شدت تحت فشار باشند و اينجاست كه شبكه وكالت به كمك اهل‌بيت(ع) مي‌آمد تا ايشان با كمك آن، تهديدها را به فرصت تبديل كنند و با ارائه گوهرهاي ناب ديني، رفتار شيعيان را در سخت‌ترين شرايط مديريت كنند. همين شبكه وكالت بود كه اهل‌بيت را در ميدان‌هاي مختلف سياسي، فرهنگي و اجتماعي به پيروزي مي‌رساند.

  • جغرافياي شبكه وكالت

با بررسي نامه‌هاي امام هادي(ع) و امام حسن عسكري(ع) درمي‌يابيم كه اين 2 امام، 4 ناحيه امپراتوري جهان اسلام را براي ارتباط‌گيري تعيين كرده بودند و عمده نامه‌نگاري‌هاي ايشان به اين مناطق بود كه نخستين ناحيه شامل حجاز، يمن و مصر است. ناحيه دوم نيز مربوط به قم و همدان مي‌شود. ناحيه سوم به عراق(به‌خصوص بغداد و مدائن) اختصاص داشت و چهارمين ناحيه نيز اهواز و بصره بود.

اين 4 محور، جغرافياي سياسي سازمان وكالت بود كه اين 2 امام براي ارتباط‌گيري انتخاب كرده بودند تا ارتباط مستقيم شيعيان با امامان كاهش يابد و جان، مال و نواميس آنها در امان باشد. خلفاي عباسي نيز تلاش زيادي به خرج دادند تا اين شبكه را شناسايي و متلاشي كنند اما هرگز موفق به چنين كاري نشدند و امامان ما پيروز ميدان بودند. امام هادي(ع) و امام حسن عسكري(ع) دستور‌هاي جالبي هم به وكلاي خود دادند. براي مثال دستور دادند كه هيچ وكيلي حق دخالت در كار وكلاي ساير مناطق را ندارد و شيعيان نيز تنها مي‌توانند از طريق وكلاي مناطق خود با امام در ارتباط باشند. امام در نامه‌اي به يكي از وكلاي خود به نام «ايوب‌ابن‌روح» مي‌نويسند: ‌اي ايوب‌ابن نوح من تو را دستور مي‌دهم كه ارتباطات گسترده خود را با ابوعلي ابن راشد قطع نمايي چرا كه هر كدام از شماها به آنچه مأمور شده‌ايد، ملتزم هستيد. فعاليت خود را به همان ناحيه نصب شده محدود كنيد چرا كه اگر به آنچه مي‌گويم عمل كنيد اولا از مراجعه مكرر به من بي‌نياز مي‌شويد و ثانيا جان خود را حفظ مي‌كنيد. سپس حضرت ابا علي را خطاب مي‌كنند و به او هم مي‌گويند آنچنان عمل كن كه به جناب ايوب دستور دادم. بعد هم به ايوب دستور مي‌دهد كه نبايد هيچ كدام از اهالي بغداد و مدائن را پيش خود بپذيري و نبايد براي ارتباط ميان اهل بصره و من، به آنها اذن دهي.

جناب «احمد ابن اسحاق قمي» نيز كه از اصحاب مهم امام‌حسن‌عسكري(ع) و از وكلاي امام‌هادي(ع) بود، روزي از امام هادي(ع) پرسيد كه ما همواره نمي‌توانيم با شما مستقيما در ارتباط باشيم، در اين موارد چگونه از دستورات شما باخبر شويم؟ امام فرمودند: اين ابوعمرو (ابو عمرو سعيد ابن عثمان وكيل امام هادي(ع)، امام حسن‌عسكري(ع) و امام زمان(عج)) مورد وثوق من است؛ هر چه او گفت از جانب من است و آنچه او به شما رساند از جانب من است.

احمد‌ابن‌اسحاق همين سؤال را پس از شهادت امام هادي(ع) از امام حسن عسكري(ع) پرسيد كه امام يازدهم نيز همان پاسخ امام هادي(ع) را به ابن‌اسحاق دادند.

اين نوع احاله دادن امام معصوم حكايت از آن دارد كه امام يك شبكه گسترده و كارايي را در اقصي نقاط جهان اسلام به راه انداختند و امور شيعيان را رسيدگي مي‌كردند. خوشبختانه اين شبكه عظيم وكالت تا زمان حاضر نيز وجود دارد و اينكه در توقيع شريف امام حسن عسكري(ع) در رابطه با حوادث واقعه توصيه شده است كه به راويان حديث ما مراجعه كنيد، نشان از آن دارد كه شبكه وكالت در زمان غيبت نيز به‌كار خود ادامه مي‌دهد.

کد خبر 354787

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha